eitaa logo
دیالکتیک علم و عرفان ناب
415 دنبال‌کننده
3هزار عکس
268 ویدیو
114 فایل
کوانتوم(علم فیزیک جدید) وتعالیم عرفانی،دلنوشته ها و اشعارم وسخنان و اشعار بزرگان اهل علم و ادب تلاشی در حد توان تقدیم به وجود مقدس صاحب الزمان .عج. و تمامی شهدای اسلام❤ 👈نشر باذکر شریف صلوات بر محمّد و آل محمّد و عجل فرجهم❤
مشاهده در ایتا
دانلود
.🔮🎷 آیا خداوند وجود دارد؟ تقریر برهان محقق اصفهانی در قالب یک دیالوگ 2⃣ قسمت دوم -آتئیست: من به وجودِ حقیقتی به نامِ خداوند باور ندارم. -خداباور: پیش از اینکه وجودِ یک شیء را اثبات کنیم یا انکار کنیم باید بدانیم تصوّرمان از یک شیء چیست! اگر ندانیم راجع به چه چیزی سخن می گوئیم شاید هر دو حرفمان درست باشد! یعنی شما انکارِ x می کنید و من اثباتِ y ! بنابراین باید بر روی تعریفِ از خداوند به یک اشتراک برسیم. -آتئیست: تعریفِ من از خداوند همان تعریفی است که دین داران مطرح می کنند؛ خداوند موجودی است که خالقِ جهان است. یعنی این جهان نبود و به دستِ خدا ایجاد شد!  به نظرِ من، جهان نیاز به خالقی به نام خدا ندارد!!! -خداباور: تعریفی که شما از خدا ارائه دادید، تعریفِ یک شی ء به یکی از اوصافش است. ابتدا باید بگوئیم آن موجود چیست تا بتوانیم اوصافی را برایش به اثبات برسانیم... -آتئیست: یعنی چه؟ یعنی شما خدا را منهای صفتِ خالقیّتش در نظر می گیرید؟ -خداباور: بله! آیا امکان ندارد در جهان خدایی باشد؛ امّا خالقِ جهان نباشد؟ -آتئیست: امکان دارد؛ امّا دیگر  آن خدا به چه دردی می خورد؟ -خداباور: من نگفتم خدا خالق نیست؛ صرفا از امکانِ تحقّقِ خدایی بدونِ صفتِ خالقیّت سخن گفتم... شما حرفِ مرا تایید کردید! پس تعریفِ خدا غیر از تعریفِ خالقیّت خداست... -آتئیست: بسیار خب! شما تعریفِ خودتان را ارائه دهید با تعریفِ شما جلو برویم! -خداباور: خداوند از نظر من، موجودی است که باید باشد و امکان ندارد نباشد!!! -آتئیست: بیشتر توضیح دهید! چرا باید چنین تعریفی از خدا را قبول کنم. -خداباور: می توانید این تعریف را قبول نکنید و اگر این تعریف را قبول نکنید ما نمی توانیم بحث را ادامه دهیم زیرا شما به دنبال انکارِ خدایی هستید و من به دنبالِ اثباتِ خدایی دیگر. شما کافرید به یک خدا و من مومن ام به خدایی دیگر! اساساً دیگر ما دعوایی با یکدیگر نداریم! -آتئیست: حرفتان را می پذیرم ولی شما بر چه اساسی چنین تعریفی از خدا ارائه می کنید؟ چرا باید تعریف تان را بپذیرم؟ -خداباور: ببینید از نظرِ من خالق بودنِ خدا، خدا را خدا نمی کند. همانطور که شما پذیرفتید ممکن است در نگاهِ اوّلی، خدایی باشد و خالق نباشد. من به دنبالِ ویژگی ای از خداوند بوده‌ام که اگر آن ویژگی نباشد؛ دیگر خدا خدا نباشد... -آتئیست: آیا «موجودی که باید باشد»، بهترین تعریف از خداست؟ -خداباور: از نظرِ من آری! -آتئیست: دلیل تان چیست؟ خداباور: دلیلِ اوّل من آن است که وجوبِ وجود و ضرورتِ تحقّق خداوند، وصفِ خدا نیست بلکه حقیقتِ خداست! چون وصف، حالت تعلّقی دارد و ضرورت تحقق، با تعلّق نمی سازد و ترکیبی پارادوکسیکال تشکیل می دهد. ثانیاً طبقِ یک قاعده فلسفی «الذاتی لا یعلّل». یعنی ثبوتِ ذاتیات یک شیء نیازی به اثبات ندارد و اساساً پرسشِ "چرا" در بابِ آنها معنا ندارد، در حالی که در ویژگی های مذکور، چنین پرسش هایی معنا دار است: مثلا می توانیم بپرسیم: +چرا خداوند خالقِ جهان است؟ +چرا خداوند همه جا حاضر است؟ +چرا خداوند ازلی و ابدی است؟ و.... اما نمی توانیم بپرسیم چرا خداوند واجب الوجود است؟ این پرسش معنادار نیست، زیرا اساسِ این پرسش بر این معنا استوار است که بتوان خدا را منهای وجوبِ وجودش در نظر گرفت و وجوبِ وجود را بعنوان وصفِ زائد بر ذات بر آن حمل کرد، در حالی که گفتیم وجوبِ وجود نمی تواند وصفِ خدا باشد بلکه ذاتِ او یا به عبارتی ذات خدا جز واجب بودن نیست. -آتئیست: در بابِ بی نیازیِ خداوند سخن نگفتید. چرا بی نیازی را سوار بر وجوبِ وجود کنیم نه بالعکس؟ در واقع چون خدا بی نیاز است واجب الوجود است یا چون واجب الوجود است بی نیاز است؟ آیا بی نیازی را می توان وصفِ خدا با تقریرِ شما درنظر گرفت؟ -خداباور: نکته قابل تامّلی است! باید بیشتر بر روی آن فکر کنم. بهرحال آنچه قدرِ مسلّم است آن است که وجوبِ وجود وصفِ خدا نیست! -آتئیست: بسیار خب! همدلانه با شما پیش می‌آیم و خدا را واجب الوجود تصوّر می کنم. حال بفرمائید چرا به بودنِ خدایی با تصوّر واجب الوجود اعتقاد دارید؟ چه ضرورتی دارد ما چنین خدایی داشته باشیم؟ چرا باید به وجودِ موجودی به نام واجب الوجود، یا به قولِ شما «موجودی که باید باشد» اعتقاد داشته باشیم؟ خداباور: خب برای اینکه نشان دهم ما چاره ای جز پذیرش چنین موجودی نداریم، باید نشان دهم هر فرضِ دیگری را که در نظر بگیریم منجر به یک تناقض می شود. ادامه در پست بعد.. علمی عرفانی 👇 @wittj2
🔮🎷آیا خداوند وجود دارد؟ تقریر برهان محقق اصفهانی در قالب یک دیالوگ 3⃣ قسمت سوم -آتئیست: بسیار خب نشان دهید. -خداباور: من اگر بتوانم به شما نشان دهم مفهومِ «موجودی که باشد» لاجرم در خارج مصداقی دارد؛ به مدّعای خود دست یافته ام. قبول می کنید؟ -آتئیست: همین طور است. منتظرم تا نشان دهید. -خداباور: خب. ما با مفهومِ «موجودی که باید  باشد» مواجه ایم. حال این مفهوم یا در خارج مصداقی دارد و یا ندارد. اگر مصداق داشته باشد که فرضِ ما به اثبات رسیده است. -آتئیست: بله! برای اثباتِ این مدّعا نشان دهید اگر این مفهوم مصداقی در خارج ندارد دچار پارادوکس می شویم. -خداباور: بسیار خب. فرض می کنیم این مفهوم در خارج مصداقی ندارد. حال می پرسیم چرا این مفهوم در خارج مصداقی ندارد؟ -آتئیست: درست است. اگر مفهوم «موجودی که باید  باشد» هیچ مصداقی نداشته باشد؛ چرا و به چه علّت مصداقی ندارد؟ -خداباور: خب. اگر مصداق نداشته باشد دو حالت پیش می آید: ۱. این مفهوم می تواند مصداق داشته باشد؛ امّا الان ندارد؛ یعنی این مفهوم ممکن است در خارج مصداقی داشته باشد امّا الان ندارد. ۲. این مفهوم اساسا نمی تواند مصداقی در خارج داشته باشد؛ یعنی محال است این مفهوم در خارج مصداقی پیدا کند. -آتئیست: بسیار خب. این دو فرض چه مشکلی دارند. خداباور: مشکل آنجاست که در فرضِ اوّل، مصداقِ مفهومِ «موجودی که باید باشد» می تواند باشد و می تواند نباشد، پس این مصداق، مصداقِ مفهومِ «موجودی