🔮🎷خلاصه حکمت اشراق
سُهرَوَردی، در ضمن تحصیل، چنین استنباط کرد که موجودات دنیا از نور، به وجود آمده، و انوار، به یکدیگر میتابند و آن تابش متقابل را اشراق خواند و به همین جهت لقب شیخ الاشراق را یافت.
نظریه فلسفی سهروردی این بود که هستی غیر از نور چیزی نیست و هرچه در جهان است و بعد از این به وجود میآید نور است، لذا جهان جز اشراق نمیباشد. منتها بعضی از نورها رقیق است و برخی غلیظ و برخی از انوار ذرات پراکنده دارد و پارهای دیگر دارای ذرات متراکم است و همانگونه که نورهای قوی بر ضعیف میتابد نورهای ضعیف هم بسوی انوار قوی تابش دارد. انسان هم از این قاعده مستثنا نیست و به دیگران میتابد، همانگونه که نورهای دیگران به او میتابد. بمناسبت اینکه از انسان به دیگران نور تابیده میشود انسان فیاض است و میتواند به دیگران نور برساند و از نور سایرین روشن شود.
سهروردی میگفت که حکمت، بر دو نوع است: 🔑حکمت لدنی و 🔑حکمت عتیق. حکمت عتیق، یعنی حکمت قدیم، همواره بوده، و در قدیم هندیها و ایرانیها و بابلیها ومصریها و بعد از آن یونانیها برخوردار بودهاند. اما حکمت لدنی خاصان از آن برخوردار میشوند؛ اما در آغاز این دو حکمت از یک مبدأ سرچشمه میگرفته و آن ادریس بوده که نام دیگرآن هرمس است. بعد از اینکه مردم حکمت از ادریس آموختند به عقیده او به دو شاخه شد که یکی به سمت ایران ودیگری بهطرف مصر و بعد این دو شاخه وارد اسلام گردید.
ادامه دارد...
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷قرآن و حدیث
در رسایل سهروردی، عقل در مقابل وحی نیست بلکه در طول وحی است. حملات غزالی بر فلسفه مشاء در کتابهای «تهافت الفلاسفه» و «المنقذ من الضلال» ضرباتی کاری بر پیکره جریان فلسفی در جهان اسلام وارد کرد. یکی از آثار این حملات ایجاد بدبینی و ذهنیت منفی فزاینده نسبت به فلسفه در میان دینداران بود زیرا بسیاری از آنان فلسفه را اندیشه و تفکری بیگانه میدانستند. این نگرش زمانی تقویت میشد که با مراجعه به آثار فلسفی مشائی در آن زمان، در آنها اثر چندانی از آیات قرآن و حدیث که دو منبع اساسی معرفت دینی هستند نمیدیدند. با توجه به این مسئله، سهروردی برای حمایت از فلسفه، رسالتی را آغاز کرد که طی آن کوشید تا میان فلسفه و عرفان و قرآن تا سر حد توان هماهنگی ایجاد کند و اگر پس از وی صدر المتالهین سخن از «اتحاد قرآن و عرفان و برهان» به میان میآورد، به واقع میتوان طراح و معمار اصلی این اندیشه را شیخ اشراق دانست.
به گفته محقق بزرگ فرانسوی علامه نیکلسون، آیات قرآنی مانند ⭐️«الله نور السموات و الارض» از منابعی است که تأثیر ویژه در فلسفه و عرفان داشتهاست. بدون شک سهروردی در بحث نورشناسی که محوریترین بحث فلسفه اوست از آیات سوره نور تأثیر پذیرفتهاست: « «و اشرقت الارض بنور ربها» هر چه زندهاست بذات خویش، مجرد است و هر نور مجردی زندهاست بذات خود؛ و حق اول نورالانوار است زیرا که خود اعطاکننده حیات و بخشنده نور است. ظاهر است به ذات خود و نمودارکننده و آفریننده جهان وجود است که فرمود: ⭐️«الله نور السموات و الارض» نوریت همه انوار ساریه فیض نور اوست»
شیخ اشراق همچنین در بحث مثل افلاطونی از آیات و روایاتی که دربارهٔ فرشتگان و نقش آنان در نظام آفرینش آمده بهره گرفتهاست. سهروردی با استناد به آیه شریفه «الحق من ربک» حقیقت را امری واحد شمرده و آن را منسوب به خداوندی واحد میداند: «حقیقت، خورشید واحدی است که به جهت کثرت مظاهرش تکثر نمییابد. شهر واحدی است که بابهای کثیری دارد و راههای فراوان به آن منتهی است» شیخ شهید در اثبات تجرد نفس به آیات قرآن استناد میکند: «و الدلیل علی آنه لیس فی عالم الاجسام و لیس بجسم و لا جسمانی من الکتاب و السنه و الاثر؛ و اما الایات: «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» و هذا یدل علی آنه لیس بجسم و لا جسمانی، اذ لا یتصور فی حقالاجسام هذه الصفات …» (ترجمه: و دلیل بر این که نفس، در عالم اجسام نیست و جسم و جسمانی نیست، از کتاب و سنت است؛ و اما آیات: «در جایگاه صدق، نزد فرمانروای قدرتمند.» و این، دلیل است بر آن که نفس، جسم و جسمانی نیست، چرا که دربارهٔ اجسام، این چنین صفاتی تصور نمیشود)
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷مراتب انوار در فلسفه اشراق
طبق قاعده امکان اشرف که در فلسفه اشراق جایگاه خاصّى دارد سهروردی مطالب مهمّى را به وسیله آن اثبات مىكند از جمله:
🔑1- صدور بدون واسطه عقل اوّل (نور اقرب) از ذات حق و تقدّم وجودى او بر سایر موجودات ممكن.
🔑2- صدور سلسله هاى طولیّه و عرضیّه عقول (انوار قاهره) به ترتیب الأشرف فالأشرف از همدیگر.
🔑3- وجود ارباب انواع، و مراتب مختلف آنها.
🔑4-وجود «عالم مثال» و مراتب مختلف واقع در آن عالم.
🔑5- وجود قدسیّات و سماویّات (نفوس و افلاك) و ترتیبات و تناسبات عجیب در میان آن ها.
🔑6- و در نهایت، وجود نظامى احسن بر مبناى سلسله مراتب علّىّ و معلولى و ترتیب و توالى«الأشرف فالاشرف» به صورتى كه بدیع تر و زیباتر و نیكوتر از آن ممكن نیست.
🔮نگاهی اجمالی به ترتیب عالم بر حسب نظام نوری
شیخ اشراق با ارائه مكتبی بدیع كه بر سه عنصر یعنی روش اشراقی، علم النفس اشراقی و متافیزیك نوری پایهگذاری شده تحولی عمیق را در حوزه فلسفی به وجود میآورد و ترتیب عالم بر حسب نظام نوری را بدین نحو بیان می کند که ما به صورت مختصر آن را بیان می کنیم.
⭐️1- نورالانوار و صدور نور اقرب
نور الانوار، سرسلسله نظام نوری است و در واقع نظام نوری از خداوند سبحان آغاز می گردد زیرا او نور محض است که از شائبه هرگونه ظلمت پیراسته است. او به حقیقت نور صرف، نامتناهی و حقیقتی یکتاست از نورالانوار بنا بر قاعده (الواحد لایصدر عنه الا الواحد) معلولی واحد که همان نخستین معلول است، صادر می شود این معلول از سنخ نور است و نزدیکترین نور به علت العلل، و قوی ترین نور پس از نورالانوار است که به آن نور اقرب می گویند. در نور اقرب که نزدیکترین نور به نورالانوار است دو جهت (حقانی و خلقی) پدید می آید که نورالانوار از چنین تعدد و کثرتی عاری است.
جهت حقانی در نور اقرب جهتی بسیار قوی و شدید است ولی جهت فقری او که همان ضعف و نقص آنست باعث نوعی تاریک نمایی در نور اقرب می شود و در مقایسه با نورالانوار خود را تاریک می یابد. همین دو جهت متعدد و متفاوت از هم مصحح پیدایش کثرات می گردد و راه را برای صدور کثرت از نور عقرب هموار می کند.
⭐️2- عقول طولی و عرضی
پس از نور اقرب، عقول طولیه قرار می گیرد. شیخ اشراق تعداد عقول طولیه را برخلاف مشاء در ده عقل منحصر نمیداند بلکه به عقول طولی بیشماری قائل است از عقول طولی سه چیز به وجود می آید:
1- عقول طولی سافل
2- مثل افلاطونی و انوار قاهره عرضی
3- فلک هشتم و برزخ
⭐️3- عالم مثال
سهروردی پس از اشاره به نورالانوار، نور اقرب، عقوئل طولیه و غیره به عالم مثال و ماهیت آن می پردازد.
علمی عرفانی👇
@wittj2
نیایش صبحگاهی
پروردگارا
مرا تغییر بده و در طی طریق آن
راهنمایم باش؛
و از من انسانی بساز که
میتواند بر محدودیت هایش
غلبه کرده و توانایی هایی
که خود سخاوتمندانه
به من عطا کرده ای را دریابم.
مرا از بندها رها ساز و
درهای قلبم را بگشا.
بگذار دل و قلبم معبری خالص
و ناب برای عشق تو باشد.
آمین🌻🍂
👇
@wittj2
هدایت شده از سَمتِ بِهِشت
🌺🍃🍃✨🕊✨🍃🍃🌺
#ثواب_روزه_در_ماه_شعبان
درباره ثواب اولین روزه ماه شعبان عبدالله بن مرحوم ازدی نقل کرده که از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود:
«هر کس روز اول ماه شعبان را روزه بگیرد، حتماً بهشت بر او واجب میشود؛ و هر کس دو روز (از ماه شعبان) را روزه بگیرد خداوند متعال در عالم دنیا در هر روز و هر شب به او نظر میکند و نظر خداوند به او تا در بهشت نیز ادامه مییابد و هر کس سه روز روزه بگیرد هر روز از بهشت خدا را در عرش خود زیارت میکند؛ من صام أول یوم من شعبان وجبت له الجنة و من صام یومین نظر الله إلیه فی کل یوم و لیلة فی دار الدنیا و دام نظره إلیه فی الجنة و من صام ثلاثة أیام زار الله فی عرشه من جنته کل یوم».
منبع: المراقبات، ص ۱۷۷، مفاتیح الجنان؛ فصل دوم. در اعمال ماه شعبان)
🌺🍃🍃✨🕊✨🍃🍃🌺
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند
زنهار کاسه سر ما پرشراب کن
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده صافی خطاب کن
کار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
حافظ🌻
👇
@wittj2
دیالکتیک علم و عرفان ناب
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را ز جام
تفسیری کوتاه👇
درخواستی عاجزانه و ملتمسانه ی شاعر از خداوند متعال است که ما را از انوار عشق و حقیقت که همچون شرابی مست و مسحور کننده در جان ماست بیدار و هوشیار کند ...که ما چنان در غفلت و جهل هستیم که گوش شنوا و دلی درخور توبه و انابه نداریم...
از خدا درخواست میکند پیش از مرگ حقیقی ما را به این می عشق الهی زنده گردان....تا از سر اخلاص و یقین کامل به تو روی آوریم.
⭐️نقل است که : حضرت آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی ، در قنوت نماز شب و نوافل با کیفیت بسیار بالا و معنوی خود ، این بیت از غزل را با تضرع ، قرائت می فرمودند :👇
🍂زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن🍂
حضرت امام خامنه ای روحی فداه و حضرت آیت الله حسن زاده آملی نیز چنین موردی را از آیت الله ملکی تبریزی ، بسیار زیبا ، بیان فرموده اند .
🙏🌸
علمی عرفانی👇
@wittj2
🔮🎷#هفت_وادی_عشق
#قسمت_چهارم
ادامه ی داستان منطق الطیر
بازپرندهی شکاری) جلو میآید و سینه سپر کرده و میگوید: « جایگاه من دست پادشاه است. تربیت میشوم تا در خدمت سلطان باشم و به همراه او به شکار بروم. من به غذائی که از دست شاه میخورم راضیم و احتیاجی به پیمودن راه سخت و دشوار رسیدن به سیمرغ را ندارم.»
هدهد او را سرزنش میکند که: « این شاهان، سلطان واقعی نیستند. پادشاه حقیقی کسی است که بیهمتا باشد و کاری خلاف وفاداری و مدارا از او سرنزند. این شاهان دروغین در هر کشوری باشند؛ نزدیکی به آنان بیش از سود و منفعت مایهی خطر و مصیبت است. اگر میخواهی در محضر فرمانروای حقیقی باشی باید به آستان سیمرغ بیائی. »
سپس بوتیمار(نوعی پرندهی دریائی) میگوید: « ای مرغان مرا به حال خود را رها کنید. لب دریا برای من بهترین جاست و آزارم به کسی نمیرسد. من غمگین و دردمند بر لب دریا مینشینم و با اینکه تشنه و مشتاق یک قطره آبم، جرئت نمیکنم قطرهای از آن بنوشم. چون میترسم آب دریا کم شود. من عاشق دریا هستم و همین عشق مرا بس است. مرا که دلبستهی یک قطره آبم را با سیمرغ چکار؟»
هدهد جواب میدهد: « دریا لیاقت عشق تو را ندارد. دریا پر از نهنگ و جانور است. گاهی تلخ است و گاهی شور. گاهی آرام است گاهی پرموج. این چنین دریای ناپایدار و متلاطم وفائی در عشق ندارد و حتی به عاشقش نیز رحم نمیکند و اگر از آن دور نشود غرقش میکند. دریا خودش هم از عشق دیگری سر تا پا موج و خروش است. دریا آرامشی ندارد که به تو بدهد. به دریا قانع نشو که چشمهای از کوی سیمرغ است. »
کوف (جغد) میگوید: : « من عاشق ویرانه و گنجم. در خرابه منزل میگیرم به امید اینکه گنجی بیابم. عشق سیمرغ چیزی جز افسانه نیست که هیچ عاقلی خودش را برای آن به زحمت نمیاندازد. »
هدهد نیز میگوید: « گیرم که گنج را هم بهدست آوردی؛ گنج که عمرت را برای آن تلف میکنی به چه دردت میخورد. گنجپرستی و پولدوستی حاصلی جز کفر ندارد. »
صعوه (گنجشک) جثهی کوچک و پر و بال ضعیفش را بهانه میکند و میگوید: « پرندهی ضعیفی مثل من کجا میتواند به بارگاه سیمرغ برسد او آنقدر عاشق و مشتاق دارد که در مسیر عشق او جز مرگ چیزی نصیببم نمیشود. به عذر ناتوانی مرا از این کار معاف کنید. »
هدهد پاسخ میدهد: « اینقدر بازیگوش و حقیر نباش. تو هم قدم در این راه بگذار؛ هر بلائی سر دیگران آمد سر تو هم میآید. »
پایان قسمت چهارم
ادامه دارد………
#منطق_الطیر_عطار 🌻
علمی عرفانی👇
@wittj2