rahbord 3_2023_04_14_22_51_25_542.mp3
42.1M
﷽
⚪️ راهبردهای امیرالمومنین برای جوانان معاصر| سخنرانی سوم.
◽️ سخنرانی استاد واسطی در مراسم احیای شب ۲۳ ام رمضان ۱۴۴۴
▫️ ۱۴۰۲/۰۱/۲۴
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی جامعهشناختی| بخش اول.
موضوع بحث
«بسته مبانی جامعهشناسانه، تاریخشناسانه و عرفشناسانه» در پارادایم شبکهای
مسأله بحث
دیدگاههای جامعهشناسانه، تاریخشناسانه و عرفشناسانه، چه تأثیری در تولید نظریات علوم انسانی و الگوهای پیشرفت و توسعه دارند؟
پیشفرضها
جامعه= همزیستی تعدادی از خانوادهها یا افراد که منجر به شکلگیری تعاملات حقوقی، مالی، انضباطی و مدیریتی، فرهنگی و ارزشی شود. شکلگیری جامعه تابعی از شکلگیری ساختارهای ارتباطی است.
تاریخ = توصیف زندگی و تعاملات افراد و جوامع در گذشته (افکار، احساس و رفتارها)
عرف = تشخیص، احساس و عملکرد ناخودآگاه عمومی مردم در یک جامعه (اکثر اغلب افراد آن جامعه)
فرضیه بحث
۱. مفاهیم اجتماعی مانند ملکیت، زوجیت، حاکمیت و …، از جنس معقولات ثانی فلسفی هستند و در عین اینکه اعتبار شدهاند و ما به ازاء مستقیم خارج از ذهن ندارند لکن دارای منشأ انتزاع خارجی هستند و از نحوه رابطه میان پدیدههای واقعی انتزاع شدهاند.
۲. پدیدههای اجتماعی، صرفاً محصول کنشهای افراد نیستند که وابسته به انگیزهها و تمایلات آنها باشند بلکه از قوانین و قواعد علّیمعلولی نهفته در زیرساختهایشان پیروی میکنند.
۳. هدف از تشکیل جامعه، حفظ و رشد «فرد» است لذا تکتک افراد در مبانی و رویکردهای صحیح جامعهشناسانه، موضوعیت دارند و چون افراد در «شبکه هستی» قرار دارند نه مستقل از این شبکه، لذا در بحث «اصالت جامعه یا اصالت فرد»، نظر مختار، «اصالت فرد در شبکه» است، و این قاعده مبنی دستگاههای حقوقی و اخلاقی است.
۴. تکامل اجتماعی = ایجاد توانایی برای تکتک افراد در جهت رفعنیازهایشان در کلیه لایههای هرم نیازها (تا لایه نهایی که خودآگاهی برتر است.)
در تعریف جامعه تعابیر مختلفی ذکر شده است؛ جدول زیر نمونهای از این تعاریف است:
۱. جامعه نتیجه قراردادی است که بر اثر برخورد نیروهای اجتماعی در طول مدت به یک تعادل نیرو رسیده است. (هابز)
۲. جامعه موجودی زنده است که دارای تولد، رشد و مرگ است و تحت قوانین طبیعی تولد، رشد و مرگ قرار دارد (ارسطو)
۳. مجموعه افراد یا گروههایی که با یکدیگر روابط متقابل مبتنی بر وابستگی و همبستگی برقرار میکنند و دارای فعالیتی عام و ترکیبی هستند. (بیرو)
۴. جامعه، دستهای از مردم که به اشتراک زندگی میکنند و میکوشند از طریق همکاری وسائل زندگی را فراهم کنند و نسل را استمرار بخشند (آگبرن)
۵. جامعه، کارگاه وسیعی است که وظیفهاش غلبه بر طبیعت است و از اتحاد آدمیان بهوجود میآید (سنسیمون)
۶. جامعه، کاروانی است که از نسلهای گذشته و حال به سوی ترقی و تکامل میرود (اگوست کنت)
۷. در جامعه، مجموعه افراد متمایز و مستقل از یکدیگر نیستند و فرهنگی یکپارچه بر آنها حاکم است. (کوئن)
۸. مجموعهای از افراد انسانی که با نظامات و آداب خاص با یکدیگر پیوند خوردهاند و زندگی دستهجمعی دارند. مجموعهای که در جبر یک سلسله نیازها و تحت نفوذ یک سلسله عقیده و آرمان، بهطور مشترک زندگی میکنند. (مطهری)
۹. مجموعهای از انسانها که با هم زندگی میکنند و کارهایشان مستقل از یکدیگر نیست بلکه تحت یک نظام حاکمیتی و یک نظام تقسیمکار با هم مرتبط هستند. (مصباح یزدی)
#مبانی #جامعهشناسی #جامعه #تاریخ #عرف
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
@vaseti
﷽
⚪️ مبانی جامعهشناختی| بخش دوم و پایانی.
