پست آزاد عمومی جز رمان خبری فروشگاهی
https://eitaa.com/joinchat/2296250404C43a853de42
.
سوتی من و همسر جان شب عقد😑😳🙈❌
جونم براتون بگه من ۱۷ سالمه و همسر جان ۲۵ ساله💍😍
من بشدت پاستوریزه و کمرو و خجالتی !
اونوقت نگم از آقای نامزد که اونم مث خودم همه چی تموم و مذهبیه هاااااا☺️ اما پیش من شیطوووووون،بگو بخند🤪😑
ما تو شهر قم زندگی میکنیم و همسرم تهران ، بعد از عقد نامزدم ب اصرار خانوادش موند خونه ی ما و اونا برگشتن شهرشون 😐 خونه ی ما دو طبقس بابامینا پایین منم بخاطر کنکورم بالا تو یه اتاق میموندم😊
تا رفتم دیدم نامزدم نشسته تو اتاقم داره فوتبال میبینه تخمه میشکنه 😐😐😐😐😐😐 زبونم تو دهنم نمیچرخید ! با اخم و خجالت بااینکه خیلی دوسش داشتم بهش گفتم اینجا چکار میکنی !؟ پاشو برو خونتون 😳😒
یعنی غش کرده بود از خنده گفت بخدا جام گذاشتن حالا منو بیرون ننداز زشته پیش خانوادت😳😑
بلند شدم برم دست و رومو بشورم و یه استکان چای براش بیارم که دیدم.... 😐😐 ادامه ی سوتی😑👇
https://eitaa.com/joinchat/3847160068C1b22445f5a
❌ بنر ، Neda_20❌ زود پاک میشه✅
#سوتی_افتضاحه_شب_خواستگاری_من😱😳
**برام خواستگار اومد منم چایی آوردم جلوی خواستگارا گرفتم، چایی رو پخش کردم، نمی دونم چرا رفتم نشستم کنار خواستگارم😐 اونم روشو کرد به من گفت خوبی😍
از خجالت آب شدم، نمی دونستم چی بگم،سرم رو گرفتم بالا، که با نگاه غضب الود بابام مواجه شدم، کنارم خجالت، روبه روم خشم بابام، یه دفعه دیدم، پاهام دارن قلقلک میرن، نگاه کردم ببینم چیه...
ادامه سوتی ضایع من🤣🤣👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3847160068C1b22445f5a
**
واکنش عحیب مرد اهوازی بعد 18سال پدرشدنش
ادم اشکش درمیاد😢😢
https://eitaa.com/joinchat/916193430C9989054cc7
https://eitaa.com/joinchat/916193430C9989054cc7
برادر عروس چقدررر با احساس برا خواهرش تو شب عروسیش میخونه😢😍
هرچقدر ببینی بازم کمه😢😢😢
https://eitaa.com/joinchat/916193430C9989054cc7
🔴 همسرم از ابتدا زن بود
16 فروردین 95 با همسرم در اداره آشنا شدم و بعد ازدواج کردیم. نگار همیشه موقع خواب ترس داشت و اجازه نمیداد باهم باشیم خیلی ناراحت میشدم و از اتاق خواب میامدم بیرون. یک شب ک بیرون خواب بودم صدای عجیب و غریبی از اتاق خوابی که نگار خواب بود میامد بله دنیا دور سرم خراب شد اما برای انتقام از نگار چیزی نگفتم دوربینی در اتاق خواب قرار دادم تا راز ترس همسرم بفهمم آن شب خارج از اتاق خواب خوابیدم و فردای آن روز دوربین رو چک کردم .همه چيز خوب بود تا در ساعت ٣:٢٥ دقيقه بامداد .... 😳
🔴ادامه داستان👇🏿باز شود
https://eitaa.com/joinchat/1169424633Cf5ec4a62d2
📌گسترده ونوس💫💫
پست آخر داریم
عمومی جز رمان
گروه دوم 👇محدود✔️کایی10,000😍
https://eitaa.com/joinchat/3016949796C441f887f93
گروه سوم👇پست آخر ✔️کایی13,500😍
https://eitaa.com/joinchat/2903048424C545f1ee24c
🙏هر دو تبلیغو حمایت کنید 🙏
**
داستان های ناگفته واقعی از دلبری های شهدا با همسرانشان☺️😍
بخونید و ببینید که مذهبی های واقعی عاشقترند😍♥️
**