eitaa logo
•|وصـٰال|•
346 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
136 فایل
بسم‌اللھ'🌱 •. نمیشه توی کار نیارید! زمین باتلاقیه که باشه! برید فکر کنید چطور میشه ازش رد شد.. هرکاری راهی داره.. #شهیدحسن‌باقری
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾
خدا هر گناهۍ باشہ به حسین می بخشہ..!✨ اما این حرف حقِ زخجالٺ چه کنیم..؟💔
- فـراخـوان سـراسـری -
کاملـاً اتفاقی بوده اصلـاًهم شک نکنید اصلـاً🚶‍♂
اگه احساس کردی دلت تبدیل به خرابه شده برای حسین گریه کن.
قابل توجه..
پرسیدم : چند بار مجروح شدی؟ با تبسم گفت : ۱۱ بار ! و اگر خدا بخواد به نیت ۱۲ امام در مرتبھ دوازدهم شهید میشم . . رضا همانطور که وعده داد بود مدتی بعد توی شرهانی با ترکش خمپاره شهید شد💔(: - شهیدرضاشاهچراغی
با ندبه ما نیامدی ، حرفی نیست یک جمعه تو ندبه کن که ما برگردیم ...
بچہ‌ها؎‌حضرت‌فاطمه... بچھـٰاۍمادرهستید؟! قصه‌یہ‌جوون‌یادتونه؟! اگہ‌قبلاگوش‌داد؎ڪه‌دمت‌گرم اگہ‌نه...ڪہ‌گوش‌ڪن(: این‌بخش‌ومحفل‌واونایۍڪه میگن‌مادرمارونمیخره...ماروسیاهیم‌حتما گوش بدن... یہ‌عالمۍبودتوایران بہ‌اسم‌آقا؎راشد...قبل‌ازانقلاب.. ایشون‌خیلۍبزرگواربودن اهل‌دین و ... هیچ‌وقٺ‌سرمنبرحرف‌ناحق‌نمیزدن همیشہ‌وقتۍسخنرانۍ‌میڪردن تایہ‌مطلبۍقطعۍنبودنمۍاومدن‌راجبش‌حرف بزنن شب‌ها؎جمعه این‌آقا؎راشدتورادیو؎تھران‌سخنرانۍ میڪرد ایشون یہ‌شب‌تورادیو یہ‌داستانیوتعریف‌میڪنه میگفت‌یڪۍازرفقا؎من تودادگستر‌؎مشھدڪارمیڪرده یڪۍازقاضۍها؎بزرگ‌مشھدبود یہ‌شب‌توعالم‌رویا خواب‌حضرت‌مادࢪوایشون‌میبینه...! میگہ‌حضرت‌زهراتوعالم‌خواب نگاه‌ڪردبہ‌من بااون‌شڪوه‌وعظمٺ‌باصلابٺ گفت‌قاتل‌وآزادڪن! مادࢪبہ‌ایشون اسم‌وشماره‌پرونده‌اون‌قاتل‌وداد وباتحڪم‌بازتڪرارڪردن‌ڪه‌این قاتل‌ورهاش‌ڪن اززندان...آزادش‌ڪن ازخواب‌میپره تموم‌تنش‌مۍلرزه صدا؎محڪم‌حضرت‌هنوزتوگوشش‌بوده ایشون‌میره‌زندان واسم‌و شماره‌پرونده‌ا؎ڪه‌حضرت مادربهشون داده‌بودومیگرده‌دنبالش مۍبینہ به‌‌به‌چہ‌پرونده‌؎قَطور؎... هرنوع‌جرم‌بگۍاین‌آقاڪرده‌بود ڪوچیڪترین‌جرمش قتل‌بود ازدزد؎گرفتع‌تاقتل‌وشربودن‌و.. هرخلافۍڪه‌بگۍ! اینارومیبینہ‌ باخودش‌میگہ‌من‌چجور‌؎این‌ونجات‌بدم این‌همه‌خطاوجرم‌ڪرده! صدامیزنہ‌میگہ‌بیارینش‌اینجا اون‌قاتل‌ومیارن‌پیشش بھش‌میگہ توقتل‌ڪرد؎؟! قاتل‌میگه‌بله میگه‌تودزد؎ڪرد؎؟قاتل‌میگہ‌بله هرجرمۍڪہ‌نام‌میبره‌رو قاتل‌تاییدمیڪنه‌ومیگہ‌بله‌من‌این‌ڪاروڪردم بھش‌میگہ جریان‌قتل‌وتعریف‌ڪن‌بگوچیشده قاتل‌تعریف‌میڪنه‌میگه آقامن‌ازبچہ‌گۍدزد؎میڪردم سہ‌تارفیق‌بودیم یڪۍازیڪۍبدتر ڪارمون‌دزد؎ومزاحمت‌براناموس‌مردم‌بود ڪارمون‌دخترباز؎بود یہ‌روز میریم‌جلو؎یہ‌مدرسه‌دخترونه یہ‌دختریوبہ‌زورسوارماشین‌میڪنیم... دوتادوستم‌چاقومیزارن‌گردنش‌وتھدیدش‌میڪنن ڪہ‌اگہ‌دادبزنۍمیڪشیمت... دخترپونزده‌شونزده‌سال‌داشت نزدیڪ‌غروب‌بودهواتاریڪ‌تاریڪ بردنش‌خارج‌ازشهر برا؎گناه! پیاده‌ش‌ڪردیم دیدم‌دختره‌هی‌گریه‌میڪنہ هۍ‌مۍلرزه همہ‌مونونگاه‌ڪرد یهوروڪردسمت‌من گفت‌من‌سیدم...من‌دختر‌فاطمہ‌ی‌زهرام! بہ‌حرمت‌مادرم‌نزارآلوده‌بشم قاتل‌میگہ تااسم‌حضرت‌وشنیدم تموم‌تنم‌لرزید انگار‌یڪۍ‌باپتڪ‌زدتوسرم غیرتۍشدم... حالااصلاًحضرت‌زهرارودیده‌بود نه‌هیچۍ فقط‌اسمشوشنیده‌بودا... رومیڪنم‌سمت‌اون‌دوتارفیقم‌میگم بااین‌دخترڪارۍنداشته‌باشین ازاین‌لحظہ‌بہ‌بعد نزدیڪ‌این‌دختر‌بشیدمثل‌این‌مۍمونہ‌ڪہ نزدیڪ‌خواهرمن‌بشید! اون‌دوتاگفتن باباتوهم‌ولش‌ڪن یہ‌دخترخوشگل‌گیرمون‌اومده حالاخشڪ‌مذهب‌بازیت‌گل‌ڪرده! گفتم‌نه دست‌بهش‌نمیزنید عصبانۍ‌شدن‌اومدن‌سمتم دیدم‌دارن‌میرن‌طرف‌اون‌دختر بلافاصله‌چاقو‌وڪردم‌تو‌شکمش اون‌یڪیشون‌اومد بازم‌چاقووزدم‌بهش خودش‌هم‌مجروح‌میشہ‌ها... تعریف‌میڪنہ‌میگہ انقداون‌لحظہ‌زوروتوان‌ام‌زیادشده‌بودو غیرتۍ‌شده‌بودم‌ڪ‌انگاراون‌دختروحضرت‌زهرامۍدیدم ونمیخواستم‌ڪسۍ‌بهش‌دست‌بزنہ... اون‌دوتامۍ‌میرن واین‌آقامیشہ‌قاتلشون..(: خلاصہ میگہ‌اون‌دختر‌وسوارماشین‌ڪردم رسوندمش‌خونہ‌شون ایشون‌تاقصہ‌رومیشنوه شونہ‌هاش‌مۍلرزه میگہ‌پس‌حضرت‌زهرا‌بہ‌خاطرهمین‌اومد سفارششوبہ‌من‌ڪردوباتحڪم‌بہ‌من‌گفت نجاتش‌بدم... فرداش‌قراربوداعدامش‌ڪنن دادگاه‌تشڪیل‌میده پرونده‌رومیبرع‌پیش‌قاضیہ‌اصلۍ اون‌خوابوتعریف‌میڪنہ... قاضۍتامیشنوه‌داستانو تموم‌شونہ‌هاش‌مۍلرزه میگہ‌فعلااعدام‌منحل‌میشہ و نبایداعدام‌شہ‌این‌شخص پرونده‌رومیدن‌تهران پرونده‌ی‌جدیدتشڪیل‌میشہ اون‌دخترپونزده‌سالہ‌روهم‌میارن... خلاصہ‌ی‌باردیگہ بازجویۍواعترافات‌شروع‌میشہ دختر‌ه‌هم‌میادشهادت‌میده‌ڪہ‌حرفای‌این مرددرسته قسم‌بہ‌چادرت... دیگہ‌گنا‌ه‌نمیڪنم...