eitaa logo
ویرگول (منبرکوتاه)
13.1هزار دنبال‌کننده
280 عکس
116 ویدیو
57 فایل
شرح مختصر روایات #سخنرانی #کلاس #معنویت #تدریس ⚠️نظرات و پیشنهادات، تاثیر مطالب را به ما ارسال کنید. استاد سطح عالی حوزه #استاد دانشگاه فرهنگیان مبلغ و فعال فرهنگی دکتر سیدحسین فاطمی @Seyedhosein_fatemi @Hich_v_shich
مشاهده در ایتا
دانلود
صله رحم و هدیه.docx
28.2K
☝🍃☝🍃☝🍃☝🍃☝ : صله رحم و هدیه دادن موضوع شماره : 31 و آماده با بیان جذاب و متفاوت. فایل ورد . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
صله رحم و هدیه.pdf
438.2K
☝🍃☝🍃☝🍃☝🍃☝ : صله رحم و هدیه دادن موضوع شماره : 31 و آماده با بیان جذاب و متفاوت. فایل PDF . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
پروانه به خرس گفت: دوستت دارم... خرس گفت: الان ميخوام بخوابم باشه بيدار شم حرف ميزنيم... خرس به خواب زمستاني رفت و هيچوقت نفهميد که عمر پروانه فقط چند روز است. همديگر را دوست داشته باشيم، قدر همدیگر را بدانیم؛ شايد فردايي نباشد... . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره17☝☝☝
هدایت شده از ویرگول (منبرکوتاه)
بانوی مسلمانی همواره روزه می گرفت و به نماز اهمیت بسیار می داد و حتّی شب را با عبادت و مناجات به سر می برد؛ ولی بداخلاق بود و با زبان خود، همسایگانش را می آزرد. شخصی به محضر رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و گفت: «فلان زن، همواره روزه می گیرد و شب زنده داری می کند؛ ولی بداخلاق است و با نیش زبانش، همسایگان را می آزارد. رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «در چنین زنی، خیری نیست و او، اهل دوزخ است». مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 294 لذاامام على عليه السّلام می فرماید:«كَمْ مِنْ صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ» بسا روزه دارى كه بهره اى جز گرسنگى و تشنگى از روزه دارى خود ندارد. ♦️لا اقل یک عیب خود را در ماه رمضان شناسایی کنیم، و اراده کنیم، آن را ترک کنیم. و یک خوبی به خوبی هایمان اضافه کنیم که قبلا انجام نمیدادیم. بعد ماه رمضان بدانیم که انجام یا ترک آن کار بخاطر تاثیر روزه داری بوده است. وگرنه روزه داری ثمره ای برای ما ندارد. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات☝☝☝☝
مردی به نزد حلوا فروشی رفت وگفت: «مقداری حلوای نسيه به من بده» حلوا فروش قدری حلوا برايش در کفه ترازو گذاشت و گفت : « امتحان کن ببين خوب است يانه.» مرد گفت:« روزه هستم، باشد موقع افطار » حلوا فروش گفت:« هنوز ۱۰ روز به ماه رمضان مانده ؛ چطور است که حالا روزه گرفته ای .» مرد گفت:« قضای روزه پارسال است.» حلوا فروش حلوايش را از کفه ترازو برداشت وگفت : «تو قرض خدا را به يک سال بعد می اندازی قرض من را به اين زودی ها نخواهی داد .من به تو حلوا نمی دهم . ♦️در صورت توانایی، با دیر پرداختن بدهی و حقوق مردم، دین و دین داری و کار های خیر و خوب خود را زیر سوال نبریم. لذا رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فرمودند : مَطْلُ الغَنِيِّ ظُلمٌ .  تعلّل ورزيدن توانگر [در پرداخت بدهى] ظلم است . بحارالانوار ج72/ص231 🔺و کسی که به او ظلم شود زبان به طعنه و کنایه و گلایه می گشاید. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره19☝☝☝
