🎯قابل تامل
ذلِکَ الکِتابُ لا رَیبَ فیه هُدیً لِلمُتَقین (البقره/2)🌻
#با_قرآن_باش
آیا در استخر پر از چسب می شود شنا کرد❓
شک و دو دلی درست مثل استخر چسبناک است که در آن قدم از قدم نمی توان برداشت. قران آمده است تا ما را از ورطه ی تهدیدها، دودلی ها و شک ها بیرون کشیده و دست ما را گرفته و به جایی برد که در آنجا هرگز تیغ تردید نمی روید.
⭐️لا رَیبَ فیه؛ یعنی در این کتاب جایی برای تردید و دودلی نخواهد بود بنابراین هر کس می خواهد دو دل و مردد نباشد، باید به این وادی وارد شده و اهل کتاب باشد.
👇
@wittj2
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهره تو حجت موجه ماست
حافظ🌻
👇
@wittj2
آنڪه ما را بر صراط حق هدایٺ مےڪند
چارده قرن اسٺ بر دلهـا حڪومٺ مےڪند
عشق بیماریسٺ، یڪ بیمارےِ فوقِ جنون
هرڪه گوید یاحسیـن.ع. بر او سرایٺ مےڪند
#مولاےمحبوبم_حسین.ع.
#حضرٺ_عشق❤️
👇
@wittj2
پندانه🍂
ما مهمترين نقشي ڪہ در احياے معارف اسلامي بايد داشتہ باشيم , اين است ڪہ نخست خودمان را درست بسازيم
ما در عالم ڪارے مهمتر از 👌خودسازے نداريم و ديگر امور و شئون زندگي ما همه برای رسیدن بہ اين هدف مقدس نهائي انساني است.
#مجموعه_مقالات
علامہ حسن زاده ے آملي روحي فداه
👇
@wittj2
🔮تلنگر نور
یا یَحیی خُذِ الکِتابَ بِقُوَةٍ وَ آتَیناهُ الحُکمَ صَبِیاًّ (مریم/13) 🌻
#قرآنی_باش
🎯کسانی که قالی می بافند یک نگاه به نقشه دارند و یک نگاه به قالی و بر اساس آن قالی آویخته خود را می بافند.
🎯ما نیز باید چشم به نقشه قرآن داشته و بر اساس آن تار و پود زندگی خود را ببافیم. این است که قرآن کریم می فرماید:👇👇
💖خُذِ الکِتابَ؛ یعنی کتاب را بگیر، یعنی بی نقشه نباش.
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷آيا كابالا يك «تصوف» است؟
⭐️كهانت و تصوف
كابالا آئين، جريان و راه و رسم ابليس است.
كابالا دو دوره از تاريخ را گذرانيده است:
۱- از آغاز زندگي بشر و ماجراي هابيل و قابيل، تا دوران موسي(علیه السلام):
در اين دوره جريان كابالا به طور واضح و عريان در مقابل نبوت ها، ايستاده است.
در اين دوره، كهانت نيز به طور عريان و آشكار، در مقابل معجزه هاي انبياء، به رقابت مي پرداخت. كاهنان با تماس با ابليس و ديگر شيطان ها و جن ها، خبر از غيب مي دادند و كارهاي عجيب و شگفت مي كردند.
۲- از آغاز بعثت موسي(علیه السلام) برنامه جديدي از طرف ابليس به اجرا گذاشته شد كه عبارت بود از برنامۀ «تلبيس». از آن پس نه خود جريان كابالا به طور صريح و عريان در مقابل نبوت ها ايستاد و نه كاهنان غيبگو كه در خدمت كاباليسم بودند. بل راه تلبيس را برگزيدند و ديگر در صدد براندازي نبوت ها و اديان برنيامدند بلكه بر فرسايش و پوسانيدن هر دين از درون پرداختند. آموزه هاي خود را تحت عنوان «تصوف» و «عرفان ديني» به خورد مغزهاي امت ها دادند. و بدين طريق هر نبوتي كه مي آمد و هر ديني كه امتي را تشكيل مي داد، فرسوده و تحريف مي شد. كه هنوز هم چيزي به نام تصوف، كاملاً و دقيقاً به تخريب اديان هندو، جاماسبي، يهودي، مسيحي، و اسلام مي پردازد، نه توحيدی باقي مي گذارد و نه معادي. حتي ابليس را نيز مظهر خدا كرده و مي كنند.
دين موسي در ۳۴۰۰ سال پيش پدید آمد و از همان آغاز مورد نفوذ کابالیسم قرار گرفت، دين هندو در حوالي ۴۰۰۰ سال پیش تشکیل یافت و در ۲۶۰۰ سال پيش (توسط شخصي كاباليست و كاباليست زاده= شاهزاده اي بنام بُده) کاملاً تحریف شد، همين طور کابالیسم در حوالي ۲۰۰۰ سال پيش به دين جاماسب (مجوسي) پس از اصلاحات زردشت كه در حوالي ۲۶۰۰ سال پيش بود، نفوذ كرد و اصل هفتخوان را در آن قرار داد. دين عيسي در همان آغازش دچار رهبانيت شد. در دين اسلام ابتدا در آغازش نطفۀ كابالا در ميان امت كاشته شد و سپس توسط حسن بصري و شاگردانش به آن مبتلا گشت، سپس با جريان سيل آساي كاباليسم در لباس تصوف از بودائيت از طريق ايران وارد جامعه اسلامي گشت. در قرن هشتم توسط سيد حيدر عاملي به درون شيعه نيز راه يافت.
تصوف در ميان هر دين، به بهانه «تبيين باطن دين» سيماي روشن و ظاهري اديان را بي اعتبار كرد و مي كند. كاباليسم در اين مسير علاوه بر ادعاي باطن گرائي، ابزار به شدت مؤثری در تهي كردن اديان از كارآئي بود و به دليل اباحه گرائي، و نيز عدم دافعه (عدم تولّي و تبري متعادل) توانست اديان را از «قدرت» به كنار نگه دارد و حاكميت كاباليسم را ادامه دهد و در اين مسير كاملاً موفق گشت.
🎯كابالا راه و روش عملي همه جانبة شيطان است كه تصوف فقط يك ابزاري است در اختيار آن.
ادامه مطلب:👇👇
http://www.binesheno.com/Files/books.php?idVeiw=2147&level=4&subid=2147
علمی عرفانی👇
@wittj2
شکل گیری یک تفکر از اینجا آغاز می شود، از سرچشمه !
در انتخاب معلم دقت کنیم !
در انتخاب دوست و هم صحبت باید مواظب باشیم که با هرکسی رفیق نشویم ...
در مطالعه و اینکه چه کتاب و نشریه ای بخوانیم.
@wittj2
🔮🎷چکیده ی سخنان دکتر گلشنی
⭐️با «جان لاک» سیر جدا شدن متافیزیک از علوم آغاز شد، جان لاک هم عصر نیوتن بود و نامه نگاریهایی هم بر سر ایده خود با نیوتن داشت، او معتقد بود از اساس فقط به معرفتی میتوان تکیه کرد که ریشه در حس و تجربه داشته باشد، تفکر لاک شروع «حسگرایی» و «تجربه گرایی» بود که در نهایت هیوم و بعد کانت به تبع این نگاه اصولی، متافیزیک را از علم جدا کردند.
⭐️جریان سکولاریسم علم با بنا گذاشته شدن «پوزیتویسم» توسط آگوست کنت هویت جدیدی یافت، تحقیقات مارکس و داروین هم بر این سیر شدت بخشید، مثلا ماخ که یک فیزیکدان اتریشی بود و شاگردان زیادی داشت، یک پوزیتویسم تمام عیار بود، «وبر» از این دوره بود و حتی اعتقاد داشت چون اتم دیده نمیشود، نمیتوان آن را قبول کرد.
⭐️در دهه 1920 پوزیتویستهای منطقی گفتند هر آنچه ریشه در تجربه ندارد، معنا ندارد، مثلا وجود خدا معنا ندارد، تفکر فیزیکی هایزنبرگ تاثیر زیادی بر شکلگیری این جریان داشت، هایزنبرگ در مقاله ضمیمه نظریه کوانتوم در 1925 گفت، کمیتهای غیر قابل مشاهده را نباید بیاوریم و به این ترتیب پوزیتویسم منطقی را در فیزیک ادامه داد.
⭐️اما در مقابل این جریان، «انیشتین» قرار داشت، البته نگاه انیشتین در آن زمان اثر نکرد و در نیمه اول قرن بیست، تفکر پوزیتویسم حاکم ماند تا این تفکر که علم ریشه در تجربه دارد تثبیت شود و بساط دین از حوزه علوم تا حد زیادی برچیده شود.
⭐️دوره جنگهای جهانی تاثیر زیاد و نقش مهمی بر بازگشت دین و غایات دینی به حوزه تحقیقات علمی داشت، راسل که فقط به علوم تجربی اعتقاد دارد و فقط دادههای حسی را قبول دارد، در کتابچه کوچکی که در 1924 منتشر کرد، بعد از اینکه دید چندین میلیون نفر به کمک علم جدید کشته شدند، گفت که اگر علم اینطور پیش برود چیزی نمیماند چون در دست ثروتمندان و قدرتمندان افتاده است.
⭐️انیشتین و راسل بعد از بمباران هیروشیما در 1944 علیه بمب هستهای طوماری نوشته و مخالفت کردند، پوپر در 1934 بر علیه پوزتویسم منطقی تحقیقاتش را منتشر کرد و خلاصه آنکه کم کم سر و صدا بلند شد و گفتند که علم با این «جهان بینی» برای آینده بشریت چیزی نمیگذارد.
⭐️«ارنست شوماخر» اقتصاددان بزرگ انگلیسی و نویسنده دو کتاب «کوچک زیباست» و «راهنمای حیرت زدگان» حرفش این است که علم قدیم مبتنی بر حکمت بود، علم جدید دنبال ثروت و قدرت و تسلط بر طبیعت است و بسیار حکیمانه، همانند دانشمندی مسلمان از بازگشت به دین میگوید.
🎯از سوی دیگر تحقیقاتی که تحت تاثیر مواضع دینی اندیشمندان بود نیز رو به افزایش گذاشت و اهم دعواها در نسبت علم و دین بر سر این اصولی است که دانشمندان به کمک آنها تجربه و آزمایشهای خود را جمع بندی میکنند. انیشتین صریحا میگوید که ایمان به فهم طبیعت از ادیان آمده است، برخی فیزیکدانان گفتهاند که 🍀" نظریه وحدت بخشی نیروها" را از فیزیکدانان مسلمان توحیدی گرفتهاند.
🎯معنی «علم دینی» کنار گذاشتن تجربه یا نظریه پردازی نیست، اینکه دانشمندان، طبیعت را هدفدار یا بی هدف، ساده یا غیر ساده، زیبا یا نازیبا، در خدمت ثروت و قدرت و موارد دیگر میدانند یا خیر، مسألههایی است که بین علم و دین واسطه میشوند و باعث میشود که ما بگوییم یک پژوهش، «علمی دینی» هست یا نه؛
👌⭐️بنابراین آنها که منکر علم دینی میشوند در علم و قرآن ورودی ندارند.
📗نشست هم اندیشی علم دینی؛ مشهد مقدس
علمی عرفانی👇
@wittj2