eitaa logo
عاشقانه ای برای زندگی
21.2هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
12.9هزار ویدیو
2 فایل
عاشقانه ای برای زندگی‌....... تو این‌کانال حرف های دم گوشی بانوان زده میشه آقایون لف بدن مجبور به ریمو نشم **یاد بگیریم شاد زندگی کنیم** ❤️❤️ 🦄🌱 از آشنایی هاتون برام بگین @M_dkhsh https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀خواص مرزه ١- کاهش چربی خون ٢- کاهش وزن ٣- خاصیت ضدعفونی کنندگی ٤- تسکین درددندان ازدم کرده شاخ و برگهای گیاه مرزه به همراه همان میزان عناب جهت تصفیه خون‌های غلیظ استفاده میشود @vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آثار و برکات ازدواج! یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
درمان افسردگی و رفع غم و غصه : مصرف شیره انگور با دمکرده زعفران داروی رفع غم و غصه وضد افسردگی و کاهش خلق است. این ترکیب ،خونساز و تقویت کننده قلب و مغز و افزایش دهنده هوش هم می باشد. @vlog_ir
عاشقانه ای برای زندگی
گنبد روشن #حرم در تاریکی چشمانم می‌درخشید و از زیر روبنده از چشمان بسمه شرارت می‌بارید که با صدایی آ
زیر دست و پای زنانی که به هر سو می‌دویدند خودم را روی زمین می‌کشیدم بلکه راه پیدا کنم. درد پهلو نفسم را بند آورده بود، نیم‌خیز می‌شدم و حس می‌کردم پهلویم شکاف خورده که دوباره نقش زمین می‌شدم. همهمه مردم فضا را پُر کرده و باید در همین هیاهو فرار می‌کردم که با دنیایی از درد بدنم را از زمین کندم. روبنده‌ام افتاده و تلاش می‌کردم با صورتم را بپوشانم، هنوز از درد روی پهلویم خم بودم و در دل جمعیت لنگ می‌زدم تا بلاخره از خارج شدم. در خیابانی که نمی‌دانستم به کجا می‌رود خودم را می‌کشیدم، باورم نمی‌شد رها شده باشم و می‌ترسیدم هر لحظه از پشت، پنجه ابوجعده چادرم را بکشد که قدمی می‌رفتم و قدمی می‌چرخیدم مبادا شکارم کند. پهلویم از درد شکسته بود، دیگر قوّتی به قدم‌هایم نمانده و در تاریکی و تنهایی خیابان اینهمه وحشت را زار می‌زدم که صدایی از پشت سر تنم را لرزاند. جرأت نمی‌کردم برگردم و دیگر نمی‌خواستم شوم که تمام صورتم را با چادر پوشاندم و وحشتزده دویدم. پاهایم به هم می‌پیچید و هر چه تلاش می‌کردم تندتر بدوم تعادلم کمتر می‌شد و آخر درد پهلو کار خودش را کرد که قدم‌هایم سِر شد و با زانو به زمین خوردم. کف خیابان هنوز از باران ساعتی پیش خیس و این دومین باری بود که امشب در این خیابان‌های گِلی نقش زمین می‌شدم، خواستم دوباره بلند شوم و این بدن در هم شکسته دیگر توانی برای دویدن نداشت که دوباره صورتم به زمین خورد و زخم پیشانی‌ام آتش گرفت. کف هر دو دستم را روی زمین عصا کردم بلکه برخیزم و او بالای سرم رسیده بود که مردانه فریاد کشید :«برا چی فرار می‌کنی؟» صدای ابوجعده نبود و مطمئن شدم یکی از همان اجیرشده‌های آمده تا جانم را بگیرد که سراسیمه چرخیدم و او امانم نداد که کنارم نشست و به سختی بازخواستم کرد :«از آدمای ابوجعده‌ای؟» گوشه هنوز روی صورتم مانده و