#خبر 🌷شهیدان آمدند🌷 💠پیکرپاک و مطهر۲۶ شهید هشت سال دفاع مقدس با استقبال گرم مردم مرزنشین استان کرمانشاه از مرزسومار، وارد وطن شدند. ✅ @vaslekhooban

#دیدار ☘هشت ماه... بعد از پدر... 💠خدا را شکر که در تاریخ چهارشنبه نهم مرداد ۱۳۹۸ سعادت دیدار با همسر و دختر سردار شهید حیدر عسکرپورنصیبمان میگردد، و ما رامیهمان خاطراتی از شهید، می کنند... ✅ @vaslekhooban

#دیدار ☘هشت ماه... بعد از پدر... 💠وقتی از او می پرسیم: سخت ترین و تلخ ترین خاطره ای که بعد از شهادت همسرتان در ذهن شما باقی مانده، چیست؟ می ماند که چه پاسخ بدهد؟ نگاهی به حاضرین در جلسه میکند و فقط در فکر فرو میرود. کمی به عکس روی طاقچه خیره میشود. لبخندی تلخ بر روی لبانش نقش می بندد و اینگونه پاسخ میدهد: یکی از سخت ترین لحظات زندگی ام، همان لحظه ای بود که دخترم، هشت ماه بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد و من در بیمارستان چشم به در دوخته بودم تا شاید او برگردد و برای دیدنم وارد اتاق شود...و او نیامد. 💠 از او می پرسیم در این مدت آیا حضور حیدر را حس کرده اید یا نه؟ بلافاصله، بدون مکث جواب می دهد: بعد از شهادتش به خواب یکی از اقوام آمده بود که شما چه کار دارید به خانواده ی من؟ من، خودم، پشتیبان آنها هستم. من، خودم همراهشان هستم. من، خودم، محافظ آنها هستم. من خودم مشکلاتشان را حل می کنم...شما کاری با آنها نداشته باشید... 💠و وقتی از او می‌خواهیم که خاطره ای دیگر برای ما نقل کند، با توجه به حرکت این روزهای کاروانها، برای سفر حج، میگوید: یادم هست که سال ۹۲ سفرحجم را او درست کرد ...چند شبی بود توی خواب با او دعوا می کردم و گله زاری و از مشکلات زندگی برایش گله می کردم. یک شب که خیلی عصبانی بودم،بعد از شنیدن حرفهایم، رو کرد به من و گفت: غصه نخور، باور کن به همین زودی، جبران می کنم... جبران می کنم... جبران می کنم. سه مرتبه این جمله را تکرار کرد. از خواب پریدم، متعجب از خوابم بودم که چند روز بعد پیامکی برایم ارسال شد که نشان می داد مبلغی پول که از بنیاد طلب داشتم،واریز حسابم کرده اند. مات و مبهوت مانده بودم. وقتی به پسرم قضیه را گفتم باورش نمی شد. چون قرار بود این مبلغ چند ماه بعد پرداخت گردد.اما... آن روز هر چند خیلی دیر شده بود ، اما پسرم بلافاصله به بنیاد شهید میرود برای ثبت نامِ من برای حج. با ورود او متوجه می شود که مادر شهیدی به دلیل گران بودن سفر، از رفتن انصراف داده است. پسرم اسمم را جای آن مادر می نویسد. سال ۹۲ با عنایت حیدرم، راهی سفر حج شدم . باور کنید لحظه به لحظه، حضور او را در طواف، در سعی صفا و مروه، در زیارتها و همه جای سفر،همه جا...حس میکردم. اصلااو را می دیدم... ✅ @vaslekhooban

#یاد_یاران 🔶مداوای اسیر مجروح🔶 🔷سردار حاج قاسم سلیمانی: 💠درارتفاعات قلاویزان با گروهی از بچه ها نشسته بودیم و مشغول بحث بودیم که دیدیم شهید بختیاری خسته و عرق ریزان در حالی که بریده بریده نفس می کشید بالا آمد. دلیل خستگی اش را پرسیدیم... گفت: اسیر عراقی به شدت مجروح بوده با خودم آوردم که مداوا شود. وقتی اسیر عراقی را دیدیم از دیدن هیکل بسیار درشت وی تعجب کردم و گفتم: علی اکبر حق داری نفس نفس بزنی این بنده خدا که دو برابر تو وزن دارد. ✅ @vaslekhooban

