eitaa logo
👇🏻 تبلیغات گسترده ونوس 👇🏻
1.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
322 ویدیو
4 فایل
💥 هو الرزاق 💥 جهت رزرو تبلیغ فقط و فقط 🔴به ایدی زیر مراجعه کنید 👇 خانم ترکی مدیر گسترده ونوس @z_t1369 کانال واریز👇 @venus_variz
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۰۰ کا ریپ آزاد خالیه ❌❌ عمومی جز رمان و ورزشی و فروشگاهی
رمانی هیجان‌انگیز و جنجالی دختری مذهبی🧕 و پسری قرتی🕺🏻... همونطور که از کوه بالا میرفتم، نگاهی به پشت سرم انداختم‌. با دیدن خسته‌ی دلنیا دلم به شور افتاد. تو دلم گفتم″ آخه بگردم می‌گفتی من بیارم برات.″چند قدم فاصله بین خودمو رو پر کردم و سمتش رفتم. - خانوم حبیبی می‌خواین بدین کوله شما رو من بیارم. پریده. دلنیا که جا خورده بود و خجالت هم می‌کشید تشکر کرد: - می‌شه.میارم دکتر بزرگمهر. من که درونم بیدار شده بود باز با خودم گفتم ″ تو بخواه،کوله آوردن که کاری نیست″ و رفتم بگیرمش که....🤤😍 https://eitaa.com/joinchat/2949840914C3521c39e0c ❤️
صد کا پست آزاد عمومی جز رمان و ورزشی و فروشگاهی
رمانی هیجان‌انگیز و جنجالی دختری مذهبی🧕 و پسری قرتی🕺🏻... همونطور که از کوه بالا میرفتم، نگاهی به پشت سرم انداختم‌. با دیدن خسته‌ی دلنیا دلم به شور افتاد. تو دلم گفتم″ آخه بگردم می‌گفتی من بیارم برات😚″چند قدم فاصله بین خودمو رو پر کردم و سمتش رفتم. - خانوم حبیبی می‌خواین بدین کوله شما رو من بیارم. پریده💞 دلنیا که جا خورده بود و خجالت هم می‌کشید تشکر کرد: - می‌شه.میارم دکتر بزرگمهر😅 من که درونم بیدار شده بود باز با خودم گفتم ″ تو بخواه♥️کوله آوردن که کاری نیست″ و رفتم بگیرمش که....🤤😍 https://eitaa.com/joinchat/2949840914C3521c39e0c ❤️
پست آزاد عمومی جز رمان خبری فروشگاهی https://eitaa.com/joinchat/2296250404C43a853de42 .
سوتی من و همسر جان شب عقد😑😳🙈❌ جونم براتون بگه من ۱۷ سالمه و همسر جان ۲۵ ساله💍😍 من بشدت پاستوریزه و کمرو و خجالتی ! اونوقت نگم از آقای نامزد که اونم مث خودم همه چی تموم و مذهبیه هاااااا☺️ اما پیش من شیطوووووون،بگو بخند🤪😑 ما تو شهر قم زندگی میکنیم و همسرم تهران ، بعد از عقد نامزدم ب اصرار خانوادش موند خونه ی ما و اونا برگشتن شهرشون 😐 خونه ی ما دو طبقس بابامینا پایین منم بخاطر کنکورم بالا تو یه اتاق میموندم😊 تا رفتم دیدم نامزدم نشسته تو اتاقم داره فوتبال میبینه تخمه میشکنه 😐😐😐😐😐😐 زبونم تو دهنم نمیچرخید ! با اخم و خجالت بااینکه خیلی دوسش داشتم بهش گفتم اینجا چکار میکنی !؟ پاشو برو خونتون 😳😒 یعنی غش کرده بود از خنده گفت بخدا جام گذاشتن حالا منو بیرون ننداز زشته پیش خانوادت😳😑 بلند شدم برم دست و رومو بشورم و یه استکان چای براش بیارم که دیدم.... 😐😐 ادامه ی سوتی😑👇 https://eitaa.com/joinchat/3847160068C1b22445f5a ❌ بنر ، Neda_20❌ زود پاک میشه
😱😳 **برام خواستگار اومد منم چایی آوردم جلوی خواستگارا گرفتم، چایی رو پخش کردم، نمی دونم چرا رفتم نشستم کنار خواستگارم😐 اونم روشو کرد به من گفت خوبی😍 از خجالت آب شدم، نمی دونستم چی بگم،سرم رو گرفتم بالا، که با نگاه غضب الود بابام مواجه شدم، کنارم خجالت، روبه روم خشم بابام، یه دفعه دیدم، پاهام دارن قلقلک میرن، نگاه کردم ببینم چیه... ادامه سوتی ضایع من🤣🤣👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3847160068C1b22445f5a **
واکنش عحیب مرد اهوازی بعد 18سال پدرشدنش ادم اشکش درمیاد😢😢 https://eitaa.com/joinchat/916193430C9989054cc7 https://eitaa.com/joinchat/916193430C9989054cc7
برادر عروس چقدررر با احساس برا خواهرش تو شب عروسیش میخونه😢😍 هرچقدر ببینی بازم کمه😢😢😢 https://eitaa.com/joinchat/916193430C9989054cc7
🔴 همسرم از ابتدا زن بود 16 فروردین 95 با همسرم در اداره آشنا شدم و بعد ازدواج کردیم. نگار همیشه موقع خواب ترس داشت و اجازه نمیداد باهم باشیم خیلی ناراحت میشدم و از اتاق خواب میامدم بیرون. یک شب ک بیرون خواب بودم صدای عجیب و غریبی از اتاق خوابی که نگار خواب بود میامد بله دنیا دور سرم خراب شد اما برای انتقام از نگار چیزی نگفتم دوربینی در اتاق خواب قرار دادم تا راز ترس همسرم بفهمم آن شب خارج از اتاق خواب خوابیدم و فردای آن روز دوربین رو چک کردم .همه چيز خوب بود تا در ساعت ٣:٢٥ دقيقه بامداد .... 😳 🔴ادامه داستان👇🏿باز شود https://eitaa.com/joinchat/1169424633Cf5ec4a62d2
پست آخر عمومی جز رمان کایی10,000😍😍
پست آخر عمومی جز رمان 12,000😍😍
📌گسترده ونوس💫💫 پست آخر داریم عمومی جز رمان گروه دوم 👇محدود✔️کایی10,000😍 https://eitaa.com/joinchat/3016949796C441f887f93 گروه سوم👇پست آخر ✔️کایی13,500😍 https://eitaa.com/joinchat/2903048424C545f1ee24c 🙏هر دو تبلیغو حمایت کنید 🙏
بنر پست آزاد برای عصر خالیه محدود و نامحدود رمان آزاد یا ممنوع
** داستان های ناگفته واقعی از دلبری های شهدا با همسرانشان☺️😍 بخونید و ببینید که مذهبی های واقعی عاشقترند😍♥️ **
عمومی جز رمان نهایت 200کا معمولی کایی 5000 گروه سوم
قهر بودیم، در حال نماز خواندن بود…نمازش که تموم شد ،نشسته بودم و توجهی به همسرم نداشتم … کتاب شعرش را برداشت وبا یک لحن دلنشین شروع کرد به خواندن… ولی من باز باهاش قهر بودم! کتاب را گذاشت کنار… به من نگاه کرد و پرسید:عاشقمی؟؟؟ سکوت کردم…. گفت: عاشقم گرنیستی لطفی بکن نفرت بورز…. بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم می کند… دوباره با لبخند پرسید:عاشقمــــــی مگه نه؟؟؟؟؟ گفتم:نـــــــه یه دفعه.......😐😐😐 https://eitaa.com/joinchat/3847160068C1b22445f5a
👀 🔅بدون دکتر رفتن چشـــم هایت را معاینه کن🔅 🔴در تصویر چند جمله را میتوایند بخوانید؟ 1⃣یک جمـله را خواندم🔍 2⃣دو جمــله را خواندم🔍 3⃣سه جمـله را خواندم🔍 4⃣هیچ جمله ای ندیدم🧐 برای دریافت نمره چشم خود کلیک کنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2697265275Cec94b51d43 برای دیدن تست های جالب دیگه👇 https://eitaa.com/joinchat/2697265275Cec94b51d43
🔴 همسرم از ابتدا زن بود 16 فروردین 95 با همسرم در اداره آشنا شدم و بعد ازدواج کردیم. نگار همیشه موقع خواب ترس داشت و اجازه نمیداد باهم باشیم خیلی ناراحت میشدم و از اتاق خواب میامدم بیرون. یک شب ک بیرون خواب بودم صدای عجیب و غریبی از اتاق خوابی که نگار خواب بود میامد بله دنیا دور سرم خراب شد اما برای انتقام از نگار چیزی نگفتم دوربینی در اتاق خواب قرار دادم تا راز ترس همسرم بفهمم آن شب خارج از اتاق خواب خوابیدم و فردای آن روز دوربین رو چک کردم .همه چيز خوب بود تا در ساعت ٣:٢٥ دقيقه بامداد .... 😳 🔴ادامه داستان باز شود👇 https://eitaa.com/joinchat/1169424633Cf5ec4a62d2
صد کا عمومی جز رمان
📌گسترده ونوس💫💫 عمومی جز رمان گروه اول👇محدود✔️ https://eitaa.com/joinchat/2296250404C43a853de42 گروه سوم👇 😍 معمولی 5000😍 https://eitaa.com/joinchat/2903048424C545f1ee24c .
🖤إِنَّـــا لِلَّهِ وَإِنَّــا إِلَیْـــهِ رَاجِـعُــونَ 🖤 🥀 متاسفانه به تازگی یکی از بزرگترین هنرمندان خوب کشورمون رو از دست دادیم 😭😞 جامعه ی هنری شد 😭🖤 🔴جزئیات کامل این‌خبر اعلام کامل تشییع جنازه و خاکسپاری وی فقط در این کانال 👇 https://eitaa.com/joinchat/1213726825C2c52fb3d7f ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️
دومین آزاد هم شد بزن ۴۵۰۰
۱۵۰ تا ۲۰۰کا