⭐️امیرالمومنین علی (ع)
چيزى چون بهشت نديدم كه طالب آن خفته باشد؛ و چيزى همانند آتش نديدم كه گريزانِ از آن، در خواب رفته باشد.
📚 تحفالعقول، ص۱۵۲
تو دو تن هستی بیدار درظلمت، خفته در نور🌻
@wittj2
برگی از معرفت 🍂🍂
⭐️" باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی"
صیادان، ماهی را یک بار نمی کَشَند.
چنگال در حلقوم چون رفته باشد، پاره ای می کَشَند تا خونش می رود و سست و ضعیف می گردد. بازش رها می کنند. و همچنین باز می کَشَند تا به کلی ضعیف شود.
چنگال عشق نیز چون در کام آدمی می افتد ؛ حق تعالی او را بتدریج می کَشَد که آن قوت ها و خوی های باطل که در اوست، پاره پاره از او برود که:
اِنِّ اللّهَ یَقبِض وَ یَبسُطُ!
فیه ما فیه🌻
@wittj2
من همیشه علیه استیلای زور مبارزه کردهام. متأسفانه نظریات من، انسانیت را بهسلاح قدرتطلبی مجهز نموده که برای من عذاب وجدان بهارمغان آوردهاست
👈آلبرت اینشتین در نامهای به کارل یونگ
@wittj2
هیچوقت در زندگی تان به خاطر احساس ترس عقب ننشینید.
همه ی ما بارها این جمله را شنیده ایم که «بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟ مثلاً اینکه بمیرید؟
اما مرگ بدترین اتفاقی که ممکن است برایتان رخ دهد نیست …»
بدترین اتفاق در زندگی این است که اجازه دهید در عین زنده بودن،
از 👌درون بمیرید.
مارتين سليگمن🌻
@wittj2
البته یک علم ازلی هست که خدا می داند ومحفوظ است....به اصطلاح تقدیر کلی هر انسان. ولی یه اختیار به انسان داده شده که خودش تقدیرش رو تغییر بده با انتخاب هاش.که این عدالت خداوند است.که انسان مختار باشد.
لذا شیعه به وسط جبر واختیار معتقد است. نه جبر محتوم نه اختیار. ولی شما همواره دو راه برای انتخاب داری خیر و شر که کدام رو انتخاب کنی و تقدیرت رو تغییر بدی.چه عادلانه👌👌
اسماء🌻
@wittj2
🔮🎷تفاوت رياضت مرتاضهاي هندي با رياضت عالمان مسلمان چيست؟
نویسنده: question09:30 - 1393/10/06
Share on facebook Share on twitter Share on linkedin Share on email Share on print Share on whatsapp
چکیده: كار عارف و عالم بالله تنها رسيدن به خداست و هرآنچه دارد در جهت رسيدن به خدا استفاده مي كند و در راستاي كمال اوست به خلاف كار مرتاض كه جز رسيدن به خواسته و هواي نفس چيز ديگري نيست. بنابراين اگر عالم با تقوي و زاهد و عارف كار خارق العاده اي از خود نشان دهد اين كار او كرامت ناميده شده و از نيروي الهي صادر مي گردد البته يك مسلمان هدفش اين نيست كه تقوي پيشه كند و از محرمات و مكروهات اجتناب نمايد و واجبات و مستحبات را انجام دهد تا بتواند كار خارق العاده انجام دهد.
رياضت در لغت به معناي ورزش و كوشش همراه با رنج و تعب است و همچنين به معناي جلوگيري و بازداشتن حيوانات از حركات آزاد و دلخواه است.(1) و در اصطلاح شرع مقدس اسلام به معناي بازداشتن انسان از هواهاي نفساني خويش و فرمان دادن و وادار كردن آن براي اطاعت امر پروردگار تعريف شده است.(2) و همچنين به معناي خودسازي و رام كردن نفس به تعليم و تربيت و به تعبير ديگر جهاد و مبارزه با نفس مورد تاييد اسلام و در روايات بر آن تاكيد شده است.(3)
رياضت به معناي عام هم شامل رياضت شرعي و هم رياضت غير شرعي مي شود همانطور كه از اسم آنها بر مي آيد در متد و غايت با هم متفاوتند چرا كه در يكي روش شرعي است و غايت كسب تقوي و تقرب الي الله و سعادت اخروي است در حالي كه در رياضت هاي غير شرعي غايت و هدف انجام كارهاي خارق العاده در همين دنيا ميباشد و يا حد اكثر در زندگي دنيا از امور دنيوي خودش را راحت كرده و چند صباحي به دور از دغدغه دنيايي با آرامش زندگي كند.
