eitaa logo
تفکر و تمدن شبکه‌ای| استاد واسطی
3هزار دنبال‌کننده
208 عکس
75 ویدیو
120 فایل
تفکر و تمدن توحیدی ادمین: @Haghighat6
مشاهده در ایتا
دانلود
مبانی هستی‌شناختی. موضوع بحث: بسته گزاره‌های «هستی‌شناسانه» حکمت متعالیه کدامند؟ (مبانی هستی‌شناسانه پارادایم شبکه‌ای) مسأله بحث: هر گونه حرکت و تغییری در زندگی فردی یا جمعی، وابسته به قواعد و قوانین حاکم بر هستی است؛ پس هر گونه برنامه‌ریزی در زندگی بشر، باید در دستگاه هستی‌شناسی صورت پذیرد؛ دستگاه هستی‌شناسانه اسلام حاوی چه قواعد و قوانین و معادلاتی است؟ و چه نقشه و تصویری از هستی را ارائه می‌دهد؟ پیش‌فرض‌ها فرضیه بحث: هستی = شبکه وجودی گسترش یافته از وحدت بی‌نهایت (خداوند) به کثرت (مخلوقات)، به هم‌پیوسته، دارای مراتب تشکیکی و حرکت از قوه به فعل و نظام علت ‌ومعلولی جهان، دارای ساختار و فرآیندهای ثابت ولی طیف‌دار و فازی است. ساختارها و قوانین طبیعی، زیرساخت‌های معرفت، ارزش و حرکت موجودات هستند. تبیین بحث: فلسفه و حکمت عبارت است از: مجموعه قوانین و معادلات وجودشناسانه (علمی که از عوارض ذاتی موجود بما هو موجود بحث می‌کند.) ▫️ عرفان و حکمت: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/139 مسائل فلسفه در یک تقسیم‌بندی کلی عبارتند از: (تقسیم‌بندی شهید مطهری رحمه‌الله‌علیه براساس گزارش آقای عبودیت با برخی تغییرات) مسائل مربوط به اصل وجود و عدم (بداهت،‌ اشتراک وجود،‌ اصالت وجود، تشکیک وجود، عدم تمایز در اَعدام) مسائل مربوط به اقسام وجود (عینی، ذهنی، واجب، ممکن، حادث، قدیم، ثابت، متغیر، واحد، کثیر، قوه، فعل، جوهر، عرض) مسائل مربوط به قوانین حاکم بر وجود (علیت، سنخیت، ضرورت علّی‌معلولی، تقدم و تاخر و معیت در مراتب وجود) مسائل مربوط به عوالم وجود (طبیعت یا ناسوت، مثال یا ملکوت، عقل یا جبروت، الوهیت یالاهوت، سیر نزولی و صعودی از لاهوت تا ناسوت) تصویر دیگری از مسائل کلی فلسفه را می‌توان به‌صورت زیر ترسیم کرد: [به لینک انتهای متن مراجعه بفرمایید.] فهرست نظریه‌های فلسفی در قسمت هستی‌شناسی: ۱. ما واقعيت هستى را به همه اشياء به يك معنى اثبات مى‏كنيم. ۲. معنى واقعيت غير ازمفهوم هر يك از موجودات واقعيت‌‏دار مى‏باشد. ۳. ما از واقعيت‌هاى خارجى دو مفهوم مختلف انتزاع مى‏كنيم وجود و ماهيت. ۴. اصالت در خارج از آنِ هستى بوده و ماهيات پندارى و اعتبارى هستند. ۵. واقعيت هستى بالذات معلوم است. ۶. وجود يك حقيقت تشكيكى است. ۷. خواص ذهنى ماهيات در وجود جارى نيست. ۸. خواص خارجى ماهيات از آن وجود است ولى در وى به شكل ديگرى در مى‏آيد. ۹. موجود هيچگاه معدوم نمى‏شود. ۱۰.  تحقق عدم در خارج نسبى است. ۱۱.  مطلق هستى قابل زوال و انعدام نيست. ۱۲.  ما در خارج مهيات زيادى داريم. ۱۳.  در ماهیت نيز تركيب پيدا مى‏شود. ۱۴.  تركيب ماهیت به واسطه جنس و فصل است. ۱۵.  اجناس نهايتا به اجناس عالى منتهى مى‏شوند. ۱۶.  اجناس عالى به واسطه فصولى نوعيت پيدا مى‏كنند. ۱۷.  ماهيت با انضمام فصل اخير تمام مى‏شود. ۱۸.  جنس بى فصل و فصل بى جنس نمى‏شود. ۱۹.  