جامعه دارای ماهیت مستقل از افرادش نیست اما دارای هویت مستقل منتزع از افرادش میباشد و بههمین دلیل ارزش افزوده بر هویت فردی افراد دارد و سبب ایجاد تغییر و تحول در زندگی افراد میشود، لذا با متغیر«جامعه» و «هویت جمعی» باید مانند یک متغیر واقعی رفتار کرد و در کشف قوانین و قواعد و ساختارهایش کوشید. (قانونمندی جامعه)
در ارتباط میان اصالت فرد و اصالت جمع، قاعده اولیه «اصالت فردِ در ضمن شبکه هستی» است. یعنی هر فردی حق دارد هر چه میخواهد اِعمال کند بهشرطی که ابدیتش، روحش، محیط و دیگران ضرر نکنند.
در تعارض میان اصالت فرد و جمع، درصورتیکه بقاء جمعِ غیرمُجرم متوقف بر از بین رفتن فرد باشد، بقاء جمع ترجیح داده میشود اما نه به دلیل اصالت الجمع بلکه به دلیل اینکه اگر فرد ترجیح داده شود و این ترجیح در همه موارد اجرا شود، بقاء همان فرد به خطر میافتد.
تاریخ مانند جامعه دارای ماهیت مستقل از جوامع و افراد نیست اما دارای ماهیت مستقل منتزع از افرادش میباشد و بر همین اساس دارای قانونمندی است و قانونمندی تاریخ = وجود قوانین پایه در ساختار زندگی انسان که فارغ از بُعد زمانی و مکانی، بر جوامع انسانی حاکم است و تا این «سنتهای تاریخی» کشف نشود نمیتوان پیشبینی و کنترل بر آینده را فعال کرد.
هر اجتماعی، پس از مدتی به طور ناخودآگاه «عرف» ایجاد میکند؛ عرف = برآیند ادراکات ناخودآگاه دارای ساختار وجودی عمومی (سیستم پایه ذهن و تفکر و احساس و رفتار انسانی) + تمایلات +توهماتی که ذهن براساس تمایلات خلق میکند.
لذا «عرف» هم میتواند صادق باشد(کاشف از واقعیتهای انسانی) و هم میتواند کاذب باشد (وابسته به تمایلات و توهمات گروهی از افراد)
بنابراین «عرف» قانون و ساختارپذیر است و قابل کشف و ضابطهمندی؛ و به همین دلیل قابل ساختهشدن یا تغییر برنامهریزی شده است.
اشتراک عام انسانی در یک امر، نشاندهنده زیرساختی بودن آن در تمام انسانهاست و تغییرناپذیر است و پل ارتباط محتویات نسبی درونی افراد با واقعیات ثابت بیرونی. این مطلب با اصطلاح «فطرت» در ادبیات دینی تعبیر شده است.
نتایج، آثار و لوازم پذیرش بحث
جامعه و تاریخ و عرف، قابلیت تغییرات تکاملی و اضمحلالی دارند؛ قوانین حاکم بر بشر و زندگی او، بستری برای حرکت ضابطهمند اوست که با قابلیت رشد یا افول طراحی شده است لذا اختیار انسان، متغیر اصلی برای تعیین جهت حرکت جامعه و تاریخ و عرف است.
لکن طبق نگرش اسلام، کلّیّت زندگی بشر در جهان، رو به تغییرات منجر به اصلاح و رشد زندگی بشر خواهد بود.
تاریخ و عرف، ضابطهمند است و لذا قابل دقیقسازی است (گرچه بهصورت طیفی باشد نه نقطهای)؛ لذا میتوان مدلهای تغییر، اصلاح، تکامل و مهندسی برای فرهنگ تعریف کرد.
مباحث و مفاهیم کلیدی
پارادایم شبکهای، جامعهشناسی، قانونمندی اجتماع، ضابطهمندی عرف، تحول در علوم انسانی، الگوی توسعه و پیشرفت
#مبانی #جامعهشناسی #جامعه #تاریخ #عرف
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
52.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
⚪️ حیات علمی و عملی علامه طهرانی.
▫️ استاد واسطی
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ امشب؛ برنامه زنده تلویزیونی کلمه
▫️کلمه بیستم: فقیه عارف
▫️یادنامه علامه حسینی طهرانی
▫️مهمان: استاد عبدالحمید واسطی
▫️میزبان: وحید یامینپور
🔻 یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ - ساعت ۲۳
شبکه یک سیما، برنامه تلویزیونی کلمه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
4_5902444074513732202.mp3
48.97M
﷽
⚪️ فقیه عارف؛ یادنامه علامه طهرانی
▫️مهمان: استاد واسطی
▫️میزبان: وحید یامینپور
▫️ ۲۷ فروردین ۱۴۰۲، برنامه تلویزیونی کلمه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ امشب؛ برنامه زنده تلویزیونی کلمه
▫️ کلمه بیستم: ملکوت
▫️ یادنامه علامه حسینی طهرانی
▫️ مهمان: استاد عبدالحمید واسطی
▫️ میزبان: وحید یامینپور
🔻 ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ - برنامه تلویزیونی کلمه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
4_5904695874327416922.mp3
25.32M
﷽
⚪️ ملکوت؛ قسمت دوم یادنامه علامه طهرانی.
▫️مهمان: استاد واسطی
▫️میزبان: وحید یامینپور
▫️ ۲۸ فروردین ۱۴۰۲، برنامه تلویزیونی کلمه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
⚪️ عشق الهی در وصیتنامه علامه طهرانی.