پس رياضت غير شرعي، همه رياضتهايي است كه برخلاف قسم اول از محدوده شرع خارج بوده و مستلزم انجام كارهايي برخلاف دين اسلام باشد. اين نوع رياضت از نظر اسلام جايز نمي باشد. بيشترين رياضتهاي مرتاضان از اين قسم است و محرماتي مثل اضرار به نفس را در پي دارد و يا ترك واجبات الهي را به دنبال خود ميآورد.
اما رياضت شرعي همان ورزيدگي روحي، جهاد اكبر و خودسازي است كه با انجام تكاليف شرعي و دوري از محرمات و مكروهات تحقق پيدا مي كند.
امام علي(ع) در نامه معروف به عثمان بن حنيف مينويسد: «و انما هي نفسي اروضها بالتقوي. و جز آن نيست كه نفس خويش را با پرهيزكاري رياضت ميدهم.»(4) و باز در همين نامه فرموده اند: «به خدا سوگند! چنان نفس خود را رياضت دهم و آن را بپرورم كه در غذا به گرده ناني اگر بدان دست يابم، شاد گردد و در خورش به نمك قانع شود و كاسه چشمم را آن چنان به گريه از اشك تهي سازم، بسان چشمه اي كه آبش فرو رفته باشد.»(5)
همچنين فرمودند: «خويشتن را به اخلاق نيكو رياضت دهيد، زيرا مسلماني كه داراي اخلاق نيكو است، به منزله كسي است كه روزها روزه دارد و شبها به عبادت قيام كرده باشد.»(6) و نيز فرمود: «هر كس به رياضت خويش مداومت كند، سود برده است.» (7)
در اصطلاح اسلامي رياضت شرعي به زهد نيز عنوان مي گردد و آن در حقيقت «ترك نمودن كاري و اعراض از چيزي(8) و يا برخلاف ميل و رغبت عمل كردن است.»(9)
امام صادق عليه السلام در تعريف زهد ميفرمايد: «زاهد در دنيا كسي است كه حلال دنيا را ترك ميكند، براي ترس از حسابش و حرام را ترك ميكند، براي خوف از عقابش».
آن حضرت همچنين در حديثي فرمود: «رهبانيت امت من هجرت، جهاد، روزه، حج و عمره است.»(10)
عرفا نيز با پيروي از اهل بيت(ع) مي گويند: «زهد يعني خودداري از اعمال حلالي كه موجب لذت و خوشايند نفس ميگردد. بياعتنايي به دنيا و توجه به آخرت. روي گردانيدن از هر چه غير خداست و توجه به خواست و رضايت ذات مقدس پروردگار عالم».(11)
تفاوت رياضت شرعي و غير شرعي در امور زير آشكار مي گردد:1) هدف: در رياضت شرعي، هدف تقرب به خداوند و متاله و رباني شدن است. ولي در رياضت غير شرعي اين هدف منظور نيست. بلكه انسان ميخواهد بر كائنات دست يابد و قدرت تصرف درخود و امور ديگر را به دست آورد.
درحقيقت در رياضتهاي الهي، قصد و انگيزه الهي است. ولي در رياضتهاي غير شرعي يا چنين هدفي دنبال نميشود و يا اگر هم، چنين هدفي باشد، درميان اهداف دنيوي و يا بي هدفي گم ميشود. پس فرق ميان اين دو نوع رياضت، مربوط به انگيزه و هدفي است كه در رياضتها دنبال ميشود. اگر از مرتاض سوال شود انگيزه و هدف تو از اين عمل چيست؟ ممكن است بگويد: براي تقويت روح يا به جهت تقويت اراده يا به دليل اينكه كارهاي خارق العاده انجام بدهم. او درنهايت خواهان دست يابي به آرامش دنيوي و تسلط بر هواهاي نفساني است.