ماهيت منقسم مى‏شود به جوهر و عرض و هر دو قسم در خارج موجودند. ۲۰.  جوهر چهار نوع كلی دارد. [برای مطالعه فهرست ۱۲۹ تایی این مبانی به لینک انتهای متن مراجعه بفرمایید.] ▫️ تصویری از شبکه هستی بر اساس مفروضات فوق: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/93 نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث عالم هستی، دارای ساختار به هم‌پیوسته از پیش‌تعیین شده و قوانین فوقانی است و البته ساختاری قابل انعطاف که مرز دارد و نظام علت‌ومعلولی بر آن حاکم است. هر تغییری،‌ تحت قوانین حرکت صورت می‌پذیرد، لذا تمام تغییرات و حرکت‌های انسان، تابع قوانینی فوقانی است و انسان اراده بی‌حدومرز ندارد. هر تفسیری از واقعیت قابل پذیرش نیست در عین اینکه واقعیت چندبُعدی و چند لایه است و ممکن است تفسیر و ادراک انسان از یک پدیده مربوط به بُعدی از آن باشد. نهایت کمال انسان حرکت برای خروج از محدودیت ادراکی و اراده‌ای و اتصال وجودی به نامحدود است. تأثیر پدیده‌ها بر یکدیگر،‌ تأثیر جزء بر جزء نیست بلکه تأثیر کل بر اجزاء و بالعکس است که برآيندی است. ▫️ وحدت در کثرت و کثرت در وحدت، نظریه وحدت وجود و نظریه تجلی: https://isin.ir/%D8%AA%D9%88%D8%AD%DB%8C%D8%AF/ ▫️ لینک متن کامل: https://isin.ir/%D9%85%D8%A8%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87/ ▫️ فایل متن کامل: https://eitaa.com/vaseti/116 مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث: ، ، ،‌ ،‌ ، ، ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
تعاریف حکمت، فلسفه و عرفان. تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti
﷽ ⚪️ حکمت و عرفان| بخش اول موضوع بحث  مقصود از «حکمت و عرفان» که تعیین‌کننده رویکرد معرفتی مباحث می‌باشد چیست؟ ▫️ اسلاید هویت حکمت و عرفان شیعی: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/144 ▫️ بيانيه عرفان شیعی فقاهتی: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/148 ▫️ دوره تربیت مدرس و مبلغ حکمت و عرفان: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/145 مسأله بحث اصلی‌ترین زاویه دید برای حرکت مثبت و تعالی‌بخش در زندگی در شبکه هستی چیست و چگونه به ‌دست می‌آید؟ پیش‌فرض­‌ها فرضیه بحث: «عرفان و حکمت»، اصلی‌ترین و جامع‌ترین دید را برای حرکت در زندگی، به انسان می‌دهند. تعیین محتوا در بحث شبکه هستی و انسان شبکه‌ای و معادلات حرکت انسان در این شبکه، به عهده حکمت و عرفان است. تبیین بحث هسته مرکزی ماموریت حوزه‌های علمیه، تامین علمی برای تحقق تمدن اسلام است؛ کشف ، فهم ، تبیین معارف دینی برای پیاده‌سازی در صحنه زندگی فردی و اجتماعی و تمدنی. از سوی دیگر در مبانی «دین‌شناسانه» قاعده‌ای با محتوای زیر مورد پذیرش متخصصین است: «تطابق تشریع با تکوین» یا به تعبیر دیگر «تبعیت اَحکام از مصالح و مفاسد واقعی»؛ بنابراین برای این‌که بتوان به فهم جامع و عملیاتی دین رسید، «هستی‌شناسی» ابزاری قدرتمند خواهد بود. هستی‌شناسی = علم به ساختار و معادلات موجود در کلان هستی «حکمت» علامه