eitaa logo
ویرگول (منبرکوتاه)
13.1هزار دنبال‌کننده
280 عکس
116 ویدیو
57 فایل
شرح مختصر روایات #سخنرانی #کلاس #معنویت #تدریس ⚠️نظرات و پیشنهادات، تاثیر مطالب را به ما ارسال کنید. استاد سطح عالی حوزه #استاد دانشگاه فرهنگیان مبلغ و فعال فرهنگی دکتر سیدحسین فاطمی @Seyedhosein_fatemi @Hich_v_shich
مشاهده در ایتا
دانلود
:.شیطان و حرف حساب.: بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ اين طور نيست كه شيطان هميشه حرف ناحساب بزند. گاهى اوقات هم به دوستان و حتى دشمنان خود هم سفارش درست مى كند و حرف حساب مى زند. گاهى اوقات با همان حرفهاى حساب شده ، دوستان و طرفداران خود را رنجانده ، آنها را به رسوايى مى كشاند و از غرورشان پايين مى آورد. روزى فرعون - همان كسى كه مدت ها ادعاى خدايى كرد و مردم هم خدايى او را پذيرا گشتند و از پيروانشان شدند. در حالى كه خوشه انگورى را به دست گرفته و آن را مى خورد، شيطان به صورت مرد ناشناس داخل مجلس شد و گوشه اى نشست . فرعون رو به جمعيت كرد و گفت : آيا كسى هست كه خوشه انگور را مرواريد كند؟ شيطان گفت : بلى ، خوشه انگور را گرفت و اسمى ((از اسماءالله )) را بر آن خواند، فورا مرواريد شد. آن را به دست او داد. فرعون هم آن را گرفت ، نگاهى كرد و از روى تعجب گفت : عجب استاد ماهر و زبردست هستى ! آيا تو ابليس نيستى ؟ گفت : چرا. بعد گفت : اى فرعون ! از اين عجيب تر آن كه ، با اين علم و كمال و استادى و مهارتى كه من دارم ، نه خدا و نه بندگان او، مرا حتى به بندگى قبول ندارند. - هميشه به من ناسزا مى گويند - ولى همين مردم تو را با اين خريت و بى وجدانى ، به خدايى گرفته و از تو پيروى مى نمايند. اين حرف را گفت و از ميان جمعيت ناپديد شد اسم اعظم چه بر آنها بدميد خوشه ها گشت همه مرواريد گفت فرعون : زهى فصل و كمال كه عديل تو بود فرض محال زين سخن شد متبس شيطان پاسخش داد چنين گريه كنان من بدين فضل و كمال اى مجهول ! نزد حق بندگيم نيست قبول مى كنم چون تو بدين رسوائى دعوى ربكم الاعلائى بلى ، اينجا آن ملعون حرف حق و حسابى را به ملعون تر از خود گفت . به او فهماند كه كار و روشش غلط است . او فقط يك دستور خدا را عمل نكرد. با آن همه عبادت و سابقه هاى طولانى كه در ميان فرشتگان داشت بيرونش ‍ كردند و ملعون دو جهان گشت . اما فرعون با اين كه نه خدا را عبادت كرده و نه در ميان ملائكه بوده و نه علم و كمال داشته و به خدا مشرك بود و ادعاى خدايى داشت خدا با او چه خواهد داشت ؟! 1️⃣ https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
ویرگول (منبرکوتاه)
:.شیطان و حرف حساب.: بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ اين طور نيست كه شيطان هميشه حرف ناحساب بزن
:. شيطان او را از دعا كردن خاموش كرد .: بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ نقل شده است كه : كسى همواره در دل شب با سوز و گداز خدا را مى خواند. كامش با لفظ ((الله الله )) شيرين بود. اين حالت روحانى بر شيطان سخت آمد. پيش وى رفت و گفت : اى پررو! تو كه مى بينى خداوند، در برابر دعاها و اصرار تو لبيكى نمى گويد، چرا اين قدر لجاجت مى كنى ؟ بس است ، دعا كردن را رها كن و پى كار خود برو. آن مرد بى چاره از القاى شيطان ، افسرده گشت و دعا را رها كرد. او در خواب ((خضر)) را در باغى سبز و خرم ديد. خضر به او گفت : چه شد؟ چرا ديگر ((الله الله )) نمى گويى ؟ در جواب گفت : من هر چه خدا را بيشتر مى خوانم جوابم را نمى دهد. حضرت خضر گفت : خداوند، به من فرمود: به تو بگويم : مگر بايد جواب خدا را از در و ديوار بشنوى ؟ همين كه ((الله ، الله )) مى گويى ، جذبه خدايى تو را به سوى خود مى خواند و همين ، لبيك گفتن خدا به تو است . نيز گفت : اى بنده خدا! خداوند متعال به فرعون جاه و جلال داد تا او دست به دعا بر ندارد و خداوند ناله او را نشنود. پس از عزيز و اى مؤمن ! بدان كه همان سوز و گداز تو، دليل بر راه يابى و پذيرش توبه تو است مولانا اين داستان را چه زيبا سروده : آن يكى ((الله )) مى گفتى شبى تا كه شيرين مى شد از ذكرش لبی گفت : شيطان آخر اى بسيار گو اين همه ((الله )) را لبيك کو گفت : شيطانش خمش اى سخت رو چند گويى آخر اى بسيار گو مى نيايد يك جواب از پيش تخت چند ((الله )) مى زنى با روى سخت او شكسته دل شد و بنهاد سر ديده او در خواب خضر را در خضر گفت : همين از ذكر چون وامانده چون پشيمانى از آن گش خوانده گفت : لبيكم نمى آيد جواب زآن همى ترسم كه باشم رد باب گفت : او را كه خدا اين گفت به من كه برو با او بگو ممتحن گفت ، آن ((الله )) تو لبيك ماست و آن نياز درد سوزت پيك ماست حيله ها و چاره جوييهاى تو جذب ما بود و گشاد اين پاى تو ترس عشق تو كمند لطف ماست زير هر يارب گفتنش دستور نيست جان جاهل زين دعا جز دور نيست زآن كه يا رب گفتنش دستور نيست بر دهان و بر لبش قفلست و بند تا ننالد با خدا وقت گزند داد مر فرعون را صد ملك و مال تا بكرد او دعوى عز و جلال در همه عمرش نديد او درد سر تا ننالد سوى حق آن دهان داد او را جمله ملك اين جهان حق ندادش درد و رنج و آن دهان درد آمد بهتر از ملك جهان تا به خوانى مر خدا را در نهان خواندن بى درد از افسرد گيست خواندن با درد از دل برد گيست 2️⃣ https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
ویرگول (منبرکوتاه)
:. شيطان او را از دعا كردن خاموش كرد .: بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ نقل شده است كه : كسى
:. شيطان و ((برصيصاى )) عابد .: بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ ابن عباس مى گويد: در بنى اسرائيل عابدى بود به نام ((برصيصا)). مدت طولانى خدا را عبادت كرد تا به جايى رسيده بود كه او را مستجاب الدعوه مى خواندند. مردم براى درمان ديوانه ها و مريضهاى خود به او مراجعه مى كردند و او هم بيماران آنها را درمان مى كرد. روزى از روزها دخترى ديوانه شد. برادران او آن دختر را پيش عابد آوردند تا دعا كند و او شفا يابد. آن دختر از خانواده اشراف بود. او پيش عابد رفت و مدتى ماند تا مداوا شود. شيطان ، عابد را وسوسه كرد كه اى عابد! اين دختر زيبا در دستان تو است و كسى غير از تو و او در اين جا نيست . اين قدر او را وسوسه كرد تا عابد را به زنا وادار است . آن دختر از عابد آبستن شد. وقتى شكم دختر بزرگ و گناه عابد آشكار شد. شيطان به او پيشنهاد كرد: اى عابد! اگر برادران دختر بفهمند، آبروى تو را مى برند و تو را خواهند كشت . اگر مى خواهى از آن رهايى يابى ، دختر را بكش و او را دفن كن . عابد هم ، همين عمل را انجام داد. آن ملعون بعد از اين قضيه رفت و به برادران دختر گفت : چرا نشسته ايد! عابد با خواهر شما زنا كرده و بعد از آن كه آبستن شد او را كشت و دفن كرد. جاى قبر او را هم نشان داد. اين خبر پخش شد تا به گوش پادشاه رسيد. مردم و پادشاه آمدند پيش عابد، او هم اقرار به گناه خود كرد. عابد را دست گير كردند و به دار زدند. وقتى او را بالاى دار كشيدند، شيطان در برابر او نمايان شد و گفت : اى ((برصيصا))! من اين بلا را بر سر تو آورم . اگر مى خواهى از اين معركه خلاصى يابى ، بايد به آن چه مى گويم ، به فرمان من باشى ! آيا حاضرى قبول كنى ؟ عابد گفت : بلى قبول مى كنم بگو: شيطان گفت : به من سجده كن ، عابد گفت : من كه بالاى دارم ، چگونه تو را سجده كنم ؟ گفت : با اشاره هم اگر سجده كنى من قبول دارم . عابد بدبخت با اشاره سجده كرد و به خدا كافر شد. در همان حال هم از دنيا رفت . قرآن كريم در اين باره مى فرمايد: كمثل الشيطان اذ قال للانسان اكفر، فلما كفر، قال : انى برى ء منك ، انى اخاف الله رب العالمين (اين منافقان ) در مثل ((مانند شيطان اند كه به انسان (همان برصيصاى عابد) گفت : به خدا كافر شو. پس از آن كه به دستور آن ملعون كافر شد، به او گفت : من از تو بيزارم . من از عذاب پروردگار عالميان مى ترسم !)) بلى آن ملعون ، از آن حقد و كينه اى كه از آدم و اولاد او دارد، آنان را به گناه مى كشاند سپس بيزارى خود را از ايشان اعلام مى دارد. 3️⃣ https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880