بر طبق نظریه اشو و عرفان های نوظهور عشق هر لحظه از طریق مخلوقات اتفاق می افتد و این بدان معنا ست که عاشق و معشوق جدا هستند وبه هم می پیوندند درحالی که این در عشق مجازی صحت دارد ولی 👌در عشق حقیقی(الهی) عاشق و معشوق یکی ست.
@wittj2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮🎷دینی که در آن خدا و امام نباشد، می شود این ...
👈این جناب طاهری، با عرفان کاذب و نوظهور ، مردم رو فریب می داده و چه جنایتها که نکرده است !
#عرفان_نو_ظهور
#عرفان_کاذب
#انحراف
@wittj2
توبه کردم که تا جانم برجاست
من کج نروم نگردم از سیرت راست
چندانکه نظر همی کنم از چپ و راست
جمله چپ و راست و راست و چپ دلبر ماست
مولانای جان🌻
@wittj2
معراجت راپیدا کن ببین که از اصل دور نشوی.
که پیامبر.ص. آنگونه رفت وتو بنده ی خاص نیستی مثل او
پس تلاش کن واز خدا بخواه.
والسلام🌻
@wittj2
مردم دو دسته اند
دانا
نادان
دانایان درک درستی از طرف مقابلشان می کنند و اورا به عنوان دوست انتخاب می کنند دوستی که فقط از حال دوستش آگاه شده ودر مباحث دیگر گاهی علمی گاهی هنری فرهنگی و...از او مشاوره می گیرد.البته پس از ارزیابی شایستگی طرف مقابل.
دسته ی دوم نادانان هستند که درک درستی از معاشرت و دوستی آگاهانه نداشته به فکر سو استفاده از طرف مقابل وسر کار گذاشتن و وقتش را گرفتن هستند.
لذا برداشت این دو گروه از معاشرت با طرف مقابل متفاوت است.و لذا این مثل برای نادانان مصداق می یابد:
نیکی که از حد بگذرد نادان گمان بد برد🌻
لذا قصد و نیت دوستی برای فرد مهم است.که آیا این دوستی در جهت رشد وارتقا فرد چه از لحاظ فرهنگی، علمی، اخلاقی و... هست. یا نه صرفا جنبه ی لهو ولعب و سرگرمی دارد.
که در حالت دوم مضر و دور از اخلاق است.🌻
@wittj2
🔮🎷 پاسخ به مساله كيفيت خلقت انسان
پيش از هر چيز توجه به اين نكته ضروري است كه اصولا تئوري تكامل به رغم همه دگرگوني هاي تئوريكي كه از زمان مطرح شدنش تاكنون پيدا كرده و به رغم مدعيان و طرفداران بسياري كه دارد، همواره مخالفان و منكراني از طيف انديشمندان و زيست شناسان و فسيل شناسان نيز داشته است و نمي توان به طور قطع به درستي آن اذعان نمود.
در واقع هنوز حلقه هاي واسطه بين انسان و موجودات قبل از او به طور كامل پيدا نشده، چون در فرض صحت فرضيه تكامل، لااقل صدها نمونه واسطه بين انسان و شامپانزه نياز است تا صحت اين فرضيه را منطقي و قابل قبول كند؛ در چند سال گذشته فسيلي پيدا شد كه گفته شد نمونه اي از موجود واسطه بين انسان و حيوانات قبلي است. آن قدر طرفداران فرگشت از اين كشف خوشحال شدند كه تا مدتي نقاشي اين فسيل به عنوان لوگوي سايت گوگل قرار داشت.
اين امر نشان مي دهد كه هنوز فرضيه فرگشت در حد يك ترم تئوريك است كه نياز جدي به شواهد اثباتي دارد و هر آنچه در وضعيت موجود به عنوان دلايل اثبات اين فرضيه ارائه مي شود، در واقع شواهد امكان و عدم استحاله اين فرضيه است، نه دلايل ثبوت و وقوع حتمي اين فرضيه و عدم امكان فرضيه هاي مشابه.
در هر صورت حتي اگر بنا را بر صحت صد در صد اين فرضيه بگذاريم، باز از نگاه آموزه هاي اسلامي صحت اين فرضيه هيچ منافاتي با مباني كلي فكري و اعتقادي ما نخواهد داشت؛ هر چند كليساي كاتوليك از گذشته تا حال به شدت با اين فرضيه به مقابله برخاست و پذيرش آن را عين مخالفت با انجيل و مباني خداشناسي دانست، اما ما مسلمانان هيچ گاه چنين ديدگاهي نداشته و نداريم.
اين نظريه ممكن است از چند جهت با مباني فكري ما در چالش جلوه كند، مانند خدشه بر برهان نظم، وجود خداوند و خالق و ... كه با تأملي اندك مي توان دريافت چنين تعارضي وجود ندارد؛ اما مهم ترين چالش اين فرضيه با اعتقادات ديني داستان خلقت انسان از حضرت آدم و حواست كه تقريبا در همه اديان ابراهيمي به عنوان اصلي مسلم پذيرفته شده است.
ادعا اين است كه اين نظريه با اعتقاد مشترك همه اديان آسماني مبني بر خلقت نسل بشر از حضرت آدم و حوا ( يعني خلقت دفعي يك انسان كامل)منافات دارد، زيرا بر اساس اين نظريه انسان،نه فرزند آدم، بلكه نوع تكامل يافته موجوداتي ديگر نظير انسان نئاندرتال ، كرومانيون و مانند آن است كه در نهايت به چند نوع اوليه يا موجودات تك سلولي مي رسد. در نتيجه داستان خلقت آدم و حوا و رانده شده آن ها از بهشت و ... هيچ كدام واقعيت نخواهد داشت.در مقام بررسي اين چالش وقتي به منابع ديني اسلام رجوع مي كنيم ،مي بينيم كه تعارض مطلق و كاملي بين اين دو نظريه وجود ندارد و به نوعي مي توان اين دو را با هم جمع نمود؛ البته در مورد كيفيت خلقت نسل كنوني بشر و در اين كه اين نسل در ابتدا از خاك آفريده شده اختلافي نيست، اما مساله آن است كه مراد دقيق از اين خاك روشن نيست و ممكن است آيات قرآن در مورد آفرينش انسان از خاك چنين تفسير شود كه خاك پس از طي مراحل تكاملي بعد از ميليون ها سال به صورت خلقت كامل انسان در آمده است، كه اين امر منطبق بر نظريه فرگشت خواهد بود.
اما بايد ديد آيا اين احتمال با منابع ديني اسلام همخواني دارد؛ براي درك اين امر لازم است نگاهي دقيق تر به قرآن بيندازيم:
بحث آفرينش انسان در قرآن كريم به صورت هاي مختلفي بيان شده است. برخي آيات بيانگر كيفيت و منشأ آفرينش حضرت آدم است.
دسته دوم، در مورد آفرينش نوع انساني بحث مي كند.
دسته سوم: آفرينش حضرت آدم و نسل او را به صورت جداگانه مورد بحث قرار داده است.
اما در خصوص كيفيت خلقت حضرت آدم (ع) بايد گفت: آياتي كه در مورد حضرت آدم بحث كرده، دو گونه است:
يك قسم به صراحت كيفيت خلقت حضرت آدم را توضيح داده است. مثل:
"إِنَّ مَثَلَ عِيسىَ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ؛ (1) همانا مثال عيسي نزد خدا همانند آدم است كه او را از خاك خلق نمود" .
در قسم ديگر، از سياق آيات مي توان فهميد كه منشأ آفرينش آدم چه بوده است. نظير داستان شيطان (2) كه به خدا مي گويد: "آيا به كسي كه از خاك آفريدي، سجده كنم؟!". (3)
در سوره الرحمن مي فرمايد: "خَلَقَ الْانسَانَ مِن صَلْصَلٍ كاَلْفَخَّار؛ (4) او انسان را از گل خشكيده اى كه همچون سفال بود آفريد".
اين آيه اختصاص به حضرت آدم دارد، زيرا ما انسان ها، اگر از خاك خلق شده باشيم، از "صَلْصَلٍ كاَلْفَخَّار" خلق نشديم، چون مواد خاكي كه تبديل به غذا و سپس تبديل به نطفه مي شود، صلصال نبوده است، چون اگر چنان خشك باشد، گياه در آن نمي رويد. بنابراين آفرينش از صلصال كالفخار ويژه حضرت آدم است. اگر به ديگران نسبت داده مي شود، به اعتبار حضرت آدم است. (5)
در سوره سجده آيات 7 و 8 كيفيت و ماده اوليه آفرينش نخستين انسان را از ساير انسان ها به تفكيك بيان كرده:
" وَ بَدَأَ خَلْقَ الْانسَانِ مِن طِينٍ/ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ
@wittj2
من سلالَةٍ مِّن مَّاءٍ مَّهِين؛ انسان اوليه يا آدم را از "طين" ولي نسل او را از "ماء مهين" يا نطفه آفريده است".
اگر حضرت آدم نيز از نطفه بود، يعني از انسان تكامل نيافته اي مانند انسان هاي "نئاندرتال" يا ميمون خلق شده بود، ذكر كردن نسل بعد از خود انسان، وجهي نداشت. پس كاملاً روشن است كه آيه در مقام تفصيل است. بين خلق انسان اوليه و ديگر انسان ها تفاوت وجود دارد. (6)
در ميان آيات قرآن، آيه اي كه به روشني دلالت دارد حضرت آدم(ع) بدون واسطه و به طور مستقيم از خاك آفريده شده، آيه اي است كه برخي افراد جهت رد نظريه داروين و ترانسفورميسم به آن تمسك جسته اند، يعني آيه 59 از سوره آل عمران:
"إِنَّ مَثَلَ عِيسىَ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَاب".
اين آيه نشان مي دهد كه اگر حضرت آدم از چيزهايي آفريده شده كه منتهي به خاك مي شود، اين استدلال نمي تواند كامل باشد، زيرا اگر بپذيريم آدم از نسل مياني و واسطه اي بين خاك و خود، مثلاً از انسان هاي نئاندرتال به وجود آمده، حضرت آدم از نطفه حيواني به وجود آمده است، بنابراين چگونه مي توان آفرينش بدون پدر عيسي را به آفرينش آدم تشبيه نمود؟! چه بسا اگر ما اين استدلال را تمام بدانيم، ناچار بايد بپذيريم كه حضرت آدم از نسل موجود ديگري به وجود نيامده است.
در مجموع مي توان گفت تئوري خلقت دفعي حضرت آدم (فيكسيسم) از خاك بيش تر مورد تاييد و توافق آيات و روايات است. اما كيفيت اين تبديل و تغيير ماهيتي براي ما روشن نيست؛ پس هر چند تصريح صريحي در رد نظريه تكامل در خصوص خلقت آدم و حوا (ع) وجود ندارد، اما ظاهر آيات بسياري با اين فرضيه همخواني ندارد.
اما نكته مهم آن است كه اين مساله منافاتي با صحت اصل نظريه داروين ندارد و تنها يك مصداق را از اين ساختار خارج مي سازد؛ در واقع هيچ منعي وجود ندارد كه ساير حيوانات در نتيجه ساختار فرگشت به اين تنوع و تكامل رسيده اند حتي انسان هاي پيشين يعني موجودات انسان نما كه قبل از نسل كنوني بشر - كه به حضرت آدم و حوا منتهي مي گردد - زندگي مي كردند و آثار به جاي مانده از آن ها و فسيل هاي آن ها هر از گاهي به دست مي آيد. نتيجه همين فرايند تكامل و موجودات كامل شده شامپانزه ها باشند.
بر اين اساس نسل كنوني بشر ناشي از خلقت اعجازگونه يك زن و مرد و توالد و تناسل آن دو است، اما قبل از اين نسل موجودات انسان نمايي به نام انسان "نئاندرتال" يا "كرومانيون" روي زمين مي زيستند كه از كيفيت خلقت و زندگي آن ها اطلاع چنداني نداريم؛ اما چه بسا خلقت آن ها نتيجه تطور انواع و تكامل و فرگشت موجودات باشد. در نتيجه با اين فرض هم مي توان نظريه فرگشت را درست دانست و هم خلقت دفعي آدم و حوا(فيكسيسم) را.
اتفاقا در بعضى از روايات وارده از ائمه (ع) مطالبى آمده كه سابقه ادوار بسيارى از بشر را قبل از دوره حاضر اثبات مىكند.
امام صادق به راوى فرمود: شايد گمان مىكنيد كه خدا غير از شما هيچ بشر ديگرى را نيافريده است. نه، چنين نيست؛ بلكه هزار هزار آدم آفريده كه شما از نسل آخرين آن ها هستيد.
@wittj2
🔮🎷نقد تئوری تکامل/تفاوت مدت زمان راه رفتن بین نوزاد انسان و میمون
✍رامین فخاری - یکشنبه، ۱٩ بهمن ۱۳٩۳
یک توضیح : هدف از سلسله مقالات نقد تئوری تکامل نقض این تئوری علمی نیست،بلکه تنها اثبات این موضوع است که حتی در فرآیند تکاملی نیز بدون وجود آفردیگار امکان پدید آمدن تصادفی موجودات وجود ندارد.
بر اساس ادعای تکامل گرایان نسل انسان به میمون ها می رسد و یا انسان و میمون نیای مشترک دارند،و بر اساس همین تئوری انسان نیز باید صفات میمون را با خود به ارث برده باشد.
-در همه پستانداران از جمله اسب و الاغ و میمون ها و ... نوزاد بلافاصله بعد از چند ساعت از به دنیا آمدن به پا می خیزد و توانایی راه رفتن دارند[1].اما در انسان بر خلاف میمون ها که بنا به ادعای تکامل گرایان اجداد انسان هستند و یا نیای مشترک دارند این اتفاق نمی افتد و نوزاد انسان تا ماهها توانایی راه رفتن ندارد و بعد از ماهها چهار دست و پا راه می رود و بعد از مدت زمانی توانایی راه رفتن با دو پا را پیدا می کند همچنین انسان تنها جانداری است که روی دوپا راه می رود.
حال تکامل گرایان اتئیست که ادعا می کنند 98 درصد ژن های انسان و میمون ها مشترک است باید به این موضوع پاسخگو باشند که چرا انسان این توانایی مطلوب را از نیاکان خود به ارث نبرده است،و نوزاد انسان یک استثنا در میان همه جانداران است و بر اساس فر آیند تکاملی نیز این توانایی باید از میمون به انسان به ارث می رسید و نوزاد انسان بلافاصله بعد از تولد توانایی راه رفتن داشت ولی این اتفاق نیفتاده است.
موضوع دومی که مطرح می شود این است که نوزان انسان نسبت به سایر جاندارن تا زمانی که بزرگ شود بسیار ضعیف است، اگر حلقه واسطی بین انسان و میمون وجود داشته است،که مثلا صفات بینابینی بین میمون و انسان داشته است مثلا نوزاد آن قادر به راه رفتن نبوده است و والدین صفاتی شبیه به صفات میمون را داشته اند و از کودکان خود به سبک میمون نگهداری می کردند و مثلا مانند سایر پستاندارن کودک خود را در دو یا سه سالگی رها می کردند،چگونه کودک دو یا سه ساله می توانسته در طبیعت وحشی به حیات خود ادامه بدهد و تولید مثل بنماید؟
[1]Study Reveals Why Infants Can't Walk
@wittj2