سلام و درود خدمت همراهان گرامی
باافزایش تعداد اعضای کانال بتدریج مباحث صوتی عرفان عملی اسلامی و ضرورت دین از استاد ارجمند مهدی طیب استاد دانشگاه و محقق علمی عملی در زمینه ی عرفان و اخلاق اسلامی ، ارائه میگردد باشد که در سلوک معنوی و عرفانی شما موثر باشد.
ان شاءالله🙏🌻
@wittj2
گناه باده پرستان به توبه نزدیک است...
خدا پناه دهد از غرورِ هُشياران !
صائب تبریزی🌻
@wittj2
بیداریت مبارک ای صبحگاه امید
عشق را نشانیست در جلوه گاه توحید
پروانه میشوم من در گرد گاه خورشید
خورشید هر چه خواهد گر کرده مرا صید
اسماء🌻 فروردین۹۷
@wittj2
امروز بنفشه زار و لاله
از سنگ و کلوخ بردمیدهست
گویی که خدای عالمی نو
در عالم کهنه آفریدهست
مولانای جان🌻
@wittj2
نفس نفس به یادتم دلبر دلبران من
باز در آرزوی تو پر پر و بی بال و پر شدم
هوای عشق تو برد هوش و هوسم
در هوس دیدن توشب به سحر، نظر شدم
اسماء🌻 فروردین ۹۷
@wittj2
🔮🎷آیا امکان وجود تمدن های هوشمندی که بتوانند به زمین سفر بکنند وجود دارد؟
✍رامین فخاری - جمعه، ۱۱ مهر ۱۳٩۳
یکی از مطالبی که هواداران نظریه فضانوردان باستانی در پاسخ به عدم امکان سفرهای فضایی مطرح می کنند این است که سایر تمدن های جهان پیشرفته تر از ما هستند در نتیجه وسایل و ابزارهایی دارند که به وسیله آن می توانسته اند به زمین سفر کنند و در کار آفرینش دخالت داشته باشند.
در این مطلب قصد داریم به برسی این موضوع بپردازیم که آیا امکان به وجود آمدن موجوداتی پیشرفته تر از ما قبل از ما در جهان وجود داشته است یا خیر؟
همانطور که می دانید جهان ما 13.7 میلیارد سال قبل در اثر یک انفجار بزرگ پدید آمده است.عمر خورشید 4.5 تا 5 میلیارد سال است و زمین نیز عمری معادل 5 میلیارد سال دارد.ستاره هایی با عمر متوسط 4.56 میلیارد تا 6 میلیارد سال دارند[1].ستاره هایی با قدمت بسیار بالا هم در جهان هستی شکل گرفته بودند ولی این ستاره ها برای تشکیل حیات مناسب نبودند زیرا ستاره های اولیه دهها برابر بزرگتر از خورشید بودند در یک کشف از بقایای یک ستاره اولیه بقایای ستاره جرمی معادل 60 برابر خورشید را داشت[2]همچنین ستاره های جهان اولیه بعلت جرم بزرگشان مانند همه ستاره های بزرگ باید دارای عمر کمتری بوده باشند.در نتیجه محیط اطراف این ستاره ها بسیار گرم و انباشته از اشعه هایی بوده است که هر کدام از آنها می توانستند میلیون ها بار حیات را نابود کنند.این موضوع نیز قابل برسی است که ستاره ها دارای یک عمر محدود هستند و ممکن است نوری که از یک ستاره در فاصله 13 میلیارد سال و حتی چند میلیون سال نوری به ما می رسد فقط تصویر ستاره باشد و ستاره هم اکنون به دلیل پایان یافتن سوخت خود و یا انفجار های ابرنواختری مرده باشد و هر تمدنی را که در اطراف خود تشکیل شده باشد به داخل سیاهچاله ای که بعد از مرگ خود تشکیل داده است فرو برده باشد.
حال این تئوری ممکن است مطرح بشود که حیات زودتر ازما در اطراف ستاره های جوان شکل گرفته باشد.ستاره های جوان به فعالیت شدید بیشتر گرایش دارند.به نمایش گذاشتن میدان های مغناطیسی قوی،شعله ور شدن قوی تر،اشعه X-شدید تر از همتایان قدیمی خود و ساطع کردن اشعه ایکس هنگام چرخش ستاره بطور کلی با افزایش سن کاهش می یابد.[3]با وجود میدان های مغناطیسی قوی تر و شعله ها و اشعه های قوی تر عملا امکان تشکیل حیات در اطراف ستاره های جوان نیز مردود می باشد.
ستاره هایی مانند غول های قرمز و ستاره های کمی قوی تر نیز می توانند حیات را در اطراف خود داشته باشند ولی به علت دمای پایین آنها اشکال حیاتی که در اطراف غول های سرخ تشکیل می شود بسیار ابتدایی خواهد بود و امکان تکامل آن به شکل کنونی زمین وجود نخواهد داشت.
در نتیجه مناسب ترین ستاره ها برای تشکیل حیات ستاره هایی با عمر خورشید ما هستند.همه این ستاره ها نیز نمی توانند سیاره ای مانند زمین را داشته باشند و یا ممکن است سیاره آنها در کمربند حیات نباشد و فاصله مناسب از ستاره خود را نداشته باشد(دور تر یا نزدیک تر باشد)حال با این فرض که حیات توانسته در یک سیاره متوسط شکل بگیرد اگر فرآیند تکاملی بروی زمین 4.5 میلیارد سال طول کشیده است که موجود هوشمندی مانند انسان پدید بیایید در سایر سیارات نیز این فرآیند به همین مقدار به طول خواهد کشید و با توجه به فواصل بسیار بزرگ فضا(نزدیک ترین کهکشان ما آندرومرا 2 میلیون سال نوری از ما فاصله دارد یعنی اگر تمدنی به این تکنولوژی دست یافته باشد که بتواند با سرعت نور در فضا حرکت بنماید و برطبق فرضیه انشتین تبدیل به نور نشود 2 میلیون سال باید در راه باشد تا از آندرومرا به زمین برسد)ممکن است حتی انسانها نیز میلیون ها سال بعد موفق به سفر به یک سیاره مناسب دارای آب و اتمسفر بشوند در نتیجه امکان تشکیل حیات و سفر از یک سیاره دیگر به سیاره ما در این فاصله زمانی عملا مردود به نظر می رسد.
بنا بر اعلام یک کارشناس معتبر علمی، برای استعمار یک سیاره فراخورشیدی بهیک سفینه فضایی واقعا بزرگ نیاز است که بتواند ظرفیت بین ۲۰ هزار تا ۴۰ هزار نفر را داشته باشد و همچنین تضمین تنوع ژنتیکی در آن لازم است.[ادامه در سایت بیگ بنگ]
[1]The Oldest Known Star in the Universe
[2]Ancient Star May Be Oldest in Known Universe
[3]Extreme alien planet found one of the most massive known exoplanets
@wittj2
🔮🎷اصل انسانی نهایی و زمان لازم برای به وجود آمدن طبیعی حیات
✍رامین فخاری - یکشنبه، ۱۳ مهر ۱۳٩۳
اختر شناس جان بارو و فیزیکدان فرانک تیپلر در 1986 محاسبه کردند که بدون دخالت در شرایط بحرانی چقدر طول خواهد کشید که جهان هستی گرد هم آیدبعد از برسی ده شرط لازم برای حیات آنها در یافتند آنچه برای به وجود آمدن انسان مورد نیاز است در تمام طول عمر جهان با امکانات طبیعی فراهم نخواهد شد.[1][2]
آنها محاسبه کردند که حتی اگر ده شرط لازم برای حیات بخواهد بطور طبیعی فراهم شود دیگر زمان به سر آمده و خورشید تبدیل به یک غول سرخ شده و زمین را سوزانده است.سر انجام آنها به این نتیجه رسیدند که باید تا خردی وجود داشته باشد تا انتخاب خردمندانه برای به وجود آمدن انسان صورت بگیرد.[1][2]
این دو دانشمند نام این اصل خود را اصل انسانی نهایی نامیدند.یعنی بر طبق اصل پیدایش انسان شناختی بیشتر از 18 میلیارد سال طول می کشد تا ده شرط لازم برای حیات بطور طبیعی در یک نقطه کنار هم جمع بشوند ولی جهان ما 13.8 میلیارد سال عمر داد!این زمان تنها برای جمع شدن طبیعی ده شرط در کنار هم بدون چینش انها توسط آفریدگار در نظر گرفته شده است و شامل زمان لازم برای تکامل انسان و جانداران که4.5 میلیارد سال به طول کشیده است تا موجودی مانند انسان از دیدگاه تکاملی پدید بیایید نمی شود و با اضافه کردن این رقم جهان هستی به ده میلیارد سال عمر بیشتر برای پدید آمدن حیات نیاز دارد.
از آنجا که حیات در زمین وابسته به خورشید است، آینده کرهٔ زمین نیز به آیندهٔ خورشید وابسته خواهد بود. حدود ۵ میلیارد سال دیگر ذخایر انرژی خورشید تمام شده و خورشید به یک غول سرخ تبدیل میشود و افزایش حجم میدهد. گرمای شدید حاصل از افزایش حجم باعث آب شدن یخ مناطق قطبی و بالا آمدن آب اقیانوس میشود. سپس جو زمین شروع به تبخیر میکند و گیاهان خشک آتش میگیرند. در چنین شرایطی امکان حیات در زمین برای همیشه از بین میرود. فاصله زمین تا خورشید در آنزمان درحدود ۱.۵ برابر فاصله کنونی خواهد بود.[3]
وابستگی آیندهٔ زمین به خورشید امری حتمی است. ۵ تا ۷ میلیارد سال بعد زمانی کههمجوشی هلیومی آغاز شود، زمان نسبتاً کوتاهی حدود نیم میلیارد سال درخشندگی خورشید با نرخ ۱۰۰۰ برابر، رو به فزونی میگذارد. سطح خورشیدِ غول سرخ شده، به زمین بسیار نزدیک خواهد شد و مانند یک دیسک سرخ بزرگ، نیمی از آسمان را خواهد پوشاند. بطور همزمان خورشید مقادیر زیادی گاز به درون فضا پف خواهد کرد، و بخش زیادی از جرمش را از دست خواهد داد و درنتیجه نیروی جاذبهٔ خورشید بر زمین، کاهش خواهد یافت. ازاینرو مدار زمین وسیعتر خواهد گردید. ولی درنهایت سطح خورشید به مدار زمین خواهد رسید و زمین وارد جو سوزان خورشید خواهد شد. فرضیهٔ دیگری فرار احتمالی زمین از مدار خورشید را، پس از تبدیلشدن آن به غول سرخ بررسی میکند؛ که در این صورت پس از خاموشی خورشید، زمین به دنیایی بیجان و یخزده تبدیل خواهد شد.[3]
[1]Barrow, John and Tipler, Frank (1986): The Anthropic Cosmological Principle. Clarendon Press.
Read more: http://www.reasonablefaith.org/barrow-and-tipler-on-the-anthropic-principle-vs-divine-design#ixzz3Fa7nJru6
[2]فرد هیرن آفرینش گیتی
[3]آینده زمین از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
@wittj2
🔮🎷بحث خداشناسی در باره تعادل نیروی جاذبه و دافعه ذرات و فاز ماده در جهان هستی
✍رامین فخاری - پنجشنبه، ۱٧ مهر ۱۳٩۳
مولکول ها در جامدات به صورت سه بعدی مرتب شده اند و این آرایش در سراسر جامد تکرار می شود.به علت فواصل کوچک بین مولکول ها در جامدات نیروهایی که مولکول ها بر یکدیگر وارد می کند بزرگ می شود و مولکول ها را در مکان ثابت نگه می دارد.وقتی فاصله بین مولکول ها نزدیک به صفر می شود نیروهای جاذبه بین آنها تبدیل به نیروهای دافعه می شود و از این رو نمی گذارند مولکول ها روی همدیگر انباشته شوند.اگر چه مولکول های جامدات نمی توانند نسبت به یکدیگر انباشته شوند ولی حول دائما حول وضعیت تعادل خود نوسان می کنند.[1]
حال جهانی را تصور کنید که در اثر یک تصادف و بدون دخالت آفریدگار به وجود آمده باشد و اندکی از قوانین فیزیکی آن با قوانین فیزیکی جهان ما تفاوت داشته باشد و یک جای قوانین فیزیکی آن ناقص باشد مثلا در مورد همین نیروی جاذبه و دافعه ذرات اگر نیروی جاذبه مقداری بیشتر باشد باعث می شود که ذرات نسبت به هم جذب شوند و روی هم انباشته شوند در نتیجه این انباشته شدن همه ماده ها به فشرده ترین صورت ممکن خواهند بود در نتیجه گاز و مایعی در کار نخواهد بود و عملا تشکیل حیات غیر ممکن خواهد بود.
اگر هم نیروی دافعه اندکی قوی تر باشد ذرات همدیگر را بطور گسترده دفع می کنند و از هم فاصله می گیرند.در نتیجه در خوشبینانه ترین حالت ممکن فاز ماده بصورت گازی تشکیل خواهد شود و جامد و مایعی برای تشکیل حیات وجود نخواهد داشت.
ولی نیروی جاذبه و دافعه ذرات در یک اندازه تعادل در جهان قرار دارد که باعث می شود که هر سه فاز مورد نیاز برای تشکیل حیات یعنی جامد و مایع و گاز را داشته باشیم و مورد دیگر اینکه این جاذبه باعث شده است تا ذرات در کنار هم نگه داشته باشند ولی به محض اینکه فاصله آنها به قدری کم می شود که ممکن است بروی هم انباشته شوند و نظم جهان را بر هم بزنند نیروی جاذبه برعکس شده و تبدیل به نیروی دافعه می شود تا فاز ماده و فاصله آنها همیشه در حالت تعادل وجود داشته باشد.
بی شک این تعادل در جهان هستی نمی تواند حاصل یک تصادف باشد زیرا اگر اندکی نیروی جاذبه و دافعه بیشتر یا کمتر بود و یا یکی از آنها وجود نداشت ما هم اکنون اینجا نبودیم و بی شک در پشت پرده این تعادل دست قهار یک آفریدگار قدرتمند وجود دارد.
[1]ترمودینامیک باز نگرش مهندسی یونس ای سنجل-میخائیل ای بولز ویرایش سوم صفحه 62
@wittj2
🔮🎷بحث خداشناسی در باره انبساط آب هنگام انجماد
✍رامین فخاری - یکشنبه، ٢٧ مهر ۱۳٩۳
بیشتر مواد طبیعت در هنگام انجماد منقبض می شوند ولی در طبیعت استثناهایی هم وجود دارد مثلا آب در هنگام یخ بستن بر خلاف سایر مواد منبسط می شود .
بیشتر مواد در فرآیند انجماد(یخ بستن)منقبض می شود.بعضی مواد،مانند آب، در ضمن انجماد منبسط می شوند.[1]
انبساط آب ضمن انجماد نتایج طبیعی در طبیعت دارد.اگر آب نیز مانند بیشتر مواد در ضمن انجماد منقبض می شد،یخ از آب سنگین تر می شد و بجای شناور شدن روی رودخانه ها و دریاچه ها، یا اقیانوس ها به کف آنها می نشست.اشعه خورشید هرگز به لایه های یخ نمی رسید، و کف بیشتر رودخانه ها و دریاچه ها، و اقیانوس ها سالها پوشیده از یخ می شد، وحیات دریای بطور جدی آسیب می دید.[1]
حال جهانی را تصور کنید که در اثر تصادف پدید آمده بود و قوانین فیزیکی به اندازه ای متفاوت بود و آب در هنگام انجماد مانند سایر مواد منقبض می شد در نتیجه وزن یخ از آب بیشتر می شد و نمی توانست روی آب شناور بماند و به زیر آب می رفت در نتیجه در دراز مدت یخ در تمامی سطح اقیانوس ها ته نشین می شد و در دراز مدت همه آب اقیانوس ها و دریاها از پایین به بالا تبدیل به یخ می شد در نتیجه همه موجودات دریایی می می مردند از دیدگاه داروینیستی هم که حیات از آب به خشکی آمده است نیز امکان تشکیل حیات در آب و در نتیجه خشکی وجود نداشت و امکان سفرهای دریایی روی یخ از بین می رفت و یخ بستن همه اقیانوس ها و دریاها باعث می شد دمای کره بسیار سرد و غیر قابل سکونت می شد.
به راستی این نظم بزرگ توسط چه کسی پایه ریزی شده است که باعث شده استثناهای طبیعت حیات را امکان پذیر سازد؟
[1]ترمودینامیک بازنگرش مهندسی یونس ای سنجل-میخائیل بولز
@wittj2