eitaa logo
ول‌انگاران 🐀🕳️🧀
16 دنبال‌کننده
39 عکس
19 ویدیو
6 فایل
تبارشناسی برهنه‌گران و برهنه‌گرایان «اگر خدا بعضی مردم را به‌وسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیر و صومعه و معبد و مسجد منهدم می‌شود.» (حج ۴۰) گروه تبادل‌نظر: https://eitaa.com/joinchat/537395775C10037c2fec
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
49.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روند ناهنجاری سلبریتی ها و عدم برخورد جدی توسط قوه قضائیه! از پژمان جمشیدی تا علی دایی و ... ✅ کانال @phonemotalebe
هدایت شده از حمید رسایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♻️ معرفی یک جریان خطرناک توسط آقای قاضی‌زاده، جریانی که خودش بحران می‌سازد و خودش را راه‌حل بحران نشان می‌دهد. صدای پای این جریان می‌آید... 🔺برای دیدن تحلیل‌های حمید رسایی عضو کانال شوید🔻 eitaa.com/joinchat/389677056C798a6dc5a1
هدایت شده از روش کار
یادمون نره 🔶 در سال ۱۳۸۴ هاشمی رفسنجانی با ۶ میلیون رای اول و احمدی‌نژاد با ۵ میلیون رای دوم شد. ❇️ در دور دوم احمدی‌نژاد ۱۷ میلیون رای اول و هاشمی رفسنجانی ۱۰ میلیون رای دوم شد پس میشه کار کرد و نتیجه گرفت
ول‌انگاران 🐀🕳️🧀
یادمون نره 🔶 در سال ۱۳۸۴ هاشمی رفسنجانی با ۶ میلیون رای اول و احمدی‌نژاد با ۵ میلیون رای دوم شد. ❇️
برای عزیزی که گفت 🔰ما با بحران مشروعیت مواجه هستیم! بحران مرعوبیت ما با بحران مرعوبیت مواجه هستیم! همین مقدمه اگر اصلاح میشد (چون ما بحران مشروعیت نداریم)، خیلی از مصلحت‌سنجی‌های غیرمصاب رنگ میباخت و مثل خمینی ره نقاط قوت انقلاب امام و مردم را رأی‌آور میدانستیم و بر همان پافشاری میکردیم. امروز هم برای رأی‌آوری جلیلی در دور دوم باید بر همین قاطعیت انقلابی تکیه کرد تا انشاالله در تشخیص و مخاطب‌شناسی ملت ایران اشتباه نکنیم و راه‌حل درستی برای محتوای تبلیغ و اولویت تکیه بر مطالب انتخاب کنیم. از ترس درگیر کردن نفس اماره جامعه توسط جناح رقیب، نباید با نفس اماره جامعه راه آمد. خودکشی از ترس مرگ است. خدا غیر از نفس اماره، نفس لوامه و مطمئنه هم درون قلب جامعه ودیعه گذاشته است. یک نیروی شر دربرابر دو نیروی خیر. جذاب‌سازی فقط به ناخنک زدن به نفسانیات فرد و جذب شدن به جای جذب کردن نیست. عقلانیت هم جذاب است. قاطعیت انقلابی هم جذاب است. تا آنجا که سارق خوشحال است دستش را علی علیه‌السلام بریده است. بی‌دین‌هاش هم به طهارت خامنه‌ای دل میبازند. فراموش نکنیم که دلها دست خداست. 💠💠💠 میگویند و میگفتند جلیلی در دور دوم به پزشکیان میبازد چون مثال او مثال علی علیه‌السلام در برابر معاویه و دغل‌کاری هایش است. خدا میداند، شاید هم اینطور شود. اما علی علیه‌السلام می‌تواند ببرد اگر خواص او جنگ را از پیش باخته نبینند. اگر وضع موجود را انفعالی تحلیل نکنند. اگر از علی علیه‌السلام عقب‌نشینی نخواهند. آن‌ها می‌توانند حتی جنگ باخته را پیروز کنند. (به جای اینکه در عین این همه دغل‌کاری، جنگ برده امروز را هم باخت ببینند!) نباید با تکیه بر نتایج نظرسنجی ها خیال کرد که ما منفعل از آماریم و آمار هم منفعل از دغل‌کاری. برای اختیار ما هم در اراده خدا (و در آمار نظرسنجی) سهمی است. آن‌ها هم همین آمار را دیدند که ما دیدیم، اما آنها فهمیدند که باید دغل‌کاری کنند و بر روی تأثیر دغل‌کاری‌شان هم خیلی حساب باز میکنند، چون فاعلیت خود را میشناسند؛ ما چه؟ ما هم فاعلیت خود را میشناسیم؟ پس چرا ازپیش میگوییم در دوگانه پزشکیان-جلیلی (یا قالیباف) برنده اولی است؟ از الان؟! از الان خود را شکست‌خورده و منفعل از شرایط بدانیم، شکست‌خورده هم خواهیم بود. آیا ما هم در دوگانه جلیلی-پزشکیان دومی را پیروز میدانیم؟ آیا ما هم مثل آنها نتیجه دغل‌کاری را اصل پذیرفته‌ایم و شأن الهی برای انسان قائل نیستیم؟ آیا پذیرفته‌ایم فاعلیت گفتمان ما نمیتواند نظرات مردمی را جذب کند؟ آیا ما هم مثل آنها فاعلیت را خلاصه در نیروهای شیطانی میدانیم و دیگر هیچ؟! و جامعه را کت‌بسته منفعل از آن؟ و ما را کت‌بسته منفعل از جامعه؟ آن‌ها که هیچ، اما «ما» چرا فاعلیت انحصاری آنها را باور داریم؟ آمار، منفعل از زرنگی ما و دغل‌کاری آن‌ها هر دو است. پایین بودن در نظرسنجی تنها باید بر عزم ما بیفزاید. اما... بر عزم آنها می‌افزاید و از تحلیل‌های عزتمندانه ما میکاهد. دیروز یا فردا، اگر مردم شکست خوردند به خاطر دغل‌بازی لیبرال‌ها نیست، به‌خاطر منفعل‌بازی خواص است. این نوع مردم‌شناسی که نفسانیت را غالب انگاشته میبینید؟ طبیعتا راه‌حل برخاسته از آن نگاه، همین تساهل در سطح گفتمان سیاسی است، به اسم مدارا با مردم. عقب‌نشینی برای خارج نشدن از صحنه. چرا؟ چون تصور میکنند از صحنه خارج شده ایم! مردم را از دست داده ایم! نزدیک دره‌ایم! فرق میکند چه کسی چگونه روایت کند. در نسخه‌هایی که میدهیم، چنین نیست که عقب‌نشینی فکری ما منفعل از عقب‌نشینی عملی مردم باشد؛ بلکه عقب‌نشینی عملی مردم است که منفعل از عقب‌نشینی فکری ما است. همچنان که آمار منفعل از ماست، نه ما منفعل از آمار. اینکه چه‌کسی در دوگانه جلیلی-پزشکیان ببازد، وحی منزل نیست. نظر مردم هم از پیش مشخص نیست. جمعه آینده اگر مردم جلیلی را باختند، به ما باخته‌اند، نه به پزشکیان. حتی با آن همه دغل‌هایش. 🦠ول‌انگاران 🦠@velengaran
✉️ پیام مخاطب @GhadiriNetwork
♻️ سکولاریسم در هیأت یعنی چه؟! 🔰 سکولاریسم می‌کوشد که زندگی بی‌تفاوت، زندگی غیرسیاسی (که در حقیقت زندگی سیاسی همراهی با ظلم است) زندگی زیر سایه گناه را برای دینداران، عادی جلوه دهد. یعنی بگوید که تو قرآن و نمازت را بخوان و کاری به کار گناه و گنهکار و فحشا و فاحشه نداشته باش. از نگاه سکولاریسم، زندگی در جامعه‌ای که همزمان تو نماز بخوانی و بغل دستی‌ات، شیشه شراب سر بکشد و دیگری با لباس زیر کنار هر دوی شما بایستد و همه به یکدیگر لبخند بزنید و کاری به کار هم نداشته باشید، باید برای تو معتقد به اسلام عادی باشد. سکولاریسم، امر به معروف و نهی از منکر و یا اجرای احکام اسلام در جامعه اسلامی را «دو قطبی ایجاد کردن»، «تفرقه»، «دخالت در کار دیگران»، «تشنج اجتماعی» و مانند آن تفسیر می‌کند. وقتی جمهوری اسلامی حدود نیم قرن است که از اصل و اساس با این تفکر شیطانی و ادبیات فریبنده آن مقابله کرده است. چگونه باید آن را متوقف کرد؟ سکولاریسم از چه جایی باید ورود کند تا جلوی این حرکت را بگیردو جامعه را به سمتی که نخواهد ببرد؟ از راه حسین(ع)! بله؛ اسم حسین (ع) و مجلس حسین (ع) بهترین راه است. چون در میان حزب اللهی‌ها برخی ساده اندیش‌ها هستند که جو زده‌اند. شور دارند ولی شعور فهمیدن این خط انحرافی را ندارند. با کمک اینها می‌توان در هیأت‌ها نفوذ کرد و راه عادی‌سازی و توجیه‌تراشی برای گناه را در پیش گرفت. مثلاً بگوییم ما حق نداریم جلوی ورود به هیأت کسی را در هر حالتی که هست بگیریم! مشروب‌خورده و مست و لایعقل تلو تلو می‌خورد ولی می‌خواهد بیاید در مجلس حسین، تو حق نداری مانعش شوی! کشف حجاب کرده، لباس نامناسب دارد، ما حق نداریم جلوی مهمان امام حسین (ع) را بگیریم! وقتی این مدل باب شد، بعد از مدتی چشم‌ها به دختران و زنان بدحجاب و بی‌حجاب عادت می‌کند. چهارتا محرم و صفر که تمام شد، کم کم همه چیز عادی می‌شود. بعد از مدتی چشم‌ مردان به دیدن گناه و بدن زنان به گناه کردن و ناهنجاری‌های اجتماعی و اخلاقی عادت می‌کند. از باب حسین که وارد شوید، کم کم در دل سایر حزب‌اللهی‌ها تردید ایجاد می‌کنید. اینگونه مانع اقدام قانونی قاطع علیه هنجارشکنان می‌شوید و از این طریق، کلاه گشادی سر همه می‌گذارید بدون اینکه خودشان هم متوجه شوند. سکولاریسم اینگونه زندگی مثلاً مسالمت آمیز با گناه و فحشاء را برای جامعه ما عادی سازی می‌کند. حالا بهتر متوجه می‌شوید که چرا رهبری می‌فرمایند ما هیأت‌ها سکولار نداریم. زندگی و هیأت سکولار نه کاری به سیاست دارد نه کاری به گناه ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷 دکتر محمد سجاد شیرودی... 👇 💯📮https://eitaa.com/drshiroody
مقام معظم رهبری (زید عزه): «این‌که بگویند شما متحجرید و طالبانی عمل میکنید، به این حرفها خیلی گوشتان بدهکار نباشد؛ از این حرفها همیشه هست و گفته‌اند و میگویند. ... اتفاقاً کسانی که در مقابل جناح متعبد و پایبند ایستادند، به یک معنا بیشتر به تحجر و به طالبانیسم نزدیکترند. ... هرچه غربیها گفتند، همان را صددرصد باید اجرا کرد! ... تحجر همین است.» ۱۳۸۴/۰۶/۰۸ 🦠ول‌انگاران 🦠@velengaran
ول‌انگاران 🐀🕳️🧀
مقام معظم رهبری (زید عزه): «این‌که بگویند شما متحجرید و طالبانی عمل میکنید، به این حرفها خیلی گوشتان
مقام معظم رهبری (زیدعزه): این‌که بگویند شما متحجرید و طالبانی عمل میکنید، به این حرفها خیلی گوشتان بدهکار نباشد؛ از این حرفها همیشه هست و گفته‌اند و میگویند «مطلقاً نباید نشانه‌های اسلامی را تضعیف کرد. «و من یعظّم شعائر اللَّه فانّها من تقوی القلوب»؛ اصلاً بنای شعائر بر تظاهر و بر نشان دادن و بر مطرح کردن و جلو چشم نگهداشتن است. شعائر را مطلقاً نباید تضعیف کرد. بعضیها به اسم این‌که ما اهل ریا نیستیم و نمیخواهیم تظاهر کنیم، شعائر اسلامی و علامتهای اسلامی و سیمای اسلامی و وجهه‌ی اسلامی و رفتار اسلامی و پرچمهای اسلامی را از زندگىِ خودشان و زندگی مردم جمع میکنند؛ نخیر، بنده مطلقاً این را توصیه نمیکنم؛ بلکه بعکس، توصیه میکنم مقید باشید اینها را نگه دارید. منتها اگر بناست جانماز آب بکشیم، واقعاً روی آن جانماز نماز هم بخوانیم؛ والاّ انسان جانماز را آب بکشد و رویش نماز نخواند و کنار بیندازد، فایده‌یی ندارد. ضمناً این هم که بگویند شما متحجرید و طالبانی عمل میکنید، به این حرفها خیلی گوشتان بدهکار نباشد؛ از این حرفها همیشه هست و گفته‌اند و میگویند. ما با هر حرکت و گرایشی از نوع طالبان، در اصل و بنیاد مخالفیم. آنها اصلاً مخالف عقلند؛ آنها متحجر بودند. اتفاقاً کسانی که در مقابل جناح متعبد و پایبند ایستادند، به یک معنا بیشتر به تحجر و به طالبانیسم نزدیکترند؛ چون آنها هم نسبت به آموخته‌ها و درسهای غربی تحجر دارند. هرچه غربیها گفتند، همان را صددرصد باید اجرا کرد؛ این تحجر نیست؟ تحجر همین است. تازه حرفهای جدید غربیها را به گوش ما نمیرسانند؛ حرفهای قرن نوزدهمی، حرفهای کهنه شده و حرفهای منسوخ را می‌آورند در جامعه مطرح میکنند؛ چه در سیاست، چه در اخلاق، چه در گرایش دینی، چه در شکل حکومت و چه در اقتصاد، متحجرانه و متعصبانه میایستند؛ این‌که بیشتر طالبانیسم است. اصلاً مظهر طالبانیسم تحجر است. تحجر و دوری از عقلانیت، مظهرش همین است.» ۱۳۸۴/۰۶/۰۸ بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت https://khl.ink/f/3304 🦠ول‌انگاران 🦠@velengaran
🔻دیانت در نسخۀ لیبرال‌های مذهبی -۳ 🖊مهدی جمشیدی ۱. روشن است که مهم‌ترین فلسفۀ وجودیِ دولت اسلامی، «استقرار دین در جامعه» است و متدیّنان باید دولت را به خدمت غایات دینی بگمارند و اندیشۀ توحیدی را در لایۀ ساختاری و رسمی، تحقّق ببخشند. بااین‌حال، لیبرال‌های مذهبی وقتی در قدرت قرار می‌گیرند، تکالیف حاکمیّتی خویش را در وجه عام و سخت‌افزاری خلاصه می‌کنند و از اجرا و استقرار شریعت در جامعه پروا دارند. اینان در ظاهر، مدعی هستند که نباید دین را با تکیه بر زور و قهر و غلبه بر جامعه حاکم نمود و دین را دولتی کرد و مجال انتخاب و اختیار را از جامعه گرفت، اما این گزاره‌ها، واقعی نیستند و پشت‌صحنۀ مواضع آنها را بیان نمی‌کند. حقیقت این است که لیبرال‌های مذهبی معتقدند چون بخش عمده‌ای از جامعه، مایل به اجرای شریعت در جامعه نیست، دولت نباید خود را در برابر خواست اینان قرار بدهد و بدنۀ اجتماعی‌اش را دچار ریزش کند. ازاین‌رو، باید به بهانه‌های مختلف، شریعت را کنار بگذارد و جامعه را با انتخاب‌های فرهنگی‌اش رها کند. پس سخن نهانی و ناگفتۀ اینان، نگرانی از تقابل فرضیِ با جامعه و سوختن بدنۀ اجتماعی‌شان است، نه نحوه و کیفیّت اجرای شریعت در جامعه. بحث دربارۀ «روش‌ها»، غلط‌انداز و بیراهه است و لیبرال‌های مذهبی، در اصلِ «ارزش‌ها» و امکان و ظرفیت اجتماعیِ تحقّق‌شان، تردید دارند. در واقع، می‌خواهند به نام دولت اسلامی بر جامعه حکومت کنند، اما از تحقّق اسلام در جامعه بگریزند. لیبرال‌های مذهبی، دهه‌ها در قدرت بودند، اما هیچ‌گاه روش‌ها و سازوکارها و مسیرهایی که خود را متمایل به آنها نشان می‌دهند، دنبال نکردند و نشان ندادند که چگونه شریعت را در جامعه مستقر می‌کنند؛ بلکه برخلاف اقتضای ذاتیِ دولت اسلامی عمل کردند و به نیروها و جریان‌های مسأله‌دار و انحرافی میدان دادند. سیاست فرهنگیِ لیبرال‌های مذهبی، «تساهل‌وتسامح» است که به معنی رهاسازی جامعه از لحاظ فرهنگی و مجال‌دادن به هویّت‌های معارض برای تسخیر جامعه است. دورۀ حاکمیّت لیبرال‌های مذهبی در تجربۀ اصلاح و اعتدال، دوره نفوذ و رخنۀ فرهنگی بوده است، نه پیشروی فرهنگی در چهارچوب‌ روش‌های خلاقانه. ۲. لیبرال‌های مذهبی، خواسته‌های فرهنگیِ جامعه را نمایندگی نمی‌کنند، بلکه خواسته‌ها را تولید و به جامعه القاء می‌کنند و آن‌گاه مدعی می‌شوند که نگاه و رویکردشان، برآیند بخشی از جامعه است. مسأله نیز همین است که بخش‌های مهمی از جامعه، دستخوش روایت‌پردازی‌ها و مجعولات و تحریف‌های لیبرال‌های مذهبی شده و طوطی‌وار، گفته‌های تلقینی آنها را تکرار می‌کند. این‌که آیت‌الله خامنه‌ای با صراحت و گزندگی تمام، از نیروهای تجدّدی در سطح نخبگانی به عنوان «خواصِ جلّال» یاد کردند و آنها را تهدید عمده دانستند، به دلیل همین خصوصیّت اثرگذاری‌شان است. جامعۀ ایران به طور طبیعی و فطری، در مدار هویّتی خویش است و به راهی می‌رود که اقتضای تاریخ انقلابی است، اما در این میان، نیروهای تجدّدی با گفتارهای وسوسه‌انگیز و شبهه‌افکن، جامعه را دچار تلاطم و بی‌ثباتی می‌کنند و ارادۀ انقلابیِ جامعه را رقیق می‌سازند. دراین‌حال، جامعه احساس می‌کند که می‌خواهد و انتخاب کرده، اما حقیقت آن است که به‌صورت ناخودآگاه، به بازیچۀ لیبرال‌های مذهبی فروکاهیده شده و مطالبۀ ساختارشکنانه و تجدّدی آنها را تکرار می‌کند. به‌‌این‌ترتیب، اگر بگوییم که بخش عمدۀ مسأله، «بازی روایی» و «ساخت‌شکنی ذهنی» است، سخنی به گزاف نگفته‌ایم. جریان تحریف، ذائقه‌یابی نمی‌کند و در پی شناسایی ارادۀ جامعه نیست، بلکه در طول دهه‌های گذشته، همواره کوشیده که به جامعه، خط و جهت تجدّدی بدهد و در برابر گفتمان اسلامی و انقلابی، دکان بگشاید و معارضه کند. ۳. در مقابل، ما نیز باید به سراغ «مبادیِ تفکّرِ معارض» رفته و ریشه‌ها و سرچشمه‌های فتنه‌های روایی و هویّتی را شناسایی کنیم. علت‌العلل، خواص جلّال هستند و اگر در همان ابتدای روایت‌پردازی‌های معارض، فعّال و صریح در میدان باشیم و واسازی و مقابله و منهدم کنیم، اراده‌های تجدّدی در عمق جامعه نفوذ نمی‌کنند و کار بر ما دشوار نمی‌شود. به بیان استاد مطهری، تجربه‌های تاریخی نشان می‌دهند که همواره، فساد و تباهی و انحراف، از لایۀ بالایی جامعه به توده‌ها و عامّه راه یافته است. این سرآمدان و شهره‌گان سیاسی و فکری هستند که بر اراده و خواست جامعه اثر می‌گذارند و بنیان‌های تفکّر انقلابی را در ذهنیّت جامعه، متزلزل می‌سازند. ما اکنون در مرحلۀ «بازسازی انقلابیِ ساختارِ ذهنیِ جامعه» قرار داریم و باید برای این کلان‌مسأله، چاره‌اندیشی کنیم؛ درحالی‌که قدرت در اختیار لیبرال‌های مذهبی قرار گرفته و ازاین‌جهت، با چالش مواجه شده‌ایم. باید عرصۀ عمومی را دریافت و تحوّل را از جامعه آغاز کرد، اما در عین حال، باید خاستگاه‌های تولید بحرانِ هویّتی را نقطه‌زنی کرد. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
🔰مقام معظم رهبری (زیدعزه): «اجازه ندهید عدّه‌ای با تکیه به نام آزادی - که واقعاً باید بر عنوان مظلوم آزادی گریست که چه سوء استفاده‌هایی از این نام میشود - منکرات و فحشا و بی‌بندوباری را در جامعه رایج کنند. عکس‌العملِ آن این است که عدّه‌ای به نظام بدبین شوند؛ مثل اوّل مشروطه. یکی از عواملی که موجب شکست مشروطیت در ایران شد، این بود که متدیّنین بعد از مدتی احساس کردند کأنّه کار به سمت بی‌دینی پیش میرود. جنجال زیاد مطبوعاتی که آن وقت همه انگیزه خودشان را این قرار داده بودند که به مقدّسات دینی حمله کنند - البته کسانی که در مشروطیت با اساس دین و مظاهر دینی و اعتقادات دینی و روحانیت و با این‌طور چیزها در مجامع به صورت قلمی و شعاری مقابله و اهانت میکردند، عدّه زیادی نبودند، اما جنجالشان زیاد بود - موجب شد که متدیّنین و علما که در صفوف اول مبارزه مشروطیت بودند، بتدریج دلسرد شدند و کنار نشستند. وقتی چنین شد، نهضت شکست میخورد؛ و مشروطیت شکست خورد. بعد از پانزده، شانزده سال از عمر مشروطیت، دیکتاتورىِ رضاخانی به وجود آمد. این بسیار عبرت‌انگیز است. رضاخانِ قلدر و چکمه‌پوش کجا، شعار مشروطیت کجا؛ چقدر اینها با هم فاصله دارند! چرا این‌طور شد؟ چون اطمینان و اعتماد مردم مؤمن سلب شد؛ کنار نشستند و از صحنه بیرون رفتند. مسؤولان نباید بگذارند چنین حالتی در مؤمنین به وجود آید.» ۱۳۸۰/۰۵/۱۱ (بیانات در مراسم تنفیذ ریاست‌جمهوری دولت دوم اصلاحات) https://khl.ink/f/3076 🦠ول‌انگاران 🦠@velengaran
ول‌انگاران 🐀🕳️🧀
🔰مقام معظم رهبری (زیدعزه): «اجازه ندهید عدّه‌ای با تکیه به نام آزادی - که واقعاً باید بر عنوان مظلوم
مقام معظم رهبری (ره): «من همان روز گفتم، امروز هم میگویم که اگر مردم در انتخابات شوراها شرکت نکردند، به‌خاطر این بود که از عملکرد شوراها راضی نبودند. اگر شوراها این دوره خوب عمل کنند، خواهید دید که مردم در دوره‌ی بعد، اگر بخواهند برای شوراها به پای صندوق بیایند، پُرشور خواهند آمد. آن‌جایی که مردم امید دارند که کاری انجام گیرد، می‌آیند. وقتی دیدند نه، شوراها خوب عمل نکردند، مردم دلسرد و ناامید میشوند. من تقریباً یک ماه و نیم قبل در زنجان به مسؤولان گفتم که اگر میخواهید مردم در انتخابات شرکت کنند، عملکردهایتان را خوب کنید. اگر مردم عملکردها را ببینند، برای ورود در انتخابات تشویق میشوند.» ۱۳۸۲/۰۹/۲۶ بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین https://khl.ink/f/5703 🦠ول‌انگاران 🦠@velengaran
در بطن انقلاب جنسی ایرانی حدود ده سال پیش که تصمیم به ساخت مستند ایکسونامی گرفتم، هیچ وقت فکر نمی کردم به این سرعت ما هم به این نقطه برسیم. اون از علی ضیا و اینم از این رسیدیم به جایی که خانواده های ایرانی با افتخار و ذوق زدگی شنیع ترین رفتارهای جنسی و کلمات رکیک رو با پوشش های محرک رقاصه های میله تو قمارخونه ها و فاحشه خونه های لاس وگاس تن بچه های طفل معصومشون کنند و اینقدر سِر و بی حس شده باشند از کثرت دیدن این هرزگی ها که بچه هاشون رو تو کلاس های رقص توئرک و هیپ هاپ و این رقص های کثیف و رکیک و یک سره جنسی آمریکایی ثبت نام کنند(لابد به اصرار بچه)، هفته ها تمرینشون بدند، بعد بیارن وسط جامعه با لباسهای نیمه برهنه یک دست روی آهنگی با یه متن کاملا جنسی برقصند و ذوق کنند و پز بدند باهاش. راستش به نظر خودم یکی از تلخ ترین و سیاه ترین قله های انقلاب جنسی تو ایکسونامی همین بود که بچه های طفل معصوم زیر ده سال بشن ابژه های جنسی و رفتارهای هرزه غیر اخلاقی اینقدر عمومیت پیدا کنه که دیگه برای بعضی ها بخصوص خانم ها جنسی بودنشون اصلا فراموش بشه. اینقدری که مردد بودم تصویرشو بذارم تو مستند یا نه و چطور می تونم سانسور کنم که هم محرک بودنش کم بشه هم اوج انحطاط معلوم باشه. نمی دونم این خودجوشه یا پروژه اما من بودم از این والدین که دارند بچه هاشونو فاحشه بار میارند (بدون اینکه بدونند) سلب حضانت می کردم. اینقدر کامم تلخ و قلبم سیاه شد از دیدن این که واقعا بی طاقت شدم ... بی تفاوت نباشیم، اعلام برائت کنید، از تقاضا برای پیگیری قانونی مهمتره ✍ محسن آقایی @rahbariefarhang
🔻دوگانگی فرساینده؛ گره ناگشودۀ نظام-۴ 🖊مهدی جمشیدی ۱. شهید بهشتی می‌نویسد دوگانگی میان مدیران کشور، به اختلاف دو «بینش» مربوط می‌شود. سخن‌گفتن از «بینش» به این معنی است که تفاوت، نه در سطح «سلیقه»، بلکه در سطح «ارزش‌ها» است و ازاین‌رو، نمی‌توان آن را طبیعی دانست. این وضع، مَرَضی است و باید علاج شود و نباید آن را به تکثّر طبیعی نسبت داد. به‌بیان‌دیگر، وجود دو نوع «عقلانیّت» در درون حاکمیّت سیاسی، امور را قفل و دچار نوسان می‌کند و مجال پیشرفت را می‌ستاند. آری، در «عرصۀ عمومی» باید عقلانیّت‌های گوناگون، حضور داشته باشند و با یکدیگر به گفتگو و رقابت بپردازند و استدلال‌های خویش را عرضه کنند، اما «عرصۀ رسمی»، چنین حکمی ندارد. در عرصۀ رسمی، باید یک نوع عقلانیّت، حاکم باشد تا تعارض و اصطکاک به وجود نیاید. این‌که شهید بهشتی به «دوگانگی فرساینده» اشاره می‌کند، برخاسته از وجود دو نوع عقلانیّت متفاوت در درون حاکمیّت است و روشن است که عاملان این دو نوع عقلانیّت، با یکدیگر دچار اصطکاک و تنش می‌شوند. حاصل این وضع، فرسایش قدرت در درون قدرت است؛ یعنی قدرت، در باتلاق تعارض و تضاد فرو می‌افتد و سرگرم خویش می‌شود و نمی‌تواند وضع جامعه را بهبود ببخشد. ۲. دولت‌های دهه‌های اخیر که برآمده از لیبرال‌های مذهبی بوده‌اند، هرچند در چهارچوب سازوکار قانونی به قدرت سیاسی راه یافتند، اما عقلانیّت دیگری را در برابر عقلانیّت رسمی تعریف کردند و به این عنوان که برآمدن‌شان، حاصل رأی و ارادۀ مردم بوده، کوشیدند الزامات و اقتضائات عقلانیّت خویش را بر ساختار رسمی تحمیل کنند. به‌این‌ترتیب، همواره کشمکش مشهود و ملموسی میان بسیاری از دولت‌ها و ارزش‌های رسمی، وجود داشته اشت و این دولت‌ها، همچون نیروی گریز از مرکز عمل کرده‌اند. روشن است که نمی‌توان انتظار داشت که دولت‌ها، یکسان و مشابه باشند، اما نباید تفاوت آنها در حدی باشد که بتوان از عقلانیّت متفاوت سخن گفت، در تجربۀ دهه‌های اخیر، شاهد ظهور و قدرت‌گیری دولت‌هایی بوده‌ایم که جهت‌گیری‌های‌شان به ساختارشکنی نزدیک بوده است. این دولت‌ها، ضدساختارهایی در درون ساختار بوده‌اند؛ چنان‌که آیت‌الله خامنه‌ای در توصیف تجربۀ دولت اصلاحات، تصریح کردند که در پی آن بودند که سکولاریسم را در قلمرو رسمی، رایج سازند و این یعنی مخالفت با بنیان هویّتیِ انقلاب اسلامی. این تفاوت‌های حداکثری نسبت به ساختار رسمی، عادی و طبیعی نیستند و فقط در هر دوره، ما را به نقطۀ صفر بازمی‌گردانند. ۳. امام خمینی در دورۀ ده سالۀ حکومتش، دو نیروی سیاسیِ بسیار مهم را حذف کرد: یکی بازرگان که جریان نهضت آزادی را نمایندگی می‌کرد و دیگری، منتظری که حامیِ نیروهای منتقد سیاسی بود. این دو، هرگز فعّالیّت مسلحانه انجام ندادند و لشکرکشی خیابانی و فتنه و ... به راه نینداختند، ولی امام خمینی به‌صورتی قاطع و مطلق، هر دو را از عرصۀ سیاسیِ ‌انقلاب، حذف کرد. بازرگان به‌گونه‌ای محدود شد که حتّی اجازۀ تشکیل حزب نیز نیافت، و منتظری نیز علاوه بر عزل از قائم‌مقامی، حتّی از اظهارنظر سیاسی نیز منع گردید و به درس‌وبحثِ حوزوی، محدود گشت. در دورۀ زعامت آیت‌الله خامنه‌ای نیز بخشی از نیروهای اصلاح‌طلب و نیروهای اعتدال‌گرا که در فتنه، فعّالیّت عملی داشتند، کنار گذاشته شدند. از سوی دیگر، اگر خودِ مردم در دوره‌هایی، جریان‌ سیاسیِ خاصی را برای استقرار در دولت و مجلس انتخاب می‌کنند و به این واسطه، یک جریان سیاسی، غالب می‌شود، نباید انتخاب مردم را به ارادۀ آیت‌الله خامنه‌ای نسبت داد. با این حال، کسانی به دلیل ضعف‌نفس و لجاجت، اصرار دارند که شکست‌های اجتماعیِ ‌خود را به معنیِ‌ حذفِ مهندسی‌شدۀ خویش از عرصۀ سیاسی معرفی کنند، امّا واقعیّت، عبور مردم از اینان است. ۴. مطهری به نهضت آزادی به چشم کاتالیزور دورۀ گذار می‌نگریست؛ چراکه پس از بازگشت از سفر به نوفل‌شاتو نیز به سرآمدان انقلابی گفته بود نگرانم که نهضتی‌ها، امام را دوره و محاصره کنند. بااین‌حال، ناچار شد که به طور موقت، قدرت را در اختیار اینان قرار بدهد؛ هرچند در هفتۀ پایانی حیاتش گفته بود که باید دولت موقت را «دولت کودن‌ها» نامید، چون تصوّر می‌کنند که در مقابل امام، اعتبار و وزانتی دارند. مطهری وعده داده بود که مقدّمات برکناری بازرگان را فراهم خواهد کرد، اما شهادت، او را از صحنه برچید. بهشتی نیز نهضت آزادی را جریان اصیل اسلامی نمی‌دانست و می‌گفت ما همواره به دلیل حضور نهضت آزادی در قدرت، دغدغۀ انحراف انقلاب از مسیرش را داشتیم. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
هدایت شده از بر پا
همه قوای نظام! عقب نشینی غیرتاکتیکی ممنوع عقب‌نشینی های غیر تاکتیکی فقط در عرصه نظامی رخ نمیدهد، اگر دستگاه قضایی شما به گونه ای برخورد کند که عموم جامعه برداشت رفتارهای غیر عادی از آن کنند، چه در قصه چای دبش که به دولت رییسی اتهام زدند و اگر سکوت دولت مظلوم وقت نبود، بلوایی بسیار بزرگتر از آنچه رخ داد بین قوا شکل می‌گرفت، چه در دستگیری چهارتا توییت باز فاسد دم انتخابات در حالیکه خبری از جلب کسانی که به آنها اطلاعات می‌دادند و پشتیبانی‌شان می‌کردند نشد، چه در تبدیل غیر عادی حکم افساد و اعدام به حکم آزادی کسی که هجومهای رسانه ایش به ایران جلوی چشم همه رخ داده بود، چه در احکام مضحک یکی دو ملیونی برای کسانی که فساد رسانه ای و ترویج کشف حجاب میکردند، همه و همه نشان عقب نشینی های غیر تاکتیکی از اقتدار قوه قضائیه در تحقق عدالت است. این همه رفتارهای غیر عادی که در دم و دستگاه آقای اژه ای رخ می‌دهد، خدا نکند به عقوبت الهی منجر شود که آتشش دامن همه ما را خواهد گرفت. عقب نشینی های غیر تاکتیکی را در فضای نظامی فقط نباید دید، همین وضع بلبشو و رها که در حوزه لباس و سبک زندگی مشاهده میکنیم، که راه رفتن در خیابان‌های تهران را تبدیل کرده به یک غصه دائمی برای مومنین، باعث عقوبت الهی خواهد شد. آن رها کردن حکمرانی مجازی و شرایط سخیفی که در این عرصه حیاتی شکل گرفته و آقای قالیباف و پزشکیان هم رسما در مناظرات میگفتند که اولین اولویتشان در مجازی، برداشتن همین مقدار فیلترینگ و محدودیت است، اینها همه عقب نشینی های غیر تاکتیکی و غیر عادی است که نتیجه اش عقوبتهای الهی است که دامن همه را می‌گیرد. کوتاه آمدن از مجازات سخت دشمن هم یکی از مصداقها است که البته در بیان و ذهن عده‌ای با هزار توجیه وجود دارد و امید ما است که اینها کمترین اثری در دستگاه تصمیم سازی کشور در این حوزه نداشته باشند. عقوبت الهی، غیر از نتایج منفی عادی است. عقوبت الهی بلاهایی است که قدرت مقابله با آنها را نخواهیم داشت مگر به وسیله توبه و اصلاح عملی. راه حل چیست؟ مثل همیشه ما نیاز به جریانی رشد یابنده داریم از جوانان انقلابی مطالبه‌گر، که البته در عین عقلانیت و اخلاق و نه نادانی و تحجر و بی اخلاقی، اما مقابل کوچکترین عقب نشینی های غیر تاکتیکی در مسیر حرکت انقلاب بایستند و در این راه تلاش و مبارزه کنند مثل شهدا. @ali_mahdiyan
اربعین دو گروه را مشغول کرده... خادمان و زائران... احتمالا امام زمان عج یارانش را بیشتر در گروه خادمان میجویند... به چای ریزها امید بیشتری برای یاریست تا چای خورها... به آنان که سایبان زدند و موکب ساختند امید بیشتریست تا آنان که زیر سایبان‌ها و در مواکب استراحت کردند... به بچه‌های آشپزخانه تا بچه‌های سر سفره... به ماموران تامین امنیت تا راهپیمانان خاطر جمع... به پول خرج‌کن‌ها تا مصرف کنندگانی که نوش جانشان... گفتم‌ امید بیشتر که فکر نکنی از آن پیر و جوانان و زنان و مردانی که در این گرما به عشق حسین سلام الله علیه طی طریق می‌کنند، ناامیدم... و البته به برخی زیارت نرفته‌ها هم امیدی هست... @Takhteh_siah
❇️ تحلیل‌گر فرهنگی تربیتی یا وکیل مدافع بی‌ادب‌ها... امروزه با تعجب شاهد رواج تحلیل‌های فرهنگی و تربیتی هستیم که در تحلیل رفتارهای غلط برخی نوجوانان و جوانان، همه‌ی کاسه کوزه‌ها را سر والدین و مدرسه و معلمین و حاکمیت می‌شکنند و جوری از والدین و معلمین و ... انتقاد می‌کنند که گویی خود آن نوجوان، هیچ قدرت تشخیص و اراده از خودش ندارد و رباتی بیش نیست... این مثلا روان‌شناسان یا جامعه‌شناسان و مربیان تربیتی خواسته یا نخواسته نوجوان گستاخ در مقابل دین ، قانون ، خانواده ، معلم و حتی پلیس را مظلوم معرفی می‌کنند و در مقابل والدین و معلمان و حاکمیت را ظالم، و بدین صورت آنها را در انجام خلاف شرع و عرف و قانون جری‌تر می‌کنند. با این تحلیل‌ها روزبروز شاهد کاهش ابهت والدین و معلمان و پلیس خواهیم بود و جسورتر شدن خلاف‌کاران در خلاف‌کاری... روزبروز دست و زبان والدین و معلمان و پلیس را بسته‌تر و دست بی‌ادبان و مجرمان را بازتر خواهیم دید. جالب آن است که گاهی خود والدین و معلمان هم‌تحت تاثیر این تحلیل‌ها دچار عذاب وجدان افراطی می‌شوند و از نوجوان متخلف عذرخواهی هم می‌کنند. کم‌کم در ذهن برخی پلیس و معلم حق برخورد مقتدرانه ندارد و باید در کمال احترام و با خواهش و تمنا مجرم و دانش‌آموز بی‌ادب را دعوت به همراهی و همکاری کند، ولی متخلف حق تمرد و اهانت به پلیس و معلم را حق مسلم شهروندی و دانش‌آموزی خود می‌شمارد... نشانه‌های این مساله کاملا هویداست، علی الخصوص برای کسانی که خاطراتی از ابهت پدرها و معلمین و پاسبان‌های سابق دارند... پ.ن: نمیخواهم همه‌ی والدین و معلمین و پلیس‌ها رو تبرئه کنم... @Takhteh_siah
🔻طبقۀ متوسط به‌مثابه دلیل چرخش: استحالۀ منطقِ فرهنگیِ انقلاب 🖊مهدی جمشیدی ۱. آقای سیدعباس صالحی که به عنوان وزیر پیشنهادی فرهنگ به مجلس معرفی شده‌ است، دیروز در نطق خویش گفت جامعۀ ما تغییر کرده و از جمله در اثر دانشگاه، «طبقۀ متوسط» نیز گسترده شده که منتقد است و می‌خواهد با بیرون در ارتباط باشد و در مقابل، ما نمی‌توانیم این طبقه را نادیده بگیریم. ایشان به سبک محافظه‌کارانۀ خویش، روشن نکرد که: طبقۀ متوسط، چه خصوصیاتی دارد و به چه اموری نقد دارد و در پی چیست؟ این‌که باید تحوّل اجتماعی را دید یعنی باید خواسته‌های طبقۀ متوسط را برتابید و به آنها گردن نهاد یا باید طریق دیگری را در پیش گرفت؟ این تحوّل اجتماعی که ایشان از آن سخن گفته، جهت درست دارد یا باید فعالانه با آن مواجه شد و تسلیم نشد؟ سخنان ایشان، در حد یک طرح مسألۀ بسیار کلّی و مبهم بود که مخاطب را در سردرگمی نسبت به موضع ایشان فرومی‌برد؛ درحالی‌که ایشان در معرض انتخاب‌شدن است و باید باصراحت، مشخص کند که در مقام کارگزار عالی، چه تدبیری در دست دارد. ۲. «طبقۀ متوسط»، اصطلاحی است که بیش از هر چیز، معطوف به مرتبت اقتصادی است و به لایه‌ای از جامعه اشاره دارد که در میانۀ فرادستان و فرودستان نشسته‌اند و نه غنی هستند و نه فقیر، اما کاربرد این تعبیر در ایران و در میان روشنفکران سکولار، بیشتر بر «سبک زندگیِ فرهنگی» دلالت دارد و حامل این امر است که طبقۀ متوسط در اینجا، مایل به ارزش‌های فرهنگیِ غربی هستند و به درجات مختلف، از آن اثر پذیرفته‌اند؛ یعنی کسانی‌که هویّت بینابینی و یا به‌طور کامل، تجدّدی دارند و به ارزش‌های فرهنگیِ حاکمیّت، متعهد نیستند. در این روایت، نزاع اصلی در ایران که موجبات شکاف دولت و ملّت را فراهم کرده، میان همین لایۀ اجتماعی و حاکمیّت است و چون این لایۀ اجتماعی، تصمیم نهایی خویش را گرفته و دیگر، الگوها و سرمشق‌های رسمی را برنمی‌تابد، حاکمیّت باید عقب‌نشینی کند و «تنوّع» و «تکثّر» را به رسمیّت بشناسد. بنابراین، اقدام حاکمیّت، همین است که قرائت رسمی از فرهنگ را کنار بگذارد و عرصۀ عمومی را به حال خویش رها کند و معیارها و قواعد فرهنگیِ رایج و رسمی را کم‌رنگ کند. واقعیّت فرهنگی در جامعۀ ایران، مسیر متفاوتی از خواست حاکمیّت را انتخاب کرده و حاکمیّت نیز، چاره‌ای جز پذیرش ندارد و نباید مقاومت کند. کسانی‌که می‌گویند باید طبقۀ متوسط را دید، مقصودشان از «دیدن»، همین «تغییر منطق فرهنگی» است؛ یعنی باید پذیرفت که بیش از این نمی‌توان و باید در خودِ قواعد فرهنگی – از جمله اصل حجاب و حد حجاب – و نه در روش تحقّق اجتماعی‌شان، تجدیدنظر کرد. ۳. آقای صالحی، به طرح مسألۀ کلّی و مبهمش، وضوح و امتداد تجویزی نبخشید، چون می‌دانست که در موقعیّت رأی‌گیری از نمایندگان، باید به گفتارِ این‌چنینی بسنده کرد و پیشتر نرفت و به جزئیّات مناقشه‌برانگیز و عینیّات اختلافی، اشاره نکرد؛ بلکه حتی در کرسی وزارت فرهنگی نیز باید مسیر «تغییر منطقِ فرهنگی» را به صورت نامحسوس در پیش گرفت و زیرپوستی و پنهانی، به ارادۀ تجدّدیِ طبقۀ متوسط، رسمیّت داد. مقصود این جریان از «بهبودخواهیِ تدریجی»، همین است باید آرمان‌های تجدّدی را در لفافه و گام‌به‌گام به اجرا درآورد و حسّاسیّت‌ها و مخالفت‌ها را برانگیخته نکرد. این عبرتی است که جریان اصلاحات از تجربۀ دولتی‌اش در نیمۀ دوّم دهۀ هفتاد آموخت و در اثر آن، قدرت را باخت. اینک، این جریان، بی‌آن‌که از «ارزش‌های تجدّدی»، بریده باشد و رو به سوی مدینۀ فاضلۀ انقلاب اسلامی آورده باشد، تنها در «روش‌های رادیکالِ» خویش، بازاندیشی کرده است. این سازوکار جدید، کسانی را می‌فریبد و دچار این توهم می‌کند که اصلاح‌طلبیِ سکولار، هدف‌های خود را تغییر داده است. اصلاح‌طلبان، انقلابی یا ملایم نشده‌اند، بلکه عاقل و زیرک شده‌اند. آقای صالحی، اصلاح‌طلبِ شناسنامه‌ای و سیاسی نیست، اما روشن است که از گذشتۀ فکری‌اش، بازگشته و هم‌بازی اصلاح‌طلبان شده است. هر چند بازی او، حداکثری و حاد نیست، اما همین اندازه نیز برای اصلاح‌طلبان، غنیمت است و مقدّمه‌ای‌ست برای طرح‌های فرهنگیِ بزرگ‌تر در زمانه‌ای که امکان‌های سیاسی، مساعدتر باشند. اینان کارگزارانِ تغییر منطقِ فرهنگیِ حاکمیّت هستند؛ بناست ارزش‌های انقلابی، با ارجاع به روایتی از جامعۀ ایران که طبقۀ متوسط را غالب و شورشی و گسسته از حاکمیّت، تصویر می‌کند، کم‌رنگ و رقیق بشوند. باید جامعۀ ایران، بحرانی و اضطراری و مشوّش معرفی شود تا بر اساس این فشار از پایین، شرایط سیاسی برای چانه‌زنی از بالا فراهم آید. احساس می‌کنند که کارآمدتر از لشکرکشی خیابانی و یا انتخابات، ارجاع به واقعیّت اجتماعیِ روزمرّه است که می‌تواند نظام را به انفعال و عقب‌نشینی وادار کند. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
هدایت شده از حمید رسایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♻️ جایی در جهنم آقای پزشکیان! اون عدد الان شده ۹۱ میلیون ایرانی + ملت‌های مسلمان و مستضعفی که نگاهشان به جمهوری اسلامی ایران است. 🔺کانال حمید رسایی🔻 @rasaee
🔻شهید لاجوردی و خطر منافقان انقلاب -۴ لیبرالیسمِ مذهبی در لفافۀ اسلام رحمانی 🖊مهدی جمشیدی ۷. لاجوردی در وصیّت‌نامه‌اش از یک طرح سیاسیِ کلان می‌نویسد که حتّی استحالۀ حوزه‌های علمیّه را نیز دربرمی‌گیرد: «منافقين انقلاب ... در حوزه‌های علميّه به فقه و فقاهت روی می‌آورند تا مسير فقه را عوض کنند.» روشن است که استحالۀ انقلابی که «اسلامی» خوانده می‌شود، جز از طریق «بازاندیشی در دین‌فهمی»، میسّر نیست و باید با قبض و بسط تئوریک شریعت و ساخته‌وپرداخته‌کردن تفاسیر لیبرالی از اسلام، بستر استحالۀ نظام سیاسی را فراهم کرد. این اقدام، نیروهای حوزویِ متناسب با خویش را می‌طلبد؛ یعنی باید کسانی از درون خودِ حوزه‌های عملیّه، بساط تجدیدنظر در دین‌فهمی را پهن کنند و با رویکرد التقاطی، اسلام را به لیبرالیسم پیوند بدهند و التقاطی‌اندیشی به جریان حوزوی تبدیل شود. چنین اقدامی با سلسه مقالات عبدالکریم سروش در «ماهنامۀ کیان» آغاز شد؛ مجله‌ای که برآیند اندیشه‌هایی بود که در حلقۀ کیان، پدید می‌آمد و از طریق این مجله به جامعه عرضه می‌شد تا مقدّمات نظری و معرفتیِ تجدیدنظر سیاسی و گذار از عهد انقلابی، شکل بگیرد. در این حلقه، جمعی از روحانیان نیز حضور داشتند و حضور اینان نشان می‌داد که همچون گذشته، شکاف روحانی/ روشنفکر، فعّال نیست، بلکه نیروهای لیبرال، فارغ از هویّت صنفی‌شان در کنار یکدیگر نشسته‌اند و در طرح استحاله، هم‌داستان شده‌اند. در این دوره، چپ مذهبی از اندیشه‌های مارکسیستی به سوی اندیشه‌های لیبرالیستی غلتید و در دانشگاه و حوزه، یارگیری فکری و جبهه‌سازی ایدئولوژیک کرد. این بذر، نشانده شده و در کمتر از یک دهه، ثمر داد و دولت اصلاحات به قدرت رسید. آن آغاز معرفتی، این انجام سیاسی را در پی داشت. در ابتدا، سخن از «نواندیشی دینی» بود و بعدها نیز «اسلام رحمانی». این روایت، از هر جهت در مقابل اسلام سیاسی یا اسلام انقلابی قرار داشت و می‌کوشید موقعیّت اجتماعی آن را تضعیف کند. جریان لیبرالیسم ایرانی برای پیشروی سیاسی و اجتماعی خویش، محتاج استدلال‌ها و توجیه‌های شبه‌دینی بود تا جامعه را با خود همراه سازد. دهه‌ها در راستای این بازاندیشی ساختارشکنانه، ادبیّات لیبرالی تولید شد و پاره‌ای از نیروهای حوزوی در جهت تثبیت آن کوشیدند. از یک سو، حلقۀ منتظری در قم فعّال شدند و جسارت اظهارنظر یافتند و از سوی دیگر، گروه‌ها و گروه‌های لیبرالِ حوزوی و روحانی مانند مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه شروع به همراهی با خطی کردند که در حلقۀ کیان آغاز شده بود. لیبرالیسمِ معمّم، با تمام ظرفیّت خویش در قم به تکاپو افتاد و کوشید در قم و از قم، «آنتی‌تز نظام» را تولید کند. گاهی نیز برای تحقیر وجوه انقلابیِ قم، حوزۀ نجف را در برابر حوزۀ قم نشاندند و آن را ستایش کردند و تجربۀ قم را در همراهی با انقلاب، سرزنش نمودند. اکنون نیز لیبرالیسمِ معممّ در قم، به‌شدّت در تکاپوست و در قالب اسلام رحمانی، لیبرالیسمِ مذهبی را می‌ستاید. هستۀ تئوریک و طرّاح لیبرالیسمِ مذهبی که تهران‌نشین است، به این راهبرد دست یافته که اگر انقلاب از قم آغاز شد، ضدانقلاب نیز از قم آغاز خواهد شد و باید در سایۀ بازاندیشی در فهم دین، گذار از انقلاب و ایدئولوژی انقلابی را تحقّق بخشید. اگر در دهۀ پنجاه، تنها تعداد اندکی «مارکسیستِ معمّم» همچون حبیب‌الله آشوری و اکبر گودرزی بودند و حوزه بیشتر نظاره‌گر بود تا کنشگر، اما امروز، موجی از «لیبرالِ معمّم» شکل گرفته است. کافی‌ست به تجربۀ اغتشاش اخیر بنگریم و تأمّل کنیم که بسیاری از شبهه‌ها دربارۀ حجاب و الزام اجتماعی به حجاب، در کجا متولّد شدند و چه کسانی برای آنها، توجیه دینی یافتند. بر اساس این تجربه باید تصریح کرد که بخشی از نیروهای حوزوی، از فقه امام صادق - علیه‌السلام - به فقه جان لاک، گذار کرده‌اند و فقاهت ناانقلابی‌شان به فقاهت لیبرالی تبدیل شده است. در برابر این جریان، آیت‌الله خامنه‌ای تصریح کرد که «اسلام رحمانی»، همان معارف نشأت‌گرفته از لیبرالیسم است و نه اسلام واقعی. اینان برای التقاط اسلام با لیبرالیسم، تعبیر اسلام رحمانی را بافته‌اند تا هم حسّاسیّت‌برانگیز نباشد و هم جذاب باشد، اما در عمل، اسلام را به نفع لیبرالیسم، مصادره می‌کنند. به مناسبتی دیگر، آیت‌الله خامنه‌ای گفت حوزۀ غیرانقلابی به درد نمی‌خورد. این عبارت، حاکی از آن است که نیرو‌های حوزویِ بریده از انقلاب و ایستاده در برابر آن، در هر سطحی که باشند، حضور و فاعلیّت‌شان در نهایت، مضر و مخرّب خواهد بود. به سخن لاجوردی بازگردیم که نوشته است منافقان انقلاب به دنبال تغییر دادن مسیر فقه هستند؛ یعنی می‌خواهند فقهی که خلوص معرفتی و تعهّد سیاسی نسبت به انقلاب دارد را کنار بنهند و فقهی را ببافند که غایتش، خدمت به بسط لیبرالیسم است. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
هدایت شده از بر پا
ترابی نماینده مجلس گفته:" تعطیلی شنبه ها را دوباره در دستور کار گذاشتیم، کشور از افراطی گری آسیب میخورد. " مشکل اتفاقا از آسیب‌هایی است که خوردید، آن قدر خوردید که دارید بالا می‌آورید. آسیب یعنی این ذهن بی اندیشه و بی مبنای شما که حالا حالاها خروجیش آزار میدهد همه را. آسیب یعنی قدم به قدم عقب رفتن، کوتاه آمدن، آسیب یعنی مقابل فرهنگ ایمانی ایستادن و به سبک زندگی غربی چشمک زدن. آقای قالیباف! بوی گند عقب نشینی از مجلس میآید. این رفتارها و سخنان انقلابی گری نیست. عاقل آن است که فضا را از لج و لجبازیهای کودکانه نجات دهد. راستی چه خبر از حکمرانی مجازی؟ چه خبر از قاعده و اقدام برای لخت و مکشوفه چرخیدن در تهران و سگ گردانی؟ چه کار می‌کنید کلا؟ آن از وضعیت رای دادن مجلسیان به اغتشاشگران و فتنه گران، این از وضعیت اولویت‌هایشان در قانون گذاری. آن وقت مرجع تقلید ما باید دوبار نامه بنویسد که این وضعیت را تمامش کنید. با وقاحت کامل دم از ادامه دادن مسیر می‌زنند و مخالفین را به افراطی گری متهم میکنند؟ کاش نگاه کنند ببینند غربگراهای قبلی کجا هستند، و چطور از همه تحولات دنیا بیرون پرت شده اند و مردم هم محلشان نمیگذارند. خدا می‌داند تصفیه نشوید عاقبتتان همان خواهد شد. حوزه کجا است که از مرجعیتش دفاع کند. مرگ گرفته جامعه مدرسین را؟ این نرمش های غیر قهرمانانه را کی رها میکنید؟ بس کنید، شما را به خدا بعد از شهادت رییسی عزیز این قدر نمک به زخم حزب الله نپاشید. خون به دلمان کردید از این همه انفعال. @ali_mahdiyan
🔻انقلابی‌هایی که استحاله شدند: تحجّر ما، یا تجدّد آنها؟! 🖊مهدی جمشیدی ۱. برخی می‌گویند نباید «برچسب» زد و مقصودشان این است که از جمله نباید تعبیر «لیبرال‌های مذهبی» را به کار برد. من تعبیر «لیبرال‌های مذهبی» را از استاد مطهری آموخته‌ام و می‌دانم که تحلیل جهان انسانی و اجتماعی، مبتنی بر «مفاهیم» است. ما با مفاهیم سخن می‌گوییم. این «مفاهیم» را نمی‌توان با تعبیرِ منفیِ «برچسب»، کنار زد. این مفاهیم - یا به بیان منتقدان، برچسب‌ها - اگر تطبیق بر مصداق دارند، خطا نیستند. نباید گفت مفهوم به کار نبرید، بلکه باید دلیل بر «انطباق مفهوم بر مصداق» طلبید. برخی به جای اینکه در مقام اثبات و ابطال «کیفیّت انطباق» باشند، بی‌درنگ تعبیر برچسب را به کار می‌برند تا «سنخ‌بندی» نشوند و در «بی‌مکانی» و «بی‌موقعیّتی»، حس آرامش داشته باشند. می‌خواهند تولید گفتار کنند اما در «جا»یی قرار نداشته باشند و فقط بتوانند به دیگری‌های ثابت‌شده و مستقر، حمله کنند. در این روش گفتگو، ما با حریفی مواجه خواهیم بود که سیّال و ژله‌ای است و در سایۀ ابهام و تاریکی نشسته است. ازاین‌رو، او می‌تواند به نقد ما بپردازد، ولی ما باید نظاره‌گر و منفعل باشیم؛ چون طرف مقابل، «تعیّن» و «استقرار»ی ندارد که بتوان آن را به چالش کشید. به‌هرحال، تردیدی در میان نیست که تبیین‌های علوم انسانی، خواه‌نا‌خواه، برآمده از مفهوم‌سازی‌ها هستند و اگر علوم انسانی با معرفت عامیانه، دو تفاوت داشته باشد، یکی از آنها، همین مفهوم‌سازی‌هاست. ۲. من با بخش‌های دگرگون‌شدۀ جریان انقلابی، گفتگو کردم و به نتیجه نرسیدم؛ چون مسأله، «سلیقه» نیست و به واقع، به «دو نظام فکریِ مختلف» تبدیل شده‌ایم. جریان انقلابی، دو لایه شده است و این یک واقعیّت است. هیچ‌یک از دو طرف، همدیگر را قبول ندارند و برنمی‌تابند. این شکاف فکری، یک حقیقت است و قابل تقلیل‌دادن به سلیقه نیست. وضعی که پدید آمده بدین صورت است که پاره‌ای از جریان انقلابی در طول دو دهۀ اخیر، به سوی فضای فکریِ اصلاح‌طلبی، گذار تدریجی داشته و هویّت جدیدی به دست آورده است. ازاین‌رو، ما اکنون در مواجهه با این بخش از جریان انقلابی، باید به همان اشکال‌ها و مناقشه‌هایی پاسخ بدهیم که جریان اصلاح‌طلبی از دهۀ هفتاد به این سو، مطرح کرده است. براین‌اساس، مشاهده می‌کنید که مناظره‌ها و مواجهه‌های این بخش استحاله‌شده از جریان انقلابی با جریان اصلاح‌طلبی، به تضارب و تقابل جدّی نمی‌انجامد و این دو در بسیاری از زمینه‌ها، توافق فکری دارند. روشن است که جریان اصلاح‌طلبی، همچنان بر بنیان‌های فکریِ آغازین خویش، وفادار است و تعدیل نشده، پس این بخش از نیروهای انقلابی هستند که به آنها نزدیک شده‌‌اند. ۳. بزرگ‌ترین مسأله‌ای که در دو سال اخیر، به گسست درونیِ فزاینده در جریان انقلابی انجامید، اغتشاش ۱۴۰۱ بود. درحالی‌که بخش اصیلِ جریان انقلابی، این اغتشاش را یک توطئۀ بیرونی و طراحی‌شده قلمداد کرد که معطوف به سبک زندگی است و می‌خواهد از این طریق، جامعه را در برابر حاکمیّت قرار بدهد، اما جریان اصلاح‌طلبی که از مدّت‌ها قبل، تحرّکات رسانه‌ای و تخریبی خویش را آغاز کرده بود، ادّعا کرد که از لحاظ عملی، مواجهۀ نظام در قالب گشت ارشاد، علّت این اغتشاش بود؛ و از لحاظ نظری نیز، دیگر باید تکثّر هویّتی و ارزشی را در جامعه پذیرفت و دین‌داری را اصل و الگو تصوّر نکرد. برای جریان انقلابیِ اصیل، روشن بود که گشت ارشاد، یک بهانه و دستاویز است و نه علّت و ریشه، و مسأله این است که نیروهای تجدّدی، در پی لیبرالیسمِ فرهنگی هستند و منطق «نه به حجاب اجباری»، منطق مخالفت با نحوۀ برخورد و راهکار حل مسأله نیست، بلکه منطقی است که می‌خواهد با ذهن‌شوییِ رسانه‌ای، دست تصرّف به سبک زندگی دراز کند. طبق آمار یکی از نهادهای فرهنگی، چهل درصد از کشف حجاب، پیش از واقعۀ ۱۴۰۱ بوده است. این یعنی یک «روند» در طول دهۀ نود در جریان بوده که ارتباطی هم با گشت ارشاد نداشته است. زمانی که گشت ارشاد بود، باز هم کشف حجاب بود و اینک هم هست. کشف حجاب، واکنش به گشت ارشاد نیست، بلکه یک «چالش تحمیلی» است؛ یعنی از بیرون، القا و تلقین می‌شود. در هر زمینه‌ای می‌توان با ارجاع به چند خطای موردی، واکنشی در حد کشف حجاب را مستند به آن کرد و گفت چون چنین کردیم، چنان شد. کسانی در درون جبهۀ انقلاب که کشف حجاب را حاصل گشت ارشاد می‌انگارند، تصوّری از واقعیّت‌های جنگ شناختی و روایتی و رسانه‌ای در دهۀ نود که مستقل از گشت ارشاد به جریان افتاد، ندارند و بی‌پروا، همان سخنِ جریان سکولار را تکرار می‌کند. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
هدایت شده از رحمت الله معظمی
‌ 🔴کـاذب‌تـریـن دوقـطـبـی ➖ مادر دوقطبی‌های کاذب در تاریخ انقلاب اسلامی 🌀 کاذب‌ترین دوقطبی از بدو انقلاب تا کنون عبارت است از دوقطبی کاذب دو باند و قبیله سیاسی غرب‌گرا (موسوم به اصلاح‌طلب) و محافظه‌کار (موسوم به اصول‌گرا) ▪️البته این دو قطب کاذب، در درون، یکی هستند، و برخی عناصر مشترک‌شان عبارت است از: قدرت‌طلبی، خشونت، اهانت به منتقد، انقلابی‌ستیزی، منطق‌گریزی، گفتگوگریزی، دفع حداکثری و نداشتن مرزبندی کامل با دشمن ▪️اما بخشی از دوقطبی‌های کاذب متولد شده از این زوج سیاسی از طریق مقابل هم قرار دادن ارزش‌ها👇👇 • دوقطبی کاذب حجاب _ امنیت (با ادعای اینکه اگر دنبال حجاب باشیم امنیت‌مان صدمه می‌بیند، لذا با کشف حجاب کنار بیاییم!! ) در حالی که حجاب، امنیت‌آور است. • دوقطبی کاذب عدالت _ ولایت در حالی که ولایت، پرچم‌دار و طلایه‌دار اقامه عدالت است. • دوقطبی کاذب اصلحیت _ مقبولیت در حالی که اصلحیت مقبولیت‌آور هم هست. • دوقطبی کاذب اصلحیت _ وحدت در حالی که وحدت فقط حول اصلح، قابل تحقق است. • دوقطبی کاذب مقاومت _ اقتدار در حالی که هزینه مقاومت کمتر از سازش است. حجت الاسلام رحمت الله معظمی @r_moazzami