روزی واعظی درباره اهمیت بسم الله الرحمن الرحیم صحبت می کرد تا این که گفت: در این آیه اسم اعظم خداوند وجود دارد و نکات مهمی در این اسم مطرح است و فواید و آثار بسیاری نیز دارد. تا بدین حد که اگر کسی با اخلاص کامل بسم الله بگوید حتی می تواند از روی آب عبور نموده و بر آب راه برود. جوان ساده و پاکدل، که خانه اش در خارج از شهر بود و هر روز می بایست از رودخانه می گذشت، در پای منبر بود. چون این سخن از واعظ شنید، بسیار خوشحال شد. هنگام بازگشت به خانه، دعا گویان، پا بر آب نهاد و از رودخانه گذشت... روزهای بعد نیز کارش همین بود و در دل از واعظ بسیار سپاسگزاری می کرد. آرزو داشت که هدایت و ارشاد او را جبران کند. روزی واعظ را به منزل خود دعوت کرد، تا از او پذیرایی کند. واعظ نیز دعوت جوان را پذیرفت و با او رفت. چون به رودخانه رسیدند، جوان دعا گفت و پای بر آب نهاد و از روی آن گذشت، اما واعظ همچنان برجای خویش ایستاده بود و گام بر نمی داشت... جوان گفت: ای بزرگوار! تو خود، این راه و روش را به ما آموختی و من از آن روز چنین می‌کنم، پس چرا اینک برجای خود ایستاده ای، بسم الله را بگو و از روی آب گذر کن! واعظ، آهی کشید و گفت: حق،همان است که تو میگویی، اما  آن چیزی که همراه تو است با من نیست و آن ایمان تو به بسم الله الرحمن الرحیم است. ♦️اگر به چیزهایی که به آن علم و اعتقاد داریم، عمل کنیم، ثمره ی معنوی و اخروی آن را مشاهده خواهیم کرد. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره20☝☝☝
❇️همیشه بهانه‌ای برای شکرگزاری وجود دارد. 🔹شخصی میگفت: عید نوروز برای عید دیدنی به خانه یکی از صاحب کارهای قبلیم رفتم، در را زدم دقایقی طول کشید تا دم در بیاید و در را باز کند. در پیری بر اثر بیماری دچار نابینایی شده بود. 🔸 با دیدن چشم‌های نابینای او در سکوت اشک می‌ریختم. 🔹او متوجه گریه من شد و گفت: هرگز بر من اشک مریز، من خدا را شاکرم که در اواخر عمرم بینایی خود را از دست داده‌ام و چه منتی بر من نهاد که من اکنون چهره فرزندانم را به یاد دارم. 🔸من رنگ‌ها را می‌شناسم. امروز میفهم نابینایان مادرزادی چه می‌کشند؟ ⭕️ انسان بخواهد شاکر باشد همیشه بهانه ای برای شکرگذاری دارد. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره21☝☝☝
روباهي از شتري پرسيد: عمق اين رودخانه چقدر است؟ شتر جواب داد: تا زانو ولي وقتي روباه توي رودخانه پريد ، آب از سرش هم گذشت! روباه همانطور که در آب دست و پا مي زد و غرق مي شد به شتر گفت: تو که گفتي تا زانووو! و شتر جواب داد: بله ، تا زانوي من ، نه زانوي تو! هنگامي که از کسي مشورت مي گيريم بايد شرايط طرف مقابل و خودمان را هم در نظر بگيريم. «لزوماً هر تجربه اي که ديگران دارند براي ما مناسب نيست» https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره22☝☝☝
مردى مهمانِ مُلّانصرالدّين بود. از مُلّا پرسيد: " شما اولاد داريد؟ " مُلّانصرالدّين جواب داد: "بله! يك پسر دارم." مرد گفت: " مِثل جوانهاى اين دور و زمونه دنبال جوانگردى و عمر هٓدٓر دادن كه نيست؟ " مُلّا گفت: " نه! " مرد پرسيد: " اهلِ شربِ خمر و دود و دٓم و اين جور چيزهاى زشت كه نيست؟ " مُلّا جواب داد: " ابٓداً! " مرد گفت: " قماربازى هم كه نمى كند؟ " مُلّا گفت: " خير! اصلاً و ابداً! " مرد گفت: " خدا را هزار مرتبه شكر! بايد به شما به خاطر چنين فرزند صالحى تبريك و تهنيت گفت: " آقازاده چند ساله است؟ " مُلّانصرالدّين گفت: " شير مى خورد. همين چند ماه پيش خدا اونو به ما داده. ♦️اگر فرزندانمان را خودمان درست تربیت نکنیم، در کوچه و خیابان نا اهلان، آنها را تربیت خواهند کرد. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره23☝☝☝
بازرگانی قصد سفر داشت. مقداری آهن داشت که در خانه دوستی به امانت گذاشت و رفت. اما دوست این امانت را فروخت و پولش را خرج کرد. بازرگان، روزی به طلب آهن نزد وی رفت. مرد گفت: آهن تو را در انبار خانه گذاشتم و مراقبت تمام کرده بودم، اما آنجا موشی زندگی می‌کرد که تا من آگاه شوم همه را خورده بود. بازرگان گفت: راست می‌گویی! موش خیلی آهن دوست دارد و دندان موش به خوردن آهن قادر است. دوستش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته. پس به بازرگان گفت: امروز در خانه من مهمان باش. بازرگان گفت: فردا می آیم. رفت و چون به سر کوچه رسید پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد. هرچه گشتند پسر را پیدا نکردند. پس ندا در شهر دادند. بازرگان گفت: من عقابی دیدم که کودکی می‌برد. مرد فریاد برداشت که دروغ و محال است، چگونه می‌گویی عقاب کودکی را برد؟ بازرگان خندید و گفت: در شهری که موش صد من آهن بتواند بخورد، عقاب کودک بیست کیلویی را نتواند ببرد؟ مرد دانست که قصه چیست، گفت: آری موش نخورده است! پسر باز ده وآهن بستان. ♦️لذا حضرت در این سخن نورانی اشاره میکنند: اگر میخواهید دوستتان یا شخص دیگر را امتحان کنید به نماز و روزه و کار های خوبی که انجام میدهد نگاه نکنید و بگید آدم خوبی هست.ممکن هست هر یک از آن کار ها را با نیت خاصی انجام دهد.ولی کسی که امانت دار و راستگو هست نیتی بجز صداقت و درستکار و انسان خوب بودن ندارد. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره24☝☝☝
برخی زنان پیامبر به حضرت میگفتند: مگر حضرت خدیجه (سلام الله علیه) چگونه بود که ما نیستیم؛ که همیشه از او تعریف میکنید؟ حضرت در پاسخ می‌فرمودند: خداوند هیچ‌گاه برایم همسری بهتر از او جایگزین نکرد، او مرا تصدیق نمود هنگامی که هیچ‌کس مرا تصدیق نکرد، یاری‌ام کرد در زمانی که هیچ‌کس مرا یاری نکرد، مالش را برای پیشرفت دین در اختیارم قرار داد، زمانی که همه مالشان را از من دریغ کردند. ♦️ با توجه به این روایت می‌توان گفت حضرت خدیجه بهترین و صادق ترین همسر حضرت و مایه آرامش حضرت بوده است. و بخاطر همین او را زیاد دوست داشتند، حضرت حتی تا زمانی که حضرت خدیجه زنده بود ازدواج متعدد نکرد. بعد از وفات حضرت خدیجه پیامبر بنابر مصلحت هایی،ازدواج متعدد کردند. . 🖤وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها تسلیت باد. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره25☝☝☝
نسیم رحمت الهی.docx
33.5K
☝🍃☝🍃☝🍃☝🍃☝ : نسیم رحمت الهی موضوع شماره : 32 و آماده با بیان جذاب و متفاوت. فایل ورد . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
نسیم رحمت الهی.pdf
457.8K
☝🍃☝🍃☝🍃☝🍃☝ : نسیم رحمت الهی موضوع شماره : 32 و آماده با بیان جذاب و متفاوت. فایل PDF . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880
زن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد. مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد. آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است. وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد. منشی از او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟ زن جواب داد: نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می برد. ♦️لذا حضرت فرمودند: هرکس روزی دارد که حتما به او خواهد رسید. خداوند با هر اسباب و وسیله ای بخواهد به بنده اش روزی می رساند. گر خدا خواهد چنان روزی رساند که صد عاقل در آن حیران بماند . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره26☝☝☝
روزی کلاغی در کنار برکه نشسته بود. آب می خورد و خدا را شکر می کرد. طاووسی از آنجا می گذشت؛ صدای او را شنید و با صدای بلندی ق خندید. کلاغ گفت:«دوست عزیز چرا میخندی؟ طاووس گفت:« ازاین که خدا را برای نعمت هایی که به تو نداده شکر می گویی» بعد بال هایش را به هم زد و دمش را مانند چتری باز کرد و ادامه داد: «می بینی خداوند چقدر مرا دوست دارد که این طور زیبا مرا آفریده است؟!» کلاغ با صدای بلندی شروع به خندیدن کرد. طاووس بسیار عصبانی شد و گفت:«به چه می خندی ای پرنده گستاخ و زشت ؟» کلاغ گفت:« به حرف های تو. شک نداشته باش که خداوند مرا بیشتر از تو دوست داشته است؛ چرا که او پرهای زیبا را به تو بخشیده ولی نعمت شیرین پرواز را به من. و ترا به زیبایی خود مشغول کرده و مرا به ذکر و شکر خودش.» ♦️با این آیه و داستان میتوان به نتیجه رسید، که علت بسیاری از رخدادها و عدم اجابت دعا در زندگی ما چیست. در ظاهر احساس میکنیم، چیزی به صلاح ما هست یا نیست. اگر از عاقبت کار آگاه شویم آرامش وجود ما را فرا میگیرد. عاقبت کار هم به مرور زمان مشخص میشود. ⁉️ آیا تاکنون از خداوند چیزی خواستید که نداده است، یا کاری درست نشده است و بعدا شکر کرده باشید، که خوب شد آن اتفاق نیوفتاد؟؟ . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره27☝☝☝
