🔮🎷شیطان و تمرد از فرمان الهی
سوالی برایم پیش آمد اگر شیطان جزو فرشتگان است و می دانیم که فرشتگاه فاقد اختیار هستند و تمرد از دستور خداوند در نرم افزار وجودی آنها تعریف نشده است چطور به سجده انسان جواب منفی میدهد . مگر غیر از این است که خداوند همه چیز را جفت آفریده است و نیرویی بایستی جهت آزمودن بندگان و ساخت جهان دو قطبی بگمارد . خیلی در این زمینه فکر کرده ام صحبت های محمد علی طاهری منافاتی با قرآن ندارد اما تفسیر گونه و موشکافانه است.
دقت کنیدکه شیطان در صف فرشتگان بود نه جزو فرشتگان. به عبارت دیگر شیطان را در صف ملائکه راه داده بودند نه این که از نظر جنس هم جزو فرشتگان باشد.
قران صریحا می گوید کان من الجن یعنی شیطان از جن بود. این کلام میرساند که فرشته نبوده است. به همین دلیل شیطان چون جزو فرشتگان نبود تمردکرد و ملائکه چون مطیع اوامر الهی بودند اطاعت کردند.(دقت کنید این باور که شیطان جزو فرشتگان بود نظر تورات است نه قران)
اشتباه طاهری هم دقیقا در همین نکته است که تصور کرده شیطان جزئی از وجود آدمی است در حالی که شیطان خودش وجودی مستقل دارد و از بیرون دارد آدمی را به بدی دعوت میکند. آن چیزی که جزو وجود آدمی است نفس اماره است نه شیطان. از همین جا پاسخ مطلبی که در متن سوال آورده اید معلوم میشود. یعنی برای این که وجود انسان دو قطبی باشد (قطب خداخواه و قطب هوس طلب) وجود نفس اماره کافی است و شیطان در حقیقت تشدید کننده نفس اماره است. چنان که ملائکه هم تشدیدکننده قطب خیراند. یعنی هر کدام از شیطان و ملائکه کمک کار یکی از آن دو قطب اند، یکی کمک کار نفس اماره است و یکی کمک کار فطرت خداخواهی انسان.
علمی عرفانی👇
@wittj2
البته یک علم ازلی هست که خدا می داند ومحفوظ است....به اصطلاح تقدیر کلی هر انسان. ولی یه اختیار به انسان داده شده که خودش تقدیرش رو تغییر بده با انتخاب هاش.که این عدالت خداوند است.که انسان مختار باشد.
لذا شیعه به وسط جبر واختیار معتقد است. نه جبر محتوم نه اختیار. ولی شما همواره دو راه برای انتخاب داری خیر و شر که کدام رو انتخاب کنی و تقدیرت رو تغییر بدی.چه عادلانه👌
اسماء🌻
@wittj2
ای دل ببر از دام و برون جه تو به هنگام
آن سوی که در روضه ارواح دویدی
ای روح چو طاووس بیفشان تو پر عقل
یا یاد نداری تو که بر عرش پریدی
مولانای جان🌻
@wittj2
🔮🎷 «فاطمه سلام الله علیها، قلب قرآن»
⭐️"کتاب أحکمت آیاته ثم فصلت"
...کتابی که محکم شد آیاتش بعد #تفصیل پیدا کرد.⭐️
در عقل پیامبر محکم شد و در قلب پیامبر یعنی حضرت فاطمه زهرا تفصیل پیدا کرد. لذا پیغمبر اکرم به حضرت زهرا نیاز دارد همانطور که هر بچه ای به مادرش نیاز دارد.
شهرهای یک استان به آن مرکز استان نیاز دارند؛ شهرهای یک کشور به پایتخت نیاز دارند؛ اعضای بدن به مغز نیاز دارند؛ همچنین رسول خدا به فاطمه زهرا نیاز دارد؛ بنابراین وقتی آن حقیقت قرآنی بر پیامبر نازل می شود، بر عقل پیامبر، او باید بر قلب زهرا تنزلش بدهد؛ و وقتی بر قلب حضرت زهرا وارد شد آنجا تفصیل پیدا می کند.
بنابراین، این است که رسول خدا به حضرت زهرا نیاز دارد و اگر حضرت زهرا نبود، نه عالم آفرینش پدید می آمد نه قرآن.