▫️ استاد عبدالحمید واسطی
▫️ یادنامه علامه طهرانی در برنامه کلمه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
⚪️ شاخص تشخیص عرفانِ صادق از عرفانِ کاذب.
▫️ استاد واسطی
▫️ یادنامه علامه طهرانی در برنامه کلمه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
⚪️ معرفی کتابهایی که با خواندن آنها راه سلوک باز میشود.
▫️ توصیه علامه طهرانی برای آنهایی که دنبال خدا میگردند.
▫️ استاد واسطی
▫️ یادنامه علامه طهرانی در برنامه کلمه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
base.apk
46.01M
﷽
⚪️ مجموعه آثار علامه طهرانی.
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
⚪️ مرحوم سید هاشم حداد میفرمودند:
مگر سلوک بدون تسبیحات حضرت زهرا سلاماللهعلیها بعد از نماز ممکنه؟!
▫️ استاد واسطی
▫️ یادنامه علامه طهرانی در برنامه کلمه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ عرفان به عمل است، به حرف نیست. باید در جهت عشق به خدا حرکت کرد.
▫️ علامه طهرانی به نقل از استاد واسطی در برنامه کلمه
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
روح مجرد.pdf
6.04M
﷽
⚪️ کتاب روح مجرد: شرح حال عارف ربانی سید هاشم حداد
✍ علامه طهرانی
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
⚪️ کتابی که برای رزمندگان تداومبخش معنویت جبههها بود!
▫️ استاد واسطی
▫️ دانلود کتاب
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی دینشناختی| بخش اول.
موضوع بحث:
«دین» چیست؟ چه محتوایی دارد؟ چه قلمرویی دارد؟ چه انتظاری از آن میرود؟ جه زبانی دارد؟ (بسته مبنای دینشناسانه در پارادایم شبکهای)
مساله بحث:
آیا دین، ظرفیت آگاهیبخشی و راهبری زندگی بشر در همه جوانب مادی و معنویاش را دارد؟
فرضیه بحث:
۱. دین، مجموعه گزارههای توصیفی و توصیهای است که دارای منشاء وحیانی است و خطاب به بشر برای تنظیم زندگی دنیایی بشر به هدف عبور و رسیدن به آخرت ارائه شده است.
۲. زبان دین، واقعگرا است و توصیفهای او کاشف از حقایق هستی میباشند و توصیههای او دارای منشاء انتزاع حقیقی هستند.
۳. زبان دین چندلایه است و مراتب متعددی از معنای مطابق با واقع را در بر دارد.
۴. دین بهصورت حداکثری، نسبت به تمام شؤون زندگی انسان حساسیت نشان داده است و نظر داده است. (انتقال به نظریه دین حداکثری)
۵. دين، مجموعهای از عناصر و گزارههای بههمپيوسته و نظاممند است. (انتقال به نظریه نگرش سیستمی به دین)
۶. اين عناصر و اجزاء، تابع اهداف دين هستند و هدفگرايی دين، به اين عناصر شكل میدهد و ساختار ارتباطی آنها با يكديگر را تعيين میكند.
۷. اتحاد مبداء پيدايش دين با مبداء پيدايش هستی، پل ارتباطی دين با واقعيتها است و بر اين اساس، برنامههای دين جلوههايی از معادلات واقعی است و برنامههای دين، مدل كردنِ واقعيتها است.
۸. دين، اهداف و برنامههای خود را اولويتبندی میكند.
۹. دين، برای تعامل با عناصر محيطی خود برنامه دارد.
۱۰. دين، برای شكلدهی به عناصر محيطی خود برنامه دارد و آرمانها و هنجارها را در چهارچوب اهدافِ خود تغيير و تحول میبخشد.
۱۱. دين از تضاعف نيروبخشی برای حركت به سمت هدف برخوردار است.
۱۲. فهم دین ممکن و ضابطهمند است و رویکرد اکتشافی دارد. (کشف مراد شارع) (انتقال به نظریه اجتهاد و منطق فهم دین)
۱۳. فهم دین، بشری و خطاپذیر و قابل اصلاح و ارتقاء است.
۱۴. نتایج فهم روشمند دین، قابل استناد به دین است. (استناد مشروط به اینکه مخاطب بداند این استناد، استناد علمی است (حجیت)، نه استناد واقعیِ وجودی)
۱۵. شناخت دين از طريق تحليل گزارههای نگرشی، راهبردی و راهكاری ممكن است.
۱۶. یافتههای قطعی عقل و تجربه بشری، مورد تایید دین هستند اما دینی نیستند (یعنی مُبرِز فعل تکوینی الهی و علم الهی در آنها، وحی نیست.)
۱۷. برنامههای دين، قابليت خودتنظيمی دارد؛ تعادلگرا و تكاملی است.
۱۸. برنامههای دين، در فرآيندی پيوسته و مستمر و تدريجی تحقق میيابند.
۱۹. هويت و برنامههای دين را میتوان از منظرِ محرك_ پاسخ مطالعه كرد. دين دارای شبكه عصبی منسجم و در تحت مديريت اهداف است كه نسبت به محركها واكنش نشان میدهد.
۲۰. گزارههای دين را بايد در عرصه اهداف و اولويتهای آن بررسی كرد.
