❤️ کمکهای مردم یمن به زلزلهزدگان خوی شامل موادغذایی، پتو، لوازم گرمایشی و... به دست مردم خوی رسید
پ.ن: وضع مردم یمن بر کسی پوشیده نیست،
فکر کنیم ما چه کردیم برای مردم یمن و خوی؟!
✅ سایت رهبری بخش ویژه کمک به زلزله زدگان و مردم یمن داره
@vasfezolal
هدایت شده از صدا و سیمای مرکز قم
💠 نشست تخصصی مسئول مرکز رسانه و فضای مجازی حوزههای علمیه با مسئولان سازمان سینمایی و دست اندرکاران جشنواره فیلم فجر برگزار شد
🔹 معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی گفت: سینمای ایران، یکی از مهمترین سینماهای دنیا است و سالی نزدیک به ۱۲۰ فیلم در کشور تولید می شود.
🔻 حبیب ایل بیگی افزود: سینمای ایران پتانسیل بسیاری برای اثرگذاری فرهنگی دارد و به همین سبب سعی شده است فیلمهایی در رابطه با خانواده و امیدافرینی و مضامین مثبت به جشنواره هدایت شود.
در ادامه، کارشناسان هنری و سینمایی و مدیران حوزه علمیه به بیان دیدگاههای خود پیرامون آینده سینما، نحوه تعامل و همکاری حوزه علمیه و سازمان سینمایی کشور و چگونگی مواجهه سازمان با سلبریتیهایی که در اغتشاشات اخیر نقش پررنگی داشته و در جشنواره حضور پیدا نکردند، پرداختند.
@qomirib
وصف زلال
💠 نشست تخصصی مسئول مرکز رسانه و فضای مجازی حوزههای علمیه با مسئولان سازمان سینمایی و دست اندرکاران
بعنوان کارشناس در جلسه حضور داشتم
ان شاءالله نتایج خوبی بدنبال خواهد داشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐
رواق منظر چشم من آشیانهی توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانهی توست
#امام_زمان
@vasfezolal
◼️ فوت مسعود دیانی بعد از ماه ها مبارزه با سرطان
▫️حجت الاسلام مسعود دیانی، دینپژوه و مجری نامآشنای برنامه سوره که چندیپیش به سرطان مبتلا شده بود، ساعتی پیش دار فانی را وداع گفت.
🔴 روایت مرحوم مسعود دیانی از «تجارت سرطان»
✍️ مسعود دیانی، دین پژوه و مجری رسانهی ملی
عمل جراحی سخت و سنگین بود. نزدیک به ده ساعت وقت برده بود. حدس نمیزدیم از عمل اول سختتر باشد. که بود. در جراحی اول معده و طحال و نیمی از کبد و پارهای ازمری و غدد فوق کلیوی را برداشته بودند. در جراحی دوم دیافراگم و روده و بخش دیگری از مری را. این بار مجبور شده بودند تیغها راتا پشت قلب ببرند. و این یعنی احتمال مرگ مضاعف. میانهی جراحی باز از فاطمه رضایت گرفته بودند که خطر مرگ را با تصمیم جدید بپذیرد. امضا کرده بود و میشد حدس زد مادرم، برادرم، فاطمه و دوستانم چه رنج و زجر وحشتناکی از سر گذرانده بودند. تا من نیمهشب از اتاق عمل بیرون بیایم. با لولهای در روده که قرار بود از یکی دو هفتهی بعد دهان جدیدم شود. برای خوردن غذاها و داروهایی که فقط میتوانستند مایع باشند. و با سرنگ به روده تزریق شوند. مابقی درد وحشتناک بود، اضمحلال تن بود. و سکوت.
حالا دیگر کسی حرفی برای گفتن نداشت. این آخرین عمل جراحی ممکن روی بدن یک انسان بود. و ما به نقطهی صفر که نه، به ماقبل صفر برگشته بودیم. هنوز لکههایی از تودههای سرطانی در کبد مشاهده میشدند و باید میسوختند. احتمالا آن هم بیحاصل. حالا اما میتوانستیم پرسشی که چند ماه پیش اجازه نیافت با آرامش و به دور از هیجان جواب بگیرد را دوباره مطرح کنیم. هرچند پاسخ این بارمان مشخص بود. دیگر نه تن به عمل میدادیم، نه با شیمیدرمانی به تماشای خاکستری خود مینشستیم. اما هشت ماه پیش چه؟
هنوز هم حق جانب پزشک اول نبود که سایهی سنگین مرگ را در این بیماری میدید و ما را به انتخاب روش تسکینی به جای روش تهاجمی دعوت میکرد؟ حالا بعد از تحمل انبوه درد و زخم و ویرانی عمل و شیمیدرمانی، بعد از صرف چندصد میلیون تومان هزینه، بعد از زمینگیر شدن و خانهنشین شدن و فلج شدن در امور روزمره، بعد از اینکه آیه و ارغوان ماهها پدرشان را جز افتادهای بیجان و ملول بر تخت ندیدند باید به افتخار امید و مقاومت و توکل کف میزدیم؟
وقتی پژوهشهای علمی نشان میدادند که عمل جراحی در سرطان پیشرفته و متاستاز داده بیفایده است، از در بیرونش کنی از پنجره برمیگردد. عدد بقا زیر یکسال است، آنهم به عذاب. اجازه نداشتیم جور دیگری تصمیم بگیریم که متهم به ترس از شیمیدرمانی و زهرناکیاش نشویم؟ انگ بیمسئولیتی نخوریم؟ ضد علم و خرافاتی به حساب نیاییم؟ و داغ ننگ بیایمانی روی پیشانیمان ننشیند؟
بهگمانم تجارت درمان سرطان در روزگار ما خوب خودش را به مفاهیم دینی و روانشناسی و ارزشهای اخلاقی چسبانده بود. میمکید. و قهرمان میساخت؛ ساکت و ویران و مظلوم.
@vasfezolal