اما در رياضت شرعي هدف تقوي و تقرب جستن به خدا است. به طور مثال نخستين شرط روزه كه يك نوع رياضت شرعي است اين است كه روزه دار، بايد نيت و قصد «قربت» داشته باشد.
@wittj2
2)روش ریاضت و زهد شرعی مطابق با اسلام و احكام و دستورهاي آن ميباشد كه مطابق عقل و فطرت سالم است اما در رياضت غير شرعي برخلاف فطرت و عقل رفتار ميشود و شخص با مخالفت با اصول عقلاني و فطري ميكوشد تا بر نفس خويش مسلط شود و اين گونه است كه از اجتماع و زن و همسر نيز ميبرد و رهبانيت را پيشه خود ميسازد.
رياضتي مورد قبول اسلام است كه اولا با بدعت توام نباشد و ثانياً با عزت نفس و كرامت انساني منافات نداشته باشد. قرآن مجيد يكي از رياضتهاي مسيحيان را كه رهبانيت و ترك دنيا به منظور گريز از مسئوليتهاي زندگي است، به شدت نكوهش كرده و آن را بدعتي ميداند كه ريشه وحياني نداشته است.
امام خميني(ره) ازقول استادش مرز ميان رياضت باطل و رياضت صحيح را بيان داشته و فرمودهاند: «ميزان در رياضت باطل و رياضت شرعي صحيح، قدم نفس و قدرت و قدم حق است. اگر سالك به قدم نفس حركت كرد و رياضت او براي پيدايش قواي نفس و قدرت و سلطنت آن باشد، رياضت باطل (است) و سلوك آن منجر به سوء عاقبت ميباشد و دعويهاي باطله نوعاً از همين اشخاص بروز ميكند و اگر سالك به قدم حق سلوك كرد و خداجو شد، رياضت او حق و شرعي است.»(12)
براساس قاعده كلي: «لاضرر ولاضرار في الاسلام. ضرر رساندن و ضررديدن در اسلام و احكام آن، قرار داده نشده است» و همچنين براساس قاعده لايكلف الله نفسا الاوسعها(13). «خداوند براي هيچ كس بيشتر از توانايي اش تكليف نمي كند». دين، به انسان اجازه ضرر زدن به خود يا به ديگري را نمي دهد و اعمال او همواره بايد فايده عقلايي داشته باشد. براي مثال روزه، عمل واجبي است كه افراد مكلف، بايد آن را بگيرند. اما همين روزه اگر درجايي موجب آسيب شديد جسماني يا بيماري و يا تشديد آن گردد، حكم آن لغو ميشود و چنين فردي نبايد روزه بگيرد كه اگر بگيرد كار حرامي مرتكب شده است.
درحالي كه مرتاض دررياضت غير شرعي خود، ممكن است عملي را به اين جهت انجام دهد كه موجب تقويت اراده شود و كاري ندارد كه اين عمل براي او ضرر دارد يا نه.
3) نتيجه رياضت نيز يكي از اموري است كه تفاوت بين اين دو رياضت را آشكار مي سازد. يك انسان مومن -كه در قالب عمل به احكام الهي به كمالاتي دست مييابد هرگز حاضر نيست از اين كمالي كه به دست آورده سوء استفاده كند و در راه حرام، آن را به كارگيرد. اما مرتاض ممكن است دراثر توانمندي هايي كه با رياضت عايد او ميشود در راه غير صحيح و غير مشروع از آن استفاده كنند.
