عاشقانه ای برای زندگی
#سرگذشت_زندگی_اعضا #تجربه_تلخ_ازدواج_من یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـ
قسمتپانزدهم
کم کم به گوش خانوادم رسید که ایشون مهندس عمران هستن و میخوان ازدواج کنن و من قبول نمیکردم.پدرم باهام صحبت کرد گفتم نه دیگه اصلا حرفشو نزنید مادرم هر چی گفت قبول نکردم 8ماه گذشت مادرم دیگه شروع کرد به بدو بیراه گفتن به من و خودشو میزد که چرا نمیری سر و سامون بگیری دخترای مردم همه الان سر زندگی خودشونن تو اینجا ور دلمی با پافشاری شوهر خواهرم از پدرم اجازه گرفتن این آقا یکدفعه بیاد برای خواستگاری تا حرف بزنه راه خونه رو یاد گرفت.اصلاً بهش حسی نداشتم ازش خوشم نمیومد دوازده سال از من بزرگتر بودهمسر قبلشو بهمراه یک دختر سه ساله طلاق داده بود اهل شهرستان بود چیز زیادی ازش نمیدونستیم به هرحال اونشب برای اولین بار اومد خواستگاری اونم فقط قبول کردم چون پدرم گفت بیاد بره در نهایت جواب منفی میدیم دیگه نمیاد.
اما دریغ..... گفتیم نه، هفت یا هشت ماه در خونه ی پدر منو ول نکرد گفت: باید این دخترو بدید به من خیلی باهام صحبت کردن خیلی با خودم کلنجار رفتم که شاید خوشبخت بشم. می ترسیدم دیگه بیست و هفت سالم بود گفتم هر چه باداباد، منکه خیری از نوجونی ندیدم شاید از من بزرگتره درکش بالاتر باشه. بلاخره فقط توی دفتر خونه ازدواج بایک حلقه زنش شدم بدون هیچ جشنی..
دو ماه که گذشت مادرم گفت: چرا پس نمیاد تو رو ببره سر زندگیش زنگ زدم گفتم سریع تر خونه بگیر و منو ببر .جهیزیه هم که آماده بود خونه اجاره کرد و رفتیم سر زندگیمون کم کم متوجه شدم شکاک و بددله باز به روی خودم نیاوردم گفتم: مرد دیگه شاید با توجه به زندگی قبلش که تعریف کرده از اون خانم خاطره ی بدی داره.
هر هفته فامیل هایی که من نمیشناختمشون از شهرستان سرازیر تهران میشدند و یکی دو هفته توی منزل ما به خوشگذرونی و بیمارستان رفتن میگذروندن چند ماهی همینجوری گذشت واقعا خسته میشدم مثل کلفت ها باید چند مدل غذا درست میکردم تا به مهمونا خوش بگذره اگه غذای تکراری سرسفره بود همسرم جلوی مهمونا منو سکه ی پول میکرد و آبرومو میبرد اخلاق بدی داشت اگه اعتراض میکردم به پدرم زنگ میزد شکایت منو میکرد چون منم آدم بی زبونی بودم. یه ذره اگه خسته میشدم اخمی میکردم زنگ میزد به خانوادم میگفت این کارها رو جلوی فامیل های من میکنه زن گرفتم برای همینکارا.
یکسالی گذشت متوجه شدم این آقا پولی دربساط نداره منم باردارم اجاره خونه ها عقب افتاده فامیل ها ول کن منزل ما نبودن حالم از این زندگی بی سامان بهم میخورد با خودم گفتم الان چه وقت بارداری بود...
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ازدواج
اگر تنها به زیبایی و موقعیت اقتصادی در ازدواج اهمیت داده شود و اخلاق و ارزشهای دیگر نادیده گرفته شود، این میتواند منجر به رابطههای ناپایدار، افزایش اختلافات و افت شادی روانی و روابط خانوادگی بیثبات شود.اگر زمینه روابط فقط بر پایه مادیات ساخته شود، ممکنه به مشکلاتی مثل کمبود ارتباط عاطفی، عدم توجه به نیازهای روحی و روانی همسران، و کاهش همبستگی خانوادگی منجر بشه..
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
برای خوشبخت شدن با یک مرد
کافیست او را باور کنی،
حتی اگر دوستش هم نداشته باشی!
و برای خوشبخت شدن با یک زن
کافیست او را دوست داشته باشی.
حتی اگر باورش نداشته باشی!
@vlog_ir
13.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#هوایی_گرم #خانه_داری
نکات مهم:
1. گل پنیرک رو از عطاری ها میتونین تهیه کنین.
🩷
2. پنیرک فقط با آب سرد رنگ بنفش و گاها برای بعضی ها رنگ آبی میده، اما با آب گرم رنگ سبز بهتون میده.
💜
3. برای این نوع یخ بهتره که از قالب های درب دار استفاده کنین.
🩷
4. یخ پنیرک در ساعات اول کم رنگ میشه اما بعد از ۲۴ ساعت ماندن در فریزر دوباره رنگ یخ برمیگرده و به صورتی و بنفش درنیاد.
💜
5. برای بخ صورتی بیشتر از ۳قطره آبلیمو نریزید چون مقدار اسیدیته بالا باعث از بین رفتن رنگ پنیرک میشه.
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
هرگز از همسرتان جدا نخوابید
حقیقت دارد که زوجها وقتی در کنار هم هستند، راحتتر به خواب میروند بنابراین تحت هیچ شرایطی، حتی اگر با هم در حالت قهر هم بودید، جدا از همسرتان نخوابید
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیر خلاص رو هم جناب صائب تبریزی
به بهترین نحو ممکن در مورد شروع عاشقی زده، اونجایی که میفرماید:
"گل چو خندید محال است دگر غنچه شود
سر چو آشفته شد از عشق، بسامان نشود..."🌱💛
@vlog_ir