eitaa logo
وصل خوبان
14.8هزار دنبال‌کننده
39.7هزار عکس
18.1هزار ویدیو
229 فایل
🌷...راه شهیدان ادامه دارد...🌷 گلزار شهدای کرمان، قطعه ای از بهشت آدرس وصل خوبان در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/vaslekhooban ارتباط با کانال: @vaslekhooban_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشا آنان که در دامت اسیرند به رخسار دل آرایت بصیرند مکن از بین ما گلچین که گفتند کریمان خوب و بد با هم پذیرند 💠 اللهم عجل لولیک الفرج ✅ @vaslekhooban
2.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷همسر شهید مدافع حرم امین کریمی: 💠در خواب دیدم که یک نامه به من دادند نوشته بود: آقای امین کریمی، به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب(س) منصوب شد. ✅ @vaslekhooban
12.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃"مُحَمَّد"🍃🌸 🌺به مناسبت ولادت باسعادت حضرت رسول(ص) 🔰جدیدترین اثر: گروه تواشیح تسنیم 💠همخوانی درمدح پیامبرگرامی اسلام،حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم @vaslekhooban
4.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃حال و هوای گلزار شهدا درشب میلاد پیامبر اسلام(ص) و امام جعفر صادق(ع)... 🌸وموکب هایی که از زائرین پذیرایی می کنند... ✅ @vaslekhooban
14.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺شور و حال شب میلاد در ایستگاه صلواتی رزمندگان گردان انصارالرسول تهران ✅ @vaslekhooban
🌸پیوندتان مبارک دعای شهدا بدرقه آغاز زندگی تان ... 🔷اینجا اتاق عقد گلزار شهدای کرمان است... و این زوج گرامی دویست وچهلمین زوجی هستند که عقد آنها در این مکان مقدس خوانده میشود. ✅ @vaslekhooban
11.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 شهید مصطفی صدرزاده🌷 🔹تاریخ تولد: ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ 🔹تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴ 🔹مزار شهید: بهشت رضوان 🔹محل شهادت: حلب، سوریه 🔶هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در مُحرم خلاصه می شود. قرار بیقرار را ورق زدم فهمیدم مادرش، او را نذر حضرت عباس کرده بود. 🔶حسرت هایش برای نبودن در کربلا، کار دستش داد. بی قراری اش با چهارشنبه های نذر علمدار و روضه هیئت بیشتر شد، پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف حرم عمه سادات آرام گرفت. 🔶نام جهادی سیدابراهیم را انتخاب کرد. شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند. گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. 🔶دلش در سوریه گرفتار شده بود. اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده شهدا و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود. 🔶مردانه پای قولش می ماند. با ابوعلی عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش ارباب کند. با شهادتش شفاعت رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست. 🔶مصطفی در صدر قلب ها بود چه در سوریه که سردار دل‌ها از محبتش به او گفت و چه در شهریار که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند. 🔶او مرد ماندن نبود.از سفره پاسداری از حرم، شهادت می خواست. در روز تاسوعا شهید شد، نگاهی کن به ما اسیران بلاتکلیف. ✅ @vaslekhooban
💠وقتی که رئیس مذهب ما آمد همراه رسول مکتب ما آمد عطرگل وباغبان بهم چون آمیخت ذکر صلوات بر لب ما آمد 🌸🍃🌺میلاد با سعادت پیامبر اعظم، محمد مصطفی(ص) و امام جعفر صادق(ع) مبارکباد ✅ @vaslekhooban
🌷شهیدمدافع حرم مصطفی صدرزاده: 🔶«سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید ، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد.» ✅ @vaslekhooban
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🍃حال و هوای حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام به مناسبت فرا رسیدن ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) 💠اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✅ @vaslekhooban
17.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸میلاد پیامبر اکرم(ص) وامام صادق(ع)مبارک باد 🌺🍃نیر اعظم اومد و نورخدا دمیده شد در عالمین رسول خاتم اومد و شمس هُدی جدّ حسن، جدّ حسین ماه سر به خاک میزنه یار سینه چاک میزنه شمس الضّحی بدر الدّجی مولا مولا ، یا اباالزّهرا 🔹با نوای: حاج محمود کریمی ✅ @vaslekhooban
👨‍🚀سنگر علاف‌ها👨‍🚀 🔷نویسنده: اکبر صحرایی 🔷ناشر: به نشر 🔷صفحات: ۹۲ صفحه 🔶معرفی کوتاه کتاب: این کتاب زبانی طنز دارد و روایت‌های جذابی را از جنگ تحمیلی روایت می‌کند و ۵۵ داستان کوتاه دارد که به صورت نخ تسبیح به هم متصل شده‌اند و خواننده هنگام خواندن داستان به لایه‌های زیرین و ارتباط جذاب داستان‌ها با هم می‌رسد. 🔰قطعه‌ی کوتاهی از کتاب: خروس‌خوان صبح، وسط اروندرود، توی جزیره مینو، مش‌رجب عین پرنده دُم‌جنبانک این‌ور و آن‌ور می‌پرد و با دمُش گردو می‌شکند. ـ سلاح مافوق سرّی داریم! ـ اینی که می‌گی، کجاس؟ ـ فُضولی قدغن. ظهر تو جزیره صلبوخ پرده‌برداری می‌شه. ـ صلبوخ کجان قربون؟ چک‌وچیل درهم می‌کشد و می‌گوید: «اسم قدیم جزیره مینوه!» کله ظهر، مش‌رجب، خمپاره شصت سفیدی را از سنگر تدارکات بیرون می‌کشد! تو نداری سلاح، مش‌رجب باد می‌کند. «اینم سلاح مافوق سرّی.» حیران از رنگ سفید خمپاره، چفت گوش مش‌رجب غُرغُر می‌کنم: «رنگ خودش عیبی داشت!» ـ به وختش می‌فهمی قندعلی. ـ مشتی به گوسفند و الاغ رنگ می‌زنن، گم نشه. کله تکان می‌دهد: «پس چرا به تو رنگ نزدن خارخاسک!» ✅ @vaslekhooban