eitaa logo
وارثون
5.9هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
2هزار ویدیو
88 فایل
کانال وارثون؛ کانال عکس، اخبار، مطالب و نکات اخلاقی علما و بزرگان تشیع است. ارتباط با ادمین کانال: @MohsenRanginkaman
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ السَّلَامُ عَلَيكَ يا غَرِيبَ الْأَوْطَان ✨ 🥀روضه روز پنجم ✍️ شیخ جعفر شوشتری : باز هم از غریبی اش بگویم؟چون صبح عاشورا شد غریب بود ،غریب‌تر شد ،استغاثه کرد ،کسی به فریادش نرسید، تنها بود ،تنهاتر شد ،تا جان داشت استغاثه کرد، بعد شهادت اولاد و برادرانش استغاثه کرد، از اسب که افتاد استغاثه کرد ،فریاد می‌کرد ،کسی نیامد ،بعضی از عزیزانش آمدند ، آن‌هایی که آمدند بلایی به سرشان آمد که دل مبارکش به درد آمد،تا آخر کار به جایی رسید که دشمنانش رفتند، دوستانش هم رفتند ،در صحرایی ماند بی غسل و کفن ،تنها و غریب در میان خاک و بادها چون اینطور در راه خدا غریب و تنها ماند خدا قرار داد که اگر کسی به زیارت این غریب بیاید ثواب‌ها به او بدهد از خزائن رحمت الهی 📚فوائدالمشاهد،شیخ جعفر شوشتری 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 آنان كه باباي تورا تكفير كردند در چند ساعت خواهرت را پير كردند جسم تورا آماج صدها تير كردند مركب سواران پيكرت را زير كردند تو روي نيزه رفتي و من روي محمل دنبال ميكردم تورا منزل به منزل در بين آواز و هياهوي اراذل قرآن تلاوت كردي و بُردي ز من دل @varesoon
✨السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّه ِ بنِ الحُسَينِ الطِّفلِ الرَّضيعِ ، المَرمِيِّ الصَّريعِ✨ 🥀روضه روز ششم ✍️ مختار پرسید: ای ملعون! هیچ در کربلا دلت به حال امام حسین(علیه السلام) نسوخت؟ گـفت: آری! پس از شـهادت علی اصغر، هنگامی که حسین به خیمه ها برگشت، طفل را زیر عبا گرفته بود. در این وقـت دیـدم کـه زنی مجلله چادر به سر و نقاب به صورت بیرون خیمه ها ایستاده، گـویا مـادر آن طفل شیرخوار بود. همین که چشم حسین به مادر او افتاد، برگشت و چند دقیقه ای تـأمل کـرد؛ سـپس به سوی خیمه آمد، باز خجالت کشید و برگشت و این حرکت را سه بار ادامه داد. مختار گـفت : آخـر چه شد؟ گفت: بالأخره حسین از مرکب به زیر آمد و گودالی کند و طفل را در آن دفن کـرد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 هرچند رويِ دستِ من از دست ميرود از شوق ِ وصل ِ دوست چه سرمست ميرود با آن كه كوچك است خدايا تو شاهدي از كف تمام ِ آنچه مرا هست ميرود نامش علي ست، عالي ِ اعلايِ عالم است كودك نه اين پير ِ زمانه ست ميرود او ميرود كه بماند الي الابد پيمان چو با خدا ز ازل بست ميرود @varesoon
✨ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻋﻠﻲ ﻋﻮﻥ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﺍﻟﻄﻴﺎﺭ ﻓﻲ ﺍﻟﺠﻨﺎﻥ، ﺣﻠﻴﻒ ﺍﻟﺎﻳﻤﺎﻥ، ﻭ ﻣﻨﺎﺯﻝ ﺍﻟﺄﻗﺮﺍﻥ، ﺍﻟﻨﺎﺻﺢ ﻟﻠﺮﺣﻤﺎﻥ، ﺍﻟﺘﺎﻟﻲ ﻟﻠﻤﺜﺎﻧﻲ ﻭ ﺍﻟﻘﺮﺁﻥ، و ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻋﻠﻲ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ، ﺍﻟﺸﺎﻫﺪ ﻣﻜﺎﻥ ﺃﺑﻴﻪ ﻭ ﺍﻟﺘﺎﻟﻲ ﻟﺄﺧﻴﻪ، ﻭ ﻭﺍﻗﻴﻪ ﺑﺒﺪﻧﻪ،✨ 🥀 روضه روز هفتم ✍️ وقتی که ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ همسر حضرت زینب کبری سلام الله علیها ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ امام حسین علیه السلام به مدینه ﻣﺄﻳﻮﺱ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﻋﻮﻥ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻣﻠﺎﺯﻡ ﺁﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺑه هﻤﺮﺍﻫﺶ ﺑﺮﻭﻧﺪ، ﻭ ﺩﺭ ﺭﻛﺎﺑﺶ ﺷﻤﺸﻴﺮ زنند 📚ﺻﻔﺤﻪ 271-سحاب رحمت 🍃🍃🍃🍃 زينب گرفت دست دو فرزند نازنين ميسود رويِ خويش به پاي امام دين گفت اي فداي اكبر تو جانِ صد چو آن گفت اي نثار اصغر تو جان صد چو اين "عون" و "محمد" آمده از بهر عونِ تو فرماي تا رَوَند به ميدان اهل كين طفلان ز بيم جان نسپردن به راهِ شاه گه سر بر آسمان و گهي چشم بر زمين گشت التماس مادرشان عاقبت قبول پوشيدشان سلاح و نشانيدشان به زين اين يك، پي قتال دوانيد از يسار و آن يك، پي جدال بر انگيخت از يمين گشتند كشته هر دو برادر به زير تيغ شه را نماند جز علي اصغر كسي معين @varesoon
