🔸مشورت گیری عمر برای مسئله جنگی که قرار بود با مسلمان ها انجام شود ــــــــــــــــــــــــــــ💠ــــــــ آن وقتی که بعد از فتح بسیاری از استان های ایران به وسیلهٔ مسلمین، یک عده ای مجدداً در برخی از استان ها قیام کردند و لشکر بزرگی درست کردند، و آمدند که بیایند با مسلمان ها و با حکومت اسلامی مبارزه کنند -یک حادثه بزرگی بود، در خلافت عمر بود- عمر آمد مسجد. همه را جمع کرد، مسئله را مطرح کرد. و گفت حادثه بسیار مهمی پیش آمده و سرداران برخی از مناطق تحت نفوذ ما، آن جایی که تصرف کردیم و مسلمان شدند، دوباره دست به هم دادند و بناست بیایند این جا؛ ما چه بکنیم؟ مشورت کرد. یکی از سرداران، بلند شد گفت، من می گویم تو خودت پختهٔ کاری و تجربه داری، جمعیت را راه بینداز و برو خودت محور باش و قضیه را ختم کن، فیصله بده، برگرد. طلحه این را گفت. یکی دیگر از بزرگان مسلمین گفت، من عقیده ام این است که از شهرهای مختلف، از مناطق کشورهای مختلفی که فتح شده، مثل روم و شام و فلسطین و کجا و کجا، که نیروهای ما در آن جا مستقر هستند، بگو بیایند یک نیروی عظیمی درست کنیم بفرستیم و غائله را ختم کنند. ◀️مبحث: #قسمت_شصت_و_چهارم #همکاری_برای_حفظ_اسلام 📚#انسان_250_ساله📚صهبا ✔️🔴نشر متن و کپی با عبارت *انسان ۲۵۰ ساله، صهبا* #مجاز می باشد. @Velayate_eshgh_313 ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄

🔸پیشنهاد امیرالمؤمنین برای نظم حکومتِ عمر و پیروزی در جنگ ــــــــــــــــــــــــــــ💠ــــــــ امیرالمومنین وارد صحبت شد. گفت نه! این ها هیچ کدام مصلحت نیست؛ اگر خود خلیفه در این صحنه شرکت کند، آن ها خواهند گفت که هذا اصل العرب این پای اصلی و پایه اصلی عرب است. بیایید دست به یکی بشویم این را از بین ببریمک همت خواهند گماشت که چون تو آن جا حضور داری، غائله را با بودن تو ختم کنند و تو را نابود کنند. می دانند که اگر تو از بین رفتی -خلیفه است دیگر- نظام می پاشد. این که ما از کشورهای تصرف شده و فتح شده، نیروهای خودمان را بیرون بکشیم، این هم مصلحت نیست؛ زیرا اگر ما نیروهایمان را بیرون کشیدیم، آن جاها هم ناامن خواهند شد. و راه این است که تو خودت این جا بمانی، مردم بصره را، یک نقطه را سه قسمت بکنی، یک قسمت را بگماری برای اداره امور، یک قسمت را برای این که مجاهدین و جنگنده هایی که می روند، پشت جبهه هایشان را داشته باشند، و یک سوم را بفرستی به جنگ. عمر پسندید گفت این بسیار نظر خوبی است. همین کار را کرد و غائلا ختم شد. یعنی امیرالمومنین در این قضایا این طور وارد، حاضر، و دخالت کننده بود. ◀️مبحث: #قسمت_شصت_و_پنجم #همکاری_برای_حفظ_اسلام 📚#انسان_250_ساله📚صهبا ✔️🔴نشر متن و کپی با عبارت *انسان ۲۵۰ ساله، صهبا* #مجاز می باشد. @Velayate_eshgh_313 ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄

سلام و عرض ادب ❤️ با استعانت از خداوند متعآل در خدمت شما هستیم با یک آیه از آیات کلام الله مجید با ما همراه باشید💐

۞فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ۞ «هر قدر می توانید از قرآن بخوانید» ⁉️ اگر کسی هر روز به شما هدیه‌ای بدهد، با او چه معامله می‌کنید؟ 🌤 همه‌کاره‌ی عالم الان حضرت #ولی_عصر علیه‌السلام است که «بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتث الأرض و السماء.» 📖 به هر اندازه‌ای که می‌توانید #قرآن را بخوانید و به #امام_زمان علیه‌السلام #هدیه کنید؛ این کار #اکسیر_اعظم است. ❇️ او عنایت می‌کند و با توجه او کار تمام می‌شود. 🎙 آیت الله العظمی وحید خراسانی

آیہ پنجاھ و پنجمـ 🌸👆 سوره بقره

#تفسیر #آیه_پنجاه_و_ششم #بقره 🌸🌺🌸🌺 از استاد #محسن_قرائتی

🍃آیه 55 و 56 سوره بقره وَ إِذْ قُلْتُمْ يَمُوسى لَن نُّؤْمِنَ لَك حَتى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصعِقَةُ وَ أَنتُمْ تَنظرُونَ‏(55) ثمَّ بَعَثْنَكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكمْ تَشكُرُونَ‏(56) 55 -و ( نیز به خاطر بیاورید ) هنگامى كه گفتید اى موسى ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد مگر اینكه خدا را آشكارا ( با چشم خود ) ببینیم ، در همین حال صاعقه شما را گرفت در حالى كه تماشا مى ‏كردید . 56 -سپس شما را پس از مرگتان حیات بخشیدیم ، شاید شكر نعمت او را بجا آورید. 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 💐خلاصه تفسیرنمونه: 👇👇👇👇 💢این دو آیه یكى دیگر از نعمتهاى بزرگ خدا را به بنى اسرائیل یادآور مى ‏شود ، و نشان مى ‏دهد چگونه آنها مردمى لجوج و بهانه‏ گیر بودند ⚡️⚡️ 🍃و چگونه مجازات سخت الهى دامانشان را گرفت ولى بعد از آن باز لطف خدا شامل حالشان شد. ✨ به خاطر بياوريد هنگامى را كه گفتيد اى موسى ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد مگر اينكه خدا را آشكارا با چشم خود ببینیم ( و اذ قلتم يا موسى لن نؤمن لك حتى نرى الله جهرة ) . ⚡️⚡️این در خواست ممكن است به خاطر جهل آنها بوده ، چرا كه درك افراد نادان فراتر از محسوساتشان نیست ، حتى مى‏ خواهند خدا را با چشم خود ببینند.⚡️⚡️ ♨️و یا به خاطر لجاجت و بهانه‏ جوئى بوده است كه یكى از ویژگیهاى این قوم بوده. 🔅به هر حال آنها صریحا به موسى گفتند : تا خدا را بالعیان و با همین چشم نبینیم هرگز ایمان نخواهیم آورد ‼️ 👇👇👇 در اینجا چاره ‏اى جز این نبود كه یكى از مخلوقات خدا كه آنها تاب مشاهده آن را ندارند ببینند ، ⚡️⚡️و بدانند چشم ظاهر ناتوانتر از این است كه حتى بسیارى از مخلوقات خدا را ببیند ، 💫تا چه رسد به ذات پاك پروردگار : ⛈صاعقه‏ اى فرود آمد و بر كوه خورد ، برق خیره‏ كننده و صداى رعب‏ انگیز 💥و زلزله‏ اى 🌪كه همراه داشت آنچنان همه را در وحشت فرو برد كه بى‏ جان به روى زمین افتادند .⚡️⚡️⚡️ 👈چنانكه قرآن در دنبال جمله فوق مى‏ فرماید : سپس در همین حال صاعقه شما را گرفت در حالى كه نگاه مى ‏كردید👁 ( فاخذتكم الصاعقه و انتم تنظرون). ♦️موسى از این ماجرا سخت ناراحت شد ، چرا كه از بین رفتن هفتاد نفر از سران بنى اسرائیل در این ماجرا بهانه بسیار مهمى بدست ماجراجویان بنى اسرائیل مى ‏داد كه زندگى را بر او تیره و تار كند ، لذا از خدا تقاضاى 🔅بازگشت 🔅آنها را به زندگى كرد ، و این تقاضاى او پذیرفته شد ، چنانكه قرآن در آیه بعد مى‏ فرماید : ✳️سپس شما را بعد از مرگتان حیات نوین بخشیدیم شاید شكر نعمت خدا را بجا آورید✳️ ( ثم بعثناكم من بعد موتكم لعلكم تشكرون ) 🍃🍃 🍃آنچه به طور اجمال در این دو آیه آمده است به صورت مشروحتر در سوره اعراف در آیه 155 و سوره نساء آیه 153 بیان شده است🍃 💫به هر حال این داستان نشان مى ‏دهد كه پیامبران بزرگ خدا در مسیر دعوت مردم نادان و لجوج با چه مشكلات بزرگى روبرو بودند ♨️♨️ ⚡️⚡️ گاه معجزات اقتراحى از آنها مى ‏طلبیدند ⚡️⚡️و گاه قدم را فراتر نهاده مشاهده خدا را با چشم ظاهر تقاضا مى ‏كردند و قاطعانه مى ‏گفتند تا چنين درخواستى انجام نگیرد ايمان آوردن محال است ♨️❗️ 💢و هنگامى كه با عكس العمل شدیدى از ناحیه پروردگار روبرو مى ‏شدند باز هم مشكل تازه ‏اى پیش مى ‏آمد 💢 كه اگر لطف خدا نبود ، مقاومت در برابر این بهانه‏ جوئیها امكان نداشت. 👈👈ضمنا این آیه از آیاتى است كه دلالت بر امكان🔆 رجعت🔆 و باز گشت به زندگى در این دنیا ، دارد ، چرا كه وقوع آن در یك مورد دلیل بر امكان آن در سایر موارد است . ⚡️⚡️بعضى از مفسران اهل تسنن از آنجا كه مایل بوده ‏اند رجعت و بازگشت به زندگى را نپذیرند براى آیه فوق توجیهى ذكر كرده ‏اند و گفته ‏اند منظور این است كه بعد از مردن گروهى از شما در حادثه صاعقه ، خداوند فرزندان و نسلهاى فراوان به شما داد تا دودمانتان منقرض نشود ‼️ 👈👈ولى ناگفته پيدا است كه اين تفسیر كاملا بر خلاف ظاهر آيه فوق است ، 👈👈زیرا ظاهر جمله ثم بعثناكم من بعد موتكم : شما را بعد از مرگتان برانگیختیم به هیچ وجه با این معنى سازگار نیست ☝️☝️ تفسیر نمونه ج : 1ص :260

✅ یک راه برای به یاد امام زمان بودن در طول روز #امام_زمان (؏ـج الله تعالے فرجہ) #جمکران #پیشنهاد_دانلود 👤 #استاد_مسعود_عالی

﷽؛ #فرارسیدن_زمان_نصرت_مولای_مهربان 🔖فراخوان پذیرش حوزه های علمیه خواهران در همه سطوح حوزوی برای سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ 🗓ثبت نام از ۲۵ بهمن ۹۹ راهنمای پذیرش: 👉http://go2l.ir/n6bSi ┄┅┅❅ 💎❅┅┅┄ ناصرات المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

#قسمت_قبل 👆🌹 کتاب انسان ۲۵۰ ساله

🔸تشکیل شورای شش نفره بعد از درگذشت عمر برای تعیین جانشین ــــــــــــــــــــــــــــ💠ــــــــ بعد از درگذشت عمر، شورای شش نفره ای تشکیل شد به وصیت عمر؛ که این شورا متشکل بود از عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابی وقّاص و طلحه و زبیر و علی بن ابی طالب و عثمان، عمر وصیت کرد که این شش نفر بنشینند دور هم، یک نفرشان را، در ظرف سه روز به عنوان خلیفه انتخاب بکنند. این شش نفر، به اصطلاح امروز، تقریبا وابسته به دو خط از خطوط جاری آن روز بودند. این خط بازی ها متاسفانه همیشه وجود داشته، گاهی شدیدتر، گاهی ضعیف تر. و خیلی اوقات تعیین کننده هم بوده مع الاسف، و دنیای اسلام چوبش را خورده. ــــــــــــــــــــ یک خط، خط گرایش به بنی امیه بود؛ یک خط، خط گرایش به بنی هاشم بود. در بین این جمع، عبدالرحمن بن عوف، با عثمان خویشاوند بود، طلحه هم گرایش به آن طرف داشت. زبیر با امیرالمؤمنین خویشاوند بود و سعد بن ابی وقاص هم گرایش به این طرف داشت. طلحه به نفع عثمان کنار رفت، زبیر به نفع علی بن ابی طالب کنار رفت؛ گمان می کنم سعد بن ابی وقّاص هم رأی خودش را داد به عبدالرحمن بن عوف. خب، حالا این جا سه تا رأی است. یک رأی برای امیرالمؤمنین است، که در حقیقت دو رأی است. یک رأی برای عثمان است که رأی خودش و رأی طلحه است، یک رأی هم، رأی عبدالرحمن بن عوف. ◀️مبحث: #قسمت_شصت_و_ششم #همکاری_برای_حفظ_اسلام 📚#انسان_250_ساله📚صهبا ✔️🔴نشر متن و کپی با عبارت *انسان ۲۵۰ ساله، صهبا* #مجاز می باشد. @Velayate_eshgh_313 ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄

🔸نتیجه آرای شورا برای تعیین خلافت بعد از عمر ــــــــــــــــــــــــــــ💠ــــــــ اگر عبدالرحمن بن عوف دو رأی داشت با علی بیعت می کرد، می شد چهار رأی طرف امیرالمؤمنین، در مقابل دو رأی در طرف عثمان. اگر با عثمان بیعت می کرد، می شد چهار رأی طرف عثمان، در مقابل دو رأی امیرالمؤمنین؛ یعنی آری یا نه عبدالرحمن بن عوف، این جا شد تعیین کننده. -عبدالرحمن بن عوف- رویش را کرد به امیرالمؤمنین -خب، تقدم علی بن ابی طالب در دنیای اسلام تقریباً چیز روشنی بوده، اول به او گفت- گفت یا علی دستت را بده به من تا با تو بیعت کنم، با شرط عمل به کتاب خدا و سنّت پیغمبر و روش شیخین؛ یعنی دو پیرمردی که قبلاً خلیفه بودند، ابی بکر و عمر. ــــــــــــــــــــ امیرالمؤمنین گفت من حاضرم با من بیعت کنی و خلیفه بشوم، با شرط عمل به کتاب خدا و سنّت پیغمبر؛ آن که برای من حجت شرعی است، این است. روش شیخین اجتهاد خودشان بوده، برای من حجت نیست. عبدالرحمان گفت نه، من این طور بیعت نمی کنم. به عثمان گفت با تو بیعت می کنم به شرط عمل به کتاب خدا و سنّت پیغمبر و روش شیخین. عثمان گفت من حاضرم، موافقم. در عین حال عبدالرحمان باز با عثمان بیعت نکرد، دوباره برگشت طرف امیرالمؤمنین، همان پیشنهاد را تکرار کرد؛ باز حضرت فرمودند نه. باز به عثمان پیشنهاد کرد، عثمان گفت باشد. مجدداً برای سومین بار، به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد؛ فرمودند نه، همان کتاب خدا و سنّت نبی اکرم؛ آن که برای من حجت است این است، غیر از این برای من حجت نیست. این دفعه به عثمان گفت، عثمان قبول کرد و بیعت کردند و عثمان شد خلیفه. ◀️مبحث: #قسمت_شصت_و_هفتم #همکاری_برای_حفظ_اسلام 📚#انسان_250_ساله📚صهبا ✔️🔴نشر متن و کپی با عبارت *انسان ۲۵۰ ساله، صهبا* #مجاز می باشد. @Velayate_eshgh_313 ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄

سلام و عرض ادب💐 در خدمت شما هستیم با یک حکمت از حکمت های زیبای نھج البلاغه با ما همراه باشید ❤️❤️❤️

#حکمت_چهل_و_هشتم_نهج_البلاغه 👆👆👆

📌 حکمت 49 📍شناخت بزرگوار و پست فطرت 📍در بر دارنده مفاهیم: #اخلاقی، #اجتماعی 🔻🔻🔻 #حکمت_چهل_و_نهم_نهج_البلاغه

1⃣ در اين كه منظور از گرسنگى و سيرى در اين عبارت حكيمانه معناى كنايى آن مراد است يا معناى حقيقى در ميان مفسران نهج البلاغه گفت و گو است; جمعى گرسنگى را كنايه از هرگونه نياز و يا تحت فشار و ظلم واقع شدن دانسته اند بدين ترتيب معناى جمله چنين مى شود: افراد بزرگوار و با شخصيت تنها هنگامى دست به حمله مى زنند كه به آنها ستم شود و يا نياز مبرم براى ادامه حيات پيدا كنند كه در اين صورت براى گرفتن حق خود و دفاع در مقابل ظالمان غيرت آنها به جوش مى آيد و حمله جانانه اى مى كنند; ولى لئيمان هنگامى كه به نوايى برسند و بر مراد خويش سوار گردند طغيان مى كنند و افراد بى گناه را مورد حمله قرار مى دهند همچون حيوانات درنده اى كه پس از سيرى، مست مى شوند. 🔻🔻🔻 #حکمت_چهل_و_نهم_نهج_البلاغه 💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐

2⃣ در حالى كه بعضى ديگر معتقدند «جُوع» در اينجا به همان معناى حقيقى يعنى گرسنگى است و «شَبَع» به معناى سيرى است و آن را اشاره به اين نكته مى دانند كه افراد شجاع و با شخصيت پيش از رفتن به ميدان نبرد كمتر غذا مى خوردند مبادا ضربه اى بر شكم آنها وارد شود و غذا بيرون ريزد و موجب سرافكندگى آنان شود; ولى لئيمان چنين نيستند و در هر حال تفسير اول مناسب تر به نظر مى رسد. 🔻🔻🔻 #حکمت_چهل_و_نهم_نهج_البلاغه 🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐

چهارشنبه های امام رضایی #امام_رضا_عليه_السلام_میفرمایند👇 عقل‌ شخص‌ مسلمان‌ تمام‌ نيست‌ ، مگر اين‌ كه‌ ده‌ خصلت‌ را دارا باشد : 1⃣ از او اميد خير باشد ، 2⃣ از بدى‌ او در امان‌ باشند ، 3⃣ خير اندك‌ ديگرى‌ را بسيار شمارد 4⃣ خير بسيار خود را اندك‌ شمارد ، 5⃣ هرچه‌ حاجت‌ از او خواهند دلتنگ‌ نشود ، 6⃣ در عمر خود از دانش‌طلبى‌ خسته‌ نشود ، 7⃣ فقر در راه‌ خدايش‌ از توانگرى‌ محبوبتر باشد ، 8⃣ خوارى‌ در راه‌ خدايش‌ از عزت‌ با دشمنش‌ محبوبتر باشد ، 9⃣ گمنامى‌ را از پرنامى‌ خواهانتر باشد . 🔟 احدى‌ را ننگرد جز اين‌ كه‌ بگويد او از من‌ بهتر و پرهيزگارتر است‌. 📚(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 467)

#قسمت_قبل 👆🌹 کتاب انسان ۲۵۰ ساله

🔸به قدرت و حکومت رسیدن برای امیرالمؤمنین تنها از طریق الهی ــــــــــــــــــــــــــــ💠ــــــــ آن کسی که برایش قدرت و قبضه کردن حکومت اصل باشد، این طور عمل می کند؟ نه! آن کسی که اصل برایش حکومت کردن است، اگر به چیزی هم عقیده نداشت، عجالتاً تظاهر می کند به این که قبول کرده، یک توجیه هم برای خودش درست می کند. می گوید حالا قبول می کنیم، قدرت را می گیریم، بعد هرطور خواستیم عمل می کنیم. چرا؟ چون اصل برایش قبضه کردن قدرت است. من نه این که در این بیان بخواهم عثمان را متهم بکنم، بگویم او برایش اصلْ قدرت بوده؛ نه، آن بحث دیگری است. ممکن است عثمان عقیده اش این بوده که باید به روش شیخین عمل کند، به آن کاری نداریم. ــــــــــــــــــــ اما علی بن ابی طالب که عقیده اش این نبود و معتقد نبود که باید در حکومت به روش شیخین عمل بکند، این عقیدهٔ خودش را، صریح، روراست، بدون پرده پوشی، بیان کرد و حاضر شد از حکومت کناره بگیرد. و قدرتی و حکومتی که حق او بود -یعنی علی بن ابی طالب آن را حق قطعی خودش می دانست- برای سال هایی که معلوم هم نیست چقدر طول می کشید از دست بدهد. ممکن بود عثمان بیست تا بیست و پنج سال بعد از آن هم عمر بکند؛ کما این که دوازده سال بعد از آن عثمان خلیفه بود، بعد هم عثمان را کشتند؛ و الّا اگر نمی کشتند شاید زنده می ماند، ده سال دیگر هم حکومت می کرد. ببینید این، آن کسی است که قدرت برایش اصل نیست. ◀️مبحث: #قسمت_شصت_و_هشتم #همکاری_برای_حفظ_اسلام 📚#انسان_250_ساله📚صهبا ✔️🔴نشر متن و کپی با عبارت *انسان ۲۵۰ ساله، صهبا* #مجاز می باشد. @Velayate_eshgh_313 ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