35.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایت_ناب
🔵روایتی شنیدنی از امداد غیبی
که به کمک خبرنگار ایرانی در
اسارت آمد.
✅ @vaslekhooban
enc_16244568491966859644252.mp3
3.6M
#مولودی
🍃مشهدیا، تهرونیا،آذریا،
خبر بدین به امام رضاییا...
🔹بانوای: امیر کرمانشاهی
✅ @vaslekhooban
روایت طنز.mp3
26.37M
#طنز_ناب
😄روز پنجشنبه آقای شاهمرادی بازیگر سینما(اخراجی ها، معراجی ها و...)
مهمان ما در گلزار شهدا بود که برای لحظاتی در جمع زائرین به بیان خاطرات طنز پرداخت. که از شما دعوت می کنیم شنونده ی این گفتگوی شیرین باشید.
✅ @vaslekhooban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زیارت
💠اللهم صل علی
علی ابن موسی الرضا
✅ @vaslekhooban
#حدیث
🔷امام رضا(ع):
💠نیکی به پدر و مادر واجب
است، هرچند مشرک باشند،
ولی در راه معصیت آفریدگار،
اطاعت از آن دو جایز نیست.
💠برالوالدین واجب و ان کانا
مشرکین و لا طاعة لهما فی
معصیة الخالق.
💠Being nice to parents
is a mandate, but if that
to be for disobeying od
almighty, obeying parents
should not occwr.
✅ @vaslekhooban
11.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کرامت_ناب
💠خدا میخواست لطفت
تا قیامت بیکران باشد
به دنیا آمدی تا شیعه
با تو در امان باشد...
به دنیا آمدی تا یک علی
هم سهم ما گردد
به دنیا آمدی تا یک نجف
در خاکمان باشد
🔹اجرا: صابر خراسانی
✅ @vaslekhooban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنز_ناب
💠بچه محلهی امام رضایُم..
✅ @vaslekhooban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دیدار
🔹بالاخره گنبد را گرفتی؟
🔶گفتگوی طنز رهبر معظم انقلاب
با شاعری که سیزده سال قبل شعر
بچه محلهی امام رضایم را خواند.
✅ @vaslekhooban
-498065662_1650183872.mp3
3.92M
#کلام_رهبری
🔷بیانات رهبر معظم انقلاب
در دیدار کارگزاران حج
🔹۱۸خرداد۱۴٠۱🔹
✅ @vaslekhooban
20.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گلزار_شهدای_کرمان
#روایت_خادم_الشهدا
🍃🌺... گل برای گل... 🌸🌱
🟢با یک بغل گل آمده بود. همراه با برادرش.به کنار مزار حاج قاسم که رسید، بغضش ترکید و سر بر روی مزار سردارگذاشت و هی اشک ریخت. گویا گمشده اش را پیدا کرده بود. سجده بر روی شیشه ی مزار، او را بیخود از خود کرده بود. برادرش در گوشه ای دیگر با حاج قاسم حرف میزد... کمی که به خود آمد با احترامی خاص ارام آرام بلند شد و گلها را به دست گرفت و یک یک آنها را بر روی مزار یاران سردار گذاشت.جلو رفتم و پرسیدم: این همه گل؟ بلافاصله گفت: اینا که چیزی نیست، این همه گل اینجا خوابیدند... ما که خاریم...
و دوباره خودش را رها کرد در لابه لای قبور شهدا و اشک می ریخت...
دیدم راهی انتهای گلزار شد. گفتم: به این زودی دارید می رید؟ گفت: نه با داداش داریم می ریم یک دسته گل دیگه بخریم، حاج قاسم اینقدر رفیق گل داره، که باید گل به پاشون بریزیم...
🟢این بار از ورودی باب الحسین کنار هر مزاری که رسیدند، گل گذاشتند. به مردم هم گل می دادند. صحنه ی زیبایی شده بود. گلها که تمام شد، دو برادر به کنار حاج قاسم آمدند. و باز دلتنگی و اشک و...
🟢وقتی پرسیدم از کجا امدید؟گفت: داداشم تهرانه، من از آلمان آمدم، کارخانه ی تراکتور سازی کار می کنم، به عشق حاج قاسم شش هزار کیلومتر آمدم به حاجی بگم: حاجی تو عشق ما بودی که زدنت، عشق ما رو زدن، دنیاشون رو می زنیم... و باز اشک...
✅ @vaslekhooban