طباطبایی رحمه‌الله‌علیه در المیزان در ذیل آیه شریفه «یوتی الحکمه من یشاء» چنین آورده‌اند: كلمه ”حكمت” به كسره ”حاء” بر وزن” فعلة” است، كه وزنى است مخصوص افاده نوع، يعنى دلالت بر نوع معنايى مى‏كند كه در اين قالب در آمده، پس حكمت به معناى نوعى احكام و اتقان و يا نوعى از امر محكم و متقن است، آن‌چنان كه هيچ رخنه و يا سستى در آن نباشد، و اين كلمه بيشتر در معلومات عقلى و حق و صادق استعمال مى‏شود، و معنايش در اين موارد اين است كه بطلان و كذب به هيچ وجه در آن معنا راه ندارد. حكمت عبارت است از قضاياى حقه‌‏اى كه مطابق با واقع باشد، يعنى به نحوى مشتمل بر سعادت بشر باشد، مثلا معارف حقه الهيه در باره مبدأ و معاد باشد، و يا اگر مشتمل بر معارفى از حقايق عالم طبيعى است معارفى باشد كه باز با سعادت انسان سروكار داشته باشد، مانند حقائق فطرى كه اساس تشريعات دينى را تشكيل مى‏دهد. همچنین فرموده‌اند: منظور از حكمتى كه در قرآن به كار رفته، مجموعه علوم و معارفى است كه انسان را به حقيقت رهنمون می‌سازد؛ به طورى كه هيچ شك و ابهامى در آن نماند. از اين ‏رو، مى‏شود گفت دين با واقعيت و حقيقت مطابقت دارد، اصول و قواعدى كه با دين آمده، در واقع حكمت ‌اند؛ و پيامبر اکرم صلی‌الله‌علیه ‌وآله مأمور است اين حكمت را به مردم بياموزد. علامه طباطبایی در جایی دیگر فرموده اند: حکمت، نظر و اعتقادی است که مطابق واقع و ملازم با رشد بوده و کذب‌ناپذیر باشد و ضرری بر آن مترتّب نگردد. «فلسفه» تعاريف مختلفی برای فلسفه بيان شده است مانند: ۱. ابن‌سینا: فلسفه، آگاهی بر حقایق تمام اشیا است، به قدری که برای انسان ممکن است بر آن‌ها آگاهی یابد. (فرهنگ فلسفی، جمیل صلیبا) ۲. جرجانی: فلسفه عبارت است از شبیه شدن به خدا به اندازه توان انسان و برای تحصیل سعادت ابدی. (فرهنگ فلسفی) ۳. ارسطو: فلسفه، علم به موجودات است از آن جنبه که وجود دارند. (فرهنگ فلسفی) ۴. فیثاغورس: فلسفه یعنی دوست‌داری دانایی. (دائره المعارف بریتانیکا) ۵. افلاطون: خاستگاه فلسفه، حیرت در برابر جهان است. فیلسوف به کسی اطلاق می شود که در پی شناسایی امور ازلی و حقایق اشیا و علم به علل ومبادی آن ها است. ۶. سیسرون: فلسفه عبارت است از علم پیدا کردن به شریف‌ترین امور و توانایی استفاده از آن در حد امكان. ۷. توماس هابز: فلسفه، علم به روابط علی و معلولی میان اشیا است. ۸. کریستین وولف: فلسفه، علم بر موجودات ممکن است، یعنی بر هر چه ممکن است بالفعل حالت تحقق پیدا کند. ۹. فیشته: فلسفه، علم ِعلم، یا علم معرفت است. ۱۰. هگل: فلسفه، بحث در امر مطلق است. ۱۱. اوبروگ: فلسفه،‌ علم به مبادی و اصول است. ۱۲. هربارت:  فلسفه،‌ تحلیل معانی عقلی است. ۱۳. وونت: کار اساسی فلسفه متحد ساختن تمام معرفت‌هایی است که از راه علوم مختلف بدست می آید، تا به این ترتیب مجموعه واحد و پیوسته ای ایجاد گردد. ۱۴. پولسن: فلسفه مجموعه معرفت هاست که انتظام علمی پیدا کرده‌اند. ۱۵. کانت: فلسفه، شناسایی عقلانی است که از راه مفاهیم حاصل شده باشد. ۱۶. ملاصدرا: فلسفه كمال يافتن نفس انسان در سايه شناخت واقعيت‌های