eitaa logo
ویرگول (منبرکوتاه)
12.9هزار دنبال‌کننده
293 عکس
126 ویدیو
57 فایل
شرح مختصر روایات #سخنرانی #کلاس #معنویت #تدریس ⚠️نظرات و پیشنهادات، تاثیر مطالب را به ما ارسال کنید. استاد سطح عالی حوزه #استاد دانشگاه فرهنگیان مبلغ و فعال فرهنگی دکتر سیدحسین فاطمی @Seyedhosein_fatemi @Hich_v_shich
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺗﺎ 47 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﺠﺮﺩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻋﺸﻖ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺍﺵ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ... ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﺶ ﺭﻓﺖ، به ﺍﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺩ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻣﺎﻝ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﯽ ﺑﻬﺮﻩ بوﺩ!!! ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ در ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﯼ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﻭ بچه ﺑﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﯾﺪ، ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩ است : ﺳﺮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﮔﺮﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ ﺗﻮ ﺷﺪﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺮﯼ؛ ﭘﺴﺮﻡ ﺗﻮ ﺟﮕﺮﮔﻮﺷﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﯾﺪﯼ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻦ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺟﮕﺮﻡ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻧﺮﺍﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻫﻮﺳﯽ ﻫﻮﺱ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﺍﻧﻪ ﺳﺮﻡ ﭘﺪﺭﺕ ﮔﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺭ ﻭ ﺳﯿﻢ ﻓﺮﻭﺧﺖ ﭘﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﺭﻡ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﻫﻨﺮ ﻋﺠﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﯿﺮﺯﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﯿﻢ ﻭ ﺯﺭﻡ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ز ﺷﻬﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺳﯿﺰﺩﻫﻢ ﮐﺰ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻨﻢ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ. . 💚💚 امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره 29☝️☝️
مردی هر روز در بازار گدایی می‌کرد و مردم با نیرنگی٬ حماقت او را دست می‌انداختند. دو سکه به او نشان می‌دادند که یکی ازآن طلا بود و یکی از آن نقره. اما او همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می‌آمدند ودو به او نشان می دادند و همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. تا اینکه مرد مهربانی به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ را برداری هم پول بیشتری گیرت می‌آید و هم دیگر مسخره نمیکنند. پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست٬ اما اگر سکه طلا را بردارم٬ دیگر مردم به من پول نمی‌دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آن‌ها هستم. تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده‌ام😁 ♦️ضرب المثل معروفی است که می‌گوید: اَلتَّجْرﺑَﺔُ فَوْقَ الْعِلْمِ؛ این جمله حاکی از آن است که قسمتی از معلومات ما با تجربه و قسمتی با علم آموزی به دست می آید و بین علومی که از راه تجربه و علم به دست آمده ، علوم تجربه ای ارزش بالاتری دارد . ♦️لذا حضرت فرمودند: برای اینکه بتوانیم به کسی کمک کنیم، نیازمند این هستیم که آن کار را تجربه کرده باشیم، تا بتوانیم راه درست و انتخاب درست را یاد دهیم. زیرا: بعضی از کارها گر چه از لحاظ ظاهر و علمی دو دو تا کنیم، درست می باشد، اما در هنگام اجرا و عمل کردن میبینیم اشتباه است. و این راه انتخاب درستی نیست. مثل نقره گرفتن گدا از روی تجربه و پیشنهاد گرفتن طلا از روی علم. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره 30☝️☝️
تنبلی از شخصی پرسید : میخواهم از کوهی بلند بالا روم می تواني نزدیکترین و آسانترین راه رابه من نشان دهی؟ جواب داد: نزدیکترین و آسانترین راه : نرفتن بالای کوه است. ♦️بعضی از افردا وقتی اظهار کم کاری یا ناتوانی در کاری را میکنند، عده ای سریع تجویز ترک کار را میدهند. مثلا؛ اگر بگویند: من نماز صبح نمیتوانم بیدار شوم؛ در جواب به جای اینکه بگویند: نماز های دیگر را بخوان، و قضای نماز صبح را هم بخوان اگر نتوانستی بیدار شوی. میگویند: اگه میخونی درست و حسابی بخون، یا اصلا نخون. یا در روزه عده ای میگویند چند روز میتوانم روزه بگیرم، میگویند یا روزه نگیر یا همه را بگیر. یا میگویند من چندتا کارخوب را میتوانم انجام دهم یا ترک کنم، عده ای در جواب می گویند: یا همه را انجام یا همه را ترک کن . ولی حضرت در این کلام نورانی بیان میکنند: بدانید انجام دادن مقدار کم بهتر از انجام ندادن همه است. یا ترک تعدادی از کار بد، بهتر از ترک نکردن هیچ کار بدی است. ♦️بعضی از افراد نیز از رحمت و بخشش خداوند نا امید هستند و میگویند: یک عمر گناه کردیم، حال این چندین سال خوب باشیم، یا نماز بخونیم به حالمون فرق نمیکنه در هر صورت به جهنم میریم. در جواب این افراد نیز باید گفت: اولا با توبه کردن و جبران گذشته بسیاری از گناهان بخشیده میشود. دوما؛ در فرض عدم بخشش گناهان مثلا؛ یک سال در جهنم سوختن بهتر است یا دو سال. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880بین الصلات شماره 31☝️☝️
ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﺭﺍﻓﻊ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻼﻓﺖ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ مسئول ﺑﻴﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺑﻮﺩ. ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ حضرت ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺟﻬﺖ ﺷﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﻳﻚ ﻣﻬﻤﺎﻧﻰ ﻋﻴﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ به امانت ﺍﺯ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ،ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﻣﻬﻤﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻣﻬﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻤﻨﺰﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪ ﻣﺮﻭﺍﺭﻳﺪ ﺑﻴﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺩﺭ ﮔﺮﺩﻥ ﺍﻭﺳﺖ، سریع فرمود: ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ‏ﺍﻯ؟ﺩﺧﺘﺮﻙ ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻟﺮﺯ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﺭﺍﻓﻊ ﺑامانت ﮔﺮﻓﺘﻪ‏ﺍﻡ. ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻮﻳﺪ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻣﺮﺍ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﻯ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻰ ﺭﺍﻓﻊ ﺩﺭ ﻣﺎﻝ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻣﻴﻜﻨﻰ؟ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺑﻤﺴﻠﻤﻴﻦ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻛﻨﻢ! ﻓﺮﻣﻮﺩ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪﻯ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﻦ ﻭ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺑﺪﺧﺘﺮ ﻣﻦ ﻋﺎﺭﻳﻪ ﺩﺍﺩﻩ‏ﺍﻯ؟ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ ﻳﺎ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﺍﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﻣﺎﻧﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺑﺪﻫﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺿﺎﻣﻦ ﺁﻥ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪ ﻫﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﻣﺤﻞ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﻢ، حضرتﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻤﺤﻠﺶ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺎﺭﻯ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﻮﻯ ﻛﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻋﻘﻮﺑﺖ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺷﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﻌﺎﺭﻳﻪ ﻣﻀﻤﻮﻧﻪ(ضمانت شده) ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺯﻥ ﻫﺎﺷﻤﻴﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﻣﻰ‏ﺑﺮﻳﺪﻡ،ﺩﺧﺘﺮﺵ ﻭﻗﺘﻰ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪ ﻋﺮﺽ‏ﻛﺮﺩ ﻳﺎ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺗﻮﺍﻡ ﭼﻪ ﻛﺴﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ؟ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﻯ ﺩﺧﺘﺮ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﻫﻮﺍﻯ ﻧﻔﺴﺖ ﺗﺮﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺣﻖ ﺑﺪﺭ ﻧﺒﺮﺩ ﺁﻳﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﻬﺎﻯ ﻣﻬﺎﺟﺮﻳﻦ ﺩﺭ ﻋﻴﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪﻯ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ؟ﺁﻧﮕﺎﻩ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻨﺪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻤﺤﻠﺶ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﺪ. جامع احادیث شیعه(بروجردی)، ج24، ص60) . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره32☝️
ﻃﻠﺤﻪ ﻭ ﺯﺑﻴﺮ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻼﻓﺖ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﺸم دﺍﺷﺘﻰ ﺍﺯ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ.ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻣﻴﺪﺍﻧﻴﺪ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻼﻓﺖ ﻋﻤﺮ ﻣﻘﺮﺭﻯ ﻣﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻮﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻘﺮﺭﻯ ﺷﻤﺎ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ؟ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻫﻢ ﻣﻘﺮﺭﻯ ﺷﻤﺎ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﺁﻳﺎ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺭﻭﺵ ﭘیغمبر ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻛﻨﻢ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﺵ ﻋﻤﺮ؟ ﭼﻮﻥ ﺟﻮﺍﺑﻰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﺎ ﺧﺪﻣﺎﺗﻰ ﻛﺮﺩﻩ‏ﺍﻳﻢ ﻭ ﺳﻮﺍﺑﻘﻰ ﺩﺍﺭﻳﻢ!ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻭ ﺳﻮﺍﺑﻖ ﻣﻦ ﺑﻨﺎ ﺑﺘﺼﺪﻳﻖ ﺧﻮﺩ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﻌﻼ ﺧﻠﻴﻔﻪ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻢ ﻫﻴﭽﮕﻮﻧﻪ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯﻯ ﻣﻴﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻭ ﻓﻘﻴﺮﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻗﺎﺋﻞ ﻧﻴﺴﺘﻢ،ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺠﺎﺏ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻧﺎ ﺍﻣﻴﺪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺪ. ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻻﻧﻮﺍﺭ ﺟﻠﺪ 40 ﺹ .377 ♦️کسی که به حدر نرفتن کاغذ بخاطر فاصله زیاد خط ها با یکدیگر به کارمندان حکومت دستور میدهد: قلم هاى خود را نازك كنيد و سطرها را نزديك به هم گيريد و زيادتى كلمات را حذف كنيد و مقاصد و منظورها را در نظر بگيريد! بر حذر مى دارم شما را از پرحرفى و پر نويسى؛ زيرا، اموال مسلمانان نمى تواند اين گونه خسارت ها را تحمل كند. ♦️این شخص هیچ وقت ناعادلانه حکومت وناعادلانه بیت المال را تقسیم نمیکند، و عده ای نیز بخاطر نرسیدن به منافع خود، همیشه سعی در تخریب و کشتن او میکنند. چنانچه دوتا از پرچم داران و بانیان جنگ جمل طلحه و زبیر بودند. . . . . . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره 33☝️☝️
. شخصی بود که بیشتر مردم او را آدم خوبی نمی دانستند اما او قبول نمیکرد. و همچنان خود را بهترین آدم دنیا می دانست. روزی نادانی را دید که پالان خری را بر پشت خود گذاشته و عرَ عرَ کنان از راهی می گذشت!!! با خنده و مسخره کردن از او پرسید: چرا این پالان را پشت خود گذاشته ای ؟! گفت: اگر یک نفر به تو بگوید خر، از خریت خودش است. اگر دو نفر بگویند، باید به خود شک کنی و اگر بیش از سه نفر تو را خر خطاب کنند، باید بدانی که خیلی خری و پالانی برای خود تهیه کنی!!! ♦️کاری را که چندین نفر در مورد اشتباه بودن آن نظر میدهند کمی در مورد آن فکر و تحقیق کنیم. ♦️ و باید همیشه انتقاد پذیر باشیم. و هر کس در مورد شخصیت و یا کار ما انتقاد، پیشنهاد ی مطرح کرد باید از آن استقبال کنیم. اگر چه نتوانستیم عمل کنیم ولی رد هم نکنیم. و همیشه سعی نکنیم نظر طرف مقابل را اشتباه تلقی کنیم. زیرا؛ اگر نظر او درست باشد و ما قبول و اصلاح نکنیم،نمیتوانیم پیشرفت کنیم و همیشه رو به پس رفت میرویم درحالیکه خود خیال بهترین پیشرفت ها را داریم. 🖤🖤شهادت حضرت علی علیه السلام بر عموم شیعیان علاقه مندان آنحضرت تسلیت باد. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره34☝️☝️
روزی مردی در خانه نشسته بود و روزنامه می‌خواند که یهو زنش ‌با ماهی‌تابه می‌کوبه تو سرش.‌ مرد میگه: برای چی این کارو کردی؟ زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه کاغذ پیدا کردم که اسم سامانتا نوشته شده بود. مرد میگه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم، اسبی را که روش شرط بندی کردم اسمش سامانتا بود. زنش معذرت خواهی می‌کنه و میره به کارای خونه برسه. سه روز بعد، مرد داشت بازم روزنامه می‌خواند که زنش این بار با یه قابلمه‌ی بزرگ دوباره می‌کوبه تو سرش! بیچاره مرد وقتی به خودش میاد میپرسه: چرا منو زدی؟ زنش جواب میده: آخه اسبت زنگ زده بود! ♦️هیچ وقت خیال نکنیم که اگر دروغ گفتیم طرف مقابل باور میکند،یا هیچ وقت برملا نمیشود. ♦️زیرا حضرت فرمودند: بالاخره حقیقت دروغی که شخص میگوید، روزی آشکار خواهد شد. یا با سخنی که مخالف حرف قبلی بود و یا با رفتار و حرکاتی که مخالف با سخن گفته شده است، آشکار میشود. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره35☝️☝️
شخصی ازدواج کرد بعد از ازدواج هرگز نمی توانست با همسر خود کنار بیاید، آنها هرروز باهم جروبحث می کردند. روزی نزد داروسازی قدیمی رفت واز او تقاضا کرد سمی بدهد تا بتواند با آن همسر خود را بکشد. داروساز گفت اگر سمی قوی به تو بدهم که همسرت فورأ کشته شود همه به تو شک میکنند پس سم ضعیفی می دهم که هر روز در خوراک او بریزی و کم کم اورا از پای درآورى و توصیه کرد دراین مدت تا می توانی به همسرت مهربانی کن تاپس از مردن او کسی به تو شک نکند. فرد معجون را گرفت و به توصیه های داروساز عمل کرد هفته ها گذشت مهربانی او کار خود را کرد و اخلاق همسر را تغییر داد، تا آنجا که او نزد داروساز رفت و گفت من او را به قدر مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد او بمیرد دارویی بده تا سم را از بدن او خارج کند. داروساز لبخندی زد و گفت آنچه به تو دادم سم نبود، سم در ذهن خود تو بود و حالا با مهر و محبت آن سم از ذهنت بیرون رفته است. ♦️در این داستان نه زن عوض شد و نه مرد، بلکه رفتارهای آنها تغییر کرد. اگر رفتارهایمان تغییر نکند؛ آرامش و لذت زندگی نیز تغییر نمیکند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره35☝️☝️
. دکتری به خواستگاری دختری رفت، ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مادرت به عروسی نیاید! آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت:در سن یک سالگی پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خانه های مردم رخت و لباس می شست. حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است. گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است. به نظرتان چکار کنم!! استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم ؛به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی. و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد..زیرا اولین بار بود که دستان مامانش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید ، طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرزه میفتاد. پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت: ممنونم که راه درست را بمن نشان دادی! من مادرم را به امروزم نمیفروشم. چون اون زندگی اش را برای آینده من تباه کرد!! ♦️پدر و مادری که چنین عمر و آرامش و آسایش خود را بخاطر فرزندان فدا میکنند، اگر چنین جوابی در مقابل محبت آنها داده شود، خداوند به در امان نبودن اینگونه افراد از غضب و نفرتش، هشدار میدهد. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره35☝️☝️
مردی به مزرعه ای رفت که خیار کاشته بودند، وقصد دزدیدن خیار داشت. با خود گفت: این گونی خیار را میبرم، و میفروشم و با پول آن ، یک مرغ می‌خرم. مرغ تخم می‌گذارد، روی آن‌ها می‌نشیند و جوجه در می‌آید، به جوجه‌ها را بزرگ میکنم ، بعد آن‌ها را می‌فروشم و یک گوسفند می‌خرم، گوسفند را می‌پرورم تا بزرگ شود، و تعدادی بره بزاید. بعد آن‌ها را می‌فروشم. وبا پول آنها، یک اسب می‌خرم، اسب کره می‌زاید، کره‌ها را بزرگ میکنم، بعد می‌فروشم و با پول آن‌ها، یک خانه با یک باغ می‌خرم. در باغ خیار می‌کارم و نمی‌گذارم احدی آن‌ها را بدزدد. همیشه از آن‌جا نگهبانی می کنم. و هر از گاهی از باغ بیرون می‌آیم و داد می‌زنم: آهای تو، مواظب باش. او چنان در آرزو و خیال خود غرق شد، فراموش کرد در باغ دیگری است و با صدای بلند فریاد می‌زد. نگهبان صدایش را شنید و آمد، او را گرفت و کتک مفصلی زد. تازه فهميد كه همش خیال بوده. ♦️انسانی که آرزو و هدف دارد در زندگی نا امید نمیشود. به بن بست و پوچی نمیرسد. ♦️بسیاری از ثروتمندان، زودتر از فقرا به پوچی میرسند. زیرا؛ فقیر چیز هایی در نظر دارد که اگر داشته باشد احساس خوشبختی میکند و تلاش میکند به آن برسد. ولی ثروتمند چون همه چیز دارد، و همه را امتحان میکند و میبیند بیهوده است زودتر به پوچی میرسد. بعضی از کشورها در بانک مشاور گذاشتند به ثروتمندان افسرده امید دهند. ♦️لذا حضرت فرمودند:اگر آرزو نباشد نه مادری کودکش را شیر می دهد و نه باغبانی درختی می کارد. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره35☝️☝️
پسر بچه فقیری قلک خود را شکست و با پول های آن به کافی شاپ رفت. پسر پرسید : بستنی شکلاتی چند است؟ خدمتکار گفت 50 سنت . پسرک پول خردهایش را شمرد بعد پرسید بستی معمولی چند است؟ خدمتکار با توجه به این که پسر سفارش زیادی نداشت، با بی حوصلگی و بی اهمیتی گفت :35 سنت پسر گفت برای من بستنی معمولی بیاورید... خدمتکار بی حوصله یک بستنی از ته مانده های بستنی های دیگران آورد و به پسرک داد ، پسر بستنی را تمام کرد و پولش را به صندوق پرداخت کرد و رفت... هنگامی که خدمتکار برای تمیز کردن میز رفت گریه اش گرفت ،پسر بچه روی میز در کنار بشقاب خالی 15سنت انعام برای خدمتکار گذاشته بود در صورتی که میتوانست بستنی شکلاتی بخرد ! 🔻برخی انسان ها خوبی میکنند، اگر چه میتوانند خوبی نکنند. 🔻برخی انسان ها بدی میکنند، اگر توانایی خوبی کردن را دارند. ♦️حضرت خطاب به اینگونه افراد هشدار میدهند که اگر به افراد مظلوم ظلم و بدی کنید سریع تاوان میدهید که: خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد : خشم وغضب من سخت است، بر آن انسانی که ستم میكند به کسی که ياورى جز من نمی یابد. . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره36☝️☝️
مرد ثروتمندی در حال مرگ بود، فرزندانش را جمع کرد و گفت: ای فرزندانم، روزگاری دراز در کسب مال، زحمت‌های سفر و حضر کشیده‌ام و حلق خود را به سرپنجه گرسنگی فشرده‌ام و چیزی نخورم و همه را جمع کردم. هرگز از محافظت آن غافل مباشید و به هیچ وجه خرج نکنید. بعد از مرگم اگر کسی بگوید: پدر شما را در خواب دیدم حلوا می‌خواهد، هرگز به مکر آن فریب نخورید که من نگفته ام و مرده چیزی نمیخورد . اگر خودم نیز به خواب شما بیایم و همین درخواست را کنم، به آن توجه نکنید و آن را خواب و خیال و رویا حساب کنید. چه بسا که آن را شیطان به شما نشان داده باشد. من آنچه را که در زندگی نخورده باشم بعد از مرگم تمنا و درخواست نمیکنم. این را گفت و مرد. ♦️لذا حضرت در بیان عاقبت بخل فرمود: آدم بخیل (حتی) در چیزهای کم ارزش و اندک دنیا برای خود بخالت می‌کند ولی (در عوض) تمامی اموال را به وارثانش میدهد! 🔻به قول سعدی : دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند: یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅بین الصلات شماره37☝️☝️