‌ وقتی به خودم اومد دوستم هوووم شده ‌بود❌🔞 حالم داشت از قربون صدقه هاش بهم میخورد که محکم تو سی.نه اش کوبیدم یه بار دو بار و ده بار کوبیدم نمی‌دونستم چرا اما انگار آروم نمی‌شدم و گفتم : آره من دیونه شدم من مریض هستم وگرنه چرا پامو گذاشتم تو خونه تو دوباره چرا اومدم و خودم رو کوچیک کردم ،چرا تو چرا آنقدر اصرار کردی من برگردم سر خونه زندگیم میخواستی چی گیرت بیاد ؟!که بگی هر کاری میتونی بکنی و چون مرد هستی کسی چیزی بهت نگه ؟!!!! عصبی شده بود با خشم منو نگاه کرد و گفت : چه کار داری می‌کنی ؟ چی داری میگی مریم ؟! نمیذارم چون یه بار اشتباه کردم تا آخر عمر بزنی تو سرم ...... با گریه لباس رو نسترن و نشون دادم و گفتم : این برای کی هست هان ؟؟؟؟ چیزی نگفت و با اخم ، عصبانیت و تعجب داشت نگاه میکرد میدونست من از این چیزا نمیپوشم وگرنه گردن من مینداخت...... همین جوری داشت نگاهش میکرد و کلافه گفت : نمی‌دونم..به خدا نمی‌دونم از کجا اومده..چرا باید بدونم آخه ؟!!!!! با خشم و عصبانیت گفتم : بسه ،خستم کردی سام ، حالم داره از این زندگی و حماقت های خودم بهم میخوره توقعی هم ندارم که تو راستش رو بگی و بگی آره کار من هست نه نه کار تو نیست ،این لباس خودش پا در آورده و اومده خونه ما.. روبه لباس ادامه دادم : لباس جون بدو بدو برو خونتون دیگه خونه ما پیدات نشه... ‌‌‌#ادامه_دارد https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff

نگران‌چیزی‌نباش.. چون‌که‌اینوخداگفته‌ تحمل‌سختی‌ها‌باتو،قشنگی‌آخرش‌با‌من..♥️ @vlog_ir

#به_وقت_عاشقی همه دم چشم و دلم بر رَهِ کاشانه دوست چه قریب است و ندانم به کجا منزل اوست..💔 یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir

چقدر محتاج شنیدن این کلام حضرت امیر المؤمنين علیه‌السلام بودم : در برابر دنیایی که گرفتاری آن مانند خواب‌های پریشان شب می‌گذرد، شکیبا باش..🌱 @vlog_ir

#فرزند_پروری 👌مامان و باباهای عزیز حتما ببینید ✍️چطوری با فرزندمون رفتار کنیم بهتره ؟ یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir

هیچ چیزی به عنوان ملاقات تصادفی وجود ندارد هر کس در زندگی ما یا یک امتحان است یا یک مجازات یا یک هدیه💛 @vlog_ir

#خداجونم بسم الله رسول گرامی اسلام در این زمینه می‌فرماید: «لَا تَطْلُبُوا عَثَرَاتِ الْمُؤْمِنِینَ فَاِنَّ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ اَخِیهِ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ یفْضَحْهُ وَ لَوْ فِی جَوْفِ بَیتِه لغزش‌های برادران ایمانی خود را پی‌گیری نکنید، هرکس به دنبال لغزش‌های برادرش باشد؛ خدا لغزش‌های او را پی‌گیری می‌کند و خدا لغزش‌های هرکس را پی‌گیری کند، رسوایش می‌کند؛ هرچند در درون خانه‌اش باشد.» یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir

خدايا چه بي حساب و بي صدا ميبخشي ولي ماچه حسابگرانه تسبيح ذكرمان را فرياد ميكنيم و مي شماريم @vlog_ir

#همسرانه توجه کردن به خانمها مهمترین کار مردانه است این اهمیت با توجه به نقش مادری و همسری بیشتر هم می شود این نکته کوتاه رو جدی بگیرید تا حال خوبی در کنار #همسر خود داشته باشید توجه کردن دقیق و با کیفیت حال زندگی شما را خوب خواهد کرد یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir

لم تكن ابتسامة، كان قارب نجاة! لبخند که نه، قایق نجات بود....! @vlog_ir

‌ وقتی به خودم اومد دوستم هوووم شده ‌بود❌🔞 سام عصبی دست منو گرفت و گفت : منو مسخره نکن درست حرف بزن چرا اینجوری رفتار می‌کنی که انگار من احمق هستم..... با خشم گفتم : چیه؟! نکنه اینم نباید میدیدم ؟!می‌دونی مال کیه ؟! مال نسترن هست..توقع نداشته باش که این سری ببخشمت سام چی تو اون زن دیدی که اینجوری بهش چسبیدی حتی وقتی فهمیدی با یکی دیگه ریخته رو هم و حامله شده و میخواد گردن تو بندازه تو بازم خرش شدی و خواستیش ؟!من چی کم داشتم اخه؟!!!! عصبی بودم عصبی بودنم دیگه نمیذاشت گریه کنم و اشک بریزم.... سام هم لبه تخت نشسته بود و سرش رو با دستاش گرفته بود و کلافه بود یه چمدون برداشتم و چند دست لباس ریختم توش و بستم ،خودمم حاضر شدم و خواستم زنگ بزنم به بابا که بیاد دنبالم سام اومد پیش من و گفت : کجا میخوای بری مریم؟!!!!توروخدا صبر کن صبر کن با هم صحبت میکنیم....... گفتم : برو کنار تا داد نزنم و آبرو ریزی نکنم...... گفت : به خدا داری اشتباه میکنی .... ‌‌‌#ادامه_دارد https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff

ودرپس‌‌تمام‌سختی‌هاخدایی‌هست که‌درآسانی‌هافراموشش‌کرده‌ایم..🫀 @vlog_ir