هی بشینی غصه بخوری حل میشه؟ بزنی تو سرت درست میشه؟ نه، نمیشه!
به اوس کریم قسم که نمیشه!
بابا، باید زخم و زیلی و خاکی و خونی بشی تا برسی به قلهی کوه. وگرنه اگه مثل آب خوردن بود که پینیکیو از من و تو بهتر می تونست بره بالا.
بزار همینجا با دو دوتا چهار تا بهت بفهمونم که هیچ کس، آدمِ افسردهی شُل و وِلِ وا رفته رو دوست نداره! هیچ وقت یه آدم منفی گرا جذاب نیست.
داری خودتو تو امواج ناامیدی غرق میکنی و تنها غریق نجاتِ حاضر هم خودتی. خودت باید دست خودتو بگیری . .
دست خودتو بگیر و بغلش کن. بگو که باهم میسازینش و باهم جشن میگیرین!
بوی ِ کتاب نو، بوی ِ یاس و نرگس، دریای ِ آبی ِ مات، خرداد به اندازه همهی اینا قشنگه.
برای هم نامه بنویسید.
چت ها پاک میشوند، اکانت ها روزی
دیلیت میشوند و گوشی ها هم خراب!
اما نامه و نوشتهها هستند که میمانند.
نرگس و یاس خشک کنید و ضمیمه کنید. بو ها از یاد نمیروند!
مدت ها بعد وقتی که داشتید در خستگی و بیچارگی مچاله میشدید و فکر میکردید دیگر نوری برای ادامه زندگی وجود ندارد، زیر میزکار یا شاید درون صندوقچهی خاطرات نامهی قدیمی پیدا میکنید و همان میشود امیدی برای ادامه زندگی.
بله آقا، برای هم نامه بنویسید. میماند. آدم میرود و خاک میشود این نوشته ها هستند که میمانند.
#حدیث_سادات_مهدوی
هدایت شده از مُهمَل
Homayoun Shajarian - Havaye Geryeh.mp3
17.37M
چو تخت پاره بر موج ، رها رها رها من ..
کتاب ها فوقالعادهاند.
چرا؟ چون زمانی که تو لم دادهای به کاناپه و پایت را انداختهای روی پایت بدون اینکه از جایت جُم بخوری، تورا میبرد به جا و مکانی که شاید حتی عکسش را هم ندیده باشی! و با آدم هایی آشنایت می کند که شاید اگر کتاب نمیخواندی هیچ وقت نمیشناختیشان.
من این معجزه را فقط در کتب دیدم و نه هیچ انسانی. پس کتاب ها همیشه ارجحیت دارند در دوستی . .
مُرتاح
در واقع اگر دختر ها نبودند هیچ شعری سروده نمیشد!
که گُل نشسته به خون از لطافتِ بدنش.
خوش به حالتونه که خدا دخترارو آفرید دیگه، اگه دخترا نبودن همتون تو دنیای خاکستریِ مطلق داشتین خفه میشدین.