چهره‌ام به‌درستی پیدا نبود، اما آرامش صورت او در تاریکی این نیمه‌شب به‌روشنی پیدا بود که محو چشمان مهربانش مانده و پلکی هم نمی‌زدم. خط پیشانی‌ام دلش را سوزانده و خیال می‌کرد وهابی‌ام که به نرمی چادرم را از صورتم کنار زد و زیر پرده اشک و خون، تازه چشمانم به خاطرش آمد که رنگ از رخش پرید. چشمان روشنش مثل آینه می‌درخشید و همین آینه از دیدن شکسته بود که صدایش گرفت :«شما اینجا چی‌کار می‌کنید؟» شش ماه پیش پیکر غرق خونش را کنار جاده رها کرده و باورم نمی‌شد زنده باشد که در آغوش چشمانش دلم از حال رفت و ضجه زدم :«من با اونا نبودم، من داشتم فرار می‌کردم...» و درد پهلو تا ستون فقراتم فریاد کشید که نفسم رفت و او نمی‌دانست با این دختر میان این خیابان خلوت چه کند که با نگاهش پَرپَر می‌زد بلکه کمکی پیدا کند. می‌ترسید تنهایم بگذارد و همان بالای سرم با کسی تماس گرفت و پس از چند دقیقه خودرویی سفید کنارمان رسید. از راننده خواست پیاده نشود، خودش عقب‌تر ایستاد و چشمش را به زمین انداخت تا بی‌واهمه از نگاه نامحرمی از جا بلند شوم. احساس می‌کردم تمام استخوان‌هایم در هم شکسته که زیرلب ناله می‌زدم و مقابل چشمان سر به زیرش پیکرم را سمت ماشین می‌کشیدم. بیش از شش ماه بود حس رهایی فراموشم شده و حضور او در چنین شبی مثل بود که گوشه ماشین در خودم فرو رفتم و زیر آواری از درد و وحشت بی‌صدا گریه می‌کردم. مرد جوانی پشت فرمان بود، در سکوت خیابان‌های تاریک را طی می‌کردیم و این سکوت مثل خواب سحر به تنم می‌چسبید که لحن نرم مصطفی به دلم نشست :«برای اومده بودید حرم؟» صدایش به اقتدار آن شب نبود، انگار درماندگی‌ام آرامشش را به هم زده بود و لحنش برایم می‌لرزید :«می‌خواید بریم بیمارستان؟» ماه‌ها بود کسی با اینهمه محبت نگران حالم نشده و عادت کرده بودم دردهایم را پنهان کنم که صدایم در گلو گم شد :«نه...» به سمتم برنمی‌گشت و از همان نیم‌رخ صورتش خجالت می‌کشیدم که ناله‌اش در گوشم مانده و او به رخم نمی‌کشید همسرم به قصد کشتنش به قلبش زد و باز برایم بی‌قراری می‌کرد :«خواهرم! الان کجا می‌خواید برسونیم‌تون؟» خبر نداشت شش ماه در این شهر و امشب دیگر زندانی هم برای زندگی ندارم و شاید می‌دانست هر بلایی سرم آمده از دیوانگی سعد آمده که زیرلب پرسید :«همسرتون خبر داره اینجایید؟» در سکوتی سنگین به شیشه مقابلش خیره مانده و نفسی هم نمی‌کشید تا پاسخم را بشنود و من دلواپس حرم بودم که به جای جواب، معصومانه پرسیدم :«تو کسی کشته شد؟»... https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
‌ 🍃اگر همسرتون براتون کادویی خرید وشماخوشتون نیومد یابهش احتیاجی نداشتید به کسی دیگه نبخشید در هر صورت حتی اگر یکبار هم شده ازاون هدیه جلوی خودش استفاده کنید @vlog_ir
10.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در صورتی که سن کودک پایین باشه👇❌️ و با شما برای ترک مهمانی همکاری نمیکنه و خیلی نمیتونید از تکنیک عقربه های ساعت کمک بگیرید، میتونید بگید مثلا ده تا توپ که پرت کردی ما محیط مهمونی رو ترک میکنیم یادتون باشه تهدید کودک به رها کردنش بدترین کاری هستش که بعضی والدین انجام میدن. یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