۲۱. سيستم دين از سه خُرده سيستمِ نگرشی، قانونی و فرهنگی تشكيل شده است.
۲۲. اين خُرده سيستمها، مسئوليت تقسيم كار و فعاليتها را در سيستم اصلی بهعهده دارند.
۲۳. بخش استراتژيك هر سيستمي از سه مولفه: تعادل حياتی، ميدانهای نيرو و برآيند بُرداری تشكيل میشود. تعادل حياتی، نقطه ثقلی است كه مجموعه سيستم خود را بر اساس آن متعادل میكند و محيط درونی خود را ثبات میبخشد و بين نيروهای درونی و بيرونی موازنه برقرار میكند. ميدان نيرو، صافی كليّه ارتباطات در راستای تحقق اهداف است كه نيروهای سوقدهنده و بازدارنده را فعال میكند. برآيند بُرداری، ابزار اندازهگيری نيروها و عوامل علّی و محركهای سيستم هستند. در اين تحليل، سطوح تعامل عوامل با يكديگر مشخص میشود.
در سيستم دين نيز اين سه مولفه به وضوح وجود دارند: تعادل حياتی در دين، طيف اهداف دين است كه نقطه ثقلِ فازیای است كه مجموعه گزارههای دين را منسجم و متعادل كرده و موازنههای لازم بين محركها و پاسخها را ايجاد مینمايد. ميدانهای نيرو در دين، حداقلها و حداكثرهايی است كه در موضوعات مختلف توسط دين تعيين شده است. اين حداقل و حداكثرها، مرزها و حدودی هستند كه به عنوان صافی جهتدهنده به كلیه ارتباطات ميانگزارهای در عرصه دين و صافی فعاليتها در عرصه دينداری عمل میكنند. برآيند بُرداری در دين، گزارههايی هستند كه سطوح و لايهها و معادلاتِ كلی را بيان میكنند و رابطه بين آنها را تبيين مینمايند. اين گزارهها توسط علمِ قواعد فقه و علمِ اصول فقه بهتفصيل تعريف و توصيف شدهاند.
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی دینشناختی| بخش دوم.
تبیین بحث:
تعریف و هویت دین
دهخدا در لغتنامه خود اينچنين آورده است: كلمه دين، از جهت لغت به معنی خصايص روحی و تشخيص معنوی و وجدانی، به معنی قانون، حق سوداوری، به معنی استفاده و كاربرد و... آمده است و در اصطلاح عبارت است از: مجموعه عقايد موروث و مقبول در باب روابط انسان با مبدء وجودی وی و التزام بر سلوك و رفتار بر مقتضای آن عقايد. مسلمانان دين را مجموعه قواعد و اصولی میدانند كه انسان را به پروردگار نزديك میكند.
در لغتنامه آكسفورد در ذيل كلمه Religion آمده است: دين، باور داشتن وجودِ يك قدرتِ حاكمِ ماوراء طبيعی است كه سازنده و ادارهكننده هستی است، كسی كه هويّتی روحانی به انسان بخشيده است كه سبب ادامه يافتن زندگی او پس از مرگ میشود. دين عبارت است از باور داشتن وجودِ خدا يا خدايان و فعاليتهايی كه مرتبط با عبادت آنهاست.
فيلسوفان دين، متكلمين، روانشناسان و جامعهشناسان تعاريف مختلفی از دين را ارائه كردهاند كه در همه آنها مفهوم "ارتباط روحی با مطلق" به نحوی از انحاء ديده میشود. نمونهای از اين تعاريف عبارتند از:
۱. . دين، روش خاصى در زندگى دنياست كه هم صلاح زندگى دنيا را تامين مىكند، و هم كمال اخروى و زندگى دائمى و حقيقی در جوار خداى تعالى را حاصل میكند (روش زندگی در دنيا برای عبور به سوی آخرت و اتصال به خدا). علامه طباطبایی (دینشناس و فیلسوف)
2. دين، پيام خداست كه در اختيار انسان قرار داده شده است، پيامی كه از طريق وحی و عقل، مجموعه عقايد، قوانين و اخلاق لازم برای اداره و پرورش فرد و جامعه انسانی را در اختيار آنها قرار داده است. آيهالله جوادی آملی (دينشناس و فيلسوف)
3. هر تفكری كه به امور زير اعتقاد داشته باشد، دين است: وجود موجودات ماورايی، تمايز امر قدسی از دنيوی، مجموعه قواعد اخلاقی، احساسات خاص مانند خشيت، گناه، شكر، حيرت، عبادت، نگرش به جهان به منزله يك "كُلّ"، سازماندهی زندگی بر اساس نگرش مذكور، گروه اجتماعی بر اساس اعتقادات فوق. وب. استون (فيلسوف)
4. هر آگاهی از امر متعالی، كه به عنوان هدف نهايی باشد و وابستگی روحی كامل ايجاد كند، دين است. گيسلر (فيلسوف)
5. دين، اعتقاد به حضور چيزی مطلق است كه تفحصناپذير است. اسپنسر (فيلسوف)
6. دين، اشتياق به بینهايت است و تلاشی برای تصوير آنچه تصويرناپذير است. ماكس مولر (فيلسوف)