موجودات و حكم به وجود آنها به صورت قطعی و مستدل است که بدون گمانه‌‏زنی و تقلید باشد. ▫️ برخی تعابیر دیگر [در متن کامل]: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/142 ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ حکمت و عرفان| بخش دوم شاید بتوان در یک تعریف مشترک که شامل بسیاری از این تعاریف گردد چنین گفت: فلسفه شناخت مستدل نسبت به واقعیت‌های جهان و ارتباط بین آن‌هاست. هدف از فلسفه آن است که مدیریت عقلانی نسبت به زندگی فردی و جمعی حاصل گردد که این جز با در نظر گرفتن تأثیرگذاری و تأثیرپذیری رائج در عالم ممکن نیست. فلسفه = هستی‌شناسی برهانی. فلسفه= تلاش عقلانی برای كشف علت پديده‌ها در كل هستی. حکمت= تلاش معرفتی برای نفوذ به لايه‌های پنهانِ از حسّ، برای رسيدن به حقايق اثرگذار در زندگی. فلسفه= كشف شكل هستی و معادلات حاكم بر آن. فلسفه اسلامی = برهانی كردن نگرش اسلام به هستی. فلسفه اسلامی= تلاش برای تبيين عقلانی مدل هستی‌شناسانه اسلام. حيطه فعاليت فيلسوف حوزوی، تلاش براي تعميق فهم از مدل هستی‌شناسی اسلام و تلاش برای اثبات عقلانيت اين مدل و ايجاد زمينه تفاهم با مخاطبينی است كه عقيده مشترك با آنها وجود ندارد. تفاوت حکمت با فلسفه فلاسفه، در تعريف حکمتِ اصطلاحی گفته‌اند: حکمت علم به حقايق اشياء است به قدر طاقت بشری. و تعبیر دیگر این‌که: حکمت آن است که انسان به حقایق اشیاء، چنان علم پیدا کند که خود، نمونه‌ای عقلی از عالم عینی شود. آنچه از بررسی استعمالات این دو کلمه و تعاریف آن‌ها به‌دست می‌آید فرضیه زیر را به دست می‌دهد: اصطلاح «حکمت»،‌ اعمّ و فراتر از «فلسفه» است و علوم حضوری و شهودهای باطنی را علاوه بر علوم برهانی عقلی درباره هستی، در بر می‌گیرد و همچنین امتداد علم را در عمل دنبال می‌کند یعنی الزامات و شایستگی‌های رفتاری (عقل عملی) را که از اطلاعات برهانی (عقل نظری) حاصل می‌شود، تبیین می‌کند. عرفان تعاریف عرفان: ۱. همراهی استوار با احکام شرعی هم در رفتارها و هم در فضای درونی که در حقیقت شکل‌گیری صفات الهی در روح است. . ۲. شاخص حداقلی برای اینکه فردی در فضای «عرفان» ورود عملی پیدا کرده باشد این است که نفسش رنگ و بوی صفات خداوند را پیدا کند. ۳. پایه‌ریزی زندگی بر اساس حقیقت و عدم توجه به کثرات. ۴. ادراک نافذ و شفاف قلبی، و دریافت حقایق با عبور از ذهن و خیال. ۵. توجه ذهنی به عالم بی‌نهایت الهی در حالی‌که در درون نفس به دنبال دریافت تجلیات خداوند است. ۶. ادراکی که از دریافت حضوری خداوند و تجلیات او حاصل می‌شود. ۷. قواعد حرکت به سوی خداوند. ۸. شناخت مراحل عبور به‌سوی عوالم برتر. ۹. قواعد شناخت شهودهای قلبی. ۱۰. علوم دینی دو محور اصلی دارند: اطلاعات مربوط به رفتارها و اطلاعات مربوط به منشاء رفتارها؛ اطلاعات مربوط به منشاء رفتارها (که ذهن و قلب هستند) در صورتی قابل دست‌یابی است که به قواعد مربوط به رفتارها (ظاهر شرع) عمل شده باشد. این اطلاعات، اگر مربوط به فعال‌سازی باطن با فرآیندهای قلبیِ پاک‌کننده از غیر خدا و ایجاد‌کننده توجه به خدا باشد، علم «سلوک الی الله» را شکل می‌دهد؛ و اگر مربوط به شهود نحوه ارتباط خداوند با خلقت و پیدایش کثرات از آن وجود یگانه بی‌نهایت باشد (در حالی‌که تفاوت خالق و مخلوق هم حفظ شود)، علم هستی‌شناسی باطنی و علم شهود قلبی است که در حقیقت علم خداشناسی واقعی است. ۱۱. عرفان، شناخت نحوه ارتباط خدای واحد با مخلوقات متعدد و مختلف است از این زاویه که چگونه کثرات از یک وجود واحد بی‌نهایت سرچشمه گرفته‌اند، پس عرفان علم هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی قلبی است. ۱۲. شناخت قواعد حرکت به‌سوی خداوند و برنامه عبور دادن نفس از محدودیت‌های ادراکی و فعال کردن ادراک آنچه در مبدء خلقت می‌گذرد. ۱۳. نگاه به هستی با ابزار «شهود قلبی» و تبیین این شهود با «برهان» و اصلاح و تکمیل این شهود با معارفی که از «وحی» آمده است. ۱۴. ادراک قلبی ظهورات ذات خداوند که در قالب صفات و مخلوقاتش تجلی کرده است؛ و ادراک آنچه در ابتدا و انتهای خلقت می‌گذرد؛ و هستی‌شناسی قلبی و ادراک این‌که چگونه تمام مخلوقات با وجود بی‌نهایت الهی متصل می‌شوند؛ و اطلاع از قواعد حرکت به‌سوی خداوند و راه عبور دادن نفس از محدودیت‌های ادراکی و فعال کردن ادراک و احساس خزائن الهی و سرچشمه‌های نامحدود خلقت. (عبور از احساس جزئیات و وصول به احساس کلیات؛ احساس قلبی و درونی وجود کلی، نه ادراک مفهوم کلی). ۱۵. ادراک خداوند و چگونگی اتصال کثرات وجودی به وجود واحد بی‌نهایت و نحوه تجلی و ظهور اسماء و صفات الهی. ۱۶. عرفان، علم گفتگو درباره خداوند و نحوه ارتباط صفات او با ذات اوست. شاید بتوان تعبیر زیر را در یک فشرده‌سازی و شفاف‌سازی، برای تعریف عرفان به‌کار برد: عرفان = هستی‌شناسی شهودی قلبی (معرفه الحق بالقلب) ▫️ شاخص «احساس حضور خدا»: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/180 ▫️ بیانیه عرفان شيعی: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/148 ▫️ ایده کتاب عرفان شیعی فقاهتی: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/146 ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ حکمت و عرفان| بخش سوم و پایانی. نتایج، آثار و لوازم پذیرش بحث: رابطه فلسفه با زندگی و آینده: زندگی مجموعه اقوال، افعال و احوال خودآگاه فرد است و فقط به فردی كه نسبت به ظهور و بروزات خود خودآگاهی داشته باشد، می‏توان گفت که دارای زندگی است. طبق این تعریف زندگی یعنی حرکت خودآگاه به سمت هدف و آنچه از اهمیت برخوردار است. شناخت ملاک انتخاب بهترین عملکرد برای رسیدن به هدف اصلی است. آینده جزئی از زندگی ما و دنیاست. در زمان حال، واقعیت­‌ها وارتباط بین آن‌ها جهان را تشکیل می‌دهند و زمان آینده نیز این‌گونه شکل می‏گیرد. حرکت منسجم و به هم پیوسته عالم که با مطالعه تاریخ و دقت و تدبر در سیر حوادث به دست می‌‏آید نشانگر آن است که ما با یک مجموعه کاملا مرتبط روبرو هستیم. مجموعه‌‏ای که اجزای آن به صورت شبکه در تعامل با یکدیگرند و توجه به برخی از اجزاء و زمان‌ها ما را در شناخت و ساخت سایر اجزاء و ازمنه یاری می‌دهد؛ به همین خاطر است که توجه به آینده و تفکر درباره آن به معنای خیال‌پردازی نیست بلکه به معنای واقع‌‏نگری است. اگر تعاریفی را که از حکمت و فلسفه، آینده و زندگی ارائه شد به یکدیگر ضمیمه کنیم این نتایج به دست می‌‏آید: فلسفه به انسان کمک می‏کند که با شناخت واقعیت‌ها و قوانین واقعی عالم حرکت زندگی خود را به ‏گونه‌‏ای مدیریت کند که به هدف اصلی خود دست یابد. فلسفه توهم‌زدگی را برطرف می‏نماید و خلط بین توهم و واقعیت را برطرف می‏سازد. بدون فلسفه توهمات پوچ، هدف واقعی و راه واقعی را ناپدید می‎سازند. فلسفه راه تفکر را نشان می‏دهد و تفکر پایه تمامی حرکت‌هاست. روش تحقیق مبتنی بر فلسفه بهترین روش تحقیق است که در زندگی علمی و عملی کاربرد فراوان دارد. تصمیم‌‏گیری در موارد شبیه به یکدیگر از مشکل‏ترین موارد است. فلسفه با آموزش کشف ملاک‌های تشابه و تفاوت کمک بزرگی در این زمینه است. تعیین هدف‌های جزئی و کلی در زندگی اهمیت زیادی دارد. فلسفه با در نظر گرفتن قوای وجودی در این زمینه کارگشاست. از مشکلات همیشگی برنامه‌‏ریزی‎ها، نقاط بحران‌‏زاست. این نقاط ناشی از نقص‌هایی است که در مسیر یک برنامه به وجود می‌‏آید. از جمله مأموریت‌های فلسفه، شناخت نقص­‌ها و موارد عدمی است. تعیین افق و زاویه دید به عهده علمی است که توانایی کشف نقاط مختلف هستی را دارد و تعیین این دو مقوله برای هر حرکتی لازم است. کار فلسفه جهت‌‏دهی به نحوه و بعد نگرش انسان است و لایه‌‏های مختلف را در مقابل دید او از زاویه‌‏های مختلف می‌‏گشاید. پرداختن به ابعاد مختلف انسان و به خصوص ابعاد معنوی آن ارتباط مستقیم با شناخت خداوند دارد. شناخت صفات مختلف پرودگار و نحوه ارتباط عالم با خالق از فوائد پرداختن به فلسفه است. به عنوان مثال درک صحیح نسبت به قادریت و یا عالمیت پرودگار در نحوه زندگی انسان تأثیر مستقیم دارد. تمام آنچه در ذهن ما می‏گذرد آیا تمام واقعیت است و یا جزئی از آن و یا هیچکدام؟ جواب سؤال هر چه باشد در نحوه اعتماد به ذهنیات و به تبع آن رفتار و اعمال انسان اثر می‏گذارد. فلسفه جواب این سؤال را مشخص می‏سازد. در یک جمله شاید بتوان گفت که فلسفه عهده‏‌دار تأمین نگاه عقلانی به بشریت و دنیای اطراف اوست و هرچه از این سمت پیش می‏رویم توجه به فلسفه پررنگ‌‏تر می‌شود زیرا در فضای رقابت آنچه خریدار دارد نظری است که پشتوانه قوی‏‌تری داشته باشد. رابطه حکمت و عرفان با تمدن‌سازی ▫️ تصویر ترکیب عرفان و فلسفه: ▫️https://eitaa.com/vaseti/135 ▫️ تصویر تعاریف حکمت، فلسفه و عرفان: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/138 ▫️ «رابطه عرفان و تمدن‌سازی»: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/178 ▫️ https://eitaa.com/vaseti/179 ▫️ دوره تربیت مدرس و مبلغ حکمت و عرفان: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/145 ▫️ همایش بازخوانی عرفان و حکمت شیعی: ▫️ https://b2n.ir/u89101 مباحث و مفاهیم کلیدی: هستی‌شناسی، دین‌شناسی، فهم دین، روش‌شناسی، رویکردشناسی، رویکرد فلسفی و عرفانی، جریان وحدت در کثرت ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti