#دستخط_ناب
🔰محاسبه نفس🔰
💠دست نوشته های روزانه
وناب شهید علی بلورچی
در محاسبه ی نفسش:
🔶یکشنبه ۲۵آذر ۶۳🔶
🔸۱-زیاد صحبت کردم و
بیخودی صحبت کردم.
🔸۲-ریا کردم و تظاهر به
دینداری نمودم .
(علتش صحبت زیاد و
بی مورد بود.)
✅ @vaslekhooban
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مستند
🌷مستند حاج احمد امینی،
فرمانده ی گردان خط شکن
غواص، از لشکر ۴۱ ثارالله(ع)
به فرماندهی حاج قاسم...
♦️ساخته:شهیدمرتضی آوینی
🔸قسمت سوم
✅ @vaslekhooban
#کلام_ناب
🌷شهید ابراهیم همت:
💠هر موقع در مناطق جنگی
راه روگم کردید نگاه کنید
آتش دشمن کدام سمت را
می کوبد، همان جبهه ی
خودی است.
✅ @vaslekhooban
#عکس_ماندگار
🌷باز امشب
یاد یاران کرده ام...
یاد گُردانِ
شهیدان کرده ام...
✅ @vaslekhooban
4_5814201183983633845.mp3
2.97M
#صدای_ماندگار
💠کلام حاج احمد متوسلیان
بعد از آزاد سازی خرمشهر
۷ خرداد ۶۱ - در دارخوین،
انرژی اتمی (مقر تیپ ۲۷
محمد رسول الله)
✅ @vaslekhooban
#برادرانه
🌹شهادت دو برادر بایک گلوله
کاتیوشا. هر دو دلباخته...
و شهادتی همانند هم...
شهیدان جعفر وناصربذری
✅ @vaslekhooban
4_5819039889844340199.mp3
4.62M
#صدای_ماندگار
🌷شهید آوینی:
♦️شب موعود
فرارسیده است...
...و بچه ها عازم عملیات
هستند...
شب گنجینه ی
رازهای نامکشوف...
✅ @vaslekhooban
#زائر
🌷اینجا،
گلزارخوبان عالم است...
گلزار شهیدان...
...مکانی نورانی برای
حضور عاشقان شهدا...
✅ @vaslekhooban
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یادش_بخیر
🔷ورزش صبحگاهی رزمندگان
در پادگان دوکوهه.
✅ @vaslekhooban
#دستخط_ناب
🔰محاسبه ی نفس🔰
🔷دست نوشته های روزانه و
ناب شهیدعلی بلورچی در
محاسبه ی نفسش را کمی
بخوانیم و ...
🔶دوشنبه ۲۶ آذر۶۳🔶
🔷۱-نماز صبح را خیلی بی حال
خواندم.
🔷۲-نفس ، آزاد بود و در اختیار
نفس بودم.
🔷۳-برخوردهای معترضانه زیاد
داشتم.
🔷۴-خود را بزرگ جلوه میدادم.
🔷۵-خیلی صحبت بی مورد
کردم و همین سبب شد که
حالت غفلت از خدا داشته
باشم.
🔷۶-تقوانداشتم.
🔷۷-حب دنیا،زیاد بود و شد. و
من نیز به حال خودش
گذاشتم.
🔷۸-تظاهر و ریا کردم.
🔷۹-یاد مرگ و قیامت و روز
جزا نبودم.
🔷۱۰-زیارت عاشورا و زیارت
روز وزیارت جامعه وزیارت
امام زمان (عج)رانخواندم.
🔷۱۱-مشارطه و مراقبه و
محاسبه اصلا نبود.
✅ @vaslekhooban
#دل_نوشته
💠زائری تشنه ی نور💠
🌹اینجا...
زائری با قلبی پر از امید،
زائری با لباس سپید،
آمده...
زائری پاییزی تر از ،
همه ی درختان و گیاهان.
کسی که هر روز صبح،
در قوری خیالش،
تنهایی را دَم میکند و
در استکان وجودش،
تبسمی تلخ را به هم میزند.
و حالا...
در رنگین کمان خیالش،
خودش را میبیند و
دور و بری که پر است از
دوست های خوب و نازنین...
که بوی خون میدهند...
و این زائر تشنه ی نور،
منتظر شفاعت آنان...
♦️از دلنوشته های زیبای
دانش آموزانِ زائر در گلزار.
✅ @vaslekhooban