✨السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَوَّلَ قَتِيلٍ مِنْ نَسْلِ خَيْرِ سَلِيلٍ مِنْ سُلَالَةِ إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيل✨ 🥀روضه روز هشتم در حالی که گریه میکرد ،فرمود : واغوثاه، پسرم ، به زودى با جدّت ملاقات مى ‏كنى و به تو شربتى مى ‏نوشاند كه بعد از آن هرگز تشنه نخواهى شد. حضرت علی اکبر (علیه السّلام) به ميدان بازگشت در حالى كه از بشارت حجت خدا (علیه السّلام) مسرور بود، نمى ‏فهمیدند كه آيا على اكبر است يا على بن أبي طالب كه در ميدان ظاهر شده يا صاعقه است كه در برق شمشيرش ديده مى ‏شود.. 📚ترجمه مقتل مقرم، صفحه 173 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم  نقش شمرده زدم همرهت پیاده دویدم محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم گهی بخاک فتادم، گهی زجای پریدم دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم سزد به غربت من هر جوان و پیر بگرید که شد بخون جوانم خضاب موی سفیدم کنار کشتۀ تو با خدا معامله کردم نجات خلق جهان را به خونبهات خریدم @varesoon
✨اَلسَّلامُ عَلَیک یا مَن سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ✨ ✍️ حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: جبرئیل نزد من آمد و گفت: خدیجه در راه است. هنگامی که نزد تو آمد... 👈فَاقرَا عَلَيهَا السَّلَامَ مِن رَبِّهَا و مِنِّي وَبَشِّرهَا بِبَيتٍ فِي الجَنَّةِ مِن قَصَبٍ لا صَخَبَ فِيهِ وَلَا نَصَبَ پس به او سلام پروردگار و من را برسان و به او بشارت بده كه در بهشت، قصري دارد كه هيچ گونه رخنه و خلل و سستي در آن نيست. 📚بحار الأنوار،ج 16،ص 8 🥀روضه روز نهم جبرئيل از جانب حق پیام آورد که: كفن خديجه، از سوي ماست؛ زيرا او مالش را در راه ما صرف كرد. پس، كفني آورد و گفت: اي رسول خدا! اين، كفن خديجه است و اين كفن، از كفن هاي بهشتي است كه خداوند آن را به خديجه هديه داده است 📚رياحين الشريعه،ج 2،ص 412 🍃🍃🍃🍃🍃 كفن نداشت ،ردايِ پيمبر دو سرا تمام خواهش بانوي هر دو عالم بود دوباره آمده جبريل دست پر ز بهشت شكست بغض پيمبر كه يك كفن كم بود اگرچه مكه ولي گريه كربلايش كرد شبِ دهِ رمضان چون دهِ محرم بود @varesoon
✨اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاْعْداءَ✨ 🥀 روضه روز دهم ✍️ عرض کرد: یا رسول اللّه! اِسمَع وصایای ای رسول خدا! وصیتهای مرا بشنوید 👈 أوصیکَ بهذه- أشارت إلى فاطمةَ علیها السّلام- فإنها یتیمةٌ غریبةٌ من بعدی فلا یؤذینها أحدٌ من نساءِ قریش و لا یلطمن خدَّها و لا یصحن فی وجهَها و لا یرینها مکروها وصیت من این است _ در همین حال اشاره کرد به فاطمه سلام الله علیها – این دختر بعد از من یتیم و تنها می شود، مراقب باشید کسی از زنان قریش او را اذیت نکند، سیلی به صورت او نزند، کسی به روی او فریاد نکشد، کاری نکنند که او ناراحت شود 📚ریاحین الشریعه، ج۲، ص۴۱۲ 🍃🍃🍃🍃🍃 مادر نداشت حرف دلش را به او زند حرف از غمی که مانده میان گلو زند مادر نداشت پشت در او را صدا کند ناچار شد به خادم ی خویش رو زند پیراهنش گرفت به مسمار و پاره شد مادر نداشت پیرهنش را رفو زند زهرا که رفت نوبت زینب دگر رسید او می‌دوید و قاتل ارباب می‌دوید @varesoon
