eitaa logo
👇🏻 تبلیغات گسترده ونوس 👇🏻
1هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
332 ویدیو
4 فایل
💥 هو الرزاق 💥 جهت رزرو تبلیغ فقط و فقط 🔴به ایدی زیر مراجعه کنید 👇 خانم ترکی مدیر گسترده ونوس @z_t1369 کانال واریز👇 @venus_variz
مشاهده در ایتا
دانلود
پست آزاد عمومی جز رمان خبری فروشگاهی https://eitaa.com/joinchat/2296250404C43a853de42 .
سوتی من و همسر جان شب عقد😑😳🙈❌ جونم براتون بگه من ۱۷ سالمه و همسر جان ۲۵ ساله💍😍 من بشدت پاستوریزه و کمرو و خجالتی ! اونوقت نگم از آقای نامزد که اونم مث خودم همه چی تموم و مذهبیه هاااااا☺️ اما پیش من شیطوووووون،بگو بخند🤪😑 ما تو شهر قم زندگی میکنیم و همسرم تهران ، بعد از عقد نامزدم ب اصرار خانوادش موند خونه ی ما و اونا برگشتن شهرشون 😐 خونه ی ما دو طبقس بابامینا پایین منم بخاطر کنکورم بالا تو یه اتاق میموندم😊 تا رفتم دیدم نامزدم نشسته تو اتاقم داره فوتبال میبینه تخمه میشکنه 😐😐😐😐😐😐 زبونم تو دهنم نمیچرخید ! با اخم و خجالت بااینکه خیلی دوسش داشتم بهش گفتم اینجا چکار میکنی !؟ پاشو برو خونتون 😳😒 یعنی غش کرده بود از خنده گفت بخدا جام گذاشتن حالا منو بیرون ننداز زشته پیش خانوادت😳😑 بلند شدم برم دست و رومو بشورم و یه استکان چای براش بیارم که دیدم.... 😐😐 ادامه ی سوتی😑👇 https://eitaa.com/joinchat/3847160068C1b22445f5a ❌ بنر ، Neda_20❌ زود پاک میشه
😱😳 **برام خواستگار اومد منم چایی آوردم جلوی خواستگارا گرفتم، چایی رو پخش کردم، نمی دونم چرا رفتم نشستم کنار خواستگارم😐 اونم روشو کرد به من گفت خوبی😍 از خجالت آب شدم، نمی دونستم چی بگم،سرم رو گرفتم بالا، که با نگاه غضب الود بابام مواجه شدم، کنارم خجالت، روبه روم خشم بابام، یه دفعه دیدم، پاهام دارن قلقلک میرن، نگاه کردم ببینم چیه... ادامه سوتی ضایع من🤣🤣👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3847160068C1b22445f5a **
واکنش عحیب مرد اهوازی بعد 18سال پدرشدنش ادم اشکش درمیاد😢😢 https://eitaa.com/joinchat/916193430C9989054cc7 https://eitaa.com/joinchat/916193430C9989054cc7
برادر عروس چقدررر با احساس برا خواهرش تو شب عروسیش میخونه😢😍 هرچقدر ببینی بازم کمه😢😢😢 https://eitaa.com/joinchat/916193430C9989054cc7
🔴 همسرم از ابتدا زن بود 16 فروردین 95 با همسرم در اداره آشنا شدم و بعد ازدواج کردیم. نگار همیشه موقع خواب ترس داشت و اجازه نمیداد باهم باشیم خیلی ناراحت میشدم و از اتاق خواب میامدم بیرون. یک شب ک بیرون خواب بودم صدای عجیب و غریبی از اتاق خوابی که نگار خواب بود میامد بله دنیا دور سرم خراب شد اما برای انتقام از نگار چیزی نگفتم دوربینی در اتاق خواب قرار دادم تا راز ترس همسرم بفهمم آن شب خارج از اتاق خواب خوابیدم و فردای آن روز دوربین رو چک کردم .همه چيز خوب بود تا در ساعت ٣:٢٥ دقيقه بامداد .... 😳 🔴ادامه داستان👇🏿باز شود https://eitaa.com/joinchat/1169424633Cf5ec4a62d2
پست آخر عمومی جز رمان کایی10,000😍😍
پست آخر عمومی جز رمان 12,000😍😍
📌گسترده ونوس💫💫 پست آخر داریم عمومی جز رمان گروه دوم 👇محدود✔️کایی10,000😍 https://eitaa.com/joinchat/3016949796C441f887f93 گروه سوم👇پست آخر ✔️کایی13,500😍 https://eitaa.com/joinchat/2903048424C545f1ee24c 🙏هر دو تبلیغو حمایت کنید 🙏
بنر پست آزاد برای عصر خالیه محدود و نامحدود رمان آزاد یا ممنوع
** داستان های ناگفته واقعی از دلبری های شهدا با همسرانشان☺️😍 بخونید و ببینید که مذهبی های واقعی عاشقترند😍♥️ **
عمومی جز رمان نهایت 200کا معمولی کایی 5000 گروه سوم