گفتم برای چے؟ از ڪے؟ اصلا چرا اینجوری خودتو میزنے؟
گفت رسیدم بہ اونجا ڪہ میگہ:
این الطالب بدم المقتول بڪربلاء🥀!
تقصیر منہ ڪہ آقام ظہور نمیڪنہ💔!
گفتم خب حالا چرا امشب داری اینجوری میڪنے؟
گفت آخہ آقا امشب باز دارھ میبینہ!
دارھ گودالِ قتلگاھ رو میبینہ ...
دارن نشونش میدن💔!
میدونہ منتقم این ظلمہ اما بخاطر من و امثال من نمیتونہ بیاد💔!
رفقا امشبم شبِ جمعہست ها :)💔
دارن داغِ ڪربلا رو به آقا نشون میدن و ...
تقصیر ماست ڪہ منتقم غایبہ!
ما میشنویم ...
آقا مثل حضرت زینب'س میبینن💔!
امشب حضرت زهرا'س ڪربلان!
نمیشه روضہی سنگین خوند ...💔!
زینب'س اومدھ ڪنار گودال مےخواد براے آخرین بار حسینش رو ببینہ و خداحافظے ڪنہ...!💔✨
مہیاے روضہ ڪہ هستے؟
دلتو آمادھ ڪن...
امشب روضہ آرومہ...
اما نباید آروم بشینے... ✋🏻💔
بـےبـے جان مگہ چیزے هم موندھ بود بخواین جمع ڪنین؟! 💔
هر ڪی رسید یہ چیزے از خیمہ ها برداشت رفت...😭!
تو ڪوفہ وقتے زن خولے نصف شب از خواب بلند شد دید خونہاش نورانیہ!✨
- نمےخوام روضہشو بخونم فقط گریز میزنم!
سرِ ابے عبداللہ و بغل ڪرد ،دوید تو خیابون و ڪوچہ!
هے داد میزد میگفت:مردم شوهرم برام سر بریدھ آوردھ💔!
یہ مرتبہ دید از هرخونہ ای یہ نفر بیرون اومد یڪے یہ پیراهنِ خون آلود دستش گرفتہ💔!
یڪے یہ جفت گوشوارھ دستش گرفتہ💔!
زنہای ڪوفہ داد میزنند:
چرا این سوغاتے ها اینقدر خون آلودھ💔؟
یادمہ روزای عاشورا بود ...
گریہم در نمیومد💔!
دنبال یہ بیت بودم ڪہ دیگہ نتونم ساڪت بشینم🥀!
حالا آمادھای همونو بگم؟
اشڪات آمادست؟