✨السَّلامُ عَلَیکِ یَا أُمَّ البُدُورِ السَّوَاطِع✨ 🥀روضه روز یازدهم ✍️ شمر امان نامه اي را از طرف ابن زياد برای فرزندان حضرت ام البنین آورد و فرياد زد: «أين بنو اختنا؟» پسران خواهر ما كجايند؟ از او پرسيدند چه مي خواهي؟ او گفت: «شما در امن و امان هستيد» در پاسخ او قمر بني هاشم فرمود: «لعنك الله و لعن امانك، اتومننا و ابن رسول الله لا امان له. خداوند تو و امان نامه ات را لعنت كند آيا تو ما را امنيت مي دهي ولي فرزند رسول خدا در امن و امان نباشد؟ 📚مقتل شیخ مفید ص ۱۶۳ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🏴 آه ای ام البنینِ بی بنین🏴 چهار مرتبه بانو! برای تو خبر آمد چهار بار دلت کوه شد به لرزه درآمد تو منتظر، تو گدازنده، بر معابر خونین مسافر تو نیامد ، مسافری اگر آمد چنان گریسته‏ ای روزهای خستگی‏ات را که تکّه تکّه ی خاک بقیع نوحه‏گر آمد از آن گلایه تلخت به گوش علقمه بانو هر آنچه رود ، از آن لحظه سر به زیرتر آمد چهار بار پسر رفت و اسب رفت و تو بودی چهار بار تو بودی و اسب بی‏ پسر آمد تو کوه بودی و از پشت شانه‏های بلندت چهار مرتبه خورشید سر بریده برآمد @varesoon
✨اَلسَّلاَمُ عَلَيكَ يا بابَ حِطَّهٍ الَّذِي مَن دَخَلَهُ كانَ مِنَ اﻵمِنِين✨ 🥀روضه روز دوازدهم ✍️ فرموند : من بیعت خویش را از شما برداشتم ؛ از تاریکی شب استفاده کنید و بروید. مسلم بن عوسجه عرض کرد: ای ابا عبدالله! ایا ما تو را رها کنیم؟ آن گاه در مورد ادای حق تو در پیشگاه الهی چه عذری بیاوریم؟ به خدا ما هرگز تو را رها نمی کنیم، دست از تو بر نمی دارم تا اینکه نیزه ام را به سینه های دشمن بکوبم و با شمشیر خود آنان را آن قدر بزنم تا شمشیر از دستم بیفتد و بعد از آن اگر هیچ سلاحی نداشته باشم، دشمن را سنگ باران خواهم کرد. سوگند به خدا هرگز از تو جدا نخواهم شد تا خداوند بداند(و ثابت کنم)که ما حرمت رسول خدا را درباره تو پاس داشتیم 📚مقتل شیخ مفید ص۱۶۸ 🍃🍃🍃🍃🍃 داغ یعنی که شیرخوارت را جای گهواره بینٕ گور کنی بند قنداقه اش به دستانت از کنار رباب عبور کنی بی پناهی پناه ِاهلِ زمین هانی و مسلم و زهیرت کو؟ کو علمدار لشکرت آقا؟ شُوذَب و عابس و بُرِیرت کو؟ تکیه دادی به نیزه ی غربت آسمان رنگ دود میدیدی روی تل خواهر غریبت را مثل مادر کبود میدیدی @varesoon
✨السَّلامُ عَلَى القَاسِمِ بنِ الحَسَنِ بنِ عَلِی، المَضروبِ‏ عَلَى‏ هامَتِهِ‏ المَسلُوبِ لَامَتُهُ✨ 🥀روضه روز سیزدهم ✍️ دست هاي مبارک سیدالشهدا را مي بوسيد و التماس رخصت مي کرد. وقتی دید رخصت نمي دهد به پاي عمو افتاد و پاي حضرت را مي بوسيد ، که به من رخصت بده. سیدالشهدا سلام الله علیه فرمود: «يا ولدي! أتمشي برجلک الي الموت؟» فرزندم! آيا مي خواهي با پاي خود به جهت کشته شدن بروي؟ عرض کرد: «و کيف يا عم! و أنت بين الأعداء وحيدا غريبا، [لم تجد محاميا و لا صديقا] روحي لروحک الفداء، و نفسي لنفسک الوقاء» عمو جان! چگونه نروم و حال آن که مي بينم تو را که تنها و غريب در ميان دشمناني، [نه دوستي و نه ياوري داري ] روحم فداي روح تو و جانم سپر بلاي جان تو 📚 ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ ج ۴۵ ﻣﻬﻴﺞ ﺍﻟﺄﺣﺰﺍﻥ ص ۱۶۴ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 از تنم چند تن درست کنید بی‌سر و بی‌بدن درست کنید سنگ را بر تنم تراش دهید تا عقیق یمن درست کنید زرهی تن نکرده‌ام تا خوب از لباسم کفن درست کنید سیزده مرتبه مرا بکشید سیزده تا حسن درست کنید آنقدر قد کشیده‌ام که نشد کفنی قدّ من درست کنید @veresoon
✨السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقيقُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الشَّهيدُ الصِّدّيقُ✨ ‌✍️عامّه و خاصّه روايت كردند كه رسول خدا (صلى‏‌الله‏‌عليه‏‌و‏آله) فرمود: « حسن و حسين دو آقا و سرورجوانان بهشت هستند» 👈🏻 جوانانى كه يكى از آنان حضرت عيسى بن مريم (علیه‌السلام) است! مگر می شود مقام او را درک کرد؟ 🔆 حسن بن علی (علیهماالسلام) شخصیتی است که آقای این جهان و خاتم پیامبران، او را آقا و سرور نامیده است؛ پس او آقا و سید بر تمام عالمیان است؛ این است که قابل درک نیست... 📚 برگرفته از کتاب زینت عرش خدا، آیت الله معظم وحید خراسانی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 لحظه آمدنش غصه نهان خواهد شد "عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد" وخدا خواست که یک برگ دگر رو بکند جهت قبله نما روی به آن سو بکند مژده آمدنش تا به پیمبر دادند همه ذرات جهان در تب و تاب افتادند نور خورشید ز دامان قمر می آید چقدر طفل به مادر به پدر می آید چهره اش ، ناز نگاهش به پیمبر رفته کرم و عاطفه اش نیز به مادر رفته تا در آئینه ی او حُسن خدا را دیدند نام او را ز سماوات حَسن نامیدند @varesoon
✨اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأويلِ✨ ✍️اگر کسی بخواهد بداند امام حسن (علیه السلام)، چه کسی است، باید در همین مطلب فکر بکند: " هیچ ملک مقربی نیست، و هیچ پیغمبر مرسلی، الا این که از خدا استیذان می­کند" یعنی درخواست اذن می کند که خدا اذنش بدهد، برای زیارت سیدالشهداء (علیه السلام). 👈 حالا آدم صفی الله، نوح نجی الله، ابراهیم خلیل الله، موسی کلیم الله، عیسی روح الله، در انتظار اذن خدایند، برای زیارت سیدالشهداء (علیه السلام) 👈آن کسی که ۱۲۴ هزار پیغمبر، آرزوی زیارت او را دارد، خودش هر شب جمعه، کارش این بود که برود به زیارت قبر امام حسن (علیه السلام)! از این جا باید فهمید، چه خبر است! سید الشهداء (علیه السلام) جزء برنامه­ اش این بود؛ تا در مدینه بود، هر شب جمعه به زیارت امام حسن مجتبی (علیه السلام) می رفت. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 گرچه ما عاشق عباس و حسینیم ولی صید کرده دل ما را رخ رخشان حسن حاتم ار جود و سخایش شده مشهور خودش می‌رود محض گدایی به در خوان حسن سر تعظیم کند خم به برش جبرائیل تا که یک لحظه زند بوسه به دستان حسن @varesoon
✨ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا بَیانَ حُکمِ اللّه✨ ✍️ رسول (خدا صلوات الله علیه و آله)فرمود: إِنَّهُ سَیَکُونُ بَعدِی هَادِیاً مَهدیّاً این حسن ( علیه السلام)؛بعد از من هدایت‌گر و هدایت‌شده خواهد بود. هذَا هَدِیَّةٌ مِن رَبِّ العَالَمینَ این حسن(علیه السلام) از برای من هدیه پروردگار عالم است لِی یُنبِئُ عَنِّی وَ یُعَرِّفُ النَّاسَ آثَاری وَ یُحیِی سُنَّتِی وَ یَتَوَلَّى أُمُورِی فی فِعلِهِ این حسن از من خبر می‌دهد، آثار و دین مرا به مردم معرفى می‌کند، سنت مرا زنده می‌کند، در رفتار خود متصدى امور من خواهد شد. یَنظُرُ اللَّهُ إِلَیهِ فَیَرحَمُهُ خدا به وى نظر رحمت می‌‏افکند 👈خدا رحمت کند کسى را که این مقام را براى او بشناسد و براى خاطر من به او نیکویى و احترام کند 📚 القطره ، ج ۲ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 و در آن لحظه که این کودک شیرین آمد شک ندارم که خدا نیز به تحسین آمد و خداوند روی سر در افلاک نوشت هست او سید و آقای جوانان بهشت در شجاعت که شده فاتح پیکار جمل و شهادت شده در کام پسرهاش عسل مادرش نام مرا سائل این خانه نوشت روزی شعر مرا نیز کریمانه نوشت @varesoon
✨اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا صَرِيعَ الْعَبْرَهِ السَّاكِبَهِ وَ قَرِينَ الْمُصِيبَهِ الرَّاتِبَهِ✨ 🥀 روضه روز هفدهم ✍️ نقل است ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺃﻣﺴﻜﻪ» . « یا علی (حسین) را نگه دار» ﭼﻮﻥ ﺳﻴﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻛﻮﺩﻙ ﺑﻮﺩ، ﻓﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻲ‌ﺩﺍﺷﺖ. ﺣﻀﺮﺕ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺳﺮ ﺗﺎ ﭘﺎﻱ ﺁﻥ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺑﻮﺳﻴﺪ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩ. ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﭼﺮﺍ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻴﺪ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺃﻗﺒﻞ ﻣﻮﺿﻊ ﺍﻟﺴﻴﻮﻑ». «ﺟﺎﻱ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺑﻮﺳﻢ» 📚سحاب رحمت ص ۱۳۶ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بر فرض از دلیل و از اثبات بگذریم قرآن تویی چگونه از آیات بگذریم؟ روشن ترین دلیل همین اشک جاری است گیرم که از متون و عبارات بگذریم ما را نبود تاب تماشا، عجیب نیست از صفحه های مقتل اگر مات بگذریم تفصیل بند بند مصیبت نمیکنیم انگشترت ... ، ز شرح اشارات بگذریم یک خط برای روضه ی گودال کافی است: زینب چه دید وقت ملاقات؟ بگذریم... @varesoon
🏴السَّلامُ عَلى سَيِّدِ المُتَّقينَ الأَخيار🏴 🥀روضه روز هجدهم ✍️روز سیزدهم ماه مبارک رمضان در مسجد کوفه برفراز منبر رو کرد به امام حسن(علیه السلام) و فرمود: ای ابا محمد ؛چند روز از این ماه گذشته؟ عرض کرد: سیزده روز ای امیرمؤمنان پس رو کرد به سوی حسین (علیه السلام) و فرمود: ای اباعبداللّه،چند روز از این ماه باقی مانده؟ عرض کرد:هفده روز ای امیرمؤمنان 👈 دستی به محاسنش کشید در حالی که (کاملاً) سفید بود.و فرمود: خدابزرگتر است. (به زودی این)محاسن را با خون خضاب می کند آن گاه که شقی ترین آن ها برانگیخته شود 🏴🏴🏴🏴 به نماز بست قامت،که نهد به عرش پا را به خدا علی نبیند ،به نماز جز خدا را چو به گفت نام (الله) و ادا نمود (اکبر) به گرفت هیبت حق،همه ملک ما سوا را به ندای دعوت حق ،چو علی بگفت لبیک بشکافت تیغ دشمن، سر شاه لافتی را همه اهل بیت عصمت ،ز سرا برون دویدند اَبَتا و واعَلیّا ، بنمود پر فضا را چه گذشت یا رب آندم، به دل غمین زینب چو بدید غرقه در خون،سر و روی مرتضی را ز شهادت علی شد،چو تمام صبر زینب چه کند اگر که بیند، شهدای کربلا را @varesoon
🏴لسَّلامُ عَلَىٰ صاحِبِ النُّهىٰ وَالْفَضلِ🏴 🥀 روضه روز نوزدهم هنگامی که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) ضربت خوردند عیادت کنندگان اطراف ایشان جمع شدند و به ایشان گفتند: اي امیرمؤمنان وصیت کنید. امام فرمودند: وداع من با شما چونان جدایی کسی است که آماده ملاقات پروردگار است، فردا ارزش ایام زندگی مرا خواهید فهمید و راز درونم را خواهید دانست، پس از آنکه جاي مرا خالی دیدید و دیگري بر جاي من نشست مرا خواهید شناخت. 📚الكافي، جلد ‏1، صفحه 300 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 مرتضي ميرود وليكن حيف خار در چشم و استخوان به گلوست مرگ زهرا و ماجراي فدك به پيمبر قسم كه قاتل اوست اي يتيمان شهر كوفه دگر كيسه بر دوش عشق مولا رفت نه يتيمان كوفه بي پدر گشتند پدر مهربان دنيا رفت لعن و نفرين بر اين جماعت پست مردم دين فروش و درمانده فرق حق شد دوتا همه گفتند مگر آقا نماز ميخوانده مردم كوفه يادتان باشد يادِ آن روز ، روز ِ پُر باران همه ي شهر با علي گفتيد ميكنيم اين محبتت جبران تا حسين ِ علي به كوفه رسيد همه ي شهر عهد بشكستند يا علي در ازاي آن همه لطف آب بر روي كاروان بستند @varesoon
🏴السَّلامُ عَلَى صاحبِ الشَّفاعَةِ في يَومِ الْوَرَى🏴 🥀روضه روز بیستم نقل است که حضرت زینب و حضرت ام کلثوم (سلام الله علیهما) بر سر بالین حضرت (علیه السّلام) آمدند و با گریه عرض کردند : پدر جان چه کسی کودکان را سرپرستی کند تا بزرگ شوند؟ و چه کسی سرپرستی بزرگترها را در بین مردم بر عهده گیرد؟ پدر جان اندوه ما بر تو بزرگ و اشکهایمان قطع نمی شود،  مردم از پشت اتاق صداي گریه و ناله سر دادند. اشک از چشمان حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) جاري شد و نگاهش را برگرداند و به اهل بیت و فرزندانش نگاه کرد سپس حضرت امام حسن و حضرت امام حسین (علیهما السلام) را صدا کردند و ایشان را به آغوش گرفتند و بوسیدند و مدت طولانی بیهوش شدند سپس به هوش آمدند. 📚بحار الأنوار، جلد ‏42 🏴🏴🏴🏴🏴  اشکی که شده نذر غم فاطمه سی‌سال انگار شده چندبرابر شب آخر   حالا شب وصل است ، ولی با سر خونین شرمنده نمانده‌ست ز همسر شب آخر   با اشک غریبانۀ خود گفت سخن‌ها از بی‌کسی آل پیمبر شب آخر   از کرب‌و‌بلا گفت و حکایات غریبش از داغ برادر به برادر، شب آخر   @varesoon
🏴السَّلامُ عَلَى المُهَذَّبِ الصَّفيِّ 🏴 🥀روضه روز بیست و یکم نقل است که روز شهادت امير المؤمنين(علیه السلام) ، گريه ، شهر را به لرزه درآورد و مردم چون روزى كه پيغمبر (صلوات الله علیه) از دنیا رفته بودند در هراس افتادند، مردى گريان و شتابان و إِنَّا للَّه و إِنّا إِليه راجِعون گويان آمد و مى‌گفت: امروز خلافت نبوت بريده شد، تا بر در خانه‌ امير المؤمنين (علیه السلام) ايستاد و گفت: اى ابو الحسن،خدايت رحمت كند، تو در اسلام بر اين مردم پيش‌تر و در ايمان از آنها خالص‌تر و در يقين كاملتر و از خدا ترسان‌تر و از همه رنج كش‌تر و نسبت به رسول خدا نگهدارتر و نسبت به اصحابش امين‌تر بودى، در مناقب بر همه برتر و در سوابقِ‌ نيك از همه ارجمندتر و در پايه از همه بالاتر بودی. 📚الکافی/ج۱ /کتاب الحجة 🏴🏴🏴🏴🏴 یک عمر هرشب روضه خوانت میشدم من سینه زن قد کمانت میشدم من سینه زن قدی که با مسمار خم شد افتاد ما بین در و دیوار خم شد از خانه تا مسجد برای یار خم شد پشت سرم در راه چندین بار خم شد دیدار ما روز دهم پایین گودال دور تنی که رفته با سرنیزه از حال @varesoon
🏴السَّلامُ عَلَى مَن عِندَهُ تَأويلُ المُحكَمِ والمُتَشابِه🏴 🥀روضه روز بیست و دوم ✍️در روز شهادت امير المؤمنين(علیه السلام) مردى گريان و شتابان و إِنَّا للَّه گويان آمدو مى‌گفت:.. [یا علی]براى مؤمنان پدر مهربان بودى زمانى كه تحت سرپرستى توآمدند،بارهاى سنگینی را كه آنها از كشيدنش ناتوان شدند،به دوش گرفتى وآنچه(را از امور دين)تباه ساختند؛محافظت نمودى وآنچه را (از احكام و شرايع)رها كردند... زمانى كه شتاب كردند،صبر نمودى وانتقام هر خونی را كه مي خواستند تو گرفتى،و از بركت تو به خيراتى رسيدند كه گمانش را نداشتند،بر كافران عذابى ريزان و رباينده وبراى مومنان پشتيبان بودی. 📚الکافی/ج۱/کتاب الحجة 🏴🏴🏴🏴🏴 این چشم‌ها به راه تو بیدار مانده است چشم انتظارت از دم افطار مانده است آن قدر زخم ضربه‌ی دشمن عمیق هست زینب برای بستن آن زار مانده است از آن زمان که شاخه‌ی یاست شکسته شد چشمت هنوز بر در و دیوار مانده است سی سال رفته است ولی جای آن طناب بر روی دست و گردنت انگار مانده است از بغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست باقی آن برای علمدار مانده است @varesoon
🏴السّلامُ على ميزانِ الأَعمال🏴 🥀روضه روز بیست و سوم ✍️در جنگ احد رسول خدا به عیادت امیرالمؤمنین آمد، دید بدن سوراخ سوراخ، آن صبری که روزگار مثلش را ندیده بود،تا چشمش افتاد به علی ، بی‌طاقت شد، بلند گریه کرد ،اما خود علی تبسم کرد، گفت : یا رسول الله! إن ذلک فی ذات الله لقلیل چنین صبری! پیغمبر گریه کرد،او تبسم کرد. 👈شب نوزدهم جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد«تهدمت والله ارکان الهدی» اما او لبخند زد، گفت«فزت ورب الکعبة» اما مهم این است، وقتی بدن فاطمه سلام الله علیها را تحویل پدرش داد،گفت: ای کاش علی مرده بود! نفسی علی زفراتها محبوسة یا لیتها خرجت مع الزفرات جان من با ناله‌های من گره خورده،ای کاش! با این ناله جان می‌دادم آن کسی که جبرئیل فریاد زد « لا فتی إلا علی لا سیف إلا ذوالفقار» آرزو کرد که بمیرد 📚بیانات آیت الله وحید خراسانی 🏴🏴🏴🏴🏴 سی سال دست بسته دیدم،گریه کردم ازاین و آن طعنه شنیدم گریه گردم از خانه تا مسجد رسیدم گریه کردم خودرا به سمت در کشیدم گریه کردم تو رفتی و شرمندگی مانده برایم مسمار خیلی روضه ها خوانده برایم @varesoon
🏴 السَّلامُ عَلى والِدِ الأَئِمَّةِ الْأَبْرَارِ🏴 🏴🥀روضه روز بیست و چهارم🥀 ✍️حضرت زينب سلام اللّه عليها فرمود:زمانى كه ابن ملجم لعنه اللّه عليه پدرم را ضربت زد محضرش عرضه داشتم:اى پدر امّ ايمن برايم حديثى نقل نمود، دوست دارم حديث را از شما بشنوم.پدرم فرمودند:دخترم، حديث همان طورى است كه امّ ايمن نقل كرده،گويا میببينم كه تو و دختران اهل تو در اين شهر به صورت اسيران در آمده،خوار و منكوب میگرديد،هر لحظه هراس داريد كه مردم شما را بربايند،بر شما باد به صبر و شكيبائى، سوگند به كسى كه حبّه را شكافته و انسان را آفريده روى زمين كسى غير از شما و غير از دوستان و پيروانتان نيست كه ولّى خدا باشد 📚 کامل الزیارات/صفحه ۸۰۶ 🏴🏴🏴🏴🏴 من در مدینه یاد گرفتم که هیچ وقت زخمی که شد عمیق مداوا نمیشود گر چند ضربه هم زده بودن باز هم پیشانی تو بیش از این وا نمیشود گفتند گفته ای که مرا کوچه میبرند می خواهم از بیان خودت بشنوم بگو بابا خودت بگو سر بازار میروم بابا خودت بگو که گرفتار میشوم بابا خودت بگو به سرم سنگ میزنند بابا بگو بدون علمدار میشوم @varesoon
✨ألسَّلامُ عَلَیکَ أوَّلُ مَظلُومٍ، وَ أوَّلُ غُصِبَ حَقُّهُ✨ 🥀 روضه روز بیست و پنجم ✍️ به امام حسن علیه السلام فرمود : پسرم لحظه ای خواب به سراغ چشمانم آمد در حالی که نشسته بودم، پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله )را در عالم رؤیا دیدم، عرض کردم: یا رسول اللّه، من از دست امّت تو چه رنجها و خون دل ها خوردم. رسول خدا فرمودند : بر علیه آن ها نفرین کن، گفتم : [خدایا مرا از آن ها بگیر] و بجای آن ها بهتری برای من قرار ده و بر آنان بجای من (آدم نالایق) و شری را مسلّط گردان. 📚تاریخ طبری ، ج ۳ ،ص ۱۵۶ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 محراب! ناله از دل خونین کشید و گفت: یا فاطمه! دعای علی مستجاب شد مویی که شد سفید زهجران فاطمه جرمش مگر چه بود که از خون خضاب شد؟ هرکس گرفت سهم خود از دست روزگار سهم تراب، خون سر بوتراب شد فرق علی دو‌تا شد و جبریل صیحه زد ای وای! چار رکن هدایت خراب شد هر پادشه ستم به رعیت کند ولی پیوسته بر علی ز رعیت عذاب شد هم شیر حق برای شهادت شتاب داشت هم خصم بهر کشتن او در شتاب شد @varesoon
✨السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله✨ ✍️دختر برای مادر، تعریف می کرد که: مادر! خواب دیدم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوری از آن ساطع می شد که چشمها را خیره می کرد. در حال تعجب و تحیر بودم که چهار ستاره نورانی دیگر هم در دامنم فرود آمدند. پدر ، حزام بن خالد ، با شنیدن این رؤیای صادقه دخترش خوشحال شد و به او مژده داد: لَقَد حَقَّقَ اللّهُ رُؤیاکِ یا بُنَیَّتی فَاَبشِری بِسَعادَةِ الدُّنیا وَالآخِرَة دخترم مطمئنا خدای تبارک و تعالی، رؤیای تو را به حقیقت مبدل ساخت و سعادت دنیا و آخرت بر تو بشارت باد. سپس به همسرش گفت: دخترمان فاطمه را شایسته همسری امیر مؤمنان علیه السلام می دانی؟ بدان که خانه او خانه وحی، نبوت، علم، حکمت، ادب و اخلاق است. 🍃🍃🍃🍃🍃 🥀روضه روز بیست و ششم از مردم مدینه شنیدم که روزها می آید و ز داغ پسر گریه می کند بالای چار صورت قبری که ساخته با دیده های سرخ جگر گریه می کند با ذکر جانگداز -حسینم غریب- بود دائم زند به سینه و سر گریه می کند گاهی دلش برای علی تنگ می شود گاهی برای روضه ی در گریه می کند @varesoon
✨السَّلامُ عَلَيكَ يا مَوضِعَ سِرِّ اللَّه✨ 🥀روضه روز بیست و هفتم ✍️ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻓﺮﻫﺎﺩ ﻣﻴﺮﺯﺍ ﺩﺭ ﻗﻤﻘﺎﻡ ﮔﻮﻳﺪ ﻛﻪ: « ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺍﺑﻦ ﺯﻳﺎﺩ،حضرت ﺭﺑﺎﺏ ، ﺳﺮ ﻣﻄﻬﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻴﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻃﺸﺖ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﺑﻮﺳﻴﺪ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﺟﺎﻥ گدﺍﺯ ﻭ ﺁﻫﻲ ﺁﺗﺶ ﺑﺎﺭ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﺯﺍﺭ گریه کرد. فرمود: ﻭﺍ ﺣﺴﻴﻨﺎ ﻓﻠﺴﺖ ﺍﻧﺴﻰ ﺣﺴﻴﻨﺎ ﺍﻗﺼﺪﺗﻪ ﺍﻟﺎﺳﻨﺔ ﺍﻟﺎﻋﺪﺍﺀ ﻏﺎﺩﺭﻭﻩ ﺑﻜﺮﺑﻠﺎ ﺻﺮﻳﻌﺎ ﻟﺎ ﺳﻘﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﺟﺎﻧﺒﻰ ﻛﺮﺑﻠﺎﺀ آه‌ ،ای حسین (علیه‌السلام)! من هیچ‌گاه حسین (علیه‌السلام)را فراموش نخواهم کرد؛ دشمنان او را هدف نیزه‌های خود قرار دادند. آنان او را فریب دادند و بدنش را در كربلا به خاك افکندند؛ بعد از او خدا آن سرزمین را سیراب نکند» 📚ریاحین الشریعه،ج3،ص 314 🍃🍃🍃🍃🍃 شهر شام و بزم عام و تشت زر رأس شاه دین در آن بُد جلوه‌گر ناله‌های «وا‌حسینا» بر زدی گریه‌ها سر دادی و بر سر زدی گفتی: ای آرام جان! نور دو عین کی فراموشم شود یادت؟حسین داغ اصغر بر دلت، آذر فشاند هستی‌ات را در شرار غم نشانْد من چه گویم که چه در سر داشتی؟ آرزوها بهر اصغر داشتی با دلی پُر درد و قلبی چاک‌چاک دفن کردی آرزویت را به خاک @varesoon
✨اَلسَّلامُ عَلَيكَ يَا مَن رِضَاهُ مِنْ رِضَي الرَّحمَن✨ 🥀روضه روز بیست و هشتم ✍️ ﺩﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻛﺘﺐ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ علی اکبر سلام الله علیه ﻋﺎﺯﻡ ﺟﻨﮓ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﻋﻤﻪ ﻫﺎﻳﺖ ﻭﺩﺍﻉ ﻧﻤﺎ. ﭘﺲ ﺑﻪ ﺧﻴﺎﻡ ﺣﺮﻡ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻱ ﺑﻠﻨﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻋﻠﻴﻚ ﻳﺎ ﺃﺧﺎﻩ، ﻭ ﻋﻠﻴﻜﻦ ﻳﺎ ﺃﻫﻞ ﺑﻴﺘﺎﻩ، ﻫﺬﺍ ﺁﺧﺮ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭ ﺁﺧﺮ ﺍﻟﻜﻠﺎﻡ ﻭﺍﻟﻠﻘﺎﺀ ﻓﻲ ﺍﻟﺠﻨﺔ». ﭼﻮﻥ ﺻﺪﺍﻱ ﺟﺎﻧﻔﺰﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺍﻛﺒﺮ ﺑﮕﻮﺵ ﭘﺮﺩﻩ ﻧﺸﻴﻨﺎﻥ ﺣﺮﻡ ﺭﺳﻴﺪ ﻫﻤﮕﻲ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﻭ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﺎﺗﻢ ﺯﺩﻧﺪ، ﻭ ﺩﺳﺘﻬﺎ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ کشیدند ،ﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﻬﻮﺵ ﺷﺪﻧﺪ... 📚سحاب رحمت ، ص ۴۶۳ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 کشتی شکست خوردۀ طوفان کربلاست آنجا که پیکر تو ‌شود ساحل حسین قدِّ تو را و ‌موی تو را و رخ تو را هرکس که دید گفت امان از دل حسین با هر تبسمت، نفست، راه رفتنت قبل از سنان خودت شده‌ای قاتل حسین بالای پیکر تو خودش را بروز داد در ‌های های گریه، غم کامل حسین از خیمه تا کنار تن قطعه قطعه‌ات قدّش خمیده گشت در این فاصله حسین @varesoon
✨السَّلامُ عَلَيكَ يا قَرينَ المُصِيبَهِ الراتِبَه✨ 🥀روضه ی روز بیست و نهم🥀 ✍️امام صادق علیه السلام به نقل از ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: وقتی ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺷﻮﺩ ﻗﺒﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺼﺐ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ، ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺳﺮ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﻣﺎﺩﺭ می رود.وقتی ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﻧﻌﺮﻩ ﺍﻱ ﺯﺩﻩ ﻭ ﺷﻴﻮﻧﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﻣﻘﺮﺏ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﻣﺮﺳﻞ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻣﺆﻣﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﻣﺤﺸﺮ ﺑﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺑﮕﺮﻳﻨﺪ. 📚سحاب رحمت ،ص ۱۷۳ 🍃🍃🍃🍃🍃 ما را نسیم پرچم تو زنده می کند زخمی است دل که مرهم تو زنده می کند آه ای قتیل اشک، نفس های مرده را شور تو، روضه و دم تو زنده می کند ما با غذای نذریتان رشد کرده ایم جان را عطای حاتم تو زنده می کند آقا جسارت است، ولی داغ شیعه را انگشتر تو، خاتم تو زنده می کند بالای تل هم آتش این قوم خفته را آن خواهر مکرم تو زنده می کند این کشته فتاده به هامون حسین اوست خود را به اسم اعظم تو زنده می کند فردای محشر و غم و طوفان وتشنگی ما ار امید زمزم تو زنده می کند @varesoon