7. دين، نظامی مابعدالطبيعی برای بيان مفهوم خدا است. بونهافر (فيلسوف)
8. دين، علم حضوری به اتحاد با عالم است. هولاك اليس (فيلسوف)
9. دين، عقيده به وجود عالمی است كه دور از دسترس است اما واقعيت دارد. اشپنگلر (فيلسوف)
10. دين، طرح انسان برای خدا شدن است. سارتر (فيلسوف)
11. دين، احساسات و دريافتهای انسان است در هنگامی كه دور از همه بستگیهاست به طوری كه انسان از اين دريافتها، احساس میكند بين او و آن چيزی كه امر خدايی ناميده میشود رابطهای برقرار است. مذهب واكنش آدمی در زندگی در مقابل مجموعه كائنات است. ويليام جيمز (روانشناس)
12. دين در لغت به معنی تفكر از روی وجدان و با كمال توجه است و در اصطلاح، حالت مراقبت، تذكر و توجه به قدرتهای مافوق. دين، حالت خاص وجدانی است كه بر اثر ادراك كيفيت قدسی و نورانی تغيير يافته باشد. گوستاو يونگ (روانشناس)
13. دين، كاوش انسان برای يافتن تسلیدهندههای آسمانی است تا او را در غلبه بر حوادث زندگی كمك كنند. فرويد (روانشناس)
14. دين، نظامی يگانه از عقايد و اعمال مربوط به چيزهای مقدس است، عقايد و اعمالی كه پيروان آنها را در قالب يك اجتماع اخلاقی واحد اتحاد میبخشد. دوركيم (جامعهشناس)
15. دين، ممكن دانستن اين است كه چيزی در مركز واقعيت به نيازهای بشری برای زندگی و تحقق سرنوشت او پاسخ میگويد و آن را ارضاء میكند. فيور (جامعهشناس)
16. دين، نظم بخشيدن به زندگی و معنادار كردن آن در اثر ارتباط با قدرتی برتر است. برگر (جامعهشناس)
17. دين، تشخيص وظايف بر اساس دستورات الهی است. كانت (تاكيد بر جنبه اخلاقی)
18. دين، احساس وابستگي مطلق است. شلاير ماخر (تاكيد بر جنبه احساسی)
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی دینشناختی| بخش سوم.
تعریف پیشنهادی
آنچه پس از تحليل و بررسی اوليّه تعاريف دين و مصاديق عام دين بهدست میآيد و شايد تعبير جديدی باشد اين است كه:
دين به معنی عام، مجموعه گزارههای علمی (هستها) و عملی (بايدها) است كه از وجودی برتر به انسان ارائه شده است و كمالی را به عنوان هدف و رستگاری تعيين میكند و روش رسيدن به آن را مشخص مینمايد و دين به معنی خاص، وقتی تحقق میيابد كه آن وجودِ برتر، خدا باشد و رستگاری ابدی وعده داده شده باشد.
دين، تجلّی علم خداست كه راه بشر را برای خروج از محدوديتها و مشاهده و لمس روحی وجود بینهايت توصيف و تعيين میكند؛ دین بیانگر معادلات حرکت انسان در شبکه هستی برای اتصال به خداوند است؛ دين، تنظيم زندگی برای ارتباطِِ با تمام وجود با واقعيّت هستی كه خداوند است میباشد، تلاشی فكری، روحی و عملی كه برنامه و روش آن را خود خداوند تعيين كرده باشد.
اگر دين به علل اربعه آن (سرچشمههای چهارگانه پيدايش و شكلگيری يك موضوع) معرفی شود میتوان گفت: علت فاعلی، خداست؛ علت غايی، خروج از محدوديت و اتصال به نامحدود است (لقاء خدا)؛ علت مادی، هستی و انسان است و علت صوری، گزارههايی است كه وحی شده است.
اهداف دین: (مقاصد الشریعه)
فهرست زیر اهداف دین را که از فقط از آیات قرآن استخراج شده است نشان میدهد:
۱. شفافسازی حق و باطل در اختلافات
۲. هموارسازی راه رسيدن به لقاء خدا در كوتاهترين مسير با بیشترین بهره
۳. حركت به سوی حقيقت و فطرت
۴. هموارسازی بيشتر زندگی ظاهری و باطنی
۵. آگاهسازی، نسبت به وجود عوالم ماورايی و روبرو شدن با خدا
۶. بشارت و هشدار نسبت به وضعيت زندگی ابدی
۷. برقراری ارتباط قلبی با خدا
۸. شفافسازی مقاصد خداوند
۹. ايجاد زمينه تفكر و تعقل
۱۰. آموزش حقايق
۱۱. ايجاد زمينه لطافت روحی و توسعه ادراكات درونی
۱۲. برقراری عدل
۱۳. مديريت و حكومت
۱۴. اصلاح و رشد جامعه
۱۵. متعادلسازی زندگی
۱۶. حداكثرسازی زمان زندگی
۱۷. ارائه الگوی عينی برای زندگی
۱۸. جهانی شدن
▫️ فایل تفصیلی اهداف دین:
▫️eitaa.com/vaseti/316
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی دینشناختی| بخش چهارم.
قلمرو دین:
از قرآن: چهار آيه زير، بيانگر قلمرو حداكثری دين هستند:
۱. ما قرآن را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، هدايت، رحمت و بشارت برای مسلمانان است.
۲. قرآن كتابی است كه كتابهای آسمانی قبلی را تاييد میكند و كتابی است كه توضيح همه چيز در آن آمده است و هدايت و رحمت برای كسانی است كه ايمان میآورند.
۳. ما در قرآن از هيچ چيز فروگذار نكرديم.
۴. اين قرآن هدايت مىكند بسوى آنچه كه استوارتر و كارآمدتر است.
تفسير آيات مذكور را در روايات زير میتوان يافت:
۱. هيچ اختلافی نيست كه راهحل آن در قرآن نباشد اما عموم مردم قدرت تشخيص آن را ندارند.
۲. خداوندهر آنچه را كه مردم بدان نياز دارند در قرآن آورده و آنرا براي پيامبرش روشن كرده است و برای هر چيزی حد و اندازهای قرار داده و برای تشخيص آن حد و اندازه، نشانه و راه قرار داده است و برای هر كسی كه از حد و اندازه الهی خارج شود نيز مجازات مشخصی قرار داده است.
۳. هيچ حلال و حرامی نيست كه حد و اندازه مشخصی مانند محدوده يك خانه شخصی، نداشته باشد و محدوده داخل و خارج آن معلوم نشده باشد، حتی جريمه يك خراش و جريمه يك تازيانه يا نصف تازيانه.
۴. هيچ چيزی نيست كه وضعيت آن در كتاب و سنت مشخص نشده باشد.
۵. حضرت صادق عليهالسلام فرمود: ما فرزندان رسول خدا هستيم و آگاه به قرآن در حالي كه در اين قرآن از ابتدا و سرچشمه خلقت، تا انتها و روز قيامت بيان شده است و وضعيت آسمانها و زمين و بهشت و جهنم و گذشته و آينده آمده است و من به همه اينها دقيقا احاطه دارم، درست همانطور كه به كف دستم نگاه میكنم. خداوند میفرمايد: توصيف و توضيح همه چيز در قرآن وجود دارد.
۶. سماعه میگويد كه از حضرت كاظم عليهالسلام پرسيدم آيا وضعيت همه چيز در كتاب و سنت مشخص شده است يا اينكه برخی چيزها را شما خودتان مشخص میفرماييد؟ حضرت پاسخ دادند: وضعيت همه چيز در كتاب و سنت مشخص شده است.
۷. حضرت باقر عليهالسلام به خدمتكار خود در حضور ميهمانان فرمودند: سفره را بينداز. وقتی سفره پهن شد فرمود: سپاس خدايی را كه برای هر چيزي حد و اندازه مشخصی قرار داده است حتی برای اين سفره. ابنذرّ از حضرت پرسيد: حد و اندازه اين سفره چيست؟ حضرت در پاسخ فرمود: حد و اندازه سفره اين است كه وقتي انداخته میشود با بسمالله باشد و وقتی جمع میشود با الحمدلله باشد.
ميهمانان غذا خوردند و در انتها حضرت به خدمتكار فرمود كه آب بياور. خدمتكار ظرفی پوستی آورد و وقتی ظرف به دست حضرت رسيد فرمود: سپاس خدايی را كه برای هر چيزی حد و اندازه مشخصی قرار داده است حتی برای اين ظرفِ آب. ابنذرّ از حضرت پرسيد: حد و اندازه ظرف آب چيست؟ حضرت در پاسخ فرمود: حد و اندازه ظرف آب اين است كه وقتی از آن نوشيده میشود با بسمالله باشد و وقتی نوشيدن تمام میشود الحمدلله گفته شود و از طرف دسته آن يا از قسمت شكسته آن آب نوشيده نشود.
۸. خداوند در قرآن توصيف و توضيح هر چيزی را بيان كرده است و به خودش سوگند كه هيچ چيزی از نيازمندیهای مردم فروگذار نشده است به طوری كه هيچكس نمیتواند بگويد ای كاش فلان مطلب هم در قرآن بود (چرا كه در مورد همان موضوع هم خداوند در قرآن مطلب آورده است).
۹. خداوند قرآن را برای زمان خاص و مردم خاصی نفرستاده است بلكه قرآن برای تمام زمانها و برای تمام ملّتها و گروهها تا روز قيامت آمده است و برای آنها تازه و جديد است.
نتيجهگيری:
اين روايات به صراحت بيانگر حداكثری بودن قلمرو دين هستند و مقصود از "تبيانا لكل شيء"، "تفصيلا لكل شيء" و "ما فرطنا فی الكتاب من شيء" را بيان نمودهاند.
برخی مفسرين در توصيف آيات سابقالذكر، تبيين و تفصيل را مختص به امور مرتبط با هدايت كردهاند، لکن به نظر میرسد که مفاد روايات، موقعيتی فراگيرتر را ترسيم میکنند، موقعيتی كه معادلات كلانِ هستی با تمام ابعاد و جوانبش را در بر دارد. دين بيانگر معادلات كلانِ هستی و توصيفكننده معادلات زندگی انسان در هستی برای رسيدن به هدف است.
توضیح مهم: روشن است که شمول و فراگیری دین (بالخصوص قرآن) بر تمام امور، به نحو تصریح و دلالت مطابقی نیست، بلکه به تعبیر روایات، به نحو «القاء الاصول» است یعنی روح و ملاک و قواعدی که بتوان از آنها نتایج لازم برای تعیین وضعیت همه چیز را گرفت، بیان شده است.
به همین دلیل در نگرش سیستمی به دین، از این خصوصیت، تعبیر به «ظرفیت راهبردی دین» و استراتژیساز بودن گزارههای دینی شده است.
در تشبیه امیرالمومنین علیهالسلام از این حالت چنین آمده است: «عَلَّمَنی رسول الله صلیاللهعلیهوآله اَلف باب، یَنفَتِحُ منه الف باب» یعنی رسول خدا هزار درب از علم را به من آموخت که از هر کدام هزار درب دیگر باز میشد.»
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی دینشناختی| بخش پنجم.
زبان دین:
خداوند چگونه با تمام انسانها سخن گفته است؟
در بررسی هويّت دين، به دست آمد كه دين، پيام خداوند و طرح و برنامه او برای زندگی بشر است، پيام و برنامهای برای انسانها و تمدنها تا آخر تاريخ، طرح و برنامه عبور از دنيا و اتصال به ابديّت، حلقه رابط ماده و مجرد، ملك و ملكوت، ظاهر و باطن.
چنين هويّتی سوالی را بر میانگيزاند كه: با توجه به تفاوت افقهای ادراكی در انسانها و فضاهای فكری و فرهنگی آنها در محور زمان و مكان، دين چگونه مفاهيم خود را بيان كرده است كه اين گستره متنوع ادراكی و فرهنگی را پوشش میدهد و برای هر ملت و تمدنی میتواند كارساز و حركتآفرين باشد و هر فرد متعادلی كه شنونده كلامِ خداست، میتواند پی به حداقل مقصود او ببرد و حقايق مور نياز از عوالم غيرمادی را بهدست آورد؟
پاسخ بروندينی:
اگر دين، برای حركت دادن انسانها به سوی خداست و حركتِ به سوی كمال جز با اراده آگاهانه حاصل نمیشود، دين بايد بتواند اراده آگاهانه انسانها را برانگيزاند. و از آنجايیكه اراده جدّی انسانی بدون علم و اطلاع از كمالِ هدف، نقصِ خود، رساننده بودنِ فعلِ مورد نظر به هدف و شيوه انجام فعل، برانگيخته نمیشود، پس دين بايد مفاهيم فوق را كه زمينهساز يا علّت براي ايجاد حركت به سوی هدفش هستند طوری به انسانها منتقل نمايد كه بتوانند حداقل، فهم كاربردی از آنها پيدا كنند (يعنی مفاهيم را طوری تصور كنند كه حداقل رابطه آنها با زندگی و نفع و ضرر آنها را در زندگیشان بيابند).
بنابراين، زبان دين بايد زبان مفهوم برای مخاطبين باشد و از سبكهايی در سخنان خود استفاده نمايد كه بتوانند رابطه مفاهيم مورد نظر، با زندگ آنها رادر برابر ديدگان مخاطبين قرار دهد.
اگر سخن و كلامی مدعی جهانشمولی و برتری در محور زمان و مكان باشد، بايد اولا از مفاهيمی استفاده نمايد كه مشترك بين انسانهاست (مفاهيم مشترك بين انسانها و زندگی انسانها، مفاهيم فطری و زندگی طبيعی هستند) و ثانيا نيازهای فكری و روحی طيفهای متنوع مخاطبين را پاسخ دهد. (يعنی مخاطبينی كه در سطح ادراكی برتر قرار دارند به اندازه ظرفيت خود اِشراب شوند و نيازمند به منبع ديگری نباشند.)
معادلات و معانی كلّیای كه طيفی از مصاديق را تحت پوشش قرار میدهند، میتوانند تبديل به گزارههايی با خصوصيت جهانشمولی شوند. بيان معادلات فطری و طبيعی، استفاده از تشبيهِ مطالب برتر به مفاهيم فطری و طبيعی، ارائه مصاديق و اشاره به ملاك كلی قابل انطباق بر موارد مشابه، شيوههايی هستند كه ظرفيّت انتقال مفاهيم جهانشمول را دارند.
در زبان دين، مَجاز و كنايه و استعاره وجود دارد لكن گزارههای دينی، سمبليك يا اسطورهای نيستند بلكه استفاده از مَجاز، برای تبيين جنبه يا حدِّ خاصی از واقعيتِ موجود است.
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی دینشناختی| بخش ششم.
پاسخ دروندينی:
به نظر میرسد كه آيات و روايات زير بيانگر چگونگی زبان دين باشند:
۱. و ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ.
ترجمه: هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر اينكه همزبان با ملّت خود بود تا كاملا برای آنها مطالب خداوند را روشن كند.
علامه طباطبايی رحمهاللهعليه در تفسير اين آيه اينگونه بيان نمودهاند:
كلمه لسان در اينجا مانند آيهِ "بلسان عربى مبين" به معناى لغت است..... مقصود از ارسال رسل به زبان قوم خود، اين است كه رسولانى كه فرستادهايم هر يك از اهل همان زبانى بوده كه مامور به ارشاد اهل آن شدهاند، حال چه اينكه خودش از اهل همان محل و از نژاد همان مردم باشد و يا آنكه مانند لوط از اهالى سرزمين ديگر باشد ولى با زبان قومش با ايشان سخن بگويد.
حال اين سؤال مطرح مىگردد كه آيا پيغمبرانى كه به بيش از يك امت مبعوث شدهاند يعنى پيغمبران اولواالعزمى كه بر همگى اقوام بشرى مبعوث مىشدند چه وضعى داشتهاند؟ آيا همه آنان زبان همه اهل عالم را مىدانستهاند و با اهل هر ملتى به زبان ايشان سخن مىگفتهاند يا نه؟
در پاسخ بايد گفت: داستانهاى زير دلالت مىكنند بر اينكه اينها اقوامى كه اهل زبان خود نبودهاند را نيز دعوت مىكردند مثلا ابراهيم خليل با اينكه خود سريانى زبان بود عرب حجاز را به عمل حج دعوت نمود و موسى با اينكه عبرى بود فرعون و قوم او را كه قبطى بودند به ايمان به خدا دعوت فرمود و پيغمبر بزرگوار اسلام هم، يهودِ عبرى زبان و نصارى رومى زبان و غير ايشان را دعوت فرمود و هر كه از ايشان كه ايمان مىآورد ايمانش را مىپذيرفت، همچنين است دعوت نوح، كه از قرآن كريم عموميت دعوت او استفاده مىشود.
بنابراين، معناى آيه (و البته خدا دانای به حقيقت معنی است) اين است كه خداى تعالى مساله ارسال رسل و دعوت دينى را بر اساس معجزه و يك امر غيرعادى بنا نگذاشته، و چيزى هم از قدرت و اختيارات خود را در اين باره به انبياى خود واگذار ننموده است بلكه ايشان را فرستاده تا به زبان عادى كه با همان زبان در ميان خود گفتوگو مىكنند و مقاصد خود را به ديگران مىفهمانند با قوم خود صحبت كنند و مقاصد وحى را نيز به ايشان برسانند."
2. إِنَّا أَنزَلْنَهُ قُرْءَناً عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
ترجمه: ما كتاب را به صورت كلامی قابل خواندن با بيانی دقيق و عميق و روشن فرستاديم تا زمينه تعقّل در شما فراهم شود.
علامه طباطبايی رحمهاللهعليه در تفسير اين آيه اينگونه بيان نمودهاند:
انزال كتاب به صورت قرآن و عربى بدين معنا است كه آن را در مرحله انزال به لباس قرائت عربى درآورديم، و آن را الفاظى خواندنى مطابق با الفاظ معموله نزد عرب قرار داديم...... بنابراين، معناى آيه (و الله اعلم) اين مىشود:
ما اين كتاب مشتمل بر آيات را در مرحله نزول ملبس به لباس و واژه عربى و آراسته به زيور آن واژه نازل كرديم تا در خور تعقل تو و قوم و امّتت باشد، و اگر در مرحله وحى به قالب الفاظ خواندنى درنمىآمد و يا اگر درمىآمد ولی به لباس واژه عربى ملبس نمىشد، قوم تو پى به اسرار آيات آن نمىبردند و فقط مختص به فهم تو مىشد، چون وحى و تعليمش اختصاص به تو داشت.
و اين خود دلالت مىكند بر اينكه الفاظ كتاب عزيز به خاطر اينكه تنها و تنها وحى است و نيز به خاطر اينكه عربى است توانسته است اسرار آيات و حقايق معارف الهى را ضبط و حفظ كند. و به عبارت ديگر در حفظ و ضبط آيات الهى دو چيز دخالت دارد:
يكى اينكه وحى كه از مقوله لفظ است و اگر معانى الفاظ وحى مىشد و الفاظ حاكى از آن معانى، الفاظ رسول خداصلى الله عليه وآله وسلّم مىبود (مانند احاديث قدسى) آن اسرار محفوظ نمىماند.
دوم اينكه اگر به زبان عربى نازل نمىشد و يا اگر مىشد ولى رسول خدا آن را به لغت ديگرى ترجمه مىكرد پارهاى از آن اسرار بر عقول مردم مخفى مىماند، و دست تعقل وفهم بشر به آنها نمىرسيد.
آرى، اين معنا بر صاحبان نظر و متدبرين در آيات كريمه قرآنى پوشيده نيست كه خداوند متعال در اين آيات چه اندازه نسبت به الفاظ آن عنايت به خرج داده، و آن را به دو دسته محكمات و متشابهات تقسيم نموده، محكمات آن را امالكتاب خوانده كه برگشت متشابهات هم به آنهاست و فرموده: هو الذى انزل عليك الكتاب منه آيات محكمات هن ام الكتاب و اخر متشابهات و نيز فرموده: و لقد نعلم انهم يقولون انما يعلمه بشر لسان الذى يلحدون اليه اعجمى و هذا لسان عربى مبين. "بلسان عربى مبين" يعنى به زبانی عربى كه در عربيتش ظاهر و آشكار است و يا مقاصد را با بيان تمام بيان مىكند.
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti