💫در اين عالم ماده، در و پنجره از آهن و ستونها از آهن و گچ و سنگ و ...
و هر كدام از مواد متفاوت و حتي متضاد هم ساخته شدهاند و مجموعه ی اينها، ساختمان شده است.
در حاليكه در قوه ی عقل، همه اينها بودند.
اما نه مثل اين عالم، همه در ماهيتهاي مستقل، بلكه همه در قوه عقل بودند،
و در آنجا آهن و در و پنجره و ... همه یک جنس بودند.
در عين حال كه صورت هر كدام، با همديگر متفاوت است،
اما يك جنس بيش نيست و آن نور عقل است.🌹
۶
💫 ساختمانی که در بيرون درست ميكنيم، كوچكترين فرقي با آنچه در ذهن است، ندارد.
موجوديت اين ساختمان، تسليم نظام این عالم است و آن ساختمان در آن عالم، تسليم نظام آن عالم است.🌹
۷
💫 از همه مهمتر اينكه، اول ساختمان در قوه عقل به وجود آمده و بعد از آن به اين عالم نزول پيدا كرد و شد اين ساختمان.
از قوه ی عقل به روح آقاي مهندس ميرويم.
همين ساختمان در روح اوست، ولی مانند عقل صورت ندارد. 🌹
۱۰
💫پس اين ساختمان عالم مادي، از يك نظام و قوه ی بالاتر بر اين عالم نازل شد.
اصل، همان است.
نظام موجود فرق ميكند.
آهن اينجا ميپوسد و وزن دارد و حجم و ... ولي آنجا ندارد. 🌹
۸
💫هرچه به سِرّ عالم باطن ميرويم، اين حقيقت ساختمان در آن نظام، يك وضعيت خاص به خود دارد.
اما فرق من با اين ساختمان در اين است كه ساختمان نميتواند بفهمد كه قبلاً در روح مهندس بودم و از آنجا به عالم عقل رفتم و بعد به ذهن و نقشه و در نهايت به عالم ماده رسيدم.🌹
۱۱
💫 اما انسان چنين استعدادي دارد كه ميتواند در خود فرو برود و هر چه دقيقتر فرو برود،
بفهمد كه من قبلاً در عالم ديگري بودم و از آنجا فرود آمدهام.
انساني كه در درون ماده زنداني است و به اين عالم پست(طبع) نازل شده است.
چه حالي پيدا ميكند وقتي برسد به جایی كه از آنجا آمده است و چه احساسي پيدا ميكند؟!🌹
۱۲
💫 اينجاست كه خدا ميفرمايد:
«« ما اصل حقيقت انسان را (الانسان را) در بهترين صورت آفريديم. »»
صورت يعني ساختار آفرينش او، بهترين قوام را دارد. (نه اين پوست مادي سياه و سفيد و ...)
يعني تمامي تجهيزاتي كه براي برگشتن به اين عالم نياز دارد، تماماً به او دادهايم، آن هم به زيباترين وجه. (البته منظور، جنس انسان است؛ نه آقاي عمر و زيد)
مثال👇👇👇🌹
۱۳
💫 مثل يك هواپيما كه تمامي تجهيزات لازم براي پرواز در اختيار اوست
و ميتواند يك پرواز موفق انجام دهد.
در اين حال ميگوييم قوام اين هواپيما به او داده شده است.🌹
۱۴
💫اين اعطا در عالم ملكوت بوده يا در عقل اين عالم يا هر اسمي بگذاريم؛
و بعضي ميگويند در عالم ذر.
البته در معناي ذر تسامح شده است.🌹
💫اين اعطا در عالم ملكوت بوده يا در عقل اين عالم يا هر اسمي بگذاريم؛
و بعضي ميگويند در عالم ذر.
البته در معناي ذر تسامح شده است.🌹
💫 يك چيز بسيار ريز را ذره ميگويند.
وقتي ميگوييم ذر، به تصور ميآيد كه انسان وقتي چنان ريز بود كه با ميكروسكوپ هم ديده نميشد و بعد اين ذره بسيار ريز بزرگ شده؛
اما چنين چيزي اصلاً در عالم ماده نداريم.🌹
۱۶
💫اينها كه ميگوييم در مورد نقطه نسبي است.
يك ساختمان در ميان بيابان، نقطه است.
اما نقطه در يك كاغذ فرق ميكند.
پس نقطه كجاست؟!
اگر بگوييم كه نيست، محال است.
چرا كه خط از نقطه به وجود آمده است و سطح و حجم هم به همین ترتيب.
از نيست كه هست نميشود.
اگر هم كه بگوييم كه هست ما كه نيافتيم.🌹
۱۸
💫 بسيار زيباست آن لحظهاي كه ببينيم كه نقطه چه منبع انرژي بالايي است كه از حركت او اين شئ داراي طول و ... به وجود آمده است.
پس اين ساختمان را هر چه ريز كنيم، باز هم ذره نيست،
الا اينكه برويم به عالم باطنيتر و قويتر از اين عالم، كه عالم عقل مهندس است. 🌹
۱۹
💫 ريزترين چيز، نقطه است كه نقطه هم اصلاً در عالم وجود ندارد.
نقطه چيزي است كه طول و عرض و ارتفاع ندارد.
آيا اتم (اگر اتم را به عنوان كوچكترين ذره اين عالم در نظر بگيريم) طول و عرض و ... ندارد؟🌹
۱۷
💫ساختماني كه هيچ طول و عرض و ارتفاعي ندارد و هر طول و عرض و ارتفاعي كه دارد، چيزي جز قوه نيست.
ذره يعني اين.
قبل از اين عالم، عالمي است؛ عالم نور و ... 🌹
۲۰
💫اين عالم را نبايد با نظام اين عالم (ماده) مقايسه كنيم.
آنوقت اگر اشتباه كنيم و بپرسيم كه 5000 تن ساختمان در اين جمجمه چگونه جا ميشود، اين سؤال مربوط به اين عالم است.
اگر از اين عالم، بالاتر برويم، اصلاً اين سؤال معني ندارد.
طول و عرض مال اين عالم است و گرنه ساختمان در آن عالم هفتاد طبقه است؛ اما اصلاً طول و عرض ندارد. 🌹
۲۱
💫پس جنس انسان در عالم نوري و قوه، حقيقتي بسيار پيچيده و قوام يافته است.
يعني تمام تجهيزات صعودِ دو مرتبه به عالم قوه، در آن گذاشته شده است.
قرآن ميفرمايد:
چنين موجودي را در آن عالم آفريديم و در آن عالم زندگي ميكرد و بعد او را به پائينترين عالمها فرستاديم.
آنجا حقيقت انساني آفريده شد. انسانها در اينجا افراد پيدا كردند و اين خاصيت اين عالم است. 🌹
مثال زیر راببینید👇👇👇👇
۲۲
💫مثالي را ميآوريم (بلا تشبيه):
منشوري را در نظر ميگيريم كه از يك طرف آن نور خورشيد ميتابد.
اما در طرف ديگر رنگهاي گوناگوني به وجود ميآيد كه از هم اِفراد پيدا كرده است،
در حاليكه قبلاً يك حقيقت بيش نبود.🌹
۲۳
💫حقيقت انساني وقتي وارد اين عالم طبع و ماده ميشود،
خاصيت اين عالم، طوري ميشود كه يا اين حركت «رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ» ادامه ميگيرد
و آنقدر ادامه مييابد كه نزديك عدم ميشود (به جهنم ميرسد)
و يا قوس ميگيرد و دو مرتبه برميگردد:
«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ. إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ...»🌹
۲۴
💫ما در عالم نوري زندگي ميكرديم.
اما الآن يادمان نمانده ولي اين دليل نميشود که نبوده است.
تازه مدت زيادي از زندگي در عالم نوري ميگذرد.
حتي در همين دنيا هم در زمان نوزادي هيچ چيز يادمان نيست.
حالا كه آن زمان يادمان نيست، بگوييم كه نبوديم؟! اين كه دليل نميشود. 🌹
۲۶
💫خداوند در سوره فاطر آيه 10 ميفرمايد:
«إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ»
«عقيده و كلمه طيب به سوي او صعود ميكند (چه چيزي آن را بالا ميبرد؟) و عمل صالـح آن را بالا ميبرد»
در همين عالم با همين جسم مادي به آن معناي اولي ميرسند و يك عده هم در اسفل السافلين ميمانند. 🌹
۲۵
💫در دعاي عرفه امام حسين (ع) آمده است:
آنوقت كه مأمورينت بدن مرا در بدن مادر تسويه ميكردند، مرا به خودم آگاهي ندادي كه با من چه ميكنند.
اين دعا از يك واقعيت خبر ميدهد تا فكر ما را باز كند و اصالت و ريشه ما را توجه بدهد كه اين توجه، بسيار كارساز است. (البته اين دعا مضامين عالي دارد و نياز به شرح فراوان):🌹
۲۷
💫خداوند قبل از اين عالم، تمام وجود مرا ذوب كرده بود،
خلق من به صورت خون بود،
اين ماده مذاب را مأمورين، با آن نظم چيدهاند.
در حاليكه الآن اگر يك سلول از بدنم جدا شود، تحمل عذاب آن را ندارم.
اگر