👌با توجه به مطالبي كه عنوان شد مي توان نتيجه گرفت كه كار مرتاض بايك عارف يا عالم باالله تفاوت اساسي دارد كار عارف و عالم بالله تنها رسيدن به خداست و هرآنچه دارد در جهت رسيدن به خدا استفاده مي كند و در راستاي كمال اوست به خلاف كار مرتاض كه جز رسيدن به خواسته و هواي نفس چيز ديگري نيست. بنابراين اگر عالم با تقوي و زاهد و عارف كار خارق العاده اي از خود نشان دهد اين كار او كرامت ناميده شده و از نيروي الهي صادر مي گردد البته يك مسلمان هدفش اين نيست كه تقوي پيشه كند و از محرمات و مكروهات اجتناب نمايد و واجبات و مستحبات را انجام دهد تا بتواند كار خارق العاده انجام دهد. اما كار خارق العاده ي يك مرتاض هندي از نفس او صادر مي شود و اين كارها را به نمايش مي گذارد تا توجه مردم را به خود جلب كند و اصلا هدفش از رياضت هم همين صدور كارهاي خارق العاده مي باشد.
پاورقی:
1. فرهنگ لاروس، دکتر طبیبیان، واژه «ریاضت». لغت نامه دهخدا، واژه «ریاضت»، ج 1.
2. سیدیحیی یثربی، فلسفه عرفان، .قم ، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، 1374 ه ش، ص 862-962
3. معارف و معاریف، حسيني دشتي، مصطفي ،موسسه تحقيقات و نشر معارف اهل البيت (ع) ج 5، ص 547
4. نهج البلاغه، دشتي، محمد، نامه 54
5. نهج البلاغه، نامه 54
6. علامه مجلسي، بحار الانوار ،مؤسسه الوفاء، بیروت، ج 10، ص 29
7. غرر الحكم و درر الکلم مؤلف : سيد هاشم رسولى محلّاتى ج 5، ص270
8. مصباح المفید، ص 153
9. طريحي، مجمع البحرین، ص 891
10. تفسیر مجمع البیان، ج9، ص 234
11. فیض كاشانی، ملامحسن، محجه البیضاء، ج7، ص 643-743
12. چهل حدیث، امام خمینی ، موسسه تنظيم و نشر اثار امام(ره) ص 54.
13. بقره:682.
@wittj2
من که باشم که می لعل به آن ماه کشم
بگذارید که حسرت خورم و آه کشم
بس که دریافت مرا لذت خونخواری عشق
دل نخواهد که دگر بادهٔ دلخواه کشم
هلالی جغتایی 🌻
@wittj2
برنمی آید غرور حسن با تمکین عشق
یوسف از کنعان به سودای زلیخا می رود
عمر چون سیل و عدم دریا و ما خاروخسیم
در رکاب سیل، خار و خس به دریا می رود
صائب_تبریزی🌻
@wittj2
🔮🎷 #تسخیر_جن #علوم_غریبه #ریاضت های_باطل #انحراف
👈عارف بالله حضرت آیت الله سید حسین آقا یعقوبی قائنی (حفظه الله تعالی) :
⭐️کسانی که از طریق ریاضت و تسخیر جن قوایی را تحت سلطه ی خود در می آورند ، قدرت و دارایی شان همراه خودشان نیست و انسان در برخورد با آنها می بیند از خود چیزی ندارند ، ولی کسی که دارای حقیقت است به واسطه ی آنکه حقیقت از او جوشش و آثار وجود خود اوست عظمت و هیبت خاصی در او مشاهده می شود .
⭐️نوعا انسان در مقابل اهل باطل از طریق خیال شکست می خورد ، زیرا آنها هر قدر هم که در مسیر خودشان ترقی کنند تنها قوای خیالی را در اختیار می گیرند و از همین طریق به کسانی که خیال شان ضعیف بوده و بر آن تسلط ندارند ، خیلی راحت راه پیدا کرده و بر آنان غلبه پیدا می کنند .
⭐️چنان که اگر انسان تنها قدرت نفسی تحصیل کرده ، یا دارایی و سرمایه اش صرفا خیالی باشد ، نمی تواند در مقابل اهل باطلی که از او قوای تراند ایستادگی کند ، بلکه در اینجا فقط حقیقت و ایمان و یقین و اتّکای به خداوند متعال است که کارایی دارد .
📕سفینة الصّادقین ، ص ۶۱۵
@wittj2