قصابی را با چاقوی خون آلود، در خرابه ای دیدند که در كنار اوجنازه خونی بود، طبق قرائن او قاتل بود، او را نزد امام علی (علیه السلام) آوردند.حضرت جریان را پرسید، قصاب گفت:من او را كشتم. امام بر اساس ظاهر جریان ، و اقرار قصاب ، دستور داد تا قصاب را اعدام كنند.زمانیکه مأمورین، او را به قتلگاه می بردند، قاتل حقیقی دنبال مامورین رفت و خود را معرفی کرد.ونزد حضرت علی رفتند.و گفت:سوگند به خدا، من او را كشتم. امام به قصاب فرمود: چرا قتل را گردن گرفتی؟قصاب گفت : زیرا؛مرا در کنار جنازه یافتند،ومن متهم به قتل بودم و از كتك خوردن از مامورین ترسیدم و گفتم من كشتم ولی من گوسفندی را نزدیك آن خرابه كشتم، برای دسشویی به خرابه رفتم، وجنازه خونین را در آنجا دیدم ، در همین هنگام این گروه رسیدند و مرا به عنوان قاتل دستگیر نمودند.   حضرت فرمود: هردو را نزد امام حسن ببرید تا او قضاوت کند. نزد امام آمدند و جریان را گفتند. امام فرمود: به پدرم بگویید ، اگر این مرد ، آن شخص را كشته، در عوض جان قصاب را حفظ کرده و خداوند در قرآن می فرماید: و من احیاها فكانّما احیا الناس جمیعا. هر كس انسانی را از مرگ نجات دهد، گوئی همه مردم را نجات داده است (مائده 32)آنگاه قاتل و قصاب را آزاد نمود، و دیه مقتول را از بیت المال به ورثه او داد.سیره‌ی چهارده معصوم ص263 ♦️عذاب وجدان و جوانمردی او قصاب را و ارفاق اسلام او را نجات داد. ♦️کسی که اشتباه کرد باید از وجدان و جوانمردی خود خجالت بکشد و نگذارد تاوان اشتباه او را شخص دیگر دهد. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره28☝☝
استاد ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺗﺎ 47 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﺠﺮﺩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻋﺸﻖ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺍﺵ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ... ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﺶ ﺭﻓﺖ، به ﺍﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺩ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻣﺎﻝ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﯽ ﺑﻬﺮﻩ بوﺩ!!! ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ در ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﯼ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﻭ بچه ﺑﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﯾﺪ، ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩ است : ﺳﺮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﮔﺮﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ ﺗﻮ ﺷﺪﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺮﯼ؛ ﭘﺴﺮﻡ ﺗﻮ ﺟﮕﺮﮔﻮﺷﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﯾﺪﯼ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻦ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺟﮕﺮﻡ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻧﺮﺍﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻫﻮﺳﯽ ﻫﻮﺱ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﺍﻧﻪ ﺳﺮﻡ ﭘﺪﺭﺕ ﮔﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺭ ﻭ ﺳﯿﻢ ﻓﺮﻭﺧﺖ ﭘﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﺭﻡ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﻫﻨﺮ ﻋﺠﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﯿﺮﺯﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﯿﻢ ﻭ ﺯﺭﻡ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ز ﺷﻬﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺳﯿﺰﺩﻫﻢ ﮐﺰ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻨﻢ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ. . 💚💚 امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره 29☝️☝️
مردی هر روز در بازار گدایی می‌کرد و مردم با نیرنگی٬ حماقت او را دست می‌انداختند. دو سکه به او نشان می‌دادند که یکی ازآن طلا بود و یکی از آن نقره. اما او همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می‌آمدند ودو به او نشان می دادند و همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. تا اینکه مرد مهربانی به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ را برداری هم پول بیشتری گیرت می‌آید و هم دیگر مسخره نمیکنند. پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست٬ اما اگر سکه طلا را بردارم٬ دیگر مردم به من پول نمی‌دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آن‌ها هستم. تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده‌ام😁 ♦️ضرب المثل معروفی است که می‌گوید: اَلتَّجْرﺑَﺔُ فَوْقَ الْعِلْمِ؛ این جمله حاکی از آن است که قسمتی از معلومات ما با تجربه و قسمتی با علم آموزی به دست می آید و بین علومی که از راه تجربه و علم به دست آمده ، علوم تجربه ای ارزش بالاتری دارد . ♦️لذا حضرت فرمودند: برای اینکه بتوانیم به کسی کمک کنیم، نیازمند این هستیم که آن کار را تجربه کرده باشیم، تا بتوانیم راه درست و انتخاب درست را یاد دهیم. زیرا: بعضی از کارها گر چه از لحاظ ظاهر و علمی دو دو تا کنیم، درست می باشد، اما در هنگام اجرا و عمل کردن میبینیم اشتباه است. و این راه انتخاب درستی نیست. مثل نقره گرفتن گدا از روی تجربه و پیشنهاد گرفتن طلا از روی علم. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره 30☝️☝️
تنبلی از شخصی پرسید : میخواهم از کوهی بلند بالا روم می تواني نزدیکترین و آسانترین راه رابه من نشان دهی؟ جواب داد: نزدیکترین و آسانترین راه : نرفتن بالای کوه است. ♦️بعضی از افردا وقتی اظهار کم کاری یا ناتوانی در کاری را میکنند، عده ای سریع تجویز ترک کار را میدهند. مثلا؛ اگر بگویند: من نماز صبح نمیتوانم بیدار شوم؛ در جواب به جای اینکه بگویند: نماز های دیگر را بخوان، و قضای نماز صبح را هم بخوان اگر نتوانستی بیدار شوی. میگویند: اگه میخونی درست و حسابی بخون، یا اصلا نخون. یا در روزه عده ای میگویند چند روز میتوانم روزه بگیرم، میگویند یا روزه نگیر یا همه را بگیر. یا میگویند من چندتا کارخوب را میتوانم انجام دهم یا ترک کنم، عده ای در جواب می گویند: یا همه را انجام یا همه را ترک کن . ولی حضرت در این کلام نورانی بیان میکنند: بدانید انجام دادن مقدار کم بهتر از انجام ندادن همه است. یا ترک تعدادی از کار بد، بهتر از ترک نکردن هیچ کار بدی است. ♦️بعضی از افراد نیز از رحمت و بخشش خداوند نا امید هستند و میگویند: یک عمر گناه کردیم، حال این چندین سال خوب باشیم، یا نماز بخونیم به حالمون فرق نمیکنه در هر صورت به جهنم میریم. در جواب این افراد نیز باید گفت: اولا با توبه کردن و جبران گذشته بسیاری از گناهان بخشیده میشود. دوما؛ در فرض عدم بخشش گناهان مثلا؛ یک سال در جهنم سوختن بهتر است یا دو سال. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880بین الصلات شماره 31☝️☝️
ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﺭﺍﻓﻊ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻼﻓﺖ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ مسئول ﺑﻴﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺑﻮﺩ. ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ حضرت ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺟﻬﺖ ﺷﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﻳﻚ ﻣﻬﻤﺎﻧﻰ ﻋﻴﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ به امانت ﺍﺯ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ،ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﻣﻬﻤﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻣﻬﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻤﻨﺰﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪ ﻣﺮﻭﺍﺭﻳﺪ ﺑﻴﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺩﺭ ﮔﺮﺩﻥ ﺍﻭﺳﺖ، سریع فرمود: ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ‏ﺍﻯ؟ﺩﺧﺘﺮﻙ ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻟﺮﺯ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﺭﺍﻓﻊ ﺑامانت ﮔﺮﻓﺘﻪ‏ﺍﻡ. ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻮﻳﺪ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻣﺮﺍ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﻯ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻰ ﺭﺍﻓﻊ ﺩﺭ ﻣﺎﻝ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻣﻴﻜﻨﻰ؟ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺑﻤﺴﻠﻤﻴﻦ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻛﻨﻢ! ﻓﺮﻣﻮﺩ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪﻯ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﻦ ﻭ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺑﺪﺧﺘﺮ ﻣﻦ ﻋﺎﺭﻳﻪ ﺩﺍﺩﻩ‏ﺍﻯ؟ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ ﻳﺎ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﺍﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﻣﺎﻧﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺑﺪﻫﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺿﺎﻣﻦ ﺁﻥ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪ ﻫﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﻣﺤﻞ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﻢ، حضرتﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻤﺤﻠﺶ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺎﺭﻯ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﻮﻯ ﻛﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻋﻘﻮﺑﺖ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺷﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﻌﺎﺭﻳﻪ ﻣﻀﻤﻮﻧﻪ(ضمانت شده) ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺯﻥ ﻫﺎﺷﻤﻴﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﻣﻰ‏ﺑﺮﻳﺪﻡ،ﺩﺧﺘﺮﺵ ﻭﻗﺘﻰ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪ ﻋﺮﺽ‏ﻛﺮﺩ ﻳﺎ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺗﻮﺍﻡ ﭼﻪ ﻛﺴﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ؟ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﻯ ﺩﺧﺘﺮ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﻫﻮﺍﻯ ﻧﻔﺴﺖ ﺗﺮﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺣﻖ ﺑﺪﺭ ﻧﺒﺮﺩ ﺁﻳﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﻬﺎﻯ ﻣﻬﺎﺟﺮﻳﻦ ﺩﺭ ﻋﻴﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪﻯ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ؟ﺁﻧﮕﺎﻩ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻤﺤﻠﺶ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﺪ. جامع احادیث شیعه(بروجردی)، ج24، ص60) . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره32☝️
ﻃﻠﺤﻪ ﻭ ﺯﺑﻴﺮ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻼﻓﺖ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﺸم دﺍﺷﺘﻰ ﺍﺯ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ.ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻣﻴﺪﺍﻧﻴﺪ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻼﻓﺖ ﻋﻤﺮ ﻣﻘﺮﺭﻯ ﻣﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻮﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻘﺮﺭﻯ ﺷﻤﺎ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ؟ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻫﻢ ﻣﻘﺮﺭﻯ ﺷﻤﺎ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﺁﻳﺎ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺭﻭﺵ ﭘیغمبر ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻛﻨﻢ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﺵ ﻋﻤﺮ؟ ﭼﻮﻥ ﺟﻮﺍﺑﻰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﺎ ﺧﺪﻣﺎﺗﻰ ﻛﺮﺩﻩ‏ﺍﻳﻢ ﻭ ﺳﻮﺍﺑﻘﻰ ﺩﺍﺭﻳﻢ!ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻭ ﺳﻮﺍﺑﻖ ﻣﻦ ﺑﻨﺎ ﺑﺘﺼﺪﻳﻖ ﺧﻮﺩ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﻌﻼ ﺧﻠﻴﻔﻪ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻢ ﻫﻴﭽﮕﻮﻧﻪ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯﻯ ﻣﻴﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻭ ﻓﻘﻴﺮﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻗﺎﺋﻞ ﻧﻴﺴﺘﻢ،ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺠﺎﺏ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻧﺎ ﺍﻣﻴﺪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺪ. ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻻﻧﻮﺍﺭ ﺟﻠﺪ 40 ﺹ .377 ♦️کسی که به حدر نرفتن کاغذ بخاطر فاصله زیاد خط ها با یکدیگر به کارمندان حکومت دستور میدهد: قلم هاى خود را نازك كنيد و سطرها را نزديك به هم گيريد و زيادتى كلمات را حذف كنيد و مقاصد و منظورها را در نظر بگيريد! بر حذر مى دارم شما را از پرحرفى و پر نويسى؛ زيرا، اموال مسلمانان نمى تواند اين گونه خسارت ها را تحمل كند. ♦️این شخص هیچ وقت ناعادلانه حکومت وناعادلانه بیت المال را تقسیم نمیکند، و عده ای نیز بخاطر نرسیدن به منافع خود، همیشه سعی در تخریب و کشتن او میکنند. چنانچه دوتا از پرچم داران و بانیان جنگ جمل طلحه و زبیر بودند. . . . . . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره 33☝️☝️
. شخصی بود که بیشتر مردم او را آدم خوبی نمی دانستند اما او قبول نمیکرد. و همچنان خود را بهترین آدم دنیا می دانست. روزی نادانی را دید که پالان خری را بر پشت خود گذاشته و عرَ عرَ کنان از راهی می گذشت!!! با خنده و مسخره کردن از او پرسید: چرا این پالان را پشت خود گذاشته ای ؟! گفت: اگر یک نفر به تو بگوید خر، از خریت خودش است. اگر دو نفر بگویند، باید به خود شک کنی و اگر بیش از سه نفر تو را خر خطاب کنند، باید بدانی که خیلی خری و پالانی برای خود تهیه کنی!!! ♦️کاری را که چندین نفر در مورد اشتباه بودن آن نظر میدهند کمی در مورد آن فکر و تحقیق کنیم. ♦️ و باید همیشه انتقاد پذیر باشیم. و هر کس در مورد شخصیت و یا کار ما انتقاد، پیشنهاد ی مطرح کرد باید از آن استقبال کنیم. اگر چه نتوانستیم عمل کنیم ولی رد هم نکنیم. و همیشه سعی نکنیم نظر طرف مقابل را اشتباه تلقی کنیم. زیرا؛ اگر نظر او درست باشد و ما قبول و اصلاح نکنیم،نمیتوانیم پیشرفت کنیم و همیشه رو به پس رفت میرویم درحالیکه خود خیال بهترین پیشرفت ها را داریم. 🖤🖤شهادت حضرت علی علیه السلام بر عموم شیعیان علاقه مندان آنحضرت تسلیت باد. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره34☝️☝️
روزی مردی در خانه نشسته بود و روزنامه می‌خواند که یهو زنش ‌با ماهی‌تابه می‌کوبه تو سرش.‌ مرد میگه: برای چی این کارو کردی؟ زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه کاغذ پیدا کردم که اسم سامانتا نوشته شده بود. مرد میگه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم، اسبی را که روش شرط بندی کردم اسمش سامانتا بود. زنش معذرت خواهی می‌کنه و میره به کارای خونه برسه. سه روز بعد، مرد داشت بازم روزنامه می‌خواند که زنش این بار با یه قابلمه‌ی بزرگ دوباره می‌کوبه تو سرش! بیچاره مرد وقتی به خودش میاد میپرسه: چرا منو زدی؟ زنش جواب میده: آخه اسبت زنگ زده بود! ♦️هیچ وقت خیال نکنیم که اگر دروغ گفتیم طرف مقابل باور میکند،یا هیچ وقت برملا نمیشود. ♦️زیرا حضرت فرمودند: بالاخره حقیقت دروغی که شخص میگوید، روزی آشکار خواهد شد. یا با سخنی که مخالف حرف قبلی بود و یا با رفتار و حرکاتی که مخالف با سخن گفته شده است، آشکار میشود. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره35☝️☝️
شخصی ازدواج کرد بعد از ازدواج هرگز نمی توانست با همسر خود کنار بیاید، آنها هرروز باهم جروبحث می کردند. روزی نزد داروسازی قدیمی رفت واز او تقاضا کرد سمی بدهد تا بتواند با آن همسر خود را بکشد. داروساز گفت اگر سمی قوی به تو بدهم که همسرت فورأ کشته شود همه به تو شک میکنند پس سم ضعیفی می دهم که هر روز در خوراک او بریزی و کم کم اورا از پای درآورى و توصیه کرد دراین مدت تا می توانی به همسرت مهربانی کن تاپس از مردن او کسی به تو شک نکند. فرد معجون را گرفت و به توصیه های داروساز عمل کرد هفته ها گذشت مهربانی او کار خود را کرد و اخلاق همسر را تغییر داد، تا آنجا که او نزد داروساز رفت و گفت من او را به قدر مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد او بمیرد دارویی بده تا سم را از بدن او خارج کند. داروساز لبخندی زد و گفت آنچه به تو دادم سم نبود، سم در ذهن خود تو بود و حالا با مهر و محبت آن سم از ذهنت بیرون رفته است. ♦️در این داستان نه زن عوض شد و نه مرد، بلکه رفتارهای آنها تغییر کرد. اگر رفتارهایمان تغییر نکند؛ آرامش و لذت زندگی نیز تغییر نمیکند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره35☝️☝️
. دکتری به خواستگاری دختری رفت، ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مادرت به عروسی نیاید! آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت:در سن یک سالگی پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خانه های مردم رخت و لباس می شست. حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است. گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است. به نظرتان چکار کنم!! استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم ؛به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی. و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد..زیرا اولین بار بود که دستان مامانش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید ، طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرزه میفتاد. پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت: ممنونم که راه درست را بمن نشان دادی! من مادرم را به امروزم نمیفروشم. چون اون زندگی اش را برای آینده من تباه کرد!! ♦️پدر و مادری که چنین عمر و آرامش و آسایش خود را بخاطر فرزندان فدا میکنند، اگر چنین جوابی در مقابل محبت آنها داده شود، خداوند به در امان نبودن اینگونه افراد از غضب و نفرتش، هشدار میدهد. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره35☝️☝️