🔮🎷#هفت_وادی_عشق
#قسمت_دوم
ادامه ی داستان منطق الطیر
هدهد آنقدر از زیبائی و فر و جلال سیمرغ میگوید که مرغان همه از شوق دیدار او بیقرار میشوند و عزم حرکت بهسوی او میکنند.
هنگامی که زمان حرکت میرسد؛ بهخاطر دوری و سختی راه، کمکم هر یکی عذری برای همراهی نکردن با گروه میآورند.
اول از همه بلبل آنچنان نعرهای میزند و چنان آوازی میخواند که از زیبایی صدایش همهی مرغان ساکت میشوند.
بلبل میگوید: «من عاشق و دیوانهی گلم. در وصف او میسرایم و تنها به آن دلخوشم.
در زمستان که گلی نیست ساکتم.
اما در بهار از عشق گل دیوانه میشوم و با آوازم همهی دنیا را از این عشق خبر میکنم و حتی عاشقی را به دیگران میآموزم. من طاقت عشق سیمرغ را ندارم همان عشق گل مرا بس است.»
هدهد جواب میدهد: « این ظاهربینی را کنار بگذار. زیبائی اصلی نزد سیمرغ است.
عشق گل جز نالهی تو و خندیدن گل به نالهات چه فایدهای دارد.
عشق گل کوتاه است و عاقلان به آنچه ناپایدار است دل نمیبندند. »
پرندهی بعدی طوطی شیرین سخن است.
او میگوید: « من سبز پوشم و خضر مرغانم.
من چون خضر (ع) به یک جرعه آب حیات و عمر جاودانی راضیم و طاقت جستجوی سیمرغ را ندارم.»
هدهد میگوید: « جان چه فایدهای دارد جز اینکه در راه جانان فدایش کنی.
عمر جاودان این نیست که زندگی بیارزشت را حفظ کنی بلکه وقتی جانت را در راه دوست فدا کنی به عمر جاودان میرسی.»
پایان قسمت دوم
ادامه دارد……
#منطق_الطیر_عطار🌻
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷#هفت_وادی_عشق
#قسمت_سوم
ادامه ی داستان منطق الطیر
سپس طاووس زبان به سخن میگشاید و میگوید: « من جبرئیل مرغانم که روزی ساکن بهشت بودم و به خاطر فریب شیطان، خدا پایم را زشت کرد و از بهشت رانده شدم. من تنها آرزویم برگشتن به بهشت است و با سیمرغ کاری ندارم.»
هدهد پاسخ میدهد : « تو گمراه شدهای. بهشت جلوهای از بال و پر حضرت سیمرغ است. تو صاحب خانه را رها کردهای و به خانه چسبیدهای.»
بط (مرغابی) پاک و تمیز از آب بیرون میآید و میگوید: « من زاهد مرغانم . هر لحظه در آب غسلی میکنم و همیشه پاک و منزه از آلودگیها هستم. از کرامت و معجزهی من همین بس که بر روی آب حرکت میکنم و سجاده بر آب افکندهام. من توانائی پرواز با سیمرغ را ندارم و همنشینی با آب مرا بس است.»
هدهد جواب میدهد:« آب برای پاک شدن ناپاکان است و وقتی به پاکی مطلق برسی، آب میخواهی چه کنی؟ »
کبک عذر میآورد که: « من عاشق گوهرم و در کوهها و معادن جواهرات زندگی میکنم. گوهر میخورم و بر سنگ میخوابم. من به سنگ و گوهر دلخوشم و پای رفتن به راه پر مشکل خانهی سیمرغ را ندارم.»
هدهد اینگونه عذر کبک را رد میکند که: « تو نوک و پای قرمز و خوشرنگ داری؛ اما هنوز اسیر رنگ یک سنگی. جواهر چیست؟ جز یک سنگ رنگی که اگر رنگ نداشته باشد سنگ بیارزشی بیش نیست؟ حیف نیست که اسیر رنگی باشی؟ »
همای (پرندهی خوشبختی) میگوید: « سایهی من به پادشاهان سلطنت میبخشد اما خودم گوشهگیرم و به استخوانی قانعم. من که شاهان افتخار میکنند که در سایهی من باشند؛ چه احتیاجی به سیمرغ دارم؟»
هدهد پاسخ میدهد: « تو مانند سگی که به استخوانی راضی است به سلطنتبخشی خود خشنودی. آن پادشاهانی که تو به سلطنت میرسانی نیز، جز افتادن در دام بلا، سودی از سایهی تو نمیبرند. بهتر است تو در سایهی سیمرغ از سایهی شر شدن رها گردی.»
پایان قسمت سوم
ادامه دارد……
#منطق_الطیر_عطار🌻
علمی عرفانی👇
@wittj2
عشق، آن صفتی نیست که بتوان گفتن
وین در به سر الماس نشاید سفتن
سوداست که میپزیم والله که عشق
بکر آمد و بکر هم بخواهد رفتن
ابوسعید ابوالخیر🌻
@wittj2
برگی از معرفت🍂
هرکس سخن ما را در مورد انوار تصدیق نکند بر اوست که دست به ریاضات زند و خدمت اصحاب مشاهده کند،امید است که حالت جذبه ای به او روی آورد و او را برباید تا نور درخشنده را در عالم جبروت ببیند و حقایق ملکوتی و نورهایی را که افلاطون و دیگران مشاهده کردند رؤیت نماید.
شیخ اشراق علیه الرحمه🌻
📗مجموعه مصنفات،ج۲ص۱۵۷
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷مکتب فلسفی اشراق
،
توسط شهابالدین سهروردی یاشیخ اشراق، در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم، ارائه شد. وی، در کتاب حکمتالاشراق، به اصول و فروع این نظریه، پرداختهاست.
این فلسفه از همان آغاز پیدایش، در برابر فلسفه ارسطویی مشاء عرض اندام کرد؛ فلسفه ای که پیشینه ای استوار و بی بدیل در سنت فلسفی مسلمانان داشت و فیلسوفان برجسته ای همچون ابن سینا از حامیان و مروجان آن بودند.روشن است که طرح نو در انداختن در برابر فلسفه نیرومند مشاء ـ با آن همه نفوذ و رسوخ در عقل و ذهن پژوهندگان فلسفه آن زمان، و نیز عظمت ارسطو و بوعلی نزد ایشان ـ کاری سخت و شگفت می نمود، لیکن چنین کار دشواری به دست توانای شیخ اشراق صورت گرفت. وی به رغم عمر کوتاهش، در بیشتر مباحث عقلی همچون الهیات (مابعد الطبیعه نوری) و طبیعیات و حتی منطق و بلکه در روش فلسفی، در برابر فلسفه مشاء آراء نویی عرضه کرد که از نبوغ و عظمت روحی و فکری این فیلسوف بزرگ خبر می دهد.
⭐️در جهان شناسی شیخ اشراق، عالم به دو بخش نور و ظلمت تقسیم شده است و بر اساس اصل تشکیک در نور، مراتبی در میان انوار مطرح شده، که در شدت و ضعف نور با هم متفاوتاند. پس از عالم انوار به عالم اجسام میرسیم که ظلمت محض است و هیچ نوری (جز انوار عرضیۀ محسوسه) در او نیست. بررسی جداگانۀ هر یک از مراتب عالم از نظر شیخ اشراق، و نحوۀ پیدایش آن مرتبه و ارتباط آن با مراتب بالاتر هستی، به ویژه با خداوند یا نورالانوار، مسئلهای است که در این مقاله به طرح آن پرداختهایم. از آنجا که برای ارائۀ تصویری دقیقتر از جهانشناسی سهروردی باید هستیشناسی وی را نیز مورد توجه قرار داد، برخی از اصول مهم هستی شناسی اشراقی مثل اصالت ماهیت و تشکیک در ماهیت را نیز مورد توجه قرار داده و نشان دادهایم که چگونه دیدگاه سهروردی دربارۀ جهان، با مبانی هستی شناختی وی مرتبط است.
ادامه دارد...
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷خلاصه حکمت اشراق
سُهرَوَردی، در ضمن تحصیل، چنین استنباط کرد که موجودات دنیا از نور، به وجود آمده، و انوار، به یکدیگر میتابند و آن تابش متقابل را اشراق خواند و به همین جهت لقب شیخ الاشراق را یافت.
نظریه فلسفی سهروردی این بود که هستی غیر از نور چیزی نیست و هرچه در جهان است و بعد از این به وجود میآید نور است، لذا جهان جز اشراق نمیباشد. منتها بعضی از نورها رقیق است و برخی غلیظ و برخی از انوار ذرات پراکنده دارد و پارهای دیگر دارای ذرات متراکم است و همانگونه که نورهای قوی بر ضعیف میتابد نورهای ضعیف هم بسوی انوار قوی تابش دارد. انسان هم از این قاعده مستثنا نیست و به دیگران میتابد، همانگونه که نورهای دیگران به او میتابد. بمناسبت اینکه از انسان به دیگران نور تابیده میشود انسان فیاض است و میتواند به دیگران نور برساند و از نور سایرین روشن شود.
سهروردی میگفت که حکمت، بر دو نوع است: 🔑حکمت لدنی و 🔑حکمت عتیق. حکمت عتیق، یعنی حکمت قدیم، همواره بوده، و در قدیم هندیها و ایرانیها و بابلیها ومصریها و بعد از آن یونانیها برخوردار بودهاند. اما حکمت لدنی خاصان از آن برخوردار میشوند؛ اما در آغاز این دو حکمت از یک مبدأ سرچشمه میگرفته و آن ادریس بوده که نام دیگرآن هرمس است. بعد از اینکه مردم حکمت از ادریس آموختند به عقیده او به دو شاخه شد که یکی به سمت ایران ودیگری بهطرف مصر و بعد این دو شاخه وارد اسلام گردید.
ادامه دارد...
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷قرآن و حدیث
در رسایل سهروردی، عقل در مقابل وحی نیست بلکه در طول وحی است. حملات غزالی بر فلسفه مشاء در کتابهای «تهافت الفلاسفه» و «المنقذ من الضلال» ضرباتی کاری بر پیکره جریان فلسفی در جهان اسلام وارد کرد. یکی از آثار این حملات ایجاد بدبینی و ذهنیت منفی فزاینده نسبت به فلسفه در میان دینداران بود زیرا بسیاری از آنان فلسفه را اندیشه و تفکری بیگانه میدانستند. این نگرش زمانی تقویت میشد که با مراجعه به آثار فلسفی مشائی در آن زمان، در آنها اثر چندانی از آیات قرآن و حدیث که دو منبع اساسی معرفت دینی هستند نمیدیدند. با توجه به این مسئله، سهروردی برای حمایت از فلسفه، رسالتی را آغاز کرد که طی آن کوشید تا میان فلسفه و عرفان و قرآن تا سر حد توان هماهنگی ایجاد کند و اگر پس از وی صدر المتالهین سخن از «اتحاد قرآن و عرفان و برهان» به میان میآورد، به واقع میتوان طراح و معمار اصلی این اندیشه را شیخ اشراق دانست.
به گفته محقق بزرگ فرانسوی علامه نیکلسون، آیات قرآنی مانند ⭐️«الله نور السموات و الارض» از منابعی است که تأثیر ویژه در فلسفه و عرفان داشتهاست. بدون شک سهروردی در بحث نورشناسی که محوریترین بحث فلسفه اوست از آیات سوره نور تأثیر پذیرفتهاست: « «و اشرقت الارض بنور ربها» هر چه زندهاست بذات خویش، مجرد است و هر نور مجردی زندهاست بذات خود؛ و حق اول نورالانوار است زیرا که خود اعطاکننده حیات و بخشنده نور است. ظاهر است به ذات خود و نمودارکننده و آفریننده جهان وجود است که فرمود: ⭐️«الله نور السموات و الارض» نوریت همه انوار ساریه فیض نور اوست»
شیخ اشراق همچنین در بحث مثل افلاطونی از آیات و روایاتی که دربارهٔ فرشتگان و نقش آنان در نظام آفرینش آمده بهره گرفتهاست. سهروردی با استناد به آیه شریفه «الحق من ربک» حقیقت را امری واحد شمرده و آن را منسوب به خداوندی واحد میداند: «حقیقت، خورشید واحدی است که به جهت کثرت مظاهرش تکثر نمییابد. شهر واحدی است که بابهای کثیری دارد و راههای فراوان به آن منتهی است» شیخ شهید در اثبات تجرد نفس به آیات قرآن استناد میکند: «و الدلیل علی آنه لیس فی عالم الاجسام و لیس بجسم و لا جسمانی من الکتاب و السنه و الاثر؛ و اما الایات: «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» و هذا یدل علی آنه لیس بجسم و لا جسمانی، اذ لا یتصور فی حقالاجسام هذه الصفات …» (ترجمه: و دلیل بر این که نفس، در عالم اجسام نیست و جسم و جسمانی نیست، از کتاب و سنت است؛ و اما آیات: «در جایگاه صدق، نزد فرمانروای قدرتمند.» و این، دلیل است بر آن که نفس، جسم و جسمانی نیست، چرا که دربارهٔ اجسام، این چنین صفاتی تصور نمیشود)
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷مراتب انوار در فلسفه اشراق
طبق قاعده امکان اشرف که در فلسفه اشراق جایگاه خاصّى دارد سهروردی مطالب مهمّى را به وسیله آن اثبات مىكند از جمله:
🔑1- صدور بدون واسطه عقل اوّل (نور اقرب) از ذات حق و تقدّم وجودى او بر سایر موجودات ممكن.
🔑2- صدور سلسله هاى طولیّه و عرضیّه عقول (انوار قاهره) به ترتیب الأشرف فالأشرف از همدیگر.
🔑3- وجود ارباب انواع، و مراتب مختلف آنها.
🔑4-وجود «عالم مثال» و مراتب مختلف واقع در آن عالم.
🔑5- وجود قدسیّات و سماویّات (نفوس و افلاك) و ترتیبات و تناسبات عجیب در میان آن ها.
🔑6- و در نهایت، وجود نظامى احسن بر مبناى سلسله مراتب علّىّ و معلولى و ترتیب و توالى«الأشرف فالاشرف» به صورتى كه بدیع تر و زیباتر و نیكوتر از آن ممكن نیست.
🔮نگاهی اجمالی به ترتیب عالم بر حسب نظام نوری
شیخ اشراق با ارائه مكتبی بدیع كه بر سه عنصر یعنی روش اشراقی، علم النفس اشراقی و متافیزیك نوری پایهگذاری شده تحولی عمیق را در حوزه فلسفی به وجود میآورد و ترتیب عالم بر حسب نظام نوری را بدین نحو بیان می کند که ما به صورت مختصر آن را بیان می کنیم.
⭐️1- نورالانوار و صدور نور اقرب
نور الانوار، سرسلسله نظام نوری است و در واقع نظام نوری از خداوند سبحان آغاز می گردد زیرا او نور محض است که از شائبه هرگونه ظلمت پیراسته است. او به حقیقت نور صرف، نامتناهی و حقیقتی یکتاست از نورالانوار بنا بر قاعده (الواحد لایصدر عنه الا الواحد) معلولی واحد که همان نخستین معلول است، صادر می شود این معلول از سنخ نور است و نزدیکترین نور به علت العلل، و قوی ترین نور پس از نورالانوار است که به آن نور اقرب می گویند. در نور اقرب که نزدیکترین نور به نورالانوار است دو جهت (حقانی و خلقی) پدید می آید که نورالانوار از چنین تعدد و کثرتی عاری است.
جهت حقانی در نور اقرب جهتی بسیار قوی و شدید است ولی جهت فقری او که همان ضعف و نقص آنست باعث نوعی تاریک نمایی در نور اقرب می شود و در مقایسه با نورالانوار خود را تاریک می یابد. همین دو جهت متعدد و متفاوت از هم مصحح پیدایش کثرات می گردد و راه را برای صدور کثرت از نور عقرب هموار می کند.
⭐️2- عقول طولی و عرضی
پس از نور اقرب، عقول طولیه قرار می گیرد. شیخ اشراق تعداد عقول طولیه را برخلاف مشاء در ده عقل منحصر نمیداند بلکه به عقول طولی بیشماری قائل است از عقول طولی سه چیز به وجود می آید:
1- عقول طولی سافل
2- مثل افلاطونی و انوار قاهره عرضی
3- فلک هشتم و برزخ
⭐️3- عالم مثال
سهروردی پس از اشاره به نورالانوار، نور اقرب، عقوئل طولیه و غیره به عالم مثال و ماهیت آن می پردازد.
علمی عرفانی👇
@wittj2
نیایش صبحگاهی
پروردگارا
مرا تغییر بده و در طی طریق آن
راهنمایم باش؛
و از من انسانی بساز که
میتواند بر محدودیت هایش
غلبه کرده و توانایی هایی
که خود سخاوتمندانه
به من عطا کرده ای را دریابم.
مرا از بندها رها ساز و
درهای قلبم را بگشا.
بگذار دل و قلبم معبری خالص
و ناب برای عشق تو باشد.
آمین🌻🍂
👇
@wittj2
هدایت شده از سَمتِ بِهِشت
🌺🍃🍃✨🕊✨🍃🍃🌺
#ثواب_روزه_در_ماه_شعبان
درباره ثواب اولین روزه ماه شعبان عبدالله بن مرحوم ازدی نقل کرده که از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود:
«هر کس روز اول ماه شعبان را روزه بگیرد، حتماً بهشت بر او واجب میشود؛ و هر کس دو روز (از ماه شعبان) را روزه بگیرد خداوند متعال در عالم دنیا در هر روز و هر شب به او نظر میکند و نظر خداوند به او تا در بهشت نیز ادامه مییابد و هر کس سه روز روزه بگیرد هر روز از بهشت خدا را در عرش خود زیارت میکند؛ من صام أول یوم من شعبان وجبت له الجنة و من صام یومین نظر الله إلیه فی کل یوم و لیلة فی دار الدنیا و دام نظره إلیه فی الجنة و من صام ثلاثة أیام زار الله فی عرشه من جنته کل یوم».
منبع: المراقبات، ص ۱۷۷، مفاتیح الجنان؛ فصل دوم. در اعمال ماه شعبان)
🌺🍃🍃✨🕊✨🍃🍃🌺
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند
زنهار کاسه سر ما پرشراب کن
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده صافی خطاب کن
کار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
حافظ🌻
👇
@wittj2
دیالکتیک علم و عرفان ناب
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را ز جام
تفسیری کوتاه👇
درخواستی عاجزانه و ملتمسانه ی شاعر از خداوند متعال است که ما را از انوار عشق و حقیقت که همچون شرابی مست و مسحور کننده در جان ماست بیدار و هوشیار کند ...که ما چنان در غفلت و جهل هستیم که گوش شنوا و دلی درخور توبه و انابه نداریم...
از خدا درخواست میکند پیش از مرگ حقیقی ما را به این می عشق الهی زنده گردان....تا از سر اخلاص و یقین کامل به تو روی آوریم.
⭐️نقل است که : حضرت آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی ، در قنوت نماز شب و نوافل با کیفیت بسیار بالا و معنوی خود ، این بیت از غزل را با تضرع ، قرائت می فرمودند :👇
🍂زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن🍂
حضرت امام خامنه ای روحی فداه و حضرت آیت الله حسن زاده آملی نیز چنین موردی را از آیت الله ملکی تبریزی ، بسیار زیبا ، بیان فرموده اند .
🙏🌸
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷#هفت_وادی_عشق
#قسمت_چهارم
ادامه ی داستان منطق الطیر
بازپرندهی شکاری) جلو میآید و سینه سپر کرده و میگوید: « جایگاه من دست پادشاه است. تربیت میشوم تا در خدمت سلطان باشم و به همراه او به شکار بروم. من به غذائی که از دست شاه میخورم راضیم و احتیاجی به پیمودن راه سخت و دشوار رسیدن به سیمرغ را ندارم.»
هدهد او را سرزنش میکند که: « این شاهان، سلطان واقعی نیستند. پادشاه حقیقی کسی است که بیهمتا باشد و کاری خلاف وفاداری و مدارا از او سرنزند. این شاهان دروغین در هر کشوری باشند؛ نزدیکی به آنان بیش از سود و منفعت مایهی خطر و مصیبت است. اگر میخواهی در محضر فرمانروای حقیقی باشی باید به آستان سیمرغ بیائی. »
سپس بوتیمار(نوعی پرندهی دریائی) میگوید: « ای مرغان مرا به حال خود را رها کنید. لب دریا برای من بهترین جاست و آزارم به کسی نمیرسد. من غمگین و دردمند بر لب دریا مینشینم و با اینکه تشنه و مشتاق یک قطره آبم، جرئت نمیکنم قطرهای از آن بنوشم. چون میترسم آب دریا کم شود. من عاشق دریا هستم و همین عشق مرا بس است. مرا که دلبستهی یک قطره آبم را با سیمرغ چکار؟»
هدهد جواب میدهد: « دریا لیاقت عشق تو را ندارد. دریا پر از نهنگ و جانور است. گاهی تلخ است و گاهی شور. گاهی آرام است گاهی پرموج. این چنین دریای ناپایدار و متلاطم وفائی در عشق ندارد و حتی به عاشقش نیز رحم نمیکند و اگر از آن دور نشود غرقش میکند. دریا خودش هم از عشق دیگری سر تا پا موج و خروش است. دریا آرامشی ندارد که به تو بدهد. به دریا قانع نشو که چشمهای از کوی سیمرغ است. »
کوف (جغد) میگوید: : « من عاشق ویرانه و گنجم. در خرابه منزل میگیرم به امید اینکه گنجی بیابم. عشق سیمرغ چیزی جز افسانه نیست که هیچ عاقلی خودش را برای آن به زحمت نمیاندازد. »
هدهد نیز میگوید: « گیرم که گنج را هم بهدست آوردی؛ گنج که عمرت را برای آن تلف میکنی به چه دردت میخورد. گنجپرستی و پولدوستی حاصلی جز کفر ندارد. »
صعوه (گنجشک) جثهی کوچک و پر و بال ضعیفش را بهانه میکند و میگوید: « پرندهی ضعیفی مثل من کجا میتواند به بارگاه سیمرغ برسد او آنقدر عاشق و مشتاق دارد که در مسیر عشق او جز مرگ چیزی نصیببم نمیشود. به عذر ناتوانی مرا از این کار معاف کنید. »
هدهد پاسخ میدهد: « اینقدر بازیگوش و حقیر نباش. تو هم قدم در این راه بگذار؛ هر بلائی سر دیگران آمد سر تو هم میآید. »
پایان قسمت چهارم
ادامه دارد………
#منطق_الطیر_عطار 🌻
علمی عرفانی👇
@wittj2
☎️زنگ عبرت: این بار مذهبی های در خطر هستند !!
لطفاکامل مطالعه بفرمائید.
✅ تکرار سه #فتنه زمان حضرت علی(عليه السلام) – در زمان ما .!!!؟
1⃣ #فتنه رنگی #جمل
سهم خواهی- حبس خانگی – انحراف توسط فرزندان – ناکثین
2⃣ #فتنه_مذاکره
مذاکره با شیطان بزرگ زمانه - و فریب خوردن ابوموسی اشعری - قاسطين
3⃣ #فتنه القای ناکارآمدی
القای عدم عدالت- توسط مذهبی های احمق – #مارقین یا #خوارج
🔺در #فتنه اول:
یاران نزدیک پیامبر (طلحه و زبیر) که بعد از پیامبر خیلی ثروتمند شده بودند.
- وقتی دیدند نمی توانند در حکومت حضرت علی (ع) سهم خواهی کنندو به پست و مال ومقام برسند با همراهی خانواده پیامبر (یعنی عایشه) علیه جانشین پیامبر (یعنی علی ع) شورش کردند– و خیلی ها در این وسط کشته شدند.
– زبیر از اولین یاران پیامبر و علی (ع) بود
– ولی پسرش او را منحرف کرد . و بعد از جنگ به شکل بدی کشته شد.
- حضرت علی (ع) از کشته شدن دوست قدیمی اش (یعنی زبیر) در حال انحراف خیلی غمگین و ناراحت شد
– این یک فتنه رنگی بود و به جَمل (یعنی شتر سرخ) شهرت یافت.
- در آخر با اینکه بانی اصلی جنگ جمل موجب فتنه و قتل و کشتار خیلی ها شده بود .
حضرت علی (علیه السلام) او را به حبس خانگی محکوم کرد تا مسبب #فتنه دیگری نشود و افراد بیشتری در این میان کشته نشوند.
به نظر شما #زبیر زمان ما چه کسی است؟
🔺در #فتنه دوم:
#سپاه حضرت علی(ع) با #سپاه شیطان بزرگ زمان (یعنی معاویه) در جنگ بود و چون #معاویه در حال شکست بود پیشنهاد #مذاکره داد
– برخی یاران حضرت علی فریب خوردند و پیشنهاد #مذاکره را باور کردند
– حضرت قبول نکرد و فرمود به آنها اعتماد نکنید
– ولی مردم با سر کَردگی بعضی از #منافقین و خائنین داخلی ، و مذهبیون بی بصیرت، با تبلیغات مسموم بین یاران ،، حضرت علی (ع) را تحت فشار گذاشته و مجبور کردند.
– حضرت پذیرفت و شخصی را برای مذاکره فرستاد یعنی (مالک اشتر)
–اما باز مردم و بعضی از مسئولین نظر ایشان را نپذیرفتند و گفتند ما مالک اشتر را نمی خواهیم او جنگ طلب است
– ما فرد باسواد سیاستمدار و صلح طلب را میفرستیم (ابوموسی اشعری) که امنیت و آرامش به ارمغان بیاورد.
– چند مدت #مذاکره طول کشید
– تا اینکه ابوموسی اشعری فریب خورد و ابتدا شرایط را اجرا کرد و انگشتر را درآورد و حضرت علی را از خلافت و رهبری خلع کرد.
– ولی #معاویه و #عمروعاص تعهدات را اجرا نکردند و معاویه شد ولی امر و ....
– بعد از اینکه مردم دیدند در #مذاکرات شکست خوردند به جای اینکه پشیمان شوند و از علی حمایت کنند.
– گفتند ما اشتباه کردیم. چرا علی قبول کرد پس علی هم اشتباه کرده و باید توبه کند
به نظر شما #ابوموسی زمان ما چه کسی است؟
🔺اما #فتنه سوم:
برخی از #یاران حضرت علی(ع) (یعنی مذهبی های بی بصیرت و مدعی) با استدلال خود به این نتیجه رسیده بودند که حکومت حضرت علی ناکارآمد و ناعادلانه است – آنها در نتیجه جنگ های متعدد و تخلف و خیانت های برخی #مدیران به این نتیجه رسیده بودند
– آنها به حضرت علی(ع) اعتراض میکردند و قصد داشتند ایشان را #وادار به #توبه و مذاکره کنند
– آنها خود را از رهبر و ولی امرشان حضرت علی (ع) عادل تر و دین شناس تر و فهمیده تر میدانستند - شروع به اعتراض کردند
– سه خصوصیت عجیب #خوارج این بود که
1- آنها همه را فاسد می دانستند و برای ولی امرمسلمین (یعنی علی ع) تعیین تکلیف میکردند
2– خود را #عدالت طلب و دین دار واقعی می دانستند و جلوتر از امام حرکت میکردند
3 – و در آخر باقیمانده #خوارج حضرت علی (ع) را به شهادت رساندند
📌📌📌خیلی مواظب باشیم
این #فتنه قصد القای ناکارآمدی و بی عدالت را دارد و همچنین ناامید کردن بچه های #مذهبی – توسط افراد به ظاهر #مذهبی و #عدالت_خواه
با رمز
#فساد_همه_گیر
#عدالت
#امام_زمان
#ظهور
✍ولی #رهبر_عزیز_انقلاب در تمام سخنرانی ها به مردم #امید می دهند و تاکید میکنند خیلی از #مسئولین فاسد نیستند.
بصیرت داشته باشیم
عمار گونه یاور رهبرمان باشیم
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
🌹حلول #ماه_شعبان گرامی باد.🌹
💥اعمال ماه شعبان 💥
1⃣ استغفار؛
💢 در هر روز از روزهاى ماه شعبان هفتاد بار بگوید: «استغفر الله الَّذی لا اله الاّ هو الرحمن الرحیم، الحیّ القیّوم و اتوب الیه»
2⃣ صلوات؛
💢 هر روز صد بار صلوات بر محمد و آل محمد و صد بار «لا حول و لا قوَّة الا بالله» خوانده شود.
3⃣ خواندن؛
💢مناجات شعبانیه و تدبر در آن
4⃣ صدقه؛
💢از امام ششم «علیه السلام» نقل شده است که:
🔸 «خداوند؛ صدقه ی این ماه را پرورش می دهد و روز قیامت مانند کوه احد دیده می شود.»
5⃣ صله ی ارحام؛
💢معاشرت خوب با مردم و نیکی به پدر و مادر.
6⃣ عمل به وظیفه مهم
💢امر به معروف و نهی از منکر.
7⃣ خواندن؛
💢زیارت جامعه ی کبیره.
📚منبع؛ مفاتیحالجنان
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌹
🔮🎷آیه ای قابل تامل
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
✍🏻ا #سوره_انعام_آیه_75
#تفسیر_نور
☘وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ«75»☘
و این گونه ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا(یقین پیدا کند و)از اهل یقین باشد.
💠نکته ها💠
🍃 درباره ی ملکوت،بزرگان سخنانی گفته اند که برخی را در اینجا نقل می کنیم:🌷☘
🍃کلمه ی «مَلَکُوتَ» از«ملک»است و«واو»و«تاء»برای تأکید و مبالغه به آن افزوده شده است. ملکوت آسمان ها یعنی مالکیّت مطلق و حقیقی خداوند نسبت به آنها و مشاهده ملکوت یعنی مشاهده اشیا از جهت انتساب آنها با خداوند.دید ملکوتی یعنی درک توحید در هستی و باطل بودن شرک.[163]
🍃عوالم هستی به چهار بخش تقسیم شده است:لاهوت(عالم الوهیّت که جز خدا کسی از آن آگاه نیست)،جبروت(عالم مجرّدات)،ملکوت(عالم اجسام)و ناسوت(عالم کون و فساد و تغییر و تحوّلات).[164]
🍃عالم ملکوت،عالم اسرار و نظم و شگفتی ها و جهان غیب است.[165]
🍃ملکوت آسمان ها،عجایب آنهاست.[166]
🍃ابراهیم با دیدن ملکوت آسمان ها و زمین،بیشتر با سنّت،خلقت،حکمت و ربوبیّت الهی آشنا شد.به فرموده ی امام باقر علیه السلام خداوند به چشم ابراهیم علیه السلام،قدرت و نوری بخشید که عمق آسمان ها و عرش و زمین را مشاهده می کرد.[167]🌷☘
🍃 استدلال محکم و برخورد علمی با دیگران،نیازمند ایمان قلبی است.حضرت ابراهیم هم پس از یقین، «لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» وارد استدلال می شود که در آیات پس از این می آید.[168]🌷☘
🍃حرف«واو»در جمله ی «وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» رمز آن است که دید ملکوتی چند هدف داشته که یکی از آن اهداف،به یقین رسیدن حضرت ابراهیم بوده است.🌷☘
💠پیام ها💠
1-✅آنکه حقّ را شناخت و به آن دعوت کرد و از چیزی نهراسید،خداوند«دیدِ ملکوتی»به او می بخشد. (همچون حضرت ابراهیم،به مقتضای آیه قبل) وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ ...آری،یک جوان هم می تواند با رشد معنوی،به دید ملکوتی دست یابد.چون طبق تفاسیر متعدّد، ابراهیم در آن زمان نوجوان بود.🌷☘
2-✅یقین،عالی ترین درجه ی ایمان است. «وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ»🌷☘
3-✅به یقین رسیدن،نیاز به امداد الهی دارد. نُرِی ... اَلْمُوقِنِینَ🌷☘
👇
@wittj2
4_5809751889922754353.mp3
3.42M
🎷استاد علامه مروجی سبزواری
⭐️با صبا همراه بفرست از رخت گلدستهای
بو که بویی بشنویم از خاک بستان
علمی عرفانی👇
@wittj2
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
یا چشم نمیبیند یا راه نمیداند
هر کاو به وجود خود دارد ز تو پروایی
سعدی🌻
👇
@wittj2
دیوانه عشقت را جایی نظر افتادهست
کآنجا نتواند رفت اندیشه دانایی
امید تو بیرون برد از دل همه امیدی
سودای تو خالی کرد از سر همه سودایی
سعدی🌻👌⭐️
👇
@wittj2
گویند رفیقانم در عشق چه سر داری
گویم که سری دارم درباخته در پایی
زنهار نمیخواهم کز کشتن امانم ده
تا سیرترت بینم یک لحظه مدارایی
سعدی🌻
👇
@wittj2