گریہ‌میڪنہ‌میگہ‌ها(: دیگہ‌یہ‌نگاه‌چپ‌بہ‌ناموس‌مردم‌نمیڪنم(:💔 حکم‌اعدامش‌لغومیشہ وقاضۍمیگہ‌این‌آقابہ‌خاطرحفظ‌ناموس آدم کشته حضرت‌زهرا‌شفاعتش‌کرده... آزاده... میرن‌بهش‌خبر‌میدن تا میشنوه تموم‌شونہ‌هاش‌مۍلرزه سجده‌میڪنہ‌روزمین بلنددادمیزنہ‌توزندان میگہ یازهرا..مادر قسم‌میخورم‌بہ‌اسمت... فهمیدۍ‌چیشد‌دیگہ‌نه؟! اصل‌قصہ‌رو‌گرفتۍ؟! باباطرف‌قاتل‌بوده.. ڪارش‌دختربازۍ‌بوده... دلہ‌دزدۍمیکرده... ازجیب‌این‌واون‌میزده... بازارۍ‌هامیشنون‌این‌قصہ‌رو ... یڪۍمیگہ من‌یہ‌مغازه‌دارم‌بگین‌بهش‌بیادڪارڪنہ مغازه‌روبہ‌نامش‌میڪنم یڪۍدیگہ‌ازاونامیگہ من‌دخترمومیدم‌بهش آخ‌مادر... یہ‌شب...یہ‌نگاه‌ڪن‌بہ‌من همہ‌ی‌زندگیمومیخری(:💔 بعدتوچۍمیگۍ؟! میگۍ نه...من‌رو‌سیاهم‌من‌گناهڪارم مادر‌نگام‌نمیڪنہ.. حتۍرغبت‌نمیڪنۍ برۍصداش‌ڪنۍ... حتۍدوست‌ندارۍبهش‌بگۍمادر(: فقط‌بلدۍ‌بگۍ‌حضرت‌زهرا... آخہ‌ڪۍمامانشوبہ‌اسم‌صدامیڪنہ؟! ڪۍمامانشوبہ‌فامیلیش‌صدامیڪنہ؟ بچہ‌ها دختراوپسراۍحضرت‌زهرا... بچہ‌هاۍمادرامام‌حسین... بہ‌والله رفاقت‌بامادرخیلۍقشنگہ(:💔 رفیق‌بشین‌بامادر(: نگین‌روسیاهم‌نگاهم‌نمیڪنہ... نگین‌بدم...منونمیخره(:?
دیگہ‌هرچہ‌قدرروسیاه‌باشۍ قتل‌ڪ‌نڪردۍ...ڪردۍ؟! هرچہ‌قدربدباشی... مشروب‌نخوردۍ؟! یہ‌شب...فقط‌یہ‌شب جورۍ‌نگاه‌کرد‌اون‌مردو ... ڪہ‌ڪل‌زندگیشوخرید(:💔 حواست‌هست‌چۍمیگم‌دیگه؟ مگہ‌نگفتۍحالت‌بده؟ مگہ‌نگفتۍ‌غم‌دارۍ مگہ‌نگفتۍخدایابسمہ‌مگہ‌من‌چند‌سالمہ(: مگہ‌نگفتۍدلت‌تنگہ؟ بابابسم‌الله‌دیگہ... بشین‌یہ‌گوشہ... بگومادر... اومدم‌دخترت‌بشم اومدم‌پسرت‌بشم(: امشب‌من‌بہ‌مادرگفتم... بازم‌گفتم... مادردورت‌بگردم من‌بدما...من‌روسیاهما.... ولی‌بہ‌امام‌حسین...دوست دارم(:💔 اصلاً‌نگام‌نڪن... ولۍنڪنہ‌دوسم‌نداشتہ‌باشۍ(: نڪنہ‌نڪنہ‌یہ‌روزجوابموند؎؟ امتحان‌ڪن‌دختر/پسرمادر(: یہ‌بارصداش‌ڪرد؎؟ ازتہ‌قلبت...؟ ازتہ‌قلب ینۍبگۍتومادرمۍ(: ازتہ‌قلب... ینۍ‌بگۍمحتاج‌نگاهتم‌اما(:💔 مادر.. مادر اومدم‌نگام‌ڪنی(:
😔😔
یا زهرا...