#روایت_ناب ♦️پرچم خونین♦️ 🔷پدر شهید رضا دادبین می گفت: 💠هفت شبانه روز ازشهادت رضا ، می گذشت جنازه را آوردند. از شهید خواستم مقداری از خونش را جهت تقدیم به منتقم بدهد... درهمان لحظه ازجای زخمش (روی کتف) خون جاری شد، انگار که قلب میزند.پارچه ی سفیدی تهیه وبه خون شهید آغشته و به صورت پرچمی درآوردم که هنگام ظهور منتقم تقدیمش نمایم. چنانچه تا آنروز زنده نباشم وصیت میکنم فرزندانم این رسالت را انجام دهند. ♦️این پرچم هم اکنون در موزه دفاع مقدس نگهداری می شود.... ✅ @vaslekhooban

#شب_زیارتی 🔳سالروز شهادت امام جواد (ع) تسلیت باد. ▪️رضاامشب عزاداره... ✅ @vaslekhooban

#کلام_رهبری 💠سخنرانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره ی سیره ی مجاهدانه ی امام جواد(ع) ✅ @vaslekhooban

#کتابخوان 💠کتاب بسیار زیبا و تاثیرگذار " خاک های نرم کوشک " 🌷زندگینامه وخاطرات سردار شهید عبدالحسین برونسی. ✅ @vaslekhooban

#سالروز_شهادت 🔳حرمینِ شریفینِ امام کاظم(ع) امام جواد(ع) 🏴فرارسیدن سالروز شهادت آقاجوادالائمه، ابن الرضا(ع) تسلیت باد. 💠مبدا که باشدطوس مقصد کاظمین است در آسمان ها هم زبانزد کاظمین است هر جا که بوی تو می آید کاظمین است با این حساب امروز مشهد کاظمین است 🔳وقتی که محو دیدن باب الجوادیم انگار اصلا زائر باب المرادیم ☑️ @vaslekhooban

#حدیث 🔷قالَ الإمام الجواد (ع): 💠مَوْتُ الاْنْسانِ بِالذُّنُوبِ أكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاْجَلِ، وَ حَیاتُهُ بِالْبِرِّ أكْثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمْرِ. 🔷حضرت جواد الائمه (ع) فرمودند: 💠فرارسیدن مرگ انسانها، به جهت معصیت و گناه، بیشتر است تا مرگ عادی طبیعی، همچنین حیات و زندگی-لذّت بخش-بوسیله نیكی و إحسان به دیگران بیشتر و بهتر از عمر بی نتیجه است. 🔹كشف الغمّه،ج۲،ص۳۵۰🔹 ✅ @vaslekhopan

#روز_شمار 🔷جمعه ۱۱ مرداد ۱۳۹۸ اللهم صل علی محمد و آل محمد ✅ @vaslekhooban

#در_چنین_روزی 🔷جای شما خالی بود!‌🔷 💠خاطره شنیدنی رهبرانقلاب از اولین دیدارشان با امام پس از واقعه ترور در مراسم تنفیذ شهید رجایی: 🔹«دلم براى امام تنگ شده‌بود. ما، همراه با دكتر «فاضل» و دكتر «ميلانى» اين‌جا آمديم و امام را زيارت كرديم. اوّلين روزى بود كه من عصا دستم گرفتم. ‌آمديم توى اتاق و امام نبودند. من همين‌طور، متحيّر ايستاده بودم كه يك وقت امام وارد شدند و با خنده جلو آمدند. گفتند: «اتّفاقاً من الان به فكر تو بودم. با خودم گفتم همه اين‌جا جمع شده‌اند؛ جاى فلانى خالى است.» ‌خيلى خوشحال شدم و دستشان را بوسيدم. بعد اصرار كردند: «اين‌جا، روى اين صندلى بنشين.» من، نمى‌نشستم. به‌نظرم آن‌قدر اصرار كردند تا من نشستم.»🔸 ۱۳۷۸/۰۷/۰۱‌🔸 ‌ ‌🔸بمناسبت۱۱ مرداد ۶۰: سالروز تنفیذ حکم ریاست جمهوری شهید رجایی‌. ✅ @vaslekhooban