که باید باشد» نیست؛ در حالی که ما فرض گرفتیم این مصداق، مصداقِ این مفهوم است. به عبارت روشن تر، اگر مصداقِ مفهومِ واجب الوجود در خارج موجود نباشد، در فرض اوّل، مصداقِ ممکن الوجود است نه واجب الوجود؛ و این پارادوکس است. -آتئیست: لابدّ طبق فرضِ دوّم هم، مصداق ما، مصداقِ مفهوم ممتنع الوجود است نه واجب الوجود و این هم پارادوکس است. خداباور: بله؛ همینطور است. پس مفهوم واجب الوجود حتما مصداق دارد چون اگر نداشته باشد؛ دو شقّ پیش می آید، که در هر دو شقّ، مصداقی که ما در نظر گرفتیم، دیگر مصداقِ واجب الوجود نخواهد بود که خلاف فرض و پارادوکس است. -آتئیست: بسیار برهانِ گیج کننده ای است. احساس می کنم فریبی بزرگ در این برهان نهفته است. باید بر روی آن فکر کنم.... به نظر شما آیا فریبی بزرگ در این برهان وجود دارد؟ ! علمی عرفانی 👇 @wittj2
دیالکتیک علم و عرفان ناب
🔮🎷اندازه گیری کوانتومی و ماهیت مرموزش؛ داستان اول: نظریه مسیر کوانتومی ✍ آرمان فروحی در ۲۲ آذر ۱۳۹۸
🔮🎷اندازه گیری کوانتومی و ماهیت مرموزش؛ داستان دوم: جبرگرایی کلاسیکی را دور بیندازید! ✍توسط افشین قلی زاده در ۲۷ آذر ۱۳۹۸تازه ترین اخبار کوانتومی فیزیک کوانتومی دانشمندان تفسیر جدیدی از فیزیک کلاسیک بدون استفاده از اعداد حقیقی پیشنهاد کرده‌اند. این مطالعه‌ی جدید، نگرش سنتی فیزیک کلاسیک را بعنوان یک نظریه‌ی جبری، به چالش کشیده است. در داستان اول اندازه‌ گیری کوانتومی ، به نظریه مسیر کوانتومی پرداختیم، اما در داستان دوم خواهیم دید که شاید مسئله اندازه‌گیری کوانتومی، یک مسئله واقعا کوانتومی نباشد، بلکه مدت‌ها پشت فرضیات فیزیک کلاسیک مخفی بوده است! در فیزیک کلاسیک، معمولا فرض بر این است که اگر مکان و سرعت جسمی را بدانیم، می‌توانیم مسیر حرکت آن را پیش‌بینی کنیم. یک هوش برتر که دانش تمام اشیای موجود حاضر را داشته باشد، می‌تواند با قطعیت و با دقت بینهایت، آینده و حتی گذشته‌ی جهان را بداند. پیر سیمون لاپلاس این استدلال را نشان داد. این استدلال که بعدها در اوایل دهه ۱۸۰۰ جبر لاپلاسی نامیده شد، برای نشان دادن مفهوم جبرگرایی در فیزیک کلاسیک استفاده گردید. به طور کلی اعتقاد بر این است که جبرگرایی تنها با پیدایش فیزیک کوانتومی به چالش کشیده شد. دانشمندان دریافتند که هیچ چیزی را نمی‌توان با قطعیت بیان کرد و ما فقط می‌توانیم احتمال رفتارهای خاص چیزها را محاسبه کنیم. اما آیا فیزیک کلاسیک واقعا کاملا جبرگرایانه است؟ فلاویو دل سانتو (Flavio Del Santo) و نیکلاس گیسین (Nicolas Gisin) در مقاله‌ی جدیدی تحت عنوان «فیزیک بدون جبرگرایی: تفسیرهای جایگزین فیزیک کلاسیک» به این پرسش پاسخ داده‌اند. آن‌ها بر اساس کارهای قبلی گیسین نشان داده‌اند که تفسیر معمول فیزیک کلاسیک بر اساس فرض‌های ضمنی اضافی بنا شده است. وقتی ما چیزی، مثلا طول یک میز را با استفاده از یک خط‌کش اندازه‌گیری می‌کنیم، یک مقدار را با دقتی محدود بدست می‌آوریم که به معنای تعداد محدودی از ارقام است. حتی اگر ما از یک ابزار دقیق‌تر استفاده کنیم، فقط تعداد ارقام بیشتری بدست خواهیم آورد، اما همچنان تعداد ارقام محدودی. با این وجود، فیزیک کلاسیک فرض می‌کند که حتی اگر ما نتوانیم آن اعداد را اندازه‌گیری کنیم، تعداد نامحدودی از ارقام از پیش تعیین شده وجود دارند. این بدان معنی است که طول میز همیشه کاملا مشخص است. بازی پین-بورد (pin-board) را تصور کنید که تخته‌ی بازی آن بطور متقارن از پین‌ها پر شده است. زمانی که یک توپ کوچک از بالای تخته سرازیر می‌شود، به پین‌ها برخورد کرده و به یکی از سمت‌های چپ یا راست هر یک از آن‌ها تغییر مسیر خواهد داد. در یک دنیای جبرگرایانه، داشتن دانش کامل از شرایط اولیه‌ای (مکان و سرعت) که توپ وارد بازی شده، مسیری را که توپ بین پین‌ها دنبال خواهد کرد، بدون ابهام تعیین می‌کند. فیزیک کلاسیک فرض می‌کند که اگر ما نتوانیم در تکرارهای متفاوت بازی، مسیر یکسانی را بدست بیاوریم، تنها به این خاطر است که در عمل قادر به ایجاد شرایط اولیه کاملا یکسان نیستیم. یکی از دلایل این امر برای مثال می‌تواند این باشد که ما یک ابزار اندازه‌گیری بی‌نهایت دقیق برای ایجاد مکان اولیه‌ی توپ، هنگام ورود به بازی نداریم. ادامه دارد... علمی عرفانی 👇 @wittj2
👈نویسندگان این مقاله جدید، نگرش دیگری را پیشنهاد می‌کنند: بعد از یک تعداد مشخص از پین‌ها، حرکت بعدی توپ حتی به لحاظ نظری نیز واقعا تصادفی است، نه به خاطر محدودیت‌های ابزارهای اندازه‌گیری که در اختیار ما هستند. توپ در هر برخورد، یک میل ذاتی برای پریدن به سمت راست یا چپ دارد و این انتخاب از قبل تعیین نمی‌شود. برای تعداد کمی از برخوردهای ابتدایی، مسیر توپ می‌تواند با قطعیت مشخص شود، به این معنی که تمایل توپ برای رفتن به یک سمت صد درصد، و برای سمت دیگر صفر درصد است. با این وجود، بعد از چند پین، انتخاب جهت، از پیش تعیین‌شده نمی‌باشد و تمایل برای هر سمت، به تدریج به پنجاه درصد می‌رسد. در این صورت، می‌توان تصور کرد که هر رقم از طول میزی که اندازه‌گیری می‌کنیم نیز، با فرایندی مشابه، انتخاب مسیر چپ و راست در هر برخورد توپ با پین‌ها تعیین می‌شود. بنابراین، طول میز نیز بعد از تعداد مشخصی از ارقام، دیگر مشخص نمی‌شود. بنابراین مدل جدیدی که توسط محققان تعریف شده، نسبت دادن معمول یک معنای فیزیکی را به اعداد حقیقی ریاضی (اعدادی با تعداد ارقام نامحدود از پیش تعیین شده) رد می‌کند. این تفسیر جدید بیان می‌کند که بعد از تعداد معینی از ارقام، مقادیر آن‌ها کاملا تصادفی می‌شود و تنها تمایل کمیت‌ها برای گرفتن یک مقدار خاص، به خوبی قابل تعریف است. این تفسیر منجر به نگرش‌های جدیدی در رابطه‌ی بین فیزیک کلاسیک و کوانتومی می‌شود. در حقیقت، اینکه یک کمیت نامعین چه زمانی، چگونه و تحت چه شرایطی یک مقدار معین را اختیار می‌کند، یک سوال چالش‌برانگیز و همچنان داغ در فیزیک کوانتومی است که به نام مسئله اندازه‌ گیری کوانتومی شناخته می‌شود. این مسئله به این حقیقت مربوط می‌شود که در جهان کوانتومی، مشاهده‌ی حقیقت بدون تغییر آن امکان‌پذیر نیست. در واقع، مقدار یک اندازه‌گیری روی یک شی کوانتومی، تا زمانی که اندازه‌گیری توسط مشاهده‌کننده انجام نشده باشد، مشخص نیست. از طرفی دیگر، این مطالعه‌ی جدید نشان می‌دهد که شاید دقیقا همین مسئله همواره در پشت قواعد اطمینان‌بخش فیزیک کلاسیک پنهان بوده است. 📗منبع: sciencedaily علمی عرفانی 👇 @wittj2
برگی از معرفت 🍂 🔔؛؛دریغ كه الگوهاي راستین از يادها رفتند ؛؛ شاید ارسطو نخستین فیلسوفی بود که برای تعیین معنی خوبی و بدی معیار معین کرد و گفت : وقتی رفتاری در حد اعتدال باشد خوبی شکل می گیرد و فضیلت از راه می رسد و هنگامی که مرز اعتدال شکسته شده و آدمی از مراعات حدود عقلانی خارج شود ؛ بدی سر بلند کرده و رذیلت ها میدان داری می کنند ۰ مثلا بی باکی و گستاخی نوعی زیاده روی و اعتدال شکنی و در نتیجه ورود در حوزه افعال بد و ناپسند است و این سو ؛ بزدلی و ترس نیز فرو ریختن مرز اعتدال بوده و مذموم و بد است ۰ پس فضیلت و خوبی را کجا باید یافت ؟ ارسطو می گوید : فضیلت در مرز بین افراط گری و تفریط خواهی است ؛ مثل شجاعت که حد تعادل بین بی باکی و ترسویی است ۰ اما پرسش بعدی اینجاست که : چگونه می توان تشخیص داد که ؛ چه کسی واقعا به اعتدال دست یافته و لباس فضیلت را بر تن کرده ؟ ارسطو می گوید: از طریق نگریستن به انسانهای محبوب و نیک سیرت ؛ کسانی که در عمل ؛ معقول و متعادل زندگی می کنند و می توان آنها را سرمشق فضیلت و زیستن اخلاقی دانست ۰ انسانهای فرزانه ای که نه اهل جنجال و رفتار هیجانی هستند و نه اهل محافظه کاری و ترس ۰ آنجا که لازم باشد و خرد تشخیص دهد سکوت می کنند و آنجا که باید خشم بورزند فریاد می زنند. به این ترتیب ارسطو موضوعی را مطرح کرد بنام الگوها و سرمشق ها که می توانند در فهم درست خوبی و بدی نقش مهمی ایفا کنند ۰ بنظر می رسد پیش از ارسطو ؛ موسسان ادیان زنده جهان بودند که برای محافظت از گوهر تعالیم خود موضوع الگوها را بیان کردند تا هم به پیروان خود انگیزه زندگی معنوی ببخشند و هم معانی عمیق تجربه های معنوی و عرفانی خود را از گزند دستبرد اهل سوء استفاده در امان نگه دارند. اما صد دریغ که با چنین درد و دغدغه مهمی ؛ در عمل الگوهای اصلی از یاد رفته و الگوهای قلابی جانشین آنها شدند و به این ترتیب نه انگیزه های معنوی و اخلاقی در میان پیروان ادیان رشد قابل ملاحظه ای پیدا کرد و نه دست سوء استفاده کنندگان بسته شد ۰ و به این ترتیب ؛ پیامبران معنوی با گذشت زمان تنها تر شدند و پیام اصلی آنها تا حدودی تحریف شد ۰ به عنوان مثال ؛ آیین اخلاقی و عقلانی زرتشت به دست مغان و موبدان سنگدل بی رحم افتاد ؛ آیين یهود گرفتار تلقی های نژاد پرستانه برخی خاخامان متعصب شد و آیین پر از لطافت و محبت عیسوی در چنگال پاپ ها وکشیشان محبت ستیز قرون وسطا گرفتار آمد ۰ در اسلام و قرآن نیز خداوند برای رهایی انسانها از شر ظلمت و ناهنجاری ؛ ابراهیم را بعنوان سر مشق مسلمانی معرفی فرمود تا راه گم نشود و مردم با خوی والای ابراهیم گرم و روشن شوند و به صفانی همچون حقیقت جویی ؛ ظلم ستیزی و عدالت خواهی ؛ شفقت بر انسانها و مهربانی و ایمان و زندگی عاشقانه با خدا روی آورند و از لذت فربهی باطن و شکوفایی نفس بر خوردار شوند. ولی صد دریغ وقتی پس از مرگ قدرت خواهی و سلطه گري با دیانت آمیخته شد ؛ هر خلیفه قدرت پرستی که از راه رسید ؛ برای حفظ موقعیت و خواهش های بی مهار و توجیه اعمال ناپسند خود ؛ خویش را جانشین پیغمبر و الگوی مسلمین قرار داد و با همه رنج و مشقتی که امام علی به جان خرید ؛بالاخره امثال مروان و معاویه و افرادی از جنس همین گروه ؛ الگوی مسلمانی شدند و در عمل از یاد رفت. اینگونه بود که ظاهری از اسلام ماند و گوهر معنوی و دل گشای آن به غارت رفت ۰ مسلمانان در آداب دانی مهارت یافتند ولی راه سوخته جانی و زندگی معنوی را نیاموختند ۰ اخلاق قربانی احکام شد و بر پایی مناسک و زنده کردن مراسم ؛ جای جاجت به عشق و شکوفایی را گرفت ۰ نتیجه آن شد که قرنها قرآن محمد (ص) بدون یاد آوری از ابراهیم تلاوت کردیم و در نار و رنج زندگی گرفتار آمدیم و بخود تلقین کردیم که در نور هستیم و طعم آن را نه در زندگی این جهانی که در آخرت خواهیم چشید ؛ زهی باور نادرست ؛؛؛؛؛ ✍دکتر ناصر مهدوی علمی عرفانی 👇 @wittj2
بیدلی در همه احوال خدا با او بود او نمی دیدش و از دور "خدایا" می کرد... حافظ🌻 ﷽ وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا ۖ و بر حکم پروردگارت صبر کن، که تو مقابل چشم ما و تحت حمایت مایی! - طور،48-🌻 👇 @wittj2
آسودگی به کنج قناعت نشستن است سیر بهشت در گره چشم بستن است صائب تبریزی🌻 👇 @wittj2
ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را حافظ🌻 👇 @wittj2
4_5854993868533007773.mp3
1.59M
⭐️اسطار عزت 🎷 شب خیز که عاشقان به شب راز کنند گرد در و بام دوست پرواز کنند هر جا که دری بود به شب بربندند الا در عاشقان که شب باز کنند علمی عرفانی 👇 @wittj2
🚨 اهمیت شناختن توده عوام 🔔سران صهیونیست چندتا دلیل میاوردند و می گفتند که به این دلایل، فقط ما یهودها برای رهبری جهان شایسته ایم؛ یکی از دلیلها این بود که می گفتند : فقط ما توده عوام را میشناسیم، بقیه نمیدانند این اکثریت جاهل چی هستند؛ یعنی شناختن اکثریت جاهل را اینقدر مهم میدانستند. 👈در همان جلسه که برنامه های خود را مینوشتند درباره روشهای فریب مردم عوام و روزنامه ها( در آن زمان تلویزیون و سایر رسانه ها هنوز وجود نداشت ) و ترویج کلمه آزادی صحبت کردند و همچنین درباره انتقاد و پرحرفی دکتر و مهندسها که میتوانند ذهن ساده مردم عادی را تخریب و گیجشان کنند، حرف زدند. 🧠 درباره اینکه با روزنامه ها مردم را فریب بدهند و با رای این جماعت نادان، روسای حکومتها را مثل دستکش عوض کنند و افراد دلخواه خودشان را بر کرسی ریاست کشورها بنشانند، مفصل صحبت شد و قوانینی تنظیم و تصویب شد؛ یعنی روی فریب جماعت جاهل حساب کردند و نسخه دموکراسی و رفراندم را نوشتند و شعارهای آزادی و امثالش را با شناختی که از اکثریت جاهل داشتند برای خوشامد این جماعت طرح و بلافاصله اجرا کردند، و حالا هم از گفتن اخبار و سخنان ضد و نقیض ابایی ندارند و حقایق رو زیر خروارها دروغ، پنهان میکنند و با همین تبلیغات و سروصداها خودشان را قویترین کشور معرفی میکنند ( درحالیکه ماییم که آنها را قوی میکنیم مثلا غرب پرستی ماست که دلار را گران میکند نه اینکه دلار پشتوانه واقعی داشته باشد ) و با ایجاد رعب و وحشت، برجهان حکومت میکنند. ولی ما هنوز هم به شناخت این توده عوام و ارزش جامعه شناسی و رسانه شناسی علاقه نداریم و تعارف می کنیم... ✍ ولی پور علمی عرفانی 👇 @wittj2
🔮🎷 👈نظریه مارپیچ سکوت توضیح شکل گیری افکار عمومی در مورد مسائل و موضوعات مهم است. این نظریه، سکوت گروهی را توضیح می دهد که احساس می کنند نظر و عقیده آنها از نظر تعداد در اقلیت قرار دارد، هرچند ممکن است در واقعیت درست نباشد. ⭐️سه تصور یا سه ادعای اصلی نظریه این است که مردم در رفتارها، آمد و شدها و ارتباطات روزمره خود نوعی درک عمومی راجع به افکار عمومی غالب و نظر اکثریت و اقلیت دارند. دیگر اینکه مردم نمی خواهند در گروه اقلیت باشند و از انزوا و فشار گروهی می ترسند و سوم اینکه از ترس انزوا و زیر فشار قرار گرفتن و به خاطر اینکه مورد طعن و تمسخر و یا طرد و بی اعتنایی قرار نگیرند سکوت می کنند. ⭐️نقد نگاه توده ای و یکنواخت و غیرخلاق به مردم این نوع نگاه به رسانه، شهری شدن، مردم و حاکمیت، به شدت موزیانه و مبتذل و خلاف دیدگاهی است که کرامت انسانی و اراده انسانی را اصل و اساس تغییرات اجتماعی تلقی می کند و مشارکت اجتماعی را هرچند ممدوح و ارزش می داند اما نه به بهای حمایت کورکورانه و تحت تاثیر هژمونی رسانه ای بلکه برخاسته از عقلانیت و تشخیص ناشی از تحلیل درست از حق و باطل در جریان اجتماعی می پندارد. ⭐️از طرفی دیگر نیازمندی به رهبری افکار عمومی را نه به خاطر اینکه توده مردم عیاش و خوش گذران و تفریح پسند هستند و تمایز نیافته و گله وار زندگی می کنند و برای خود نخبگانی را جهت چوپانی نیاز دارند، بلکه جهت رشد حداکثری و ساماندهی مجموعه انتخاب ها و اختیارها و اراده ها و نظم و هدایت هرچه بیشتر و تقویت تغییرات انفسی ضروری می دانند. 🎯پس لازم و ضروری است که دیدگاه اجتماعی را نسبت به مقوله رسانه در سطح اجتماعی توسعه ببخشیم تا نوسازی مدنظر لیبرال های وطنی که مردم را فقط بهای به کرسی نشستن خود می دانند و خرج تبلیغات و مانور رسانه ای خود می کنند با توقف و نقد جدی مواجه شود. علمی عرفانی 👇 @wittj2
🎷 سید علیرضا آل داود در گفتگو با خبرگزاری شبستان 🚨 در فضای مجازی موج می‌زند/ باید وارد مردم شود باید بدانیم که ما در🔔 جنگ روایت ها قرار گرفته ایم. در این ورطه هر کشوری که بتواند روایت خود را در بستر امن تحت مدیریتش به افکار عمومی منتقل کند، برنده است. با این وجود از آنجایی که در کشور ما توجه چندانی در بحث حکمرانی سایبری نشده و فضای مجازی از سوی پیام رسان های خارجی اشغال شده است در نتیجه روایت هایی که مدنظر دشمن بوده در بستر رسانه ها به افکار عمومی القا شده و این خود عامل مهمی در مسایلی است که اخیرا شاهد آن بودیم. 🔔یکی از مهمترین راهکارها، ارتقای سواد رسانه ای و استفاده از فضای مجازی میان مسئولان و مردم است. ما اکنون در سطح مسئولان شاهد فقر سواد رسانه ای و البته تحلیل در این عرصه هستیم که به ویژه در بحران های رسانه ای ضریب بالایی را دریافت می کند، به بیان دیگر در شرایط بحرانی به جای ارایه تحلیل درست رسانه ای از سوی مسئولان و راهبرد صحیح، با جریانی عکس آن مواجهیم. 💥در جریان هایی که اخیرا در کشور اتفاق افتاد بسیاری از حساب های کاربردی ما از سوی فیس بوک حذف شد و  زمانی که مردم به این قانون اعتراض کردند، بیان داشتند که این حساب های کاربری ذیل قوانین آمریکا بسته و حذف شدند. این دقیقا استعمار فرانو است. 👌💥اکنون در بسیاری از کشورها قوانین سختی برای مقابله با اخبار جعلی وضع شده و به ویژه در اتحادیه اروپا بر این باورند که اخبار جعلی حتی می تواند حکمرانی را از کشورها سلب کند. ادامه گفتگو 👇👇 🌐http://shabestan.ir/mobile/detail/news/883423 علمی عرفانی 👇 @wittj2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔔⚠️پیاده به میدان برو!! انتشار سکانسی دردناک از سریال وقتی نفوذی دشمن باعث میشه کیان از اسب پیاده بشه و به میدان بره 💥 با این بخش از سریال مختار بارها اشک ریختیم، اما این روزها بیشتر معنایش را درک میکنیم. 🚨مسأله فقط تخریب سپاه و شخصیتهای اصلی وتاثیرگذار سپاه و از این طرف تعطیلی برنامه های بصیرتی ثریا و‌ جهان آرا نیست، 🚨 حواسها بیشتر جمع باشد، مسئله هست . .. ⛔️برخی در این میان فقط به دنبال آن هستند که در این جنگ تمام عیار رسانه‌ای با نظام‌ سلطه، انقلابی ها را از اسب رزم پیاده و‌ خلع سلاح کنند ✅✅ اما ما به یاری خدا هرگز از اسب رزم پیاده نخواهیم شد👌 توکل به خدا علمی عرفانی 👇 @wittj2
🔔 تفکیک معرفتها و کم کاری ما قرآن و نهج البلاغه در دست ماست؛ با این منابع عظیم و بی نظیر چرا توده را نمیتوانیم کنترل کنیم؟ ⭐️بعضیها فکر می کنند اگر این کتابها را برای مردم دکلمه کنیم همه هدایت می شوند اما باید بدانیم معرفتهایی مثل جامعه شناسی روانشناسی اخلاق، تعلیم و تربیت، تاریخ، فلسفه و ... به این جهت از کلیات درآمدند ( جدا جدا شدن علوم ) که بشر نیاز داشت و ذهنها توان درک و حفظ معارف را بصورت یکجا و فشرده نداشت. لذا ما 🎯باید قرآن و معارف را مدام تفسیر کنیم. علمی عرفانی 👇 @wittj2
از مکالمه و پرگویی بیجا نجات پیدا خواهید کرد، اگر به یاد بیاورید که مردم هرگز نصایح شما را قبول نمی‌کنند ؛ مگر اینکه وکیل مدافع یا دکتر باشید و آنها برای شنیدن صحبت های شما پول خرج کرده باشند که در اینصورت حرفهای مفت شما را هم به دقت گوش خواهندکرد ! ✍جورج برنارد شاو علمی عرفانی 👇 @wittj2
1_78807714.MP3
6.34M
⭐️سخنرانی های فوق العاده مهم بر پایه تطبیق تاریخی و سیاسی جریانات مهم دینی از زمان حضرت آدم تا حال 📗جلسه سی و دو 🔮شراکت در ثواب نشر 🎷 استاد احسان عبادی موارد مطرح شده در این جلسه 👇 1️⃣ به آسمان رفتن حضرت عیسی (ع) 2️⃣ نفوذ یهودیت در دین مسیحیت برای تخریب این دین و... علمی عرفانی 👇 @wittj2
خاک سیه مباش که کس برنگیردت آیینه شو که خدمت آن ماهرو کنی... هوشنگ ابتهاج 🌻 👇 @wittj2
جـان هر زنـده دلی، زنده به جـانی دگرست ... خواجوی کرمانی🌻 👇 @wittj2
‏به آرامی شروع به مردن میکنی اگر سفر نکنی اگر کتاب نخوانی اگر لباس رنگی نپوشی... ✍پابلو نرودا 👇 @wittj2
از خودم برایت بگویم؟ از خانه، از خیابان شهر، صدای پایِ ما، شب؟ از کجا برایت بگویم عشق من! جایی که تو نیستی، گفتن دارد؟ ✍عباس معروفی 👇 @wittj2
تا عهد تو در بستم عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان ها سعدی🌻 👇 @wittj2
درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت هوشنگ ابتهاج 🌻 👇 @wittj2