روایت نصر ، قسمت چهارم « کافه ویمپی » #beirut #بیروت #بیروت_لبنان

کافه ویمپی |روایت چهارم غروب آفتاب نزدیک است، امروز در حمراء خبری از کافه ویمپی نیست؛ کافه‌های خیابان حمراء هم جای سوزن انداختن... حالا اماکافه نشینان صحبت‌های ابوع. ب. ی. د. ه رو گوش می‌دهند، چای و قهوه‌میخورند و با "لیر" حساب خود را پرداخت می‌کنند... اینجا تنها چیزی که نمی‌میرد امید است... #بیروت #بیروت_لبنان #beirut #روایت_نصر

عزیز دلم؛ روزی بر خواهی گشت... خانه‌ات را خواهیم ساخت، و درست زمانی که آسمان آبیست و هیچ کلاغ سیاهی در آن پرواز نمی‌کند با هم بازی خواهیم کرد... #بیروت #بیروت_لبنان #beirut #روایت_نصر

خیلی نزدیک... برای درک کردن احساس افراد باید به آن‌ها نزدیک شد...  این شاید نزدیک ترین موقعیت و لحظه‌ای بود که یک انفجار را تجربه کردیم... خیلی نزدیک| روایت پنجم کانال روایت نصر، پیام رسان ایتا : https://eitaa.com/victory_narrative پیام رسان تلگرام: https://t.me/victory_narrative #beirut #بیروت #بیروت_لبنان

مسیح، پسر خدا نبود... اما اینجا، جایی در شمال لبنان، بعد از باغ‌هایی از درختان زیتون و انار مردانی را دیدم که گویی پسران مسیح اند زنانی را دیدم که انگار دختران مریم... اینجا میهمانی مسیح است... روایت ششم| مهمانان مسیح کانال روایت نصر، پیام رسان ایتا : https://eitaa.com/victory_narrative پیام رسان تلگرام: https://t.me/victory_narrative #beirut #بیروت #بیروت_لبنان

سید عزیز ما

... ما شکست نخواهیم خرد، آنگاه که پیروز می‌شویم، پیروز می‌شویم و آنگاه که به شهادت هم میرسیم پیروز می‌شویم. دبیر کل شهید حزب الله سید حسن نصرالله

فرمانده بزرگ، یحیی السنوار در کلام سید شهید مقاومت: رهبر، بزرگ، شجاع، استاد أبو ابراهیم یحیی السنوار

🎥 حکایت هنوز همان حکایت یحیی است...

فلسطین؛ خانه پدری تو؛ به ما یک نفس آرامش یک قرار عاشقانه یک آغوش مادرانه یک خنده‌ی دخترانه یک لمیدن بی خیال در ساحلت بدهکاری... ما برخواهیم گشت... روایت نصر| روایت هفتم|اردوگاه کانال روایت نصر، پیام رسان ایتا : https://eitaa.com/victory_narrative پیام رسان تلگرام: https://t.me/victory_narrative #beirut #بیروت #بیروت_لبنان

صور بود... زندگی بود... مقاومت بود... آری؛ قضیه اینچنین بود... #لبنان #صور

روایت نصر|روایت هشتم| رسولان مقاومت ساحل نشینان از دریا ارث می‌برند... نه فقط ماهی و مروارید... دلهایشان عظمت دریا، ذهن هایشان آرامشش  و سینه‌هایشان تلاطم و خروشش را... همه‌ی این ها را در چهره اهالی صور دیدم... همان هایی که هنوز مانده بودند... فرزندان موسی و مصطفی... رسولان مقاومت... #صور #لبنان

محمود درویش در سال ۱۹۸۳ بعد از پایان محاصره بیروت این شعر را می‌خواند؛ حاصِرْ حصَارَكَ لا مفرُّ سقطتْ ذراعك فالتقطها واضرب عَدُوَّك لا مفرُّ وسقطتُ قربك فالتقطني واضرب عدوكَ بي فأنت الآن حُرُّ ‌ محاصره‌ات را محاصره کن راه گریزی نیست بازویت افتاد آن را بردار و دشمنت را بزن راه گریزی نیست من در نزدیکی‌ات افتادم مرا بردار و دشمنت را با من بزن که اکنون تو آزادی

روایت نصر| روایت نهم؛ به‌زودی ... کانال روایت نصر، پیام رسان ایتا : https://eitaa.com/victory_narrative پیام رسان تلگرام: https://t.me/victory_narrative #beirut #بیروت #بیروت_لبنان

در میان صور، پای کوه هایی که بر بلندایش دود و آتش است، راوی قصه‌های غریبش را دیدم... "علیْ مرتضی" ... مگر می‌شود کسی نام "علی و مرتضی" را بر خود ببیند و شب ها رویای فتح خیبر را نه؟! ذکر نادعلی بر قلب باشد و ترس؟! روایت نصر| روایت نهم‌| دشمنان من سلام... کانال روایت نصر، پیام رسان ایتا : https://eitaa.com/victory_narrative پیام رسان تلگرام: https://t.me/victory_narrative #beirut #بیروت #بیروت_لبنان