🍃رنگ زیتونی یکی از رنگ‌های زیبا و همیشه خاصه که میشه تو هر فصلی ازش بهره برد اما جذابیت این رنگ تو زمستون یه جور دیگه قشنگه و میشه با ترکیب رنگ های زیر ستش کرد سبز زیتونی ➕ کرم ➕ سبز پسته ای سبز زیتونی ➕ آجری ➕ نارنجی سبز زیتونی ➕قرمز ➕ آبی سبز زیتونی ➕ ذغالی ➕ طوسی سبز زیتونی ➕ کرم ➕ سفید سبز زیتونی ➕آجری ➕ طوسی @vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱.چهره مهمه! نه اینکه بگم همسرت باید خوشگل باشه نه باید به دلت بنشینه یعنی وقتی میبینیش خواستنی باشه برات، از بودن کنارش لذت ببری آدمی که از اول به دلت ننشسته بعدها هم برات خواستنی نمیشه ۲. خانواده ش خیلی مهمه تو قرار نیست فقط به همسرت بپیوندی، تو قراره وارد یک خانواده با فرهنگ و جهان بینی متفاوت از خانواده ی خودت بشی پس نگو فقط خودش اهمیت داره و من که نمیخوام با خانوادش ازدواج کنم ۳. طرف مقابلت قرار نیست نسبت به اون چه الان هست تغییر خیلی زیادی بکنه و بشه آدم رویاهای تو به مرور زمان شاید آدم ها تغییر بکنن اما ازدواج هایی که به امید تغییر اتفاق میفته توی خیلی از موارد محکوم به شکسته ۴. عشق لازمه اما کافی نیست! عشق نمیتونه فاصله ی زیاد فرهنگی، تحصیلی، سنی و اقتصادی شما دونفر رو پر کنه عشق لازمه اما توی یک ازدواج خوب صرفا عشق نمیتونه ضامن خوشبختی باشه✨ یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
مردها این نوع زنان را دوست ندارند 🍃زنهایی که خشک و بی روح و سرد هستند و نسبت به روابط زناشویی رغبتی نشان نمی‌دهند. 🍃زنهایی که همیشه افسرده و بیحال هستند. 🍃زنهایی که برای جلب توجه و محبت شوهر، بجای دلبری و عشوه، خودشان را به مریضی می‌زنند و اظهار ضعف می‌کنند. 🍃زنهایی به شوهر خود احترام نمی گذارند بخصوص در جمع خانوادگی و دوستانه از او بدگویی می کنند. 🍃زنهایی که شلخته هستند و در حمام‌رفتن‌ و تمیزی خود کوتاهی می کنند @vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصلا کپشن نیاز نیست شما خودت فقط نگا کن ببین چقد قشنگه🥹🥹🥹 یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
‌ ☘لباسی که برای همسرت نپوشی تا شاد شود به درد چه میخورد ؟ اگر همسرت زیبایی و خوش تیپی تو را دوست دارد، چرا معطلی؟ ☘چقدر بد است مرد یا زن در خانه بسته به شغل مثلا بوی گازوئیل بدهد یا سر و کله اش از تدریس گچی باشد یا همیشه بوی قرمه سبزی بدهد نه ادکلنی نه کنار هم نشستنی نه درک احساسات طرف مقابل ... وقتی در خانه ای تلفن همراهت را کنار بگذار و زندگی کن... ☘به خودت برس، به خاطر خودت و همسرت @vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین ازدواج ها در طول تاریخ ماندگارترین آنهاست به شرطی که کیفیت این رابطه حفظ شود یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir