👆👆👆👆وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي....
و اگر پیروی از اکثر مردم روی زمین کنی تو را از راه خدا گمراه خواهند کرد، که اینان جز از پی (و هوا و هوس) نمیروند
And if you obey most of those upon the earth, they will mislead you from the way of Allah. They follow not except assumption,
آیه 116 سوره انعام🌻
👇
@wittj2
🔮🎷 پیام ها ی آیه 116 انعام
⭐️1- راه هدايت و راه قرآن ملاك است، نه راه مردم و اكثريّت. وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ ... وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ...
⭐️2- اكثريّت، دليل حقانيّت نيست. ملاك، حقّ است نه عدد، پس در پيمودن راه حقّ از كمى افراد نهراسيد. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ...
⭐️3- جلب نظر اكثريّت، گاهى به قيمت نابودى و انحراف خود انسان تمام مىشود.
إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ... يُضِلُّوكَ (در راه خدا حركت كنيم هر چند خلاف رأى اكثريّت باشد)
⭐️5- ريشهى ضلالتها، اعتماد به حدس وگمان است. «يُضِلُّوكَ- إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ»
⭐️6- اكثريّتى كه به جاى حقّ، در پى حدس و هوس باشند، قابل پيروى نيستند. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ... يُضِلُّوكَ ... يَخْرُصُونَ
⭐️7- در انتخاب راه، دليل وبرهان لازم است، نه حدس وگمان. إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَ ... يَخْرُصُونَ
👇
@wittj2
🔮🎷منطق قرآن و اهل بیت علیهم السلام
🍀عنصر دوم : تکیه بر واقعیات و پرهیز از ذهن گرائی
فرق این منطق با منطق پوزیتیویسم این است که پوزیتیویسم بر یک «فرض» مبتنی است؛ فرضی که خشت اول و پایه اصلی آن است، فرضی که نه تنها اثبات نشده بل بطور «ارسال مسلّم» یک امر قطعی تلقی شده است که عبارت است از 👌«انسان حیوان است» با پسوند «متکامل». اما منطق قرآن و اهل بیت عليهم السلام در هیچ مسئله ای بر «فرض» تکیه نمی کند تا چه رسد که یک مجهول را مسلّم تلقی کند.
👈و در بیان صریحتر: فرق این منطق با منطق پوزیتیویسم تنها در همین «خشت اول» است، دیگر تفاوت ها از این فرق اساسی ناشی می شوند.
قرآن به «نگاه کردن»، «دیدن» و «نگریستن» دعوت می کند، حتی می گوید آنان که در دنیا اهل دقت در نگرش نیستند، در آخرت کور و نابینا محشور می شوند: «قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَني أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصيراً»: می گوید پروردگارا، چرا مرا کور محشور کردی در حالی که در دنیا بصیر بودم. همیشه قرآن به مطالعه در اشیاء جهان با نگاه ژرف حسی دعوت کرده است.
⭐️یک مراجعه به واژه «بصر» و مشتقات بس فراوان آن در قرآن، روشن می کند که حتی در مواردی که بصیرت به معنی «بینش قلبی» آمده باز نوعی کشش به سوی اصالت «دیدن چشم» و دقت در دیدن و نگریستن، در آنها هست. و همچنین است واژه «سمع» و مشتقات فراوان آن در قرآن.
و همینطور واژه های مشتق از «رأی». و به حدی به رؤیت چشمی و حسّی اهمیت می دهد که پیامبرش را برای مطالعه کیهان، سپس برای مطالعه هفت آسمان، به معراج می برد، در حالی که می توانست علم بر همه آنها را در همان خانه اش و بدون مشاهده عینی، به آن حضرت بدهد.
🎯 علت و حکمت معراج، دیدن حسّی از نزدیک است «لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا»: تا نشان دهیم به او نشانه های قدرت خودمان (در آفرینش) را. و «ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى- لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى»: نه چشمش لغزیده سطحی نگر شد و نه چشمش دچار طغیان (عدم دقت) گشت و به تحقیق مشاهده کرد از نشانه های بزرگ قدرت پروردگارش.
و می گوید: آنچه را که چشمش دید قلبش نیز آن را بر گرفت و تایید کرد: «ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى»: قلب حساس، آنچه را که (چشم) دیده بود تکذیب نکرد.- دچار شک و تردید نشد.
👌این موضوع حتی مطابق نظر آنان که در اثر آلودگی ذهن شان با بینش های غیر اسلامی، به معراج روحانی معتقد هستند نه جسمانی، باز این سفر روحانی برای دیدن کیهان و آسمان ها از نزدیک، بوده است.
و همچنین است سبک و روش پیامبر و آلش (صلّی الله علیهم) در عرصه احادیث.
علمی عرفانی
👇
@wittj2
🔮🎷منطق قرآن و اهل بیت علیهم السلام
🍀عنصر سوم : ابطال خواهی
روشن است که «ابطال گرائی» پوپر هیچ ارتباطی با این ابطال خواهی ندارد؛ آنچه مورد نظر پوپر است مبتنی بر یک «بدبینی» است که او نسبت به علم و دانش دارد.
ابطال خواهی منطق قرآن و اهل بیت عليهم السلام از همان سنخ است که در مثال آن فیزیولوژیست در تشریح وظایف اعضای بدن گفته شد. و در اصطلاح علمای ما به آن «تحدّی» گفته می شود.
قرآن: «وَ إِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين» و همینطور است مناظرات و احتجاجات رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمّه طاهرین عليهم السلام با افراد و هیئت های علمی. کافی است به 📗کتاب «احتجاجات» طبرسی نگاهی گذرا شود؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمّه عليهم السلام مسائل را بیان می کنند و طرف مقابل راهی برای ابطال سخن شان نمی یابد.
👇
@wittj2
رستم از این نفس و
هوا زنده بلا مرده بلا
زنده و مرده وطنم
نیست به جز فضل خدا
مولانای جان🌻
@wittj2
شما همچون طاووسی هستید که در زندانی گرفتار آمده و پوستی چرمین بدو پوشاندهاند.
او حقیقت خود را فراموش کرده است، تا دیر نشده خود را بشناسید و قدر خود بدانید
سهروردی🌻
📗 تذکـرة الاولیا
@wittj2
🔮🎷هفتم مهرماه، روز #بزرگداشت
#شمس تبریزی است
#شمس لاأبالی🌻
« #شمس تبریز، شخصیتی دلیر و در معنای دقیق کلمه «لاأبالی» یعنی بیپروا است. خودبسندگی، اتکا به فهم خود و زندگی از خودرُسته و از خویشجوشیده، از او عارفی متمایز ساخته است. به گمان من، جسارتی که #شمس تبریز در اصالتدهی به فهم و تجربهی فردی خویش از زندگی و ایمان دینی دارد، چه بسا چشمگیرتر از مولانا است.
#شمس مصداق بارز گفتهی نظامی است که: «عاریت کس نپذیرفتهام + هر چه دلم گفت بگو گفتهام.»
او در همان آغاز زندگی، راه خود را دنبال میکند و تفاوت کُد وجودی خود را با پدرش در مییابد. به پدر میگفت:
«گفتم: یک سخن از من بشنو، تو با منی چنانی که خایهی بط [تخم مرغابی] را زیر مرغ خانگی نهادند، پرورد و بط بچگان برون آورد؛ بط بچگان کلان تَرَک شدند، با مادر به لب جو آمدند، در آب درآمدند. مادرشان مرغ خانگی است، لب لبِ جو میرود، امکانِ در آمدن در آب نی. اکنون ای پدر! من دریا می بینم مرکب من شده است، و وطن و حال من اینست. اگر تو از منی یا من از توام، درآ در این دریا؛ و اگر نه، برو برِ مرغان خانگی.»
جدا کردن خط سیر خود از پدری که نازش را میخرید، کار آسانی نیست. او باید راه خود را میرفت. پدر #شمس، مردی رقیقالقلب و نازکدل بود که با شنیدن چند سخن اشکش جاری میشد، اما «عاشق» نبود و از دلیریها و دریاجوییهای عاشقانه برکنار بود:
«نیک مرد بود و کرمی داشت. دو سخن گفتی، آبش از محاسن فرو آمدی، الا عاشق نبود. مرد نیکو دیگر است و عاشق دیگر.»
مُرغابی روح #شمس، هوای دریا داشت.
#شمس، بیپرواست. حرف خودش را میزند. به اقبال و ادبار دیگران بیاعتناست. از تقلید گریزان است. «به شکل خلوت خود» است.
او از طایفهای است که روایت خود را میکنند. تنها از خود میگویند:
«مقلدند، آنکه محققتراست مقلدتراست؛ قومی مقلد دلند، قومی مقلد صفا، قومی مقلد مصطفی، قومی مقلد خدا، از خدا روایت کنند. قومی هم مقلد خدا نباشند، از خدا روایت نکنند، از خود گویند.»
او در پی معنای شخصی و ویژهی خویش از دین و مسلمانی است و در برابر متون دینی و مقدس، موضع انفعالی و پذیرایی صِرف ندارد:
«گفتند: ما را تفسیر قرآن بساز.
گفتم: تفسیر ما چنان است که میدانید. نی از محمد! و نی از خدا!»
گویا تجربهی دینی پیامبر(ص) و نیز منابع دینی، برای او دستمایهی الهامیابی فردی و رویش نگرشهای مستقل هستند. او در قرآن و حدیث، دنبال نسخهی ویژهی خود است و در آینه منابع دینی، سراغ از تصویر منحصر به فرد خویش میگیرد:
«مرا رسالهی محمد رسول الله سود ندارد، مرا رسالهی خود باید. اگر هزار رساله بخوانم که تاریکتر شوم.»
او در برابر حدیثی از پیامبر(ص) که میگوید: «الدنیا سجن المؤمن/ دنیا زندان مؤمن است» جسورانه، نظر متفاوت و دریافت شخصی خود را ابراز میکند:
«در هیچ حدیث پیغامبر نپیچیدم، الا در این حدیث که الدنیا سجن المومن، چون من هیچ سجن نمیبینم. میگویم: سجن کو؟»
#شمس تبریز، لاأبالی است. بیاعتنا و مقاوم در برابر هر چه بیرون از اوست و اصالت فردی او در معرض تهدید دارد. حتی نمیپذیرد که شادی و غم او، از رفتارها و مواضع دیگران اثر بپذیرد:
«من چو شاد باشم، هرگز اگر همه عالم غمگین باشند در من اثر نکند، و اگر غمگین هم باشم نگذارم که غم من به کس سرایت کند.»
#شمس حتی در ارتباط با مولانا، که محبوب اوست، لاأبالی و بیپروا است. مولانا را دوست دارد، اما محبت او توأم با استغنا است. عاشقی درمانده و آویخته نیست:
«اگر شما با من نتوانید همراهی کردن، من لاابالیام [بی اعتنا و بیتفاوت]. نه از فراق مولانا مرا رنج، نه از وصال او مرا خوشی! خوشی من از نهاد من، رنج من هم از نهادِ من!»
#شمس بیش و پیش از هر چیز به خودش متعهد است و در برابر هیچکس از آزادگی و تفرد خود، صرفِ نظر نمیکند:
«چون گفتنی باشد و همه عالم از ریش من در آویزند که مگو، بگویم. و هر آینه اگر چه بعد هزار سال باشد، این سخن بدان کس رسد که من خواسته باشم.»
«مرا مهاری است که هیچ کس را زهره نباشد که آن مهار من بگیرد، الا محمد رسول الله، او نیز مهار من به حساب گیرد؛ آن وقت که تُند باشم که نخوت درویشی در سرم آید، مهارم را هرگز نگیرد.»
ارتباطی چنان طنّازانه و نازآمیز با خداوند که از کمتر عارفی سراغ داریم:
«خدا بر من ده بار سلام می کند؛ جواب نمیگویم. بعد ده بار، بگویم: «علیک»، وخود را کر سازم!»
شاید، این روحیه و شخصیت مستغنی، متکی به خود و پرورده از درونِ شمس بود، که آنهمه برای مولانا فریبایی و دلرُبایی میکرد.
صدیق قطبی🌻
@wittj2
4_5825791883376330532.mp3
7.24M
⭐️شمس کیست؟
علامه مروجی سبزواری🌻
علمی عرفانی👇
@wittj2
همه حجاب ها یک حجاب است و جز آن هیچ حجابی نیست!
و آن حجاب، وجود است.
شمس تبریزی🌻
👇
@wittj2
🔮🎷۸مهرماه؛ روز بزرگداشت حضرت عشق
روز بزرگداشت حضرت #مولانا هشتم مهرماه در تقویم رسمی کشور به عنوان «روز بزرگداشت مولوی» ثبت شده است.
⭐️شرح زندگی مولوی
جلالالدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی در ششم ربیع الاول سال 604 هجری در شهر بلخ دیده به جهان گشود. مولوی از مشهورترین شاعران ایرانیتبار پارسیگوی است نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلالالدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده میشدهاست. در قرنهای بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفتهاست و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانستهاند. زبان مادری وی پارسی بوده است.
پدر او مولانا محمد بن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولد و سلطانالعلما، از بزرگان صوفیه و مردی عارف بوده است. پدر مولوی مردی سخنور بوده و مردم بلخ علاقه فراوانی به او داشته که ظاهرا همین وابستگی مردم به او سبب ایجاد ترس در محمد خوارزمشاه گردید و او را علیه بهاءالدین ولد برانگیخت. به همین دلیل بهاءالدین ولد پدر مولوی احتمالاً در سال ۶۱۰ قمری، همزمان با هجوم چنگیزخان از بلخ کوچ کرد و سوگند یاد کرد که تا محمد خوارزمشاه بر تخت نشسته، به شهر خویش بازنگردد.
علمی عرفانی
👇
@wittj2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدار شمس و مولانا از بیان شیوای علامه بزرگوار مروجی سبزواری🌻
تفسیر جامع و ناب مثنوی معنوی مولانا
👇
@wittj2
🔮🎷هاوکینگ و مرگ فلسفه ها
باز هم در رسانه ها و عرصۀ اینترنت هیاهوئی دربارۀ نظریّه ای از استیون هاوکینگ به راه افتاده است که می گوید: فلسفه مرده است.
در مقابل، دانشمندان نامداری این سخن او را رد کرده اند؛ برخی ها نیز با بیان و ادبیات اتهام آمیز در نیت و صداقت او در ابراز برخی نظریه های علمی، تردید کرده اند.
من در این مقاله با ویژگی های اخلاقی و علمی هاوکینگ و دیگران کاری ندارم، صرفاً به بحث علمی می پردازم و قبل از هر چیز می گویم این سخن هاوکینگ نه بریده از حقیقت است و نه بیگانه از واقعیت، بل سخنی است که اصل آن (نه همۀ جزئیات و جوانب آن) هم تماس محکمی با حقیقت دارد و هم با اندک دقتی واقعی بودن آن ملموس و روشن است.
👈ادامه مطلب :
http://www.binesheno.com/Files/maghalat.php?idVeiw=2588&level=4&subid=2588
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷بزرگترین و اساسیترین فرق منطق تبیینی با منطقهای دیگر:
باز به روش و منطق آن فیزیولوژیست که پیکر انسان را بر روی میز گذاشته و به شرح و تبیین میپردازد، توجه کنیم؛ این آقای فیزیولوژیست به هیچ وجه در مقام «اثبات» نیست، و هیچ کاری با اثبات ندارد، او فقط تبیین میکند و ابطال خواهی می کند. زیرا منطق تبیین، منطق اثبات نیست. و اساساً منطق اثبات، برای خدا شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی و در همۀ علوم اعم از طبیعی و انسانی، نه فقط نارسا است بل غلط هم هست.
منطق اثباتی فقط در دو مورد کارآئی دارد و (باصطلاح) به درد می خورد:👇
۱- در امور قضائی و دادگاهی؛ چون در این امور اصل بر «برائت» است، پس مدعی باید ادعای خود را اثبات کند. یعنی منطق اثباتی در جائی به کار می رود که «عرصۀ تخلف از طبع و طبیعت» باشد، و جائی در شناختن طبیعت و هستی ندارد، خواه در علوم طبیعی باشد و خواه در علوم انسانی. عرصۀ علوم نه عرصۀ دادگاه است و نه عرصۀ محاکمه.
۲- در امور ریاضی؛ ریاضیات که انتزاعات ذهنی محض است، و «محاسبه» است نه «شناخت»، عرصۀ منطق اثباتی است. شناخت خدای هستی، و شناخت هستی، شناخت انسان و... همگی سر و کارشان و موضوع شان واقعیات خارج از ذهن است و به کارگیری منطق اثباتی در واقعیات، عمل شناخت را دچار انحراف می کند.
یک بررسی دقیق نشان می دهد که قرآن و اهل بیت عليهم السلام 👌هرگز در صدد اثبات بر نیامده اند؛ حتی در بارۀ وجود خدا هیچ استدلال اثباتی نکرده اند، یک آیه در قرآن نمی یابید که مانند فلاسفه و حتی متکلمین، در مقام اثبات وجود خدا باشد. برخی ها گمان کرده اند که آیه «قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض»،🌻 در مقام اثبات وجود خدا با منطق اثباتی است در حالی که جملۀ «فاطر السموات و الارض» یک تبیین است.
اشتباه نشود؛ مراد از «اثبات» در این مقال معنی لغوی نیست، زیرا نتیجۀ منطق آن فیزیولوژیست نیز ثابت شدن بیان هایش است. مراد «منطق اثبات گرا» است که بدون تبیین حقایق و واقعیات، صرفاً به اثبات می پردازد.
⭐️در ادبیات قرآن و اهل بیت عليهم السلام یک مورد هم یافت نمی شود که در مقام علم و اندیشه، سخنی از اثبات آمده باشد. موضوع علم و اندیشه «هست ها» و «چیست ها» است که در واقعیت هستی هستند و غیر از تبیین به هیچ چیز دیگری نیاز ندارند.
⭐️و تجربۀ عینی تاریخی نیز نشان می دهد انسان در هر علمی که با منطق تبیین عمل کرده موفق شده و پیشرفت کرده است، اما در هر جائی که به منطق اثباتی پرداخته از آغاز تاریخ تا به امروز قدمی پیش نرفته است، همان استدلال های قرون اولیه است که امروز هم تکرار می گردد. مگر در ریاضیات که بحثش گذشت.
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷 اسلام مذهب دانش
امام صادق (ع) :🌻
دوست ندارم جوانى از شما (شيعيان) را جز بر این دو گونه ببينم: یا عالم ، يا فراگیرنده دانش.
📗امالی طوسی، ص۳۰۳
👇
@wittj2
⭐️«پیتر شوت» فیلسوف و شاعر و سیاستمدار شیعه آلمانی :
نه مسلمانزاده بوده و نه به طور ناگهانی با اسلام مواجه شده ام بلکه بیش از نیمی از عمرم را در جستجوی دین واقعی گذرانده ام.
👇
@wittj2
مواظب باشید که عمرتون رو با درست انجام دادن کارهای غلط تلف نکنید.
👇
@wittj2
ابوعلی سینا:🌻
امیرالمومنین علی(ع)مرکز حکمت وآسمان حقیقت وگنجینه عقل است و همانا در بین صحابه فضیلت و برتری ایشان همانند برتری امر معقول است به امر محسوس .
👇
@wittj2
دیالکتیک علم و عرفان ناب
🔮آفرينش جهان در نـهج البلاغه🔮🎷🎷🎷🎷🎷 مقدمه كمتر انديشمندى درجهان است كه حضرت على(ع) را نشناسد. سخن گفت
مقاله ی آفرینش جهان در نهج البلاغه بر اساس قوانین فیزیک جدید 🎯
👇
@wittj2
در صورتی که بسیار سریع بدوید به صورت لحظه یی و نه دائم، سنگین وزن خواهید شد. سرعت نور مرز سرعت در جهان است در این صورت زمانی که جسمی با سرعتی نزدیک به نور در حرکت است و شما به آن نیرویی وارد کنید، به سرعت آن نخواهید افزود بلکه تنها به آن انرژی اضافی وارد کرده اید که این انرژی باید در جایی قرار بگیرد. بهترین مکان برای قرارگیری این انرژی جرم جسم است. براساس قانون نسبیت جرم و انرژی با یکدیگر برابرند پس هر چه انرژی وارد شده بیشتر باشد، جرم افزایش پیدا خواهد کرد.
👇
@wittj2
وجود👌 اﻣﻮاﺝ ﮔﺮاﻧﺸﻲ، صد سال گذشته و برای اولین بار ﺗﻮﺳﻄ ﺁﻟﺒﺮﺕ اﻧﻴﺸﺘﻴﻦ ﭘﻴﺶ ﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﻭاﻗﻊ ۱۰۰ ﺳﺎﻝ ﻃﻮﻝ ﻛﺸﻴﺪ ﻛﻪ ﺗﻜﻨﻮﻟﻮﮊﻱ اﻣﺮﻭﺯﻩ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻧﻆﺮﻳﻪ ی ﺫﻫﻦ ﺧﻼﻕ اﻭ ﺭا اﺛﺒﺎﺕ ﻛﻨﺪ.
👇
@wittj2
🔮🎷نظریۀ ریسمان ِنظریه نسبیت عام اینشتین را به مکانیک کوانتومی پیوند می دهد و نتیجه ی آن کاربردنظریۀ کوانتومی برای گرانش است که ما میتوانیم جهان رافراتر ازسطح ذرات زیراتمی ببینیم.
👇
@wittj2
🔮🎷"ده بعد و ریاضیات"
یکی از خصوصیات جالب تئوری ریسمان، میزان پیشرفت فوقالعاده ریاضیات آن میباشد. هیچ تئوری شناخته شده دیگری در علم، چنین ریاضیات قدرتمند و تا این اندازه بنیادین بکار نمیگیرد. بنا به تجربه، این موضوع ضرورتاً باید اینگونه باشد، چرا که⭐️ تئوری میدان واحد، باید ابتدا شامل☘ "هندسه ریمانی" ☘تئوری انیشتین و ☘"گروههای لی" ناشی از تئوری میدان کوانتوم بوده و آنگاه باید ریاضیاتی حتی از این پیشرفتهتر را هم بکار برد تا آنها را سازگار سازد. این ریاضیات جدید که مسئول ادغام این دو تئوری است، ⭐️"توپولوژی" نام دارد و مسئولیت کار ظاهراً غیرممکن حذف بینهایتهای یک تئوری کوانتوم گرانشی، بر عهده آن میباشد.
ورود ناگهانی ریاضیات پیشرفته به فیزیک از طریق تئوری ریسمان، فیزیکدانان زیادی را غافلگیر کرد. عده زیادی از آنها مخفیانه به کتابخانه رفته و کتب ریاضی بسیاری را بررسی کردهاند تا تئوری دهبعدی را درک کنند.
ادامه دارد...
علمی عرفانی👇
@wittj2