به توست بیخودیم گر خراب و سرمستم
به توست آگهی من اگر من آگاهم
نه دلربام تویی گر مرا دلی باقی است
نه کهربام تویی گر مثل پر کاهم
مولانای جان🌻
@wittj2
از جمله طمع بُریدنم آسانست
الا ز کسی که جان ما را جانست
از هرکه کسی بُرد برای تو بُرد
از تو که بُرد دمی کرا امکان است
رباعی مولانای جان🌻
@wittj2
غم کیست که گرد دل مردان گردد
غم گرد فسردگان و سردان گردد
اندر دل مردان خدا دریائیست
کز موج خوشش گنبد گردان گردد
مولانای جان🌻
@wittj2
حسن غریب تو مرا کرد غریب دو جهان
فردی چون تو نکند از همگان فرد مرا
فتنه عشاق کند آن رخ چون روز تو را
شهره آفاق کند این دل شبگرد مرا
مولانای جان🌻
@wittj2
🔮مکانیسم تله پورت کوانتومی🔮
🎷🎷🎷🎷🎷
آیا تله پورت کوانتومی ، تحقق رویاهای دیرینهی بشری است؟
توسط ساناز محمدی در ۲۸ شهریور ۱۳۹۶ تازه ترین اخبار کوانتومی فیزیک کوانتومی مقالات ویژه
تله پورت یکی از قدیمیترین رویاهای بشر عجیب و غریب بشری است که بیشتر با نام طیالارض شناخته میشود: فرآیندی کاملا ماکروسکوپی که در آن، یک انسان میتواند به صورت آنی از یک محل به محل دیگر منتقل شود. اما به طور کلی، منظور از تله پورت، انتقال ماده از مکانی به مکان دیگر بدون عبور از فضای فیزیکی بین آنهاست. کلمهی تله پورت (teleportation) ترکیبی از پیشوند یونانی تله (tele) به معنای «دور» و واژه لاتین (portation) به معنای «انتقال و جابجایی» است. تله پورت موضوعی بحث برانگیز در فیلمهای علمی تخیلی مثل Star Treck است که تا پیش از مکانیک کوانتومی، خیلی جایی در مباحث علمی نداشت، اما حالا تله پورت کوانتومی که خبر از تله پورت در دنیای کوانتومی میدهد، امیدها را برای تحقق این رویای دیرینهی بشر زنده کرده است.
نوشتار زیر، ترجمهی یکی از مقالات سایت معتبر Nature و نوشتهی فیلیپ بال (Philip Ball) است. وی نویسندهی علمی و سردبیر سایت Nature و نویسندهی کتابهای علمی از جمله «H2O بیوگرافی آب» و «جرم انتقادی» است.
اجازه ندهید نام جذاب تله پورت کوانتومی (quantum teleportation) شما را منحرف کند؛ سوالات الهام گرفته از این پدیدهی اشتباه نامگذاری شدهی جنجالی به قلب مکانیک کوانتومی بازمیگردد. «اولین شی تله پورت شده به مدار زمین»: این تیتر بیبیسی باید یکی از خارق العادهترین تیترهای امسال باشد. به نظر میرسد برای اولین بار، آیندهی وعده داده شده در فیلمهای علمی تخیلی، فرارسیده است! این مقاله در مورد گزارشهایی از دانشمندان چینی صحبت میکند که حالت کوانتومی فوتونی بر روی زمین را به فوتون دیگری روی ماهوارهای در حال پرخش در فاصلهی حدود ۱۴۰۰ کیلومتری زمین، منتقل کردند. این نوع انتقال که به تله پورت کوانتومی معروف است، اولین بار ۲۰ سال پیش در آزمایشگاه ثابت داده شده بود.
عبارت تله پورت کوانتومی میتواند شما را به اشتباه بیاندازد، درست مثل تیتر بیبیسی! گزارش کار این کشف نشان میدهد دانشمندان به طور موفقیت آمیزی ذرات کوانتومی درهم تنیده را انتقال دادهاند. اگرچه ممکن است خیلی گیج شوید، اما باید بدانید برخلاف دستگاههای تله پورت در فیلمهای علمی تخیلی، در این فرایند کوانتومی چیزی به صورت فیزیکی منتقل نمیشود. اما صبر کنید: مگر شخصی قبلا نمیگفت اطلاعات، فیزیکی است؟ این فیزیکدان رولف لانداور (Rolf Landauer)، پیشگام نظریهی اطلاعات بود، پس اگر چیزی بهطور فیزیکی منتقل نشود، چگونه میتوان آن را از نقطهی A به نقطهی B ارسال کرد؟
این یکی از مسائل عمیقی است که فیزیکدانان و فیلسوفان کوانتومی هنوز هم دربارهی آن بحث میکنند. آیا تله پورت کوانتومی به عنوان یک اصطلاح، راهی برای نقل کردن یک ایدهی علمی است یا اصطلاحی گمراه کننده همانند آنچه در فیلمهای علمی تخیلی میبینیم؟ سوال اساسی این است که در طول تله پورت کوانتومی دقیقا چه چیزی منتقل میشود و چگونه؟ بیایید عمیق نگاه کنیم!
تله پورت کوانتومی یا تلهفرسیس کوانتومی (Quantum telepheresis)
من شک دارم اگر دو فیزیکدان اشر پرز (Asher Peres) و ویلیام ووتر (William Wootters) زمانی که این فرایند کوانتومی اولین بار در سال ۱۹۹۳ پدیدار شد، آن را «تلهفرسیس» مینامیدند، امروزه شاهد تیترهای مربوط به آن بودیم! همکار این دو فیزیکدان، چارلز بنت (Charles Bennett) بود که عبارت تله پورت کوانتومی را به جای آن پیشنهاد کرد.
این فرآیند هر چیزی که نامیده میشود، حالت کوانتومی ذرهای را بر روی یک ذرهی مشابه دیگر منتقل میکند و همزمان حالت کوانتومی ذرهی اصلی را پاک میکند. این حالت نمیتواند به طور معنی داری از حالت ذرهی اصلی که به مقصد منتقل شده، قابل تشخیص باشد: یعنی انتقال واقعا اتفاق نیفتاده، اما از هر لحاظ مشابه ذرهی اصلی است. حتی اگر ندانید چه اطلاعاتی ارسال میکنید، (یعنی حالت کوانتومی ذرهی اصلی را ندانید)، باز هم، همین امر، صادق است. این نکته، بسیار مهم است، زیرا اندازهگیری یک سیگنال کوانتومی نامعلوم میتواند آن را مختل کرده و تغییر دهد.
تله پورت حالت کوانتومی، از پدیدهی درهم تنیدگی کوانتومی (quantum entanglement) به عنوان وسیلهای برای انتقال استفاده میکند. وقتی دو یا چند ذره، درهم تنیده میشوند، حالات کوانتومی آنها وابسته به یکدیگر است و در این میان، مهم نیست آنها تا چه حد از هم دور هستند. در نتیجه، ذرات در هم تنیده به صورت یک شی کوانتومی واحد رفتار میکنند که با یک تابع موج واحد توصیف میشوند (تابع موج، ساختاری ریاضی است که تمام ویژگیهای شی کوانتومی را ذخیره میکند).
به کانال علمی عرفانی زیر بپیوندید:
@wittj2
ادامه 🔮مکانیسم تله پورت کوانتومی🔮
🎷🎷🎷🎷🎷
پس تله پورت کوانتومی با در هم تنیده کردن یک جفت ذره برای راه اندازی کانال انتقال کوانتومی آغاز میشود. ذرهی A (آلیس) روی فرستنده نگه داشته میشود و ذرهی B (با ب) به گیرنده ارسال میشود. از آنجا که ذرات، درهم تنیده و در نتیجه وابسته به یکدیگر هستند، اگر آلیس عملیات فیزیکی بر روی خود انجام دهد، آن عملیات بلافاصله در حالت کوانتومی باب، منعکس میشود. آلیس ذرهی دیگری به نام C نیز دارد که حالت کوانتومی آن را نمیداند، اما میخواهد به سوی B تله پورت کند.
برای انجام تله پورت، آلیس نوع خاصی از اندازهگیری با نام اندازهگیری بل (Bell measurement) را بر روی ذرات A و C با هم انجام میدهد. بسیار مهم است که این اندازهگیری، حالت ذرهی C را برای آلیس آشکار نمیکند، اما به دلیل درهم تنیدگی دو ذرهی A و B، ذرهی B را در حالتی قرار میدهد که میتواند به هر حالتی که C در ابتدا داشت، تبدیل شود، اما آلیس با انجام این اندازهگیری، آن حالت را از خود C پاک کرده است.
عملیات مورد نیاز باب برای اعمال و کامل کردن تله پورت چیست؟ باب میتواند نتیجه را از خروجی اندازهگیری بل آلیس بدست آورد. آلیس باید این خروجی را با برخی از روشهای کلاسیکی مثل ایمیل، تلفن، کبوتر حامل و یا هر روش کلاسیکی دیگری، به باب بفرستد. هنگامی که باب آن را میگیرد، میفهمد باید چه کاری انجام دهد تا B را به شکل مشابه با اصل C تغییر دهد.
کپی کردن ممنوع!
دیدگاه رایج این است که تله پورت کوانتومی یک روش جدید انتقال اطلاعات است: نوعی وای-فای کوانتومی با سرعت بالا. نکتهی شگفت انگیز، آن است که اطلاعات کوانتومی بلافاصله (سریعتر از نور) ارسال میشوند، چون دو ذرهی درهم تنیده سریعتر از سرعت نور با هم ارتباط برقرار میکنند، پس با نسبیت خاص که میگوید هیچ چیزی نمیتواند سریعتر از نور حرکت کند، چه کنیم؟ این مسئله، اعتراض اینشتین به تفسیر استاندارد درهم تنیدگی کوانتومی را برانگیخت (که آن را کنش شبح وار از فاصله دور نامید). در واقع برای حفظ قانون علیت، نسبیت خاص هر حرکتی سریعتر از نور را ممنوع میکند: یک رویداد در یک مکان نمیتواند در زمانی کمتر از آنچه که طول میکشد تا نور بین دو مکان سیر کند، اثر فیزیکی و قابل مشاهدهای در مکان دیگری داشته باشد. واقعیت این است که تله پورت کوانتومی هیچ تاثیر علیتی را سریعتر از نور انتقال نمیدهد، زیرا شما به یک کانال کلاسیکی (در بهترین حالت، محدود به سرعت نور) نیز نیاز دارید تا فرآیند را کامل کنید.
این نکتهی مهم را فراموش نکنید که حالت تله پورت شده در حقیقت، هرگز کپی نشده است. در واقع، حالت منتقلشده در تله پورت، به کمک درهم تنیدگی نابود شده و این نکته، تضمین میکند که هرگز یک نسخهی کپیشده وجود ندارد که یک اصل اساسی در مکانیک کوانتومی به نام قضیهی تکثیرناپذیری (no-cloning) را نشان میدهد. طبق این قضیه، ایجاد یک کپی از حالت کوانتومی دلخواه (نامعلوم)، غیرممکن است. این ممنوعیت باعث بروز مشکلات مربوط به خطاهای بررسی در محاسبات کوانتومی میشود، اما فایدهی بسیار مهمی در رمزنگاری کوانتومی دارد: استراق سمع پیام رمزگذاریشده در حالات کوانتومی غیر ممکن است! قضیهی تکثیرناپذیری بیشتر ناشی از پیچیدگی فنی اطلاعات کوانتومی است. برخی محققان معتقدند این قضیه، به جای اینکه نتیجهای از قوانین مکانیک کوانتومی باشد، در واقع یکی از اصول ژرفی (تقریبا یک اصل اساسی) است که در وهلهی اول منجر به پدیدههای کوانتومی ضد بصری مانند درهم تنیدگی کوانتومی میشود.
اطلاعات چیست؟
پس دقیقا چه چیزی از طریق درهم تنیدگی منتقل میشود؟ بهطور کلی این سوالی پیچیده برای نظریهی اطلاعات کوانتومی است: مشخص نیست «اطلاعات» در اینجا به چه معناست. چیزی که در درهم تنیدگی انتقال مییابد، نه به معنای اطلاعات در مفهوم نظریهی اطلاعات کلاود شانون (Claude Shannon) است (که در آن، هر چه پیام تصادفیتر باشد مقدار انتروپی افزایش مییابد) و نه به مفهوم یادداشت اداری (که در آن اطلاعات تنها در زمینهی درست معنادار میشوند). پس اطلاعات دقیقا در مورد چه چیزی است؟
این مسئله، در قلب نظریهی اطلاعات کوانتومی، حل نشده باقی مانده است. مثلا آیا اطلاعات در مورد برخی واقعیتهای اساسی است یا در مورد اثرات مداخلهی ما در آن؟ اطلاعات عمومی به همهی ناظران و یا اطلاعات شخصی برای هر کس؟ آیا صحبت کردن از اطلاعات کوانتومی به عنوان چیزی که جریان دارد مانند مایع در لوله، از محلی به محل دیگر میتواند معنی دار باشد؟ کسی نمیداند (حتی اگر کسی به شما گفت میداند!
به کانال علمی عرفانی زیر بپیوندید :
@wittj2
🔮آفرينش جهان در نـهج البلاغه🔮🎷🎷🎷🎷🎷
مقدمه
كمتر انديشمندى درجهان است كه حضرت على(ع) را نشناسد. سخن گفتن درباب امام على(ع) كارى بس مشكل است. اما هر كسى ميتواند به اندزه ى درك و فهم خود او را بستايد. اين شخصيت بزرگ تربيت شده ى مكتب اسلام است. سخنان او نيز برگرفته از منبع وحى است بنا براين شكى در درستى سخنان او نيست. معانى و مفاهيم قرآن در عمق جان او رسوخ داشته و تمام علوم دنيا و آخرت را مى دانسته است. براى همين خود گفته است اگر پرده ها از ديدگان كنار رود هيچ به علم من افزوده نگردد.
نهج البلاغه كتابى است كه سخنان ارزشمند آن حضرت در قالب خطبه ها، نامه ها و سخنان قصار توسط مرحوم سيد رضي، گرداورى شده است.در اين كتاب حضرت على (ع) در زمينه هاى مختلف، از جمله در قسمتى از خطبه اول، در باره چگونگى خلقت جهان سخن گفته است. البته در خطبه نود و دويست و دو نيز اشاره كوتاه به جريان خلقت نموده است. اما خطبه اول مشروح تر بيان شده است.
تا كنون از خطبه ى اول در مورد آفرينش جهان تفاسير زيادى صورت گرفته است. اما اين تفاسير نتوانسته اند كه واقعيت سخنان على(ع) را بخوبى نشان دهند.چون چگونگى خلقت آسمان ها و زمين ارتباط تنگاتنگى با علم نجوم و فيزيك دارد. اما پيشرفت علم نجوم و ارائه نظريه هاى جديد و موفقيت نسبى آن ها قدرت ما را در درك سخنان آن حضرت زيادتر كرده است.
بشر در طول تاريخ هميشه تلاش كرده است تا بفهمد كه جهان چگونه بوجود آمده است .تا بدينوسيله بتواند در جهانى كه در آن زندگى مى كند به آن معنى و مفهوم ببخشد. براى همين نظريه هاى زيادى تا كنون عنوان شده است اين نظريه ها تلاش كرده اند، تا توضيح دهند كه جهان از چه وچگونه بوجود آمده است ؟ و چگونه در حال تداوم است؟ و چه قوانينى بر آن حاكم است؟ و بالاخره سرنوشت اين جهان چيست؟
در اين رابطه از نظريه هاى مهمى كه امروز بر جهان علم حكمفرمايى مى كنند، نظريه ى متعارف ا نفجار بزرگ است. و نظريه ى ديگر موسم به جهان تورّمى است. اين دو نظريه گرچه بسيارى از حوادث جهان را بادقت توضيح و تبيين مى كنند. اما از جهاتى دچار تناقضات و كاستى هايى هستند. كه هنوز براى آن ها پاسخى پيدا نشده است. سخنان حضرت على(ع) در باره ى خلقت جهان در نهج البلاغه گر چه منحصراً با نظريه انفجار بزرگ و مدل تورّمى جهان انطباق كامل ندارد، اما هر دو را در بر دارد. گويا اين دو نظريه گوشه اى از حقيقت را، نه همه آن را بيان دشته اند.
دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين تو ضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
اين مجموعه در دو بخش تقديم شده است كه بخش اول پيش زمينه اى براى بهتر فهميدن بخش دوم است. براى همين بخش اول بطور خلاصه آورده شده است .اميد است كه اين نوشته دريچه اى باشد تا ما از طريق آن افق تازه اى را در باره ى خلقت جهان پيش روى خود ببينيم.
به کانال علمی عرفانی زیر بپیوندید :
@wittj2
ادامه ی مبحث آفرینش جهان در نهج البلاغه🔮
2ـ نيروى الكترو مغناطيسي:
اين نيرو زمانى مطرح مى شود كه بارهاى مثبت ومنفى در ميان باشد، بنابراين عامل نگه دارى الكترون ها در دور هسته، نيروى الكترو مغناطيسى مى باشد. عامل ايجاد اين نيرو فوتون ها يا ذرات نورى هستند كه مسئول رانش الكترون ها از هم وهمچنين پروتون ها از هم مى باشد.
3ـ نيروى ضعيف:
اين نيرو بر بيشتر ذرات بنيادى تا ثير دارد.ومسئول راديواكتيو عناصر سنگين مى باشد كه طبق آن هسته ى بعضى از اتم هاى سنگين وبزرگ فرو مى پاشند وبه هسته هاى سبكتر تبديل مى شوند. گفته مى شود، كه اين نيرو توسط ويكون ها انتقال پيدا مى كنند.
4ـ نيروى گرانش:
اين نيرو ، نيروى است عالم گير يعنى ،هر ذره اى بر حسب جرم و انرژى آن را حس مى كند. نيروى گرانش بردى دور و دراز دارد و نسبت به نيرو هاى ديگر ضعيف است. اما وقتى نيروى گرانش ستارگان و سيارات دست به دست هم ميدهند و به هم افزوده ميشوند نيروى سترگى را بوجود مى آورند . اين نيرو هميشه بصورت جاذبه عمل ميكند. اما نيروهاى ديگر گاه بصورت جاذبه و گاه بصورت دافعه عمل ميكنند ، و بردى كوتاه دارند. ذره اى كه اين نيرو را منتقل مى كند گراويتون نام دارد كه جرمى ندارد . همين نيرو است كه باعث شده است كه زمين پروانه وار به دور خورشيد بگردد و كهكشان ها با انبوهى از ستارگان آرايش خود را حفظ كنند و اگر نيروى گرانش نبود، جهان به اين صورت حيرت انگيز هرگز شكل نمى گرفت .
⭐️ستارگان و كهكشان ها⭐️
زمانيكه توده هاى بزرگى از مواد به صورت گازها و گردوغبارها توسط نيروى گرانش منقبض ميشوند و بر اثر آن واكنش هاى هسته اى در دل اين توده منقبض شونده شروع به فعاليت ميكند ستاره ها متولد ميشوند .ستاره ها انواع مختلفى دارند برخى از آن ها كوچك ، برخى متوسط ، برخى نيز غول پيكرند .ستارگان غول پيكر خيلى سريع سوخت خود را به اتمام مى رسانند. و منفجر مى شوند .اما ستارگانى مانند خورشيد عمر زيادترى دارند. و ميلياردها سال با قدرت زندگى مى كنند.سوخت عمده ستارگان ئيدروژن است.وقتى كه در مركز ستارگان هسته هاى ئيدروژن به هم پيوند مى خورند و هسته هاى هليم را مى سازند ستاره ملتهب شده و مى درخشد . در جهان ميلياردها ، ميليارد ستاره وجود دارد.اما اين ستاره گان مجموعه هاى عظيمى را تشكيل داده اند.ه به آن ها كهكشان مى گويند.كهكشان ها انواع مختلفى دارند ما در كهكشان راه شيرى بسر مى بريم وقتى شب به آسمان نگاه مى كنيم در واقع از پهلو كهكشان راه شيرى را مى بينيم براى همين بصورت راه روشن بنظر مى رسد. كهكشان راه شيرى از نوع كهكشان هاى مار پيچى است. چون بصورت قرص تخت مى باشد كه بازوهاى به صورت مارپيچ از آن خارج شده است.
منظومه شمسى ما در يكى از بازوهاى آن قرار دارد. طول كهكشان راه شيرى صد هزار سال نورى و ضخامت آن بيست هزار سال نورى است.و بيش از صدو بيست ميليارد ستاره به گرد مركز آن در حال چرخش هستند .
كهكشان راه شيرى در آسمان تنها نيست بلكه ميلياردها كهكشان در مجموعه هايى به گرد هم مى گردند. كهكشان ما هم در مجموعه ى 24 تايى به نام كهكشان هاى گروه محلى به گرد يكديگر مى گردند اما اين خوشه هاى كهكشانى يك اجتماع بزرگ كهكشانى را بوجود آوردند كه به آن ابر خوشه ى كهكشانى ميگويند.اين ابر كهكشانى در حال انبساط است.
سياهچاله چيست؟
ستارگانى كه از خورشيد ما بزرگتر هستند مثلاً 5 / 2 برابر خورشيد جرم دارند خيلى زود عمر خود را سپرى مى كنند و بر اثر گرانش به سختى فشرده ميشوند.
و سپس با يك انفجار شديد مقدارى از ماده ى خارجى خود را به بيرون پرتاب مى كنند. اما نيروى گرانش باقى مانده ى ستاره را همچنان فشرده تر مى كند، بحدى كه نه تنها اتم ها درهم فرو مى ريزند.بلكه هسته ى اتم ها نيزدرهم مى شكنند وآن وقت چيزى نمى تواند از در هم پيچيدن اين ستاره توسط گرانش جلوگيرى كند. در نتيجه ، اين ستاره به يك نقطه ى فوق چگال فرو مى رود. و هر چيز يكه حتى نور به دام آن بيافتد ديگر قادر نيست از آن بگريزد . چنين خصوصيتى باعث ميشودكه سياهچاله ها در آسمان ديده نشوند. به کانال علمی عرفانی زیر بپیوندید :
@wittj2
ادامه مبحث آفرینش جهان در نهج البلاغه
⭐️نظريه ى انفجار بزرگ⭐️
اين نظريه در جواب اين سئوال كه جهان چگونه بوجود آمده است و بعد از آن چگونه تاكنون تداوم پيدا كرده است?ميگويد:جهان از يك نقطه ى كه حجمى برابر صفر داشت, و بى نهايت داغ و بى نهايت چگال بود شكل كرفته است . بدين صورت كه اين نقطه با يك انفجار بزرگ شروع به ا نبساط نموده فضا ، زمان وماده را بوجود آورد .با آغاز انفجار انبوهى از ذرات وضد ذرات از فوتون هاى پر انرژى بوجود آمدند وقتى دما به قدر كافى سقوط كرد برخى ازذرات مثل كوارك ها والكترون ها توانستند موجوديت حفظ كنند سپس پروتون هاونوترون ها از كوارك ها شكل گرفتند چون دما به هزار ميليون درجه كلوين نزول كرد بسيارى از پروتون ها ونوترون ها باهم گداختند و هسته هاى هليوم را بوجود آوردندوقتى بيشتر نوترون ها مصرف شدند پروتون هاى باقى مانده هسته هاى ئيدروژن را بوجود آوردند پس از گذشت 700هزار از آغاز انفجار دما به 50هزار درجه كلوين رسيد اين فرصتى بود كه الكترون ها بتوانند دور هسته هاى هليوم و ئيدروژن به پرواز در بيايند تا اتم هاى هليوم و ئيدروژن را بوجود بياورند .اما بنا بر دلايلى در شرايط اوليه جهان بجز اتم هاى هليم و ئيدروژن اتم هاى ديگر نمى توانستند بوجود بيايند فقط مقدار نا چيزى از اتم هاى ليتيم ،برليم و بور بوجود آمدند عناصر سنگين تر به مرور زمان در دل ستارگان غول پيكر شكل گرفتند و بعد از انفجار اين ستارگان عناصر سنگين تر در فضا پراكنده شدند تا مقدمه تشكيل ستارگان و سيارات ديگر را فراهم آورند. بدين صورت حياتى مثل حيات كره زمين شكل بگيرد.جهان اوليه توانست 75 درصد ئيدروژن و 25 درصد هليم را بصورت ابرهاى از گاز بوجود آورد كه اين ابر ها در گستره فضا انبساط پيدا كرده و جهان را پر كرده بودند اما پس از گذشت هزار ميليون سال از آغاز انفجار نيروى گرانش اين ابرها را در انبوهه هايى گرد هم ميآورده تا باعث شكل گيرى ستارگان و كهكشان ها شود اين نظريه گرچه مى تواند بسيارى از مسائل مربوط به كيهان را بخوبى توضيح دهد، اما خود با مشكلات عديده اى روبرو شده است كه برخى از آن ها عبارتند از :
1ـ تئورى انفجار بزرگ نمى تواند توضيح منطقى در باره چگونگى بوجود آمدن كهكشان ها و ستارگان ارائه دهد زيرا انفجار اوليه بايد با چنان سرعتى ماده را بخارج پرتاب كرده باشد كه كهكشان ها و ستارگان فرصت تشكيل نداشته باشند، بلكه منشاْ كهكشان ها مى تواند انبوهه هائى از يك سوپ داغ اوليه برگردد كه اجزاى آن از ذرات زير اتمى مانند كوارك ها تشكيل يافته باشد.2ـ چرا جهان با اين وسعت و فراخى جلوه يكسان دارد و از همه جهات و از تمام نقاط فضا يكجور ديده ميشود اين در حالى است كه گفته ميشود عمر جهان 15 تا 18 ميليارد سال است پس در اين مدت طبق نظريه انفجار بزرگ كهكشان ها چگونه توانستند با هم تبادل گرمايى ايجاد كنند.⭐️نظريه جهان متورّم ⭐️اين نظريه را دانشمندى بنام آلن گوث فيزيكدان نظرى از امريكا در پاسخ به مشكلات نظريه انفجار بزرگ در سال 1981 ارائه كرد.
طبق اين نظريه در ابتداى جهان نقاط پر انرژى با گرماى بسيار شديد وجود داشته است كه در كسرى از ثانيه دچار انبساط عظيمى شدند كه اندازه جهان در اين مدت ناچيز 1030 برابر شد .و سپس به سرعت دماى آن افت كرد و در آن تغيير حالت رخ داد اين تغيير حالت با بر خاستن حباب ها همراه بوده است كه هر كدام از اين حباب ها مثل بادكنك رشد كردند و به انبساط خود ادامه دادند و حباب هاى متعددى را بوجود آوردند. مانند ، كترى پر از آب كه مى جوشد و در روى آن حباب تشكيل مى شود اين تشكيل حباب ها (گذر از مايع به گاز ) تغيير حالتى نظير حالت گوث است . زمانيكه اين تغيير حالت در جهان اوليه با بر خاستن حباب ها رخ داد جهان در حالت انفجار بزرگ با انبساطى نسبتاً يكنواخت قرار گرفت .اين نظريه اولين انديشه نو در كيهان شناسى در چند دهه اخير است. ظهور اين نظريه مسائلى را به ميان كشيد كه برخى از آن ها هنوز بدرستى حل نشده است.
⭐️نظريه ى حالت پايدار⭐️طرفداران اين نظريه عقيده دارند كه جهان هم در زمان بى تغيير است وهم در فضا يكنواخت و نوعى حالت پايدار بر جهان حكمفرماست.در عين حال جهان در حال انبساط است ،وماده هرلحظه خلق ميشود وجاى خالى كهكشان هاى درحال انبساط را اشغال مى كند.در واقع كهكشان ها شكل ميگيرند،دور ميشوند و مى ميرند وجاى خالى آن ها دوباره توسط كهكشان هاى ديگر اشغال مى شود و اين روند هميشه برقرار است .چنين جهانى تا ابد ادامه دارد.اما اين نظريه ى امروز توجه كمتر كسى را به خود جلب مى كند چون شواهد و مدارك موجود چنين جهانى را رد مى كند.و ما در جهان در حال توسعه بسر مى بريم.⭐️جهان باز يا بسته⭐️همه دلايل و شواهد نشان مى دهد كه جهان بسرعت در حال انبساط است در اين زمينه فرقى نمى كند كه ما نظريه متعارف انفجار بزرگ را بپذيريم ويا نظريه جهان تورمى را اما اين انبساط تا كى ادامه دارد؟
@wittj2
ادامه مبحث آفرینش جهان در نهج البلاغه⭐️
اينها سئوالاتى هستند كه در صورتى ما قادر به جواب دادن آن هستيم كه اولاً ميزان ماده را در جهان هستى بدانيم ثانياً سرعت گريز يا سرعت دور شدن كهكشان ها را بتوانيم محاسبه كنيم. چنين حالتى شبيه موشكى است كه از زمين پرتاب مى شود اگر سرعت موشك پائين تر از سرعت بحرانى باشد بالاخره با كَنده شدن سرعت به طرف زمين برمى گردد و اگر سرعت موشك بيشتر ازسرعت بحرانى باشد از قيد جاذبه ى زمين خارج مى شود و ديگر به زمين بر نمى گردد سرعت گريز نيز به اندازه جرم سياره بستگى دارد هر جرم سياره بيشتر باشد بايد سرعت گريز يا دور شدن نيز بيشتر شود تا بتواند از گرانش سياره فرار كند.
اگر جرم جهان به اندازه اى باشد كه بتواند نيروى گرانشى توليد كند كه سرعت فرار كهكشان ها را متوقف سازد جهان ما بسته است. در اين صورت تمام جهان هستى بعد از توقفى كوتاه حركت به سوى هم را آغاز مى كنند. بالاخره با گذشت زمان، اجرام هستى لحظه به لحظه به هم نزديكتر شده و روى هم انباشته مى شود وبر اثر گرانش در يك نقطه ى بسيارفشرده، در هم مى پيچند.
بدين صورت جهان هستى در يك آوار بزرگ خاموش مى شود اما آيا اين نقطه ى بسيار چگال دوباره منفجر مى شود تا جهان ديگر شكل بگيرد يا خير؟ برخى از دانشمندان مثل فريدمن ( 1922 ) معتقد هستند كه جهان سيكل انبساط و انقباض را به طور مداوم طى مى كند اما چنين نظرى حرف وحديث هاى زيادى را در پى داشته است. اما اگر جرم (ماده) جهان پائين تر از چگالى بحرانى باشد در اين صورت جهان الى ا لابد منبسط خواهد شد كهكشان ها آنقدر از هم دور مى شوند كه مشاهده ى آن ها ازهمديگر غير ممكن است .همانطور كه كهكشان ها از هم دور مى شوند ستارگان يكى پس از ديگرى عمر خود را سپرى كرده وخاموش مى شود و در مركزكهكشان ها روى هم انباشته شده و بصورت سياهچاله هاى پرجرم در مى آيند و با گذشت زمان بسيار طولانى ( 29 10) ما ديگر در فضاى بسيارگسترده بجز سياهچاله هاى پر جرم چيزى نخواهيم داشت كه آن ها هم پس از حدود ( 10100 ) سال با تشعشع انرژى بصورت امواج كم كم كوچكتر شده و محو مى شوند ودر نهايت چيزى جز فضاى پر از امواج بى نهايت منبسط و سرد نخواهيم داشت .به چنين جهاني، جهان باز مى گويند. در اين كه آيا جهان بسته است يا باز، دانشمندان دچار مشكلات و مسائل زيادى هستند كه تاكنون بدون جواب مانده است. گرچه زمانى تصور مى شد كه جهان ممكن است بسته باشد. اما امروز مدارك و شواهد براى يك جهان باز بيشتر است و در آينده اين وضعيت ممكن است تغيير كند.
@wittj2
ادامه مبحث آفرینش جهان در نهج البلاغه🔮
1ـ شكافت فضاها
قبل از پرداختن به اصل موضوع بايد گفت كه جهان مادى مجموعه ى كليه موجوداتى است كه در ظرف فضا وجود دارد. البته فضا هم جزيى از جهان هستى است كه خلق شده است. تصور اين مسئله كه قبل از خلقت هيچ چيزى حتى فضا هم وجود نداشته است ، براى ما مشكل است. براى همين حضرت على (ع) به شكافت فضا اشاره نموده و فرموده است:
ثم انشا سبحانه فتق الاجوا ، وشق الارجا ، و سكائك الهوا ، «پس ( از اينكه به اجمال خدا را شنا ختى و به نحوه خلقت خداوند برخورد نمودى در ادامه بدان كه) خداوند شكافت فضاها را ، اطراف ونواحى آنرا باز نمود، و در بالاى فضا هوا را خلق نمود.»
فتق: يعنى شكافتن ، گشودن و باز كردن است.
مرحوم علامه طباطبائى مفسر بزرگ اسلامى مى فرمايد: فتق يعنى انشقاق جزها از كل ها، جدا كردن موجودات و نشر و زياد كردن آن ها ، گسترش جهان به سبب خلقت جديد.
معناى «فتق الاجواء» نشان مى دهد كه جهان يكپارچه ودر يك جا جمع شده بود چون در اين صورت است كه شكافتن و گسترش دادن معنى پيدا مى كند. تا چيزى در يك جا جمع نباشد نيازى به سخن گفتن ، از شكافتن وگشودن نيست.
علاوه بر آن طبق نظر بعضى از مفسران آيه ى 30 سوره ى انبياء به يكپارچگى آسمان وزمين اشاره نموده است. اين يكپارچگى به معنى اين است كه جهان در يك جا جمع شده بود و خداوند آن ها را از هم گشوده است.
در حديثى از امام صادق(ع) وارد شده است كه خداوند قبل از خلقت جهان جرثومه اى را خلق نمود كه اين جرثومه سر آغاز جهان هستى شد. از آنجايى كه اصل وريشه ى هر چيزى را جرثومه مى گويند پس بايد اصل و ريشه جهان هستى يك چيز و در يك جا جمع بوده باشد. سپس خداوند به شكافتن آن پرداخته است.
سخن حضرت على(ع) كه مى فرمايد : شق الارجاء،وسكائك الهواء، نشان ميدهد زمانيكه فضاها شكافته مى شود جهان بسرعت از هر طرف به انبساط مى پردازد تا جاى خالى براى خلقت فراهم آيد. اما جاى خالى به معنى اين نيست كه چيزى در آن نبوده است، بلكه اين فضاى خالى بايد پراز ذراتى بوده باشد كه در حال ايجاد و گريختن از مركز خلقت بوده باشد. شايد براى همين باشد كه حضرت در ادامه مى فرمايد، خداوند آب را بر پشت باد سخت وزنده قرار داد.
همچنين شكافتن فضاها به طور ضمنى به ما مى گويد، كه جهان براى گسترش از يك نقطه خيز برداشته است و اين خيز باعث بادى سهمگين شده كه حضرت در ادامه به آن اشاره نموده است. اما آيا حضرت على(ع) هم در اينجا از يك انفجارگونه آغازين سخن گفته است؟ ( همانند نظريه انفجار بزرگ) براى پاسخ بايد سخنان حضرت على(ع) را بدقت بررسى كنيم.
2ـ جارى شدن آب در فضا
فاجرى فيها ماءا متلاطما تياره ، مترا كما زخاره ، حمله على متن الريح العاصفة، والزعزع القاصفة « پس جارى ساخت خداوند آبى پر جنب وجوش و موّاج را كه بسيار متراكم و روى هم انباشته بود بر پشت بادى سخت وزنده و در هم كوبنده قرار داد.»
فعل اجرى ، نشان مى دهد كه اين آب به سرعت در فضا در حال رفتن و انبساط بوده است و ميل داشته كه پراكنده شود. وهر چيزى بايد قبل از پراكنده شدن در يك جا جمع باشد تا انبساط و پراكندگى معنا پيدا كند. از طرف ديگر اين آب بر پشت باد سخت وزنده و پر سر وصدا قرار داشته است. يعنى باد وآب هردو در حال انبساط بوده اند واين انبساط نشان مى دهد كه آب وباد هر دو حركتشان را از يك نقطه شروع كرده اند. بيش از يك نقطه هم در جهان اوليه نبايد وجود داشته باشد چون هيچ مكانى قبل از جارى شدن آب و باد كه با شكافت فضا آغاز شد وجود نداشته است بلكه تصور مى رود وزيدن باد و جارى شدن آب بعد از مدت زمانى خيلى كم ازشكافت فضا صورت گرفته باشد اين مدت زمان احتمالا كسرى از ثانيه بايد بوده باشد.يعنی زمانى كه فضاها شكافته شد بى درنگ باد وزيد وهمزمان آب را حمل نمود.
به کانال علمی عرفانی زیر بپیوندید :
@wittj2
ادامه مبحث آفرینش جهان در نهج البلاغه🔮
وجود اين باد پر سر صدا وسريع كه آب را حمل مى كرد به ما تلقين مى كند كه انفجار ناگهانى در ميان بوده است كه ازيك نقطه شروع شده و در حال دور شدن از مبدا تكوينش بوده است. فلذا بررسى دقيق سخنان حضرت نشان ميدهد، كه گريزى از قبول يك حالت انفجار گونه در جهان آغازين نيست و همچنين گريزى از قبول آغاز جهان از يك نقطه نيست، زيرا هيچ چيزى حتى فضا قبل از آغازجهان وجود نداشته است. حالا فرض كنيد اگر جهان بخواهد بصورت تدريجى شكل بگيرد لاجرم بايد از يك نقطه شروع شده و گسترش پيدا كند.چنين سخنانى نشان مى دهد كه در جهان اوليه يك نقطه بسيار پر انرژى بسرعت براى انبساط وگسترش خيز بر داشته است وپس از اندكى از آغاز جهان باد حاصل از انفجار ،انبوه آب در حال خلق شدن را حمل نموده است.
اما چنين برداشتى از سخنان حضرت على(ع) با نظريه انفجار بزرگ تفاوت هايى وجود دارد، و آن اين است كه در نظريه انفجار بزرگ جهان و تحولات آن بايد تنها از يك انفجار ناشى شده باشد و اين انفجار به تنهايى جهان را بوجود آورده و مسئول تمام پيامدهاى تكاملى آن است.
اگر از سخنان امام على(ع) يك حالت انفجار گونه را استنباط كنيم، آن وقت بايد بگوئيم كه حضرت على(ع) يك انفجار را براى گسترش و ايجاد خلقت كافى نمى دانسته است. براى همين بعد از اينكه در باره ى انفجار گونه اوليه و حوادث بعد از آن سخن گفته، انفجار گونه ى دومى را مطرح نموده است و اختلاف ايندو را نيز از جملات آن حضرت بخوبى مى توانيم درك كنيم كه بزودى شرح آن خواهد آمد.
سخن حضرت كه مى فرمايد:
فاجرى فيها ماء … پس جارى ساخت در آن آبى
ماهيت اين آب چه بوده است؟
اين آب چند خصوصيت داشته است:
1ـ بسيار پر جنب وجوش بود .اين نشان ميدهد كه انرژى جنبشى اين آب بسيار بالا بوده است . دليل حتمى آن هم بايد اين باشد كه اين آب بسيار داغ بوده و دماى آن به ميلياردها درجه مى رسيده است.
2ـ اين آب بسيار متراكم بوده است. اين تراكم فشردگى ذرات آب را نشان ميدهد. يعنى در واحد حجم چگالى اين آب بسيار بالا بوده است.شايد اين آب نسبت به آب آشاميدنى ما ميلياردها بار فشرده تر بوده است.(چون در همه ى اين موارد صيغه ى مبالغه بكار رفته است.)
3ـ از اين آب جهان هستى شكل گرفته است. اين خصوصيات نشان ميدهد ، آبى كه حضرت على(ع) از آن سخن گفته است ،آبى با خصوصيات عجيب بوده است، كه ما در روى زمين آن را هرگز تجربه نكرده ايم و بسيار ساده لوحانه خواهد بود كه ما فكر كنيم اين آب همانند آبى بوده است كه ما آن را مياشاميم ويا به تجربه در زمين آن را ديده ايم .
اين سخن حضرت على(ع) مارا متوجه سخن امام صادق(ع) ميكند، كه به يكى از منكران خداوند در حاليكه به سنگى اشاره كرده بود ، فرمود ، اين سنگ از آب ساخته شده است .اما آن شخص اين سخن را نپذيرفته بود و سخن حضرت را به سخره گرفته و گفته بود ، چگونه ممكن است آبى كه من مياشامم روزى چنين سنگى را بوجود آورده باشد.حضرت درجواب فرموده بود منظور ما اين آب نيست.
امروزه ما ميدانيم كه چگونه در درون زمين ماگما وجود دارد و از دهانه آتشفشان ها بيرون مى آيد سپس سرد شده و به سنگ تبديل ميشود .اين ماگما كه بصورت مايع گداخته با دماى بالاست،بصورت آب، روان است .
اما ساختار اين آب چگونه بايد بوده باشد ؟
از آنجائيكه به علت دماى بسيار بالا هيچ اتمى نمى توانسته در شرايط اوليه جهان موجوديت خود را حفظ كند و همچنين اجزاى اتم نيز در چنين دمايى متلاشى ميشدند بايد اين آب از اجزاى بنيادينى كه ميتوانسته چنين دمايى را تحمل كند، تشكيل يافته باشد. اين اجزا احتمالًا كوارك ها ميتوانند باشند . چون طبيعتى كه ما ميشناسيم در اصل و ريشه از سه ذره تشكيل يافته است . كوارك بالا ، كوارك پائين و الكترون. در حقيقت اين سه ذره قوام دهنده اتمى هستند كه جهان از آن ساخته شده است.
پس بايد آب انبوهى كه در جهان آغازين وجود داشت درياى جوشانى بوده باشد كه عمدتًا از كوارك ها ساخته شده بود. در واقع درياى اوليه درياى كوارك ها بوده است. آن وقت علم به ما ميگويد كه اين دريا چقدر بايد داغ و متراكم باشد. اما وسعت و حجم اين دريا چقدر بوده است؟
از سخنان حضرت على(ع) فهميده ميشود كه اين دريا بسيار عظيم بوده باشد آنقدر عظيم، كه توانسته هفت آسمان را بوجود آورد. و طبق آيه اى از قرآن كريم تمام آنچه كه ما بصورت ستاره مى بينيم جزء آسمان اول است، همچنان كه حضرت نيز در ادامه سحنان خود بيان داشته است كه خداوند آسمان اول را از ستاره پر كرد.طبق اين، تمام آنچه كه ما امروزه با قويترين تلسكوپ ها از ميليون ها سال نورى به كهكشان ها نظاره ميكنيم جزء آسمان اول است.
پس بايد بگوئيم كه ما مقدار نا چيزى از ماده را در جهان هستى در تير رس داريم شايد بيش از 95 درصد ماده موجود در درياى اوليه از تيررس ما خارج هستند و ما به عللى قادر نيستيم به وجود آن پى ببريم.
کانال علمی عرفانی 👇
@wittj2
ادامه مبحث آفرینش جهان در نهج البلاغه🔮
اینکه جهان هستی از آب(مایع) بوجود آمده و در جهان آغازين دريا وجود داشته است، در منابع اسلامى بسيار آمده است. كه به عنوان مثال دو نمونه آورده ميشود.
در حديثى از امام باقر(ع) آمده است كه فرمود : نخستين چيزى كه خداوند آفريد و همان منشأ همه موجودات شد آب بود .(التوحيد 67/20)
پيامبر اسلام در جواب معنى آيه ، وجعلنا من الماء كل شيئ حى ، فرمود : يعنى خداوند هر چيزى را از آب آفريد.(بحار . ج 54 . ص 208)
3ـ وزش باد نخست.
سخن حضرت على(ع) كه فرمود : پس جارى ساخت آبى را ….
نشان مى دهد كه اين آب بر پشت بادى تند در حال حركت و گريز بود است .چنين استنباط ميشود كه همزمان با گشودن فضاها ،باد و آب موجوديت يافته و به سرعت از مركز خلقت به جلو مى تاختند و مى خواستند منبسط شده و در فضاى گشاده متفرق شوند .اما ماهيت اين باد چه بوده است؟
بدون شك اين باد مثل بادى نبوده است كه ما به تجربه در كره زمين آنرا مى شناسيم. حركت مولكول هاى هوا در كره زمين را باد مى ناميم. اين حركت ناشى از اختلاف فشار در دو منطقه كره زمين مى باشد .به عبارتى گسيل مولكول هاى هوا از منطقه به منطقه ى ديگر را باد مى گويند اين گسيل ميتواند آرام يا شديد باشد .
ما همچنين بادهاى خورشيدى و بادهايى كه از اعماق فضا مى آيد نيز مى شناسيم فرق اين بادها با بادهاى سطح زمين اين است كه ذرات تشكيل دهنده ى بادهاى خورشيدى و كيهانى ، بنيادى و بسيار ريز هستند و غالباً با سرعت نور حركت مى كنند با توجه به اين مطالب ، پس حضرت على(ع) از چه نوع بادى سخن گفته است؟ اجزاى اين باد چگونه بوده است؟
امام على(ع) در نهج البلاغه از دو نوع باد سخن گفته است؟
1ـ بادى كه زايش داشته است.
2ـ بادى كه عقيم بوده است.
منظور از بادى كه زايش داشته است ، بادى است كه نه تنها بنيان فضا را ايجاد مى كرد بلكه با انبساط خود ذرات و امواج بنيادى را در سطح خود ايجاد مى كرد براى همين پس از گذشت اندك زمانى انبوهى از از ذرات و امواج خلق شده و درياى جوشان عظيمى را بوجود مى آورند كه در حال انبساط و حركت سريع بوده است . براى بدست آوردن درك بهتر ما بايد به توضيح دو نوع موج بپردازيم .اعتقاد به اين دو نوع موج چيزى است كه ما از تفكر در سخنان حضرت على(ع) وهمچين سخنان ملا صدرا،در باب حركت بدست مى آوريم، كه عبارتند از:
1ـ اموج اصلي: كه با طول موج بسيار بلند از يك نقطه بسيار پرانرژى قاهر وغالب به جولان در مى آيند اين امواج بعد از بوجود آمدن هرگز از بين نمى رود و گويا اجزاى اين امواج پيوستارى را تشكيل مى دهند كه در فضا در حال گسترش و انبساط هستند مثل يك طناب بزرگى كه بر اثر حركت موجى شكل امواج پشت سر هم در آن ايجاد شوند.
2ـ امواج فرعى : اين امواج وجود مستقل ندارند بلكه متكى و وابسته به امواج بزرگ هستند. همچنين اين امواج لحظه اى بيش وجود را تجربه نمى كنند.( يعنى بعد اينكه خلق شدند بلافاصله از بين مى روند) اين امواج بعلت تراكم وقدرت انرژى امواج بزرگ در روى آن ها پديدار شده و بعد از سير يك طول موج كامل نابوده شده و در امواج بزرگ محو مى شوند. اما محو شدن آن ها در امواج بزرگ مقدمه اى براى بوجود آوردن موجى همتراز ، با موج قبلى ميشود.چنين روندى تداوم پيدا ميكند و موج فرعى سيكلى از وجود و نابودى را تداوم مى بخشد.گويا تمام جهان ماده از امواج فرعى تشكيل شده است.موادى كه ما آنرادرطبيعت مشاهده مى كنيم در هر ثانيه ميليون ها بار وجود و نابودى را در خود دارد . اما مغز ما بعلت سرعت چنين روندى آنرا احساس نمى كند، بلكه همه چيز را ثابت مى انگارد.(مانند روشن و خاموش شدن سريع لامپ كه ما آن را بصورت روشنائى متداوم درك مى كنيم.) همچنين موادى كه ما در طبيعت مشاهده مى كنيم از انباشت امواج فرعى تشكيل يافته است. اما ما ماده را بصورت جامد و در غالب اتم ها مشاهده مى كنيم.
وجود امواج اصلى كه از يك نقطه بسيار پر قدرت به جولان مى آيد درك فضا را براى ما بوجود مى آورد اين نقطه پر قدرت همان نقطه اى مى تواند باشد كه خداوند فضاها را از آنجا شكافت و جهان را گسترش داد ادامه ى سخنان حضرت على(ع) به مى فهماند كه اين امواج و همجنان در حال جولان هستند و بطور متداوم از آن نقطه به پرواز در آمده و در سرتاسر هستى انبساط پيدا مى كند.
گويا حركت سريع اين امواج بعد از آغاز خلقت به باد تند تعبير شده است .كه آب را در پشت خود حمل مى كرده است . البته همانطور كه گفته شد اين امواج همزمان با حركت رو به انبساط، ماده را در سطح خود خلق مى كردند. يعنى اين امواج زايش داشته اند، بالطبع ماده ايجاد شده همراه امواج به جلو مى شتافتند . مثل اينكه باد آب را حمل مى كرد . طولى نمى كشد كه آنقدر ماده خلق شده زياد مى شود، كه شرايط فيزيكى جديدى بوجود مى آيد تا مانع انبساط ماده شود . براى همين حضرت فرموده است:
ادامه دارد...
@wittj2