از مقام الله یک نور واحد بر عقل پیغمبر می آید، که جامع همه👌اسماء الله است؛ اگر خود پیامبر به تنهایی می بود این نور از آنجا به پایین تر نمی آمد؛ همانجا می ماند و عالم به وجود_نمی آمد منتها، آن نور بر قلب حضرت زهرا.س.نازل می شود، ایشان آن را متکثر و متفرق می کند؛ اسماء را از هم جدا می کند و بعد آنها را بهعالم نزول میدهد و موجودات طبیعت پدید می آیند؛ همچنین در مسأله ی قرآن؛ حقیقت قرآنی که بر عقل پیامبر نازل می شود؛ اینجا باید این را از عقل خودش بر قلب خودش نازل کند؛ منتها قلب خودش تحت الشعاع است ولی تجسم خارجیدارد که حضرت زهرا .س. است. بنابراین برقلب حضرت زهرا نازل می کند و او آن را متکثر می سازد. تبدیل به آیات و سوره های متعدد می کند؛ تبدیل به الفاظ متعدد می کند و بعد قرآن پدید می آید. این است که پیامبر به حضرت زهرا.س. نیاز دارد.
هر گاه که قرآن نازل می شود باید به حضرت زهرا.س. رجوع کند تا حضرت زهرا .س. آن نقص را از میان بر دارد. از این جهت است که به حضرت زهرا .س.گفته اند: « أمّ أبیها »؛ مادر پدرش. یعنی کسی که پیغمبر به او نیاز دارد.
حضرت زهرا.س. قلب خود پیامبر .ص.است؛ منتها قلب تجسم یافته در بیرون؛ اگر می گوییم پیغمبر به حضرت زهرا .س.نیاز دارد از جهتی بله از جهتی خیر. از جهتی که این حقایق باید بر قلب حضرت زهرا نازل شود تا قرآن به وجود بیاید، بله؛ نیاز دارد. از جهتی قلب حضرت زهرا .س. چیزی جز قلب پیامبر نیست منتها قلبی که در بیرون تجسم_یافته.
در محضر
#علامه_مروجی_سبزواری
برگرفته از جلسات
#مقامات_حضرت_زهرا(س)
کانال علمی عرفانی👇
@wittj2
حضرت زهرا قلب پدر.mp3
1.9M
برگرفته از جلسات
#مقامات_حضرت_زهرا(س)
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷عرفان مخلصانه و جهاد مصلحانه در سلوك حسينى (۱۵)
⭐️لطفا ابتدا قسمت قبل را دوباره بخوانید.
و اما هنگامى كه سالك در اين مقام از تلوين به تكمين رسيد، بار ديگر از مرتبه مخلَصين به مرحله مخلِصين سير مىكند،
اما اين بار نه با خالص كردن خود، بلكه به تهذيب و تخليص خلايق و اصلاح جوامع بشرى مىپردازد.
👌✨بنابراين، مقام «مخلِص قبل از مخلَص» با «مخلِص بعد از مخلَص» متفاوت است؛
🍀اولى در كار خويش است
🍀دومى در كار خلق خداى خويش.
اولى با سلطنت هوا و هوس در مملكت وجود خود مىستيزد،
ولى دومى با سلطه سلاطين جور و اصحاب اراده قدرت نمىسازد.
اصحاب اراده قدرت كسانى هستند كه مردم را در جهالت و ضلالت فرو مىبرند تا با تحقق حيات طبيعى سلطهپذيرانه آنها حيات طبيعى سلطهگرانه خود را تداوم بخشند.
عارف مخلص كه در مقام مخلِص بعد از مخلَص قرار يافته، مىكوشد تا با از ميان بردن استيلاى مستكبران كه فطرت خود را كور كردهاند، ضعفا يا مستضعفان را از حجابهاى ترس و ترديد و طمع كه ساخته و پرداخته اقوياست، برهاند تا به نور فطرت باز گردند و راه و ايمان و اصلاح پيش گيرند.
ادامه دارد....
علمی عرفانی👇
@wittj2
نخواهم عمر فانی را تویی عمر عزیز من
نخواهم جان پرغم را تویی جانم به جان تو
چو تو پنهان شوی از من همه تاریکی و کفرم
چو تو پیدا شوی بر من مسلمانم به جان تو
مولانای جان 🌻
عضویت👇
@wittj2
🔮🎷تصمیم قلبی بر یاری کردن صاحب الزمان. عج. زمان حضور و ظهور او عجل الله فرجه
⭐️این امر از لوازم ایمان و نشانه های یقین است-آنچه روایت شده در فضیلت نیّت خیر و تصمیم داشتن بر انجام کار نیک،و اینکه برای هر کسی همان است که نیّت کرده و روایات دیگری که بر محبّ رهرو پوشیده نیست.و نیز بر آن دلالت دارد فرمایش مولای متَّقیان امیرالمومنین علی علیه السلام که در نهج البلاغه روایت آمده که:《در جای خود قرار گیرید،و بر بلا و سختی صبر کنید،و دستها و شمیشرهای خود را در پی هوسهایی که بر زبان می رانید به حرکت نیاورید،و در آنچه خداوند آن را زود برایتان نیاورده شتابزدگی مکنید،که هر یک از شما هرگاه حق پروردگار و حق رسول خدا صلی الله و خاندان او را شناخته باشد چنانچه بر رختخواب خود بمیرد،⭐️👌شهید مرده است،و پاداش او با خداست،و شایستگی ثواب عمل صالحی را که در نیّتش بوده خواهد یافت،و این نیت به جای شمشیر کشیدن او خواهد بود،و به درستی که هر چیزی را مدت و زمان معیّنی هست.(۱)
⭐️نیز بر این مقصود دلالت می کند آنچه سید نعمت الله جزائری در کتاب شرح صحیفه سجادیه به طور مرسل روایت آورده،عبارت سید جزائری این است:امام صادق علیه السلام فرمود:《من خودم را از شهدای کربلا بیرون نمی دانم،و ثوابم را کمتر از آنان نمی شمارم،زیرا که 👌در نیّت من یاری[دین و کمک به جدم حسین علیه السلام]هست اگر آن روز را درک می کردم،و 👌✨همچنین شیعیان ما شهیدانند هر چند که در رختخوابهایشان بمیرند.و آن حضرت علیه السلام شیعیان را از الحاح کردن بر(۲)ظهور صاحب الزمان و کشف احوال او نهی می نمود،و می فرمود:به خاطر نیّتهایتان ثواب کسی را دارید که در خدمت آن حضرت شهید شود هر چند که بر خوابگاههایتان بمیرید.》
(۱)نهج البلاغه،خطبه۲۳۲
(۲)روضة الکافی،۸۰،ح۳۷
📗مکیال المکارم،ج۲،بخش۸
علمی عرفانی👇
@wittj2
جهان واقعی ساخته ذهن است.
جهان مادی به صورت مستقل از اندیشه موجوداتش وجود ندارد و آنچه واقعیت می نامیم ساخته ذهن است.
فضا از ساختار فکر است.
📗از کتاب متافیزیک از نگاه فیزیک
@wittj2
در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید
دانی که کیست زنده
آن کو ز عشق زاید
مولانای جان🌻
درود همراهان عشق روزتان در مسیر آگاهی🌹
@wittj2
🔮🎷 تفسیر سوره ی حمد...
" صراط مستقیم "
یک روایت گفت: صراط مستقیم راهی است که علی و اولاد علی علیهم السلام و پیغمبر صلی الله علیه و آله بر آن قرار دارند.
یک روایت گفت: صراط مستقیم خود علی علیه السلام است.
یک روایت گفت: صراط مستقیم معرفت علی علیه السلام 🌻است.
یک روایت گفت: صراط مستقیم صورت انسانیّتی است که از بهشت به جهنّم کشیده اند.
یک روایت گفت: صراط مستقیم باریک تر از مو و بُرّان تر از شمشیر است.همه ی این ها این طور می شود.شناسایی حضرت علی علیه السلام و تطبیق اعمال با آن حضرت، باریک تر از مو و بُرّان تر از شمشیر است.
⭐️در زیارت مطلقه ی امیرالمؤمنین علی علیه السلام (مفاتیح الجنان) می گوییم:
" السَّلامُ علی' میزانِ الأعمال " سلام بر تراوزی (سنجش) کردارها.
👈ترازو کیست؟ الگوست؛ معیار است؛ نمونه است؛ مَثَل است؛ راه است؛ امام است؛ همه ی این ها یک معنا می شود.امیرالمؤمنین علی علیه السلام میزان الاعمال است، طریق مستقیم است، یعنی اعمال دیگران با اعمال او تنظیم می شود.کرده های دیگران با اعمال او مقایسه و موازنه و تطبیق می شود.
⭐️خوب، امیرالمؤمنین علی علیه السلام صراط است و روی صراط مستقیم حرکت می کند.صورت انسانیت و پل بالای جهنّم است که ما را به بهشت می رساند.
👈شناختن امیرالمؤمنین علیه السلام باریک تر از مو و برّنده تر از شمشیر است.هر قدر با امیرالمؤمنین علیه السلام بیشتر باشیم و آن حضرت را سریع تر بشناسیم، در آن جا عبورمان-ان شاءالله- سریع تر است.
📗 اربعینی در نماز،سیدحسین حسینی
علمی عرفانی👇
@wittj2
مرا از صافی مشرب ز خود دانند هر قومی
که هر ظرفی به رنگ خود برآرد آب روشن را👌⭐️
صائب تبريزي🌻
@wittj2
🔮🎷دوام و استمرار در طهارت داشته باشید
طاعات و عباداتمون مختصر باشد اما دائمی تا ریشه دوانده در جان ما
مثلا،برای قرآن خواندن نیازی نیست یک روز یک جزء بخوانم روز بعد نخوانم بهتر است هرروز پنجاه آیه بخوانم اما هرروز بخوانم.
👈گاهی سوال میشود که چرا از نماز خواندن لذت نمیبریم؟
چون در روایت آمده انسان نماز خوان داره نجوا میکنه با خدای خودش
خداوند عزوجل که طهارت محض، منم که آلودگی دارم شایستگی نجوا داشتن با خدا رو ندارم.
⭐️من در مسیر طهارت قدم بردارم لذت را میتوانم درک کنم.
📗اخلاق نظری استاد ضیایی
@wittj2
برگی از معرفت🍂
عارف آفتاب صفت است كه بر همه عالم بتابد و زمین شكل است كه بار همه موجودات بكشد و آب نهاد است كه زندگانی دل های همه بدو بود و آتش رنگ است كه عالم به او روشن گردد. "حسن خلق آن است كه خلق را نرنجانی و رنج خلق بكشی، بی كینه و مكافات."
شیخ سری سقطی🌻
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷 خودشناسی (۱)
ضروري ترين شناخت براي انسان ، شناخت او در زمينه بينش است. آگاهي هاي بينشي خط سير اساسي انسان در زندگي را به او مي آموزد. اينكه از كجا آمده و به سوي چه مقصدي در حركت است و اكنون بايد براي فرداي خود كه در پيش روي اواست، چه راهبردي داشته باشد.
👈 علي (ع) در روايتي فرموده است : خداي رحمت كند كسي را كه بداند از كجا است و در كجا است و به سوي كجا است. (رحم الله من عرف من اين و في اين و الي اين). اگر بر اين سه سوال كه از مبدا، جهان و معاد است، دو سوال ديگر را نيز بيفزاييم ؛ يعني سوال از خود كه من كيستم و سوال از روش زندگي كه چگونه بايد زندگي موفقيت آميزي داشته باشم، در مجموع به پنج سوال مي رسيم كه سوالهاي اساسي، كلي و فلسفي زندگي انسان هستند، سوال هايي كه بيان گر بينش و آگاهي او نسبت به خود، مبدا هستي، جهان و زندگي ، معاد و سرنوشت و دين هستند.
انسان در ابتداي زندگي خود در غفلت و بي خبري بسر مي برد و نياز به چيزي دارد كه او را از خواب غفلت بيدار نمايد . آگاهي هاي بينشي كه همان آگاهي هاي اساسي و فلسفي زندگي هستند، انسان را از خواب غفلت بيدار و او را در جهت رسيدن به اهداف آفرينشي و نهايي زندگي، به حركت در مي آورد.
⭐️خود آگاهي:
از ميان شناخت هاي اساسي و بينشي، شناخت خود يا به تعبيري انسان شناسي از موقعيت ويژه اي برخوردار است. حركت انسان در مسير تكامل و قرب به خداي از خود شناسي آغاز مي شود. انسان تا با خودش آشنا نشود و از استعداد بي نهايت و ارزش فوق العاده جوهر انساني خود آگاه نگردد، حركت جدي و پيگيرانه اي را در جهت شكوفايي نيروهاي نهفته در خود سامان نمي دهد و خط سير درستي را در زندگي نخواهد داشت. تقريبا همه چيز از شناخت انسان و موقعيت با ارزش او در جهان هستي شروع مي شود.
اولين و پر فايده ترين دانستني براي انسان، شناخت خود است . شناختي كه بدون آن هيچ چيزي به درستي براي انسان شناختني نيست و هيچ برنامه اي مفيد فايده و موثرنمي باشد. حتي شناخت خدا، از شناخت انسان آغاز مي شود.
به طور كلي انسان را دو گونه شناخت است. شناخت درون و شناخت بيرون .
براي شناخت بيرون از شناخت درون بايد آغاز نمود. بدون شناخت درون، شناخت بيرون چندان حقيقي و موثر نيست.
مشكل دنياي امروز اين است كه قبل از شناختن جهان با عظمت درون انسان، به شناخت جهان بيرون پرداخت و با تلاش فراوان تمدن با عظمتي را نيز بنا نهاد، ولي بدين خاطر كه انسان شناسي اش ضعيف است اين تمدن با هويت حقيقي انسان هماهنگي لازم ندارد .و قبل از اينكه بر نفس خويش مسلط شود، تمام توان خويش را براي تسلط بر جهان بيروني صرف نمود و دليل درستي هم براي اين كارش نداشت و هر چه در اين راه پيش رفت، از خودش بيشتر دور شد، فاصله گرفت و كم كم به كلي گم شد وبه مرض خود فراموشي دچار شد.
تمام بي هويتي انسان امروزي، نتيجه همين انحرافي است كه در شناخت پيدا كرد.
در عوض اينكه ابتدا خودش را بشناسد كه كيست، رفت سراغ جهان كه چيست. انسان امروزي حتي كره ماه و خورشيد را بهتر از خودش مي شناسد.
خود شناسي اگر درست انجام شود ، انسان در مسير درست زندگي قرار مي گيرد و در صورتي كه ناصحيح باشد ، راه انسان جهت انحرافي به خود مي گيرد و از مسير حقيقي زندگي خارج مي شود.
همه چيز به تعريف انسان بستگي دارد . بايد ببينيم انسان چگونه تعريف مي شود. اگر انسان به صورت يك شيئ مادي و طبيعي تعريف شود ، اگر بگوييم انسان يعني حيوان سخن گو ، زندگي او نيز به صورت يك زندگي طبيعي و حيواني تعريف خواهد شد و ما در اين نوع زندگي چيزي فراتر از طبيعت و پرورش نيروهاي طبيعي و حيواني نخواهيم داشت، ولي اگر انسان به عنوان يك موجود فرا طبيعي و مجرد تعريف شود، آنوقت همه چيز به گونه اي ديگر شكل خواهد گرفت و زندگي او رنگ ديگري پيدا خواهد كرد. در اين نوع زندگي علاوه بر طبيعت، بحث تجرد و معنويت نيزمطرح خواهد بود و تكامل انسان نيز در قرب به خدا و هستي تعريف خواهد شد.
اهميت خودشناسى به سبب نتايج آن است، به عبارت ديگر اهميت خودشناسى به سبب نقشى است كه خودشناسى در تحقق كمال انسان دارد، به صورت كلان، فرهنگ و تمدن هر ملتي از نوع نگاه او به انسان تاثير مي پذيرد. در صورتي كه بشر در خود شناسي و انسان شناسي دچار انحراف شود و از شناخت حقيقت خود باز ماند، در ساخت و ساز فرهنگي و تمدن جامعه خويش نيز دچار انحراف و سردر گمي خواهد شد.
⭐️در كتاب «اعجاز روانكاوى» نوشته «كارل منينگر» چنين آمده است: «خود آگاهى عبارت از اين است كه هم از قواى مثبت و مهر انگيز نهاد خود آگاهى داشته باشيم و هم از نيروهاى منفى كه موجب نابودى ما مىگردد و ما را به خاك سياه مىافكند; نديده گرفتن قواى منفى يا خوددارى از اشاره به وجود آنها در خودمان يا ديگران، پايه هاى زندگى را متزلزل مىكند.»
ادامه دارد...
علمی عرفانی👇
@wittj2
⭐️در كتاب «انسان موجود ناشناخته» جملهاى آمده است كه شاهد خوبى براى بحث ما است; مىگويد: «بدبختانه در تمدن صنعتى شناخت انسان مورد توجه قرار نگرفته است، و برنامه زندگى بر وفق ساختمان طبيعى و فطرى پايهگذارى نشده است; لذا با همه درخشندگى موجب رستگارى نشده است; پيشرفت علم به دنبال هيچ طرحى صورت نگرفت و (تقريبا) اتفاقى بود ... اگر «گاليله» و «نيوتن» و «لاووازيه»، نيروى فكرى خود را صرف مطالعه روى جسم و روان آدمى كرده بودند، شايد نماى دنياى امروز فرقهاى زيادى با آنچه امروز است میداشت.»
و به خاطر اين امور است كه خداوند يكى از مجازات هاى هوسبازان متمرد را خودفراموشى قرار داده و به مسلمانان هشدار مىدهد كه:👌 «و لاتكونوا كالذين نسوا الله فانساهم انفسهم اولئك هم الفاسقون; همچون كسانى كه خدا را فراموش كردند و خداوند به سبب آن، آنها را به خودفراموشى گرفتار ساخت، نباشيد! و آنها فاسقان (حقيقى) و گنهكارانند.» (سوره حشر، آيه19 )✨
علمی عرفانی👇
@wittj2
#خودشناسی #روانشناسی #عرفان
🔮🎷خودشناسی(۲)
آیا ما به فکر خود غالبیم یا نه ، این فکراست که مارا بی چو وچرا در انحصار و در اختیار برده وار و مطیع خود دارد؟
شاید بعضی ها فکر می کنند ، فکر جویباری ست که تحت اختیار ماست و این انسان است که به فکر خود غلبه دارد. اما زمانی که فکر خود و ماهیت و عملکرد فکر را در خود با جدیت و پشتکار و با ذره بین بصیرت در خود نگاه کنیم در می یابیم که فکر برما غالب است و هرکدام ما از آدم ها ابزاری فاقد اختیار در اسارت فکر خود هستیم. شما به مواردی چون رشک و کینه و حسد نگاه کنید ؛ آیا این سه موضوع که تنها یک فکر هستند برما غلبه دارند یا برعکس ما غالب بر رشک و آز و کینه درخود هستیم ؟..... آدمی در هرسطحی چندان رغبتی به ماندن با خود ( به معنای واقعی آنچه هست) ندارد و با چنگ انداختن به هر عاملی از خود دور می شود ، چون جرات و شهامت ماندن با خود را ندارد و شدیدا از دیدن واقعی خود درهراس است و ناخودآگاهانه و ناآگاهانه ازخود در ذهن خود یک تصویر و سایه آفریده و خود را اسیرآن سایه و تصویر بدلی وغیر واقعی نموده است. پیش پا افتاده ترین تفکرات و در ظاهر سخت ترین افکار در هرکسی همان رشک و آز و حسد هستند که هرکسی را در اسارت گریزناپذیر خود دارند. و گفتیم همه ی اینها یک فکرند . و معدود کسانی که چشم بصیرت را در خود با غلبه بر «خود/فکر» تقویت کرده اند، توانایی مشاهده ی (رشک و کین وحسد) را در خود به چنگ آورده اند و تازمانی که هرکسی گریزان از خود باشد، قدرت به چنگ آوردن مشاهده را و غالب شدن بر فکر آلوده در خود را ندارد و همچنان ابزاری بی اختیار سرسپرده ی (فکر/خود) در خویشتن است .
آدمی ، موجودی شرطی و برنامه ریزی شده است و همین شرطی شدگی او را تبدیل به یک «ربات» نموده . رباتی فاقد اختیار و آگاهی لازم از خویش ( زمانی که فرد چشمش به ماهیت واقعی خودش گشوده و باز می شود ، در می یابد که آیا با اختیار خود تلاش و حرکت می کند یا خیر؟... یا نیرویی مرموز و مبهم او را کورکورانه با سرسختی به جلو می راند ).
انسان زمانی که بتواند بدون قضاوت و هرگونه پیش داوری آلوده ی ذهنی درمورد خود، خود را در آیینه ی وجود خویش مشاهده نموده و بنگرد به خود واقعی خویش دست یافته است .
زندگی ساده ی آدمی برای او آنگونه غامض و پیچیده و مبهم شده است همانگونه که یک ریاضی دان متبحر فرمول های ریاضی را می فهمد ماهیت واقعی زندگی نیز برای کسانی قابل درک و فهم است که به خودشناسی به معنی واقعی رسیده باشند .
⭐️گران بهاترین ارمغان انسان با خودشناسی رسیدن به آرامش است که از تمام تنش ها واضطراب و دلهره و بیم و نگرانی ها انسان خود را با شناخت واقعی خویشتن است که برای همیشه رهایی می دهد .
این مطالب برای کسانی نوشته می شود که اشتیاق وافر آگاه شدن را دارند و با تمام وجود می خواهند خود را از کلاف سردرگم مصیبتی که بشرخود را در آن گرفتار نموده رها نمایند . واگر برای کسانی پرسش باشد : آیا می توان از زندان مصیبت و تیره روزی که انسان در آن اسیر افتاده است خود را خلاص و رها نمود؟ می گوییم : آری . می توان و شرط آن رسیدن به « خودآگاهی » است.
ترس از حقارت و پوچی ست که انسان را ناخودآگاهانه گرفتار درخت تنومند و ستبر هویتی کاذب نموده است و به آسانی نیز نمی تواند خودرا از اسارت آن درخت خیالی و توهمی خلاص نماید و سرسختانه برای حراست ازخود ، عمرش را قربانی حفظ آن درخت موهوم وخیالی می کند.
انسان موجودی است آزاد ، چون پرنده ، چون باد و چون ابر، اما آن آزادی که انسان برا ی خودش دربند و حصار معین می کند و می آفریند، آزادی انسان نیست بلکه فضای تناقض وتضاد و مشاجره ی اوست . آزادی واقعی را هر انسانی باید درخویشتن کشف نماید . آزادی تعیین شده ی بیرونی آزادی دیگران را نقض می کند و برای آدمی مرز می سازد . اما آزادی درونی انسان ودیعه ایست که تمام انسان ها دراین آزادی یکی هستند . با کاوش عمیق در خویشتن است که انسان به آزادی واقعی دست می یابد .
انسان ناآگاهانه کلافی به نام زندگی ؛ میل وامید و آرزوها ، و رنج و اندوه و مرارت ها ، و ستیز و جدال را برای خود ساخته و قرنها در این کلاف مخرب خود را با قهر و خشونت اسیر و زندانی نموده است ، باید این کلاف سرسخت را درهم شکسته و خود را از اسارت این زندان رها نمود . تازمانی که از این فضای جهنمی آزاد و رها نشویم ، ما گرفتار زندانی هستیم که جز ظلمت و تاریکی نیست . رهایی از زندان ذهن است که چشم انسان را به روشنایی و نور می گشاید و درک بی واسطه ی حقیقت را برای آدمی امکان پذیرمی نماید .
⭐️«تنها سکوت درون، پل ارتباط انسان تا بی نهایت و تا خداست...»
ادامه دارد....
علمی عرفانی👇
@wittj2
انسان موجودی شرطی است و کسی که نسبت به شرطیت خویش وقوف نداشته باشد، بازیچه ی بی چند و چون و بی اختیار محتویات ذهن خویشتن است، تنها کسی که نسبت به این امر آگاهی لازم را داشته باشد می تواند مهاری به ذهن خویشتن زده و در برابر تمایلات خوب و بد خویش « نفس تمایلات به دلیل مرضی بودنشان در انسان قابل ابهام و تردید و تامل هستند » خودباخته ی ذهن نشود.
#خودشناسی #روانشناسی
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷خودشناسی (۳)
⭐️ذهن پیچیده ترین پدیده ی القایی در وجود آدمی ست که جز قدرت با طیف وسیع آن را نمی شناسد؛ و همین مرکز توهمی در وجود انسان است که او را برای به چنگ آوردن و شدن به بهایی بسیار گزاف کورکورانه به جلو پرتاب می کند؛ شاید فهم هیچ واقعیتی برای آدمی مهم تر و اولی تر و دگرگون کننده تر از شناخت ماهیت ذهن در خودش نباشد. ذهن مرکزی تحمیلی و خودساخته در وجود ماست که فقط با قدرت سیراب و اشباع می شود و آدمی اگر چشمش به این مرکز کاذب درونی گشوده نشود ، فعل و انفعال و بازتاب ها و عکس العمل های آن را در خود مشاهده نکند، اگر فرهیخته ترین اندیشه مند نیز باشد ، این مرکز خیالی درونی ست که وی را دچار سراب و فریب نموده و بازی می دهد . این ذهن شرطی ست که آدمی را با هزاران خدعه و نیرنگ و فریب برای استمرار خود به سوی سرابها روانه می کند و او را با هزاران دسیسه توجیه ، وظیفه مند حفظ و بقای خود می نماید . نیاز نیست که بخواهیم در برابر این واقعیت ، سرسختانه جبهه گیری کنیم . جبهه گیری یعنی غرق شدن بیشتر در مردابی که خودمان ناخودآگاهانه برای خود آفریده ایم و نا آگاهانه نیز سرسپرده ی این مرداب مخوف می شویم . واقعیت ، واقعیت است و توسط ما ، تغییر ناپذیر است . راه درست این است که واقع بینانه به اعماق و به پنهان وجود خود رخنه نموده واین موجود زیرک را در خود ببینیم . و با دیدن و مشاهده ی آن ، خود را از اسارت و برده گی این پدیده ی شوم نجات دهیم .
ما از دنیای دیگری حرف می زنیم ؛ دنیایی بکر و ناشناخته که در درون یکایک انسان ها به ودیعه نهاده شده و هرکس توانایی کشف آن را درخویشتن دارد . دنیایی که از تمام تضادها ، و ستیز و جدال و رنج و غم ها مبراست و در آنجا انسان دمادم تازه ترین پدیده ها را کشف می کند . آنجاست که آدمی تازه مفهوم ومعنی عشق را می فهمد و با کشف عشق از جهان ارزشی خویش فراتر می رود . آنجاست که زندگی مفهوم واقعی اش را به آدمی نشان می دهد و انسان با رها شدن از زندگی ارزشی به مقامی الوهی می رسد .
اگرچه اغلب و اکثریت مردم از محدوده ی فکری خویش فراتر نمی روند و درباره ی آن چیزی هم نمی دانند، ولی سوال اینجاست آیا مغز انسان توانایی هایی هم غیراز این توانایی معمول و شناخته شده که همان قدرت تفکر و اندیشیدن است دارد یاخیر؟ می گوییم ؛ آری . مغز انسان توانایی های خارق العاده دیگری نیز دارد که آن توانایی شگرف را زمانی آدمی در خویشتن می تواند درک کند و بفهمد و تجربه کند که از فکرمعمول و شناخته شده فراتر برود . سفر به ماورای فکر برای انسان امکان پذیراست آن هم زمانی که انسان با آگاهی و وقوف کامل به خویشتن حصار فکر را در خود درهم شکسته و از اسارت فکر خود را رها نماید، به فضای دیگری وارد می شود که فضای معمولی نیست . فضایی بکر و ناشناخته است . دنیایی پاک و مبرای از تمام انحراف و آلودگی ها ست .
جوشش هر فکر در ضمیر انسان بطور ناخودآگاهانه ، آدمی را اسیرخود می کند . هرقدر سطح آگاهی و اطلاعات فرد پایین باشد و یا بالا ، فکر با تمام نشیب و فراز و زیروبم ها و با تمام بارمنفی و مثبتش « که همه ماحصل همان فکرهستند » یکایک آدمیان را درمحاصره کامل خود دارد . فکری که در آدمی جوشش کرده وی را دربند خود نگاه می دارد، یک فکرسطحی و حباب روی آب است اگرچه آدمی آن را درخود بسیارعمیق ومتعالی بخواند . درمیان تمامی انسان ها هرکس نیزبازتاب فکر را برای خود «وحی منزل» تلقی می نماید ، اما راه رهایی ازفکرسطحی نیز برای انسان وجود دارد .
👌انسان ذاتآ موجودی متناقض و دوگانه نیست بلکه این تناقض از ره آوردهای ذهن و یا بهتراست بگوییم همان ذهن شرطی است وتازمانی که آدمی درمحاصره ی این جبر متناقض باشد هرگز نمی تواند «وحدت ویگانگی» را درک کند و اگر از یگانگی و وحدت گفتگو می کند، این لقلقه ی زبان اوست . با تخریب ذهن و رهایی کامل از این هویت پوشالی ما می توانیم بیرنگی ویگانگی انسان را درخویشتن کشف کنیم . اگر از نظرگاه فلسفی بگوییم انسان موجودی متناقض ودوگانه است پس رمز وحدت ویگانگی چیست ؟...
⭐️با آزادی بی قیدوشرط رهایی مطلق ازتمام قید و بندها، است که آدمی به تعالی و کمال می رسد و حصارهای پیرامون خود را از هم می گسلد و به سرزمین ناشناخته ها وارد می شود .
چندان به فکرخود اعتماد مکن چون فکر پدیده ای شرطی و برنامه ریزی شده و موروثی در وجود انسان است که جزآشفتگی وسرگردانی و سردرگمی و نگرانی را نمی شناسد (فکرانسان ابتروشکسته نگراست وتوانایی نفوذ به عمق هیچ موضوعی وپدیده ای را ندارد ) وماغالبآ فکرشرطی را درضمیرخویش باکسب شاخه های متعدد دانش وآگاهی تقویت نموده وتعالی میدهیم و از ماورای فکر در خویشتن آگاهی لازم را نداریم .
ادامه دارد...
علمی عرفانی👇
@wittj2
⭐️تجربه ی سکوت درون ، تنها با غیبت وعدم حضور فکر امکان پذیر است، چون فکر پدیده ای آشوبگر و سرگردان در ضمیر است و تا در ضمیر انسان حضورداشته باشد آدمی گرفتار فکر سرگردان خویشتن است و از کشف سکوت درونی غافل می ماند .
آدمی مسافری ست که از تولد تا مرگ فیزیکی لحظه ای و دمی از سفر باز نمی ایستد . اگردر ایده آل ترین و معنویت بخش ترین مکان از حرکت بازماند دچارانجماد و فساد گردیده است . حتی اگر مکان توقفش بخشش و سخاوت باشد . سخاوت وبخشش نیز برای یک مسافر رازی ست که باید گشوده گردد . حال ای مرد مسافر هرقدر سبک بارباشی ، برای سفرسبک بال تروآزادتری . پس اگرزندگی نیز تورا وزنه ای ست ، راز زندگی را برای خویشتن بگشا وازاسارت خودرا رهایی ببخش.
ره آسمان درون است، پر عشق را بجنبان*
پر عشق چون قوی شد، غم نردبان نماند*
تو مبین جهان ز بیرون، که جهان درون دیده است*
چون دو دیده را ببستی ز جهان، جهان نماند*
مولانای جان🌻
#خودشناسی #روانشناسی
علمی عرفانی👇
@wittj2