⚽️ استقلالی با غیرت هستی یا پرسپولیسی با غیرت ⚽️
🔴پرسپولیسیا اینجا🔴👇 40%
https://eitaa.com/joinchat/897515520C6fea177c85
🔵استقلالیا اینجا🔵👇 60%
https://eitaa.com/joinchat/280690702C8232c25ddb
چرا پرسپولیسیا عقب هستن؟؟😳🔥
گزارش زنده پرسپولیس و استقلال 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/897515520C6fea177c85
با غیرتای پرسپولیسی حمایت ❤️😍
گزارش زنده پرسپولیس و استقلال 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/280690702C8232c25ddb
با غیرتای استقلالی حمایت💙 😍
😱این! آخرِ بیشعوری بود که تو جمع به بچه ناز و مهربونم گفت: تو استعداد نداری و به درد هیچی نمیخوری😭 داشتم سکته میکردم🤯 که یه صدایی آروم به من گفت:🤗 خانوم اصلاً نگران نباش بچه تو معرکه است🤩 فقط کافیه فرمولش رو یاد بگیری😍 این اول قصه آشنایی من بود با فرشته مهربونی 🧚♀به اسم 💥فکرآموز💥
💯برای کشف انیشتین درون بچه هاتون و تجربه دنیای قشنگ و شاد کودکانه در فکرآموز مهمون ما باشین:
https://eitaa.com/joinchat/3160342730C6421a996c8
تابستون فرصتیه که نباید از دستش داد👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
♨️♨️وام قرضالحسنه در ۲ ساعت♨️♨️
💯فرصت استثنایی جهت اخذ تسهیلات از مبلغ۵۰,۰۰۰,۰۰۰ تا ۳,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ریال💯
💥💥سریع ترین وام ممکن💥💥
🔥🔥بدون سود و بدون نیاز به ضامن🔥🔥
👇👇اطلاعات تکمیلی و فرم ثبتنام👇👇
https://eitaa.com/joinchat/249233410C3e16c370aa
👇👇جهت دریافت راهنمای اخذ وام کلیک کنید👈👈
https://eitaa.com/joinchat/249233410C3e16c370aa
جاریم تو فسقل جا میشینه😢
یعنی این طفلی وجب به وجب خونش با سلیقه و نظمدهیه😍👌
کلا دوتا دونه کابینت داره! همچین قابلمه ها رو چیده ...تو درای کابینت گیره چسبونده درای قابلمه هاشو آویزون کرده آدم حَض میکنه😳😍
فریزرش ازین فیلور کوچیکاس! درِشو که باز کردم چیدمان سوسیسیه گوشتاش رو دیدم دیگه بهم برخورد!😒
کشیدمش کنار گفتم لو میدی سلیقه ی کیه یا نه؟؟؟؟ بیچاره از ترسش زود لینک اینجارو داد😁عالیه ترفنداش خانما😍👌👇
https://eitaa.com/joinchat/4177526803C7613a43b35
خسته شدی انقدر گاز سابیدی؟؟😩
هربار میخوام گاز و هود تمیز کنم انقدر چربیاش سخت پاک میشه که بیزار میشم😰
وایتکس که دیگه پوست برام نزاشته.. 😭
دیگه با زحمت تمیزکاری خداحافظی کن عزیزم😍😍
✅باورت میشه این چدن های گازمو تو ۲ دقیقه برق انداختم😁
فقط خانومایی که میخوان دست به سیاه و سفید نزنه خونه ی تمیز تحویل بگیرن بیان اینجا👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4177526803C7613a43b35
شش ماه بعد از ازدواجم شوهرم فوت شد!
نامادریم گفت من پسر بزرگ دارم بیوه تو خونم راه نمیدم ! با هر بدبختی بود یه اتاق تو طبقه سوم یه آپارتمان تو رباط کریم اجاره کردم.
ترسی نداشتم از غربت چون صاحبخونم یه پیرزن با یه پسر بشدت مذهبی و خدا شناس بودن.
شیش ماه گذشت دریغ از حتی یه مهمون ک خونه ی من بیاددد...
شنبه صبح بود که صاحبخونم با پسرش راهی قم میشدن...
موقع رفتنشون یه کاسه آب گرفتم دستمو با بغض نگاهشون میکردم...
واسه اولین بار یه لحظه با پسرش چشم تو چشم شدم که چشمای خیسمو دید...
تسبیحو تو مشتش فشار داد ...آروم اومد جلو و پرسید میترسی از تنهایی؟
یهو دلم هُری به صدای مردونش و توجهش ریخت..
ولی سرمو انداختم پایین و چیزی نگفتم...
رو به مادرش کرد و گفت مادر اجازه میدید ببریمش؟ مادرش گفت قم؟ باصدای مردونش که اینبار حیا قاطیش بود جواب داد قم نه اول بریم....😳😳😍🙈 ادامه ی داستان👇
https://eitaa.com/joinchat/3847160068C1b22445f5a