شعاع ِجهان یعنی جهانی که می‌شناسیم 👈۴۶ میلیارد سال نوری است و جالب است بدانید بشر تا به امروز تنها👈 ۱.۳ ثانیه‌ی نوری از این شعاع را پیموده است! علمی عرفانی👇 @wittj2

🔮🎷ایا سایه وزن دارد؟ سایه به تنهایی وزن ندارد اما سطحی که سایه بر آن منعکس میشود فشاری ضعیف را تحمل می‌کند. فشارِ تابش یعنی تاباندن نور به یک سطح که باعث وارد شدن فشارِ هرچند کوچک اما قابل اندازه گیری به آن سطح می شود! مثلا وزن شهر شیکاگو در یک روز ابری 140 نيوتن افزایش پیدا می‌کند! علمی عرفانی👇 @wittj2

مطالعه DNA میتوکندریال نشان می‌دهد که ریشه‌ی مشترکِ مادریِ تمام اقوام ایرانی ساکن در فلات ایران، به زمانی بسیار عقب تر از نظریه‌ی مهاجرت اقوام آریایی بر می‌گردد. بدین ترتیب اگر تمامی اختلاط ها را از محتوای ژنتیکی نمونه‌های مدرن ایرانی حذف کرده و به کناری بگذاریم، اخیرترین جد ِ مشترک مادری ما (Most Recent common ancestor- MRCA)، زمانی حدود 10 تا 11 هزار سال قبل در 👌✨فلات ایران می‌زیسته است. علمی عرفانی👇 @wittj2

🔮🎷تفاوت رهبانیت(راهبان)وتصوف(صوفیان) و عرفان(عارفان)چیست؟ 🔑قسمت اول تا قبل از اسلام رهبانیت در میان ادیان الهی و غیر ادیان الهی مرسوم بوده و عبارت بوده از کناره گرفتن از دنیا و پناه بردن به غاری یا صومعه ای و بریدن از خلق و دور کردن همه ی وسایل زندگی از خود و کناره کردن از همه مشاغل دنیوی و فقط پرداختن به عبادت دنیا به انقطاع و روگرداندن و اعراض کامل از دنیا. لذا مکاتبی مثل بودایی که غیر دینی بوده ولی بر مبنای تعالیم عرفانی بنا شده بودند،اینها برای رسیدن به《نیروانا》یا همان حقیقت مطلق،بنا را بر همین گذاشته بودند که پیروان خود را از دنیا خارج کنند و آنها را در مکانهایی دور از شهرها و هیاهوی مردم وارد کنند و آنها را وادار به ریاضت های سخت و تفکر در خود بنمایند تا نیروی شگرف نهفته در وجود خودشان را که پرتوی از همان نیروانا است،آزاد کنند و در سایه دست یافتن به این قدرت شگرف انسانی،از اسارت عالم ماده و حیوانات نفس خودشان آزاد گشته بلکه طبیعت خودشان را تحت فرمان درآورند و نه تنها طبیعت وجود خودشان را بلکه طبیعت عالم را نیز تحت فرمان خود در آورند،لذا اینها به کارهای عجیبی هم میتوانستند دست یابند.مثل اینکه روی آب راه میرفتند یا در میان آتش میرفتند،یا شمشیر در بدن خود فرو میکردند و یا هفته ها درون قبری میرفتند و خاک بر روی آنها می یختند و بعد از مدّتها آنها را زنده و سالم بیرون می آوردند.این ها بدان جهت بود که چون در سایه ریاضت های سخت و دوری از لذّت ها،روحشان قوی شده بود،بر طبیعت و جسم خود غلبه کرده و آن را تحت حکومت خود در آورده و او را تحت هر شرایط ناگوار حفظ می نمود.همچنین بر طبیعت عالم نیز مسلّط شده و به مواد شیمیایی داخل خاک یا جانوران اجازه نمی دادند که بر مادّه بدنشان تأثیر کنند.یا به شمشیر و آتش اجازه نمی دادند که بر بدنشان تأثیر کنند.یا بر آب حکومت میکردند و به آب اجازه نمی دادند که آنها را فرو ببرد یا به عبارت دیگر نیروی روحشان چنان قوی شده بود که بر نیروی جاذبه غلبه میکرد و آن را در مورد جسمش بی اثر میکرد. به هر حال این یک روش زندگی بود که عبارت بود از اعراض از دنیا و دست شستن از تمامی لذتها و منافع دنیوی و روی آوردن به ریاضات سخت و کشتن هوای نفس پناه بردن به یک غار و ترک مردم. این روش در میان ادیان الهی هم وارد شد.در مسیحیت این روش به صورت《رهبانیت》ظهور پیدا کرد و راهب و راهبه هایی پیدا شدند که به جای پناه بردن به غارها صومعه هایی ساختند و به این صومعه ها پناه بردند و این رهبانان عمرشان را در این صوامع به سر میبردند و بیرون نمی آمدند و فقط مشغول عبادت خدا بودند. اینها نه از صومعه ها بیرون می آمدند،نه روزنامه میخواندند،نه به رادیو گوش میدادند و نه شخص بیگانه ای حق ورود به صومعه ها را داشت.این راهبان در این صومعه ها نه ازدواج میکردند نه از کوچکترین لذّات دنیایی بهره مند بودند و حتی بر روی سنگها میخوابیدند. البته اینها بیشتر متأثر از پیشوایان دینشان بودند،حضرت مریم( سلام الله علیها)حضرت عیسی و حضرت یحیی(علیهمالسلام)هیچکدام ازدواج نکردند.حضرت مریم سالها در حجره ای در بیت المقدّس گوشه نشینی و انزوا اختیار کرده بود.در احوال حضرت عیسی(ع)در نهج البلاغه آمده که هر جا که بود،وقتی که میخواست بخوابد،سنگی زیر سر میگذاشت و میخوابید.شیطان نزد او آمد و گفت:مگر تو ترک دنیا نکرده بودی؟پس چه پیش آمد که دوباره به دنیا روی آورده ای؟حضرت فرمود:مگر چطور شده است؟شیطان گفت:همین که سرت را روی سنگ گذاشته ای و از بالا بودن سرت هنگام خواب لذّت میبری،پس حضرت سنگ را از زیر سر برداشت و به طرفی پرتاب کرد و از آن به بعد سرش را بر روی زمین میگذاشت و میخوابید. در مورد حضرت یحیی(ع)نیز نقل شده است لباسی که از موی بز بافته شده بود میپوشید و معلوم است که موی بز چنان بدن را میزند که پوست انسان مجروح میشود. اینست که امروزه روحانیون دین حضرت عیسی،رو به رهبانیت آورده و صومعه نشینی را برگزیده اند.البته باید دانست که دینی که حضرت عیسی(ع)آورد،بر مبنای رهبانیت نبوده است و چنین نبوده که ایشان مردم را به رهبانیّت و گوشه نشینی دعوت کند.بلکه آن حالات که نقل کردیم حالات مختص وجود خود آن سه بزرگوار بوده است به خاطر آنکه جهت ملکوتیت و روحانیّت بر آنها غلبه داشته باشد.ولی آنحضرت هیچگاه رابطه ی خود را با مردم قطع نکرد و از آنها منزوی نشد بلکه همیشه در میان آنها گردش میکرد و آنها را به معروف،امر و از منکر،نهی می نمود. تا اینکه نوبت به دین اسلام رسید و اسلام دینی است که در متن دنیا پیاده شد و میخواهد انسان ها را در حالی که در دنیا زندگی میکنند و داد و ستد میکنند و ازدواج میکنند،به آخرت و خدا برساند.اینست که... ادامه دارد... برگرفته از فصل پنجم 📗#رساله_اسرار_حج اثر قلمی #علامه_حمیدرضا_مروجی_سبزواری🌻 علمی عرفانی👇 @wittj2 #تفاوت_رهبانیت_و_تصوف_و_عرفان_چیست؟

⭐️دولت عشق 👌✨عشق باطن دین است 🎷علامه مروجی سبزواری علمی عرفانی👇 @wittj2

اگر خواستیم ببینیم آیا با خدا مأنوسیم یا نه،باید ببینیم از خواندن قرآن كه سخن خدا با ماست و از خواندن نماز كه سخن ما با خداست،احساس ملال می‌كنیم یا احساس نشاط. آیت الله جوادی آملی🌻 👇 @wittj2

🔮قرآن دو منظر دارد👇 🔑۱) قرآن تئوری(نظری) 🔑۲)قرآن عملی(مجسم شده) انسان ابتدا مرحله ی اول را در سیر می پیماید و بتدریج وارد مرحله ی قرآن مجسم میشود. البته اهل معرفت بدین مرحله میرسند و در راس همه ی عارفین ائمه ی معصومین .ع. مرحله ی بعد امام عصر .عج. می باشند. ✍اسماء 📃برداشت از زیارت آل یاسین فراز (السلام علیک یا تالی کتاب الله و ترجمانه...) علمی عرفانی👇 @wittj2

جان وجهان!دوش کجابوده‌ای نی غلطم، در دل ما بوده‌ای دوش ز هجر تو جفا دیده‌ام ای که تو سلطان وفا بوده‌ای مولانای جان🌻 👇 @wittj2

دو چشم مست میگونت ببرد آرام هشیاران دو خواب آلوده بربودند عقل از دست بیداران سعدی🌻 👇 @wittj2

اگر هشیار اگر مستم نگیرد غیر او دستم وگرمن دست خودخستم همو درمان من باشد مولانای جان🌻 👇 @wittj2

🔮عرفان یعنی نگه داشتن جسم در میان دنیا و در میان مردم و بهره بردن از مواهب و نعمت های دنیا،ولی خارج کردن روح از میان دنیا و مردم. 📗اسرار حج،ص ۱۸۷ علامه مروجی سبزواری🌻 علمی عرفانی👇 @wittj2

برگی از معرفت🍂 اگر تو را صد هزار درهم و دینار، و این قلعه، پر《 زر 》باشد، [ و ] تو به من نثار کنی، من ،در این پیشانی تو بنگرم! اگر در آن پیشانی ، نوری نبینم ، و در سینه ی او ، نیازی، نبینم ، پیش من، آن [قلعه پر زر ] همان باشد، و 《تَلّ سر گین》، همان! 📗خط سوم #سخنان_شمس_تبریزی ۱۲۶ 👇 @wittj2