⭐️ ┊ ┊ ┊ ⭐️ 🌙 ┊🌙 ┊ ⭐️ ‌ ♻️🌙خلاصه اعمال ماه رجب🌙♻️ *غسل اولین روز و نیمه ماه رجب و آخر رجب *روزه اولین روز و نیمه ماه رجب و آخر رجب *در طول ماه رجب 100 مرتبه بگوید: أسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ *در طول ماه رجب 1000 مرتبه "لا إِلَهَ إِلا اللهُ" *در طول ماه رجب روزانه 70 مرتبه بگوید: "أَسْتَ

#شب_آرزوها #استاد_شجاعے 🌙باید یه مُهندسِ واقعے بشی❗️ و هِرَمِ آرزوهات رو بریزے پایین، و دوباره از نو بچینی.... حالا، شب آرزوها ؛ اول از همه، میخوای از خدا چے بخوای؟

قرائت سوره توحید در ماه رجب

✍آداب نماز 💠💠شیوه انتخاب مسجد برای نماز جماعت 💠علامه سید محمد حسین طهرانی - رضوان الله تعالی علیه - از مرحوم حجة الاسلام آقای علامه لاهیجانی انصاری - رحمة الله تعالی علیه - که به کحضر شریف حضرت آقا 🔷سید علی قاضی تشریف حاصل کرده اند نقل می فرمایند که جناب قاضی به ایشان فرموده بودند 🔹در یک مسجد همیشه نماز نخوانید، به مساجد دیگر نیز بروید و هر جا دیدید حال پیدا کردید، آنجا نماز بخوانید و هر جا که دیدید حال پیدا نکردید، مکان خود را تغییر دهید و از 🔸این مسجد به مسجد دیگر انتقال یابید و خلاصه آن که توقف در یک مکان بی مورد است و باید دایما دنبال حال بود و از هر جا به جای دیگر منتقل شد و هر جا حال بهتر بود، 💠آنجا را انتخاب نمود، اگر در مسجد کوفه نشد به مسجد سهله بروید و اگر در سهله نشد به مسجد کوفه بروید و هکذا. 🔷موسیا آداب دانان دیگرند - سوخته جان و رونان دیگرند. اما در خانه سعی شود نماز را در مکان مشخص و معینی بخوانید برای همین می گویند مستحب است محتضر را جایی که نماز می خوانده بخوابانید. 📕معادشناسی، علامه طهرانی، حکمت ج 7، @yavarannamaz

#احکام_نموداری (دوره کامل احکام) ⭕️ ندونستن قبله❓❓ ✍ اگر قبله رو ندونستیم، به کدوم طرف باید نماز بخونیم؟ @yavarannamaz

درود بر همراهان گرامی صبح بخیر🌻 ✨الہي إلهی، عارف را با عرفان چه كار، عاشقْ معشوق بیند نه این و آن. 📚#الهی_نامه_حسن_زاده_آملی 👇 @wittj2

عاقل نمی‌باشم دمی عشق این تقاضا می‌کند غافل نمی‌باشم دمی عشق این تقاضا می‌کند در فکر اویم صبح و شام در ذکر خیر او مدام کاهل نمی‌باشم دمی عشق این تقاضا می‌کند #فیض_کاشانی🌻❤️ 👇 @wittj2

⭐️شفاعت فاطمی 🎷علامه مروجی سبزواری رسول اکرم (ص):🌻إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ، لِأَنَّ اَللَّهَ فَطَمَهَا وَ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّارِ علمی عرفانی👇 @wittj2

🔮🎷حکمت چیست؟ علامه مروجی سبزواری🌻 سوره مبارکه کوثر می فرماید:  اِنّا اَعْطیناکَ الکُوثَر ما به تو کوثر را اعطا کردیم،این کوثر حکایت از مقام دیگری هم برای حضرت زهرا می کند.کوثر اصلش به معنای خیر کثیر است. قرآن در بهشت از یازده نهر و همچنین از رودها و حوض کوثر که اصل و سرچشمه همه ی آن رودها است،اسم میبرد. تمام رودهای بهشت از کوثر تغذیه می شوند و آب منشاء حیات است،بنابراین حیات در بهشت به طور کلّی از ناحیه حضرت زهرا سلام الله علیها است،چنانکه حیات در دنیا از ناحیه ایشان است و آن حضرت منشاء حیات همه موجودات عالم ،اَعَم از جمادات و حیوانات و انسانها و ملائکه هستند. آب و حیات خیر کثیر است. آیه دیگر که از بُعد دیگر کوثر را معنا می کند و آن آیه این است که البقرة :269   یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَد أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ در این آیه صحبت از خیر کثیر شده است،که خداوند حکمت را به هر کس که بخواهد عطا می کند و به هر کس که خداوند حکمت را عطا فرمود به او خیر کثیر داده است . اصل کلمه کوثر مبالغه در کثرت است ، کوثر بر وزن فَوعَل چیزی که خیلی زیاد است ، خیری که خیلی زیاد است. در این آیه شریفه کوثر را عبارت از حکمت دانسته است که خداوند به هر کس که بخواهد حکمت عطا می کند و به هر کس که حکمت عطا کرد خیر کثیری به او عنایت کرده است . از آن طرف می فرمایند کوثر و خیر کثیر حضرت زهرا سلام الله علیهاست ، و در این آیه می فرماید : حکمت همان خیر کثیر است، پس اینکه فرمود: اِنّا اَعْطَیناکَ الکوثَرْ ما به تو خیر کثیر دادیم؛بنابراین حضرت زهرا سلام الله علیها همان حکمت است و ایشان از مقام حکمت برخوردار است . حکمت چیست؟حکمت خیر کثیر است. پس حضرت زهرا سلام الله علیها همان حکمت و خیر کثیر است . حکمت معمولا در علم اخلاق یک معنا و در عرفان یک معنا و در علم فلسفه معنای دیگری دارد. در علم فلسفه وقتی می گویند حکمت،به معنای قوّه ای است که انسان می تواند بوسیله محاسبات عقلی در احوال وجود تحقیق بکند و حقایق مربوط به وجود را کشف بکند.مثلاً در علم ریاضی از خصوصیات اعداد صحبت می کنند ، در علم طِب از خصوصیّات بدن صحبت می کنند ، در علم ستاره شناسی از خصوصیات ستاره ها صحبت می کنند،امّا در فلسفه از خود وجود صحبت می کنند که چه خصوصیاتی دارد،مثلا وجود اصیل است ، وجود مشکک است.حکمت آن علم به خصوصیات وجود است که انسان از راه عقل و استدلالهای عقلی بتواند آن خصوصیات وجود را کشف کند،بنابراین می گویند حکیم کسی است که آن عصای استدلال را بردارد و عقل خود را مجهز به عصای استدلال بکند و در عالم وجود راه بیفتد و خصوصیات وجود را کشف بکند،در اصطلاح فلسفه به این حکیم میگویند. در علم اخلاق حکمت عبارت از آن حدّ وسط است،بین دو حدّ افراط و تفریط قوه ی فکریه است.در علم اخلاق انسان دارای سه قوه است:قوه فکریّه که با آن فکر می کند که چه کاری بکنم که منافع را کسب و ضررها را دفع بکنم،چطور تجارتم را گسترش بدهم، با فکر کردن منافع را به سوی خودش جلب می کند. قوه دیگر قوه شهویه است،بعد از اینکه انسان فکر کرد که چطور منفعت را به سوی خودم جلب بکنم این قوه شهویه را استخدام می کند که برود و آن منفعت را کسب بکند،مثلا انسان تشنه است،با خودش فکر می کند آن آبی که روی میز است را باید بخورم،فکر می کند که خوردن آن آب به مصلحت من است، اینجا است که این قوه فکریه شهوت را استخدام می کند و این قوه شهوت اعضا را به حرکت در می آورد و انسان به طرف آب میرود.قوه غضبیه اینطور است که وقتی انسان فکر میکند چه کاری بکنم که از ضرری خود را دور بکنم،مثلا وسط خیابان ماشینی به طرفش می آید قوه فکریه می گوید این ماشین با این سرعت برای تو ضرر است،خودت را دور کن، اینجا به قوه غضبیه دستور می دهد که انسان را دور بکند و این قوه اعضا و پاها را به حرکت در می آورد و انسان را سریع از خیابان دور می کند. پس اصل قوه فکریه است. آن قوه شهویه و غضبیه در خدمت قوه فکریه هستند، اول انسان با قوه فکریه، فکر میکند که چطور منافع را به سوی خود جلب بکند و بعد قوه شهویه را به کار وامی دارد که انسان را به سوی جلب منفعت ببرد یا فکر می کند که چگونه آن ضرر را از خودم دفع بکنم و بعد قوه غضبیه را به کار وا می دارد که انسان را از ضرر دورش بکند. این قوه فکریه دو حد افراط و تفریط دارد، حد افراطش حالتی است که به آن شیطنت میگویند،از یک شاخه به شاخه دیگر می پرد و نمی گذارد بحث تمام شود و مرتب سوال میکند.یک حد تفریط هم دارد، آن حد تفریطش بُلهْ است یعنی ابله و کودن، نمی فهمد و باید برایش تکرار بکنی،اما اگر آن قوه فکریه به آن حد وسط رسید،نه آن حالت تیزی را داشت و نه آن حالت کودنی راداشت، یک حد متعادل بود، این حد تعادل را "حکمت" میگویند.این حکمتی است که در علم اخلاق... ادامه مطلب👇👇👇 @wittj2

👆👆👆 ...این حکمتی است که در علم اخلاق مورد بحث قرار می دهند. بنابراین این حکمت یک قوّه است،این حکمت مثل فلسفه،علم نیست. در علم اَسماء خداوند، در اسماء الحُسنی وقتی می گویند حکمت،خداوند حکیم است، حکمت به معنای محکم کاری است،یعنی وقتی کسی کاری را انجام می دهد،در کارش محکم کاری بکند،خداوند حکیم است،یعنی عالم را که آفرید،محکم آفرید، متقَن آفرید، أتقَنَ کُل شیء یعنی بنای این عالم را محکم آفرید.این عالم طوری است که فرمود: ملک: تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ (1) الَّذِى خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فىِ خَلْقِ الرَّحْمَانِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ(3) هیچ تفاوت و دو گانگی در خلقت آسمان و زمین نمی یابی.ذره ای سستی و کجی در خلقت عالم می بینی؟ خیر یکنواخت و محکم است، بنابراین وقتی به خداوند می گوییم حکیم،یعنی محکم کار، خداوند کارش را محکم کرده است. حکمت در علم عرفان هم معنایی دارد که مورد بحث ما است، اینکه ما می خواهیم بگوییم حضرت زهرا سلام الله علیها در مقام حکمت است،در مقام کوثر است و کوثر را خداوند می فرماید حکمت، خیر کثیر است ، البقرة : (269) یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ که حکمت همان کوثر است، حکمت همان خیر کثیر است،و این حکمتی که اینجا فرمود آنها نیست،که مثلا ما به حضرت زهرا سلام الله علیها علم به احوال وجود دادیم، یعنی علم فلسفه دادیم، خیر، یا مثلاً آن قوه فکریه به تعادل رسیده را دادیم، خیر. یا محکم کار است،خیر،اینها نیست،بلکه در اینجا معنای حکمت عبارت است از آن معرفت شهودی به ذات الله و اسماء و صفات خداوند،این حکمت است. معرفت شهودی یعنی اینکه انسان به جایی برسد که خدا را ببیند، در این آیه که می فرماید: یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ خداوند حکمت را به بعضی ها می دهد،به آنهاییکه خودش بخواهد می دهد ، کسبی هم نیست که بگوییم خودمان یاد بگیریم این حکمت را خداوند باید به  انسان بدهد، خداوند خودش این حکمت را عطا می کند، این حکمت فضل الله است، فضل خداست، هبة الله است. یک معنای حکمت، علم شهودی و قدرت مشاهده ی باطن افعال و اشیاء و افراد است. انسان باطن اینها را بتواند ببیند. پس حکمت عبارت است از آن قوه ی باطن بینی، این معنای جامع است . آنجا که گفتیم انسان خداوند و اسماء و صفات را ببیند،خداوند و اسماء و صفات،باطن هستند. بنابراین انسان بتواند خدا را که در باطن این عالم است مشاهده بکند، اسماء و صفات که در باطن این عالم هستند مشاهده بکند. حکمتی که عبارت است از خیر کثیر و این حکمت هبة الله است، آن حکمت عبارت است از آن قوه باطن بینی که انسان بتواند باطن عالم را مشاهده بکند که خداست، باطن افراد و اشیاء را مشاهده بکند.دیدن باطن افراد به این معنا که وقتی انسان به کسی نگاه می کند ببیند که این آدم باطنش جهنمی یا بهشتی است،ببیند که این انسان وجود ظلمانی یا وجود نورانی دارد.مثلاً بعضی می گویند نمی دانم با فلان آدم شریک بشوم یا نشوم، از باطنش بی خبریم، برای همین هم است که شک می کنیم، تردید داریم.یا می خواهد با کسی ازدواج بکند، نمی داند که با او ازدواج بکند یا نکند، به خاطر این است که ما باطن بین نیستیم.باطن افعال یعنی مثلا یک نفر صدقه می دهد که فعلی است، یا چند نفر ایستادند نماز می خوانند، نمازشان، نماز نورانی است یا ظلمانی؟ یکی است نماز می خواند به بهشت می رود،یکی است نماز می خواند به جهنم می رود، یکی نماز برای رضای خدا میخواند،یکی برای اینکه به بهشت برود نماز میخواند، یکی برای اینکه به جهنم نرود،نماز میخواند،یکی برای ریا نماز میخواند که مردم ببیند و به او اعتماد بکنند، نماز به قصد خدا نمازی نورانی است، نمازی که قصد دارد به بهشت برود نورانیتش کمتر است، آنکه می خواند که به جهنم نرود آن هم نورانی است ولی خیلی کم است، آنکه به قصد ریا می خواند آن ظلمانی است. باطن اشیاء یعنی مثلا به مهمانی رفتم و غذا جلوی من گذاشتند، نمی دانم آیا این غذا حلال یا حرام است،که آیا باطنش ظلمانی یا نورانی است،اگر نورانی است بخورم و اگر ظلمانی است نخورم . اینکه ما باطن افراد و اشیاء و افعال را نمی توانیم ببینیم یعنی حکمت نداریم،یعنی حکمت به معنای قوه باطن بینی را نداریم،باطن بینی یعنی انسان خدا را مشاهده بکند،حضرت امیر سلام الله علیه فرمودند: لم اعبد رباً لَم اره من خدایی را که نبینم عبادتش نمی کنم. حضرت دارد خدا را می بیند،یعنی قوه باطن بینی دارد که ما نداریم،ما اسماء و صفات خدا را نمی بینیم ،ما ملائکه را نمی بینیم . اینکه می فرماید: یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ روایتی هم هست که فرمود:... ادامه مطلب👇👇👇 @wittj2