100 کا پست آزاد عمومی جز رمان کایی 5000😍

📌گسترده ونوس💫💫 بانوان و عمومی جز رمان گروه اول👇6500 😍 7500 عمومی https://eitaa.com/joinchat/2296250404C43a853de42 گروه دوم 👇 6500 😍 6000 عمومی https://eitaa.com/joinchat/3016949796C441f887f93 گروه سوم👇6500 😍😍 عمومی https://eitaa.com/joinchat/2903048424C545f1ee24c گروه چهارم👇رمان مجاز✅ ا 6000😍 6800😍 https://eitaa.com/joinchat/1042546935Cc9bd661d33 گروه پنجم👇 5000😍 عمومی https://eitaa.com/joinchat/6095116C39c2493197 🙏همه ی تبلیغا حمایت کنید 🙏 همه بنر ریپ ها عالی 👌قیمت ها بالا واریزا تا 26 بهمن✔️

زیر کابینتم خیلی نامنظم و بد منظره بود 🤕🤕 در کابینت باز میکردم یه خروار وسیله می‌ریخت بیرون 😔 ولی از وقتی #خلاقیت_ایدهای اینجا دیدم تونستم خودم #نظم_دهنده های عالی با وسایلی دور ریختنی درس کنم 😳👇👇 آموزشش اینجاست👇😍 https://eitaa.com/joinchat/663290113C01a9e688a6 #کارخونگی میخوای عجله کنید 👆🤗

120 کا پست آزاد بانوان فقط اولین 7500😍😍 دومین آخرین 7000😍😍 معمولی 4500😍 .

#امسال نوروز متفاوت باش سبزه #کلاه_شاهی بکار 😳👆 خیلی قشنگ جالبه هر کس پارسال دیدش عاشقش شد😍👆 بزن رو لینک خیلی راحت بدون دردسر👇 https://eitaa.com/joinchat/663290113C01a9e688a6

اگر خیلی گرفته ای و حوصله نداری😞 اگر خواستی حال و هوات عوض شه😍 با خوندن متن های اینجا حالت خوب میشه :) حرف دل خیلی هاتونه 😍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/4038852912C66366e2b51

100 کا پست آزاد عمومی جز رمان سومین 6500😍😍 معمولی 5500😍 .

سر سفره عقد بعد از گفتن یک بله شیرین ،محسن دستمو گرفت و گفت خانومی خوشبتت میکنم... روزای اول زندگی شیرین ترین لحظات عمرمون رو تجربه میکردیم.. بعد از گذشت چند ماه عشق جاشو به عادت داد.. محسن دیگه هیچ عطشی برای اینکه در کنار من باشه نداشت،منم که از بی توجهی متنفر بودم بهش گیر میدادم و اون بیشتر از من فاصله میگرفت❗️ تصمیم گرفتم مشاوره بگیرم تا علت این همه فاصله رو پیدا کنم⁉️ بعد از#مشاوره متوجه اشتباهاتم شدم، و فهمیدم زنده نگه داشتن عشق سیاست و بلدی یه زن رو میخواد👇🏻V https://eitaa.com/joinchat/1709637633Cd7fa12489d

درشهر #خوی حدود200سال پیش دختر #ماهرخ و مومنه‌ای زندگی میکرد ک #عشاق فراوانی شیدای او بودند. عاقبت با مرد مومنی ازدواج کرد. مرد خاست عازم حج شود اما از عشاق قدیم میترسید که مبادا آزاری به همسر او برسانند. به خانه هرمرد مومنی رفت تا زنش رابه اوبسپارد هیچکدام قبول نکردند تا اینکه علی باباخان که #لات بود قبول کرد و گفت برو و زن و وسایل خانه ات را به خانه من بیاور. مرد زن و وسایل خانه اش را به او سپرد. و عازم حج شد. بعدیکسال که از حج برگشت سراغ خانه علی بابا رفت اما... ادامه داستان ادامه داستان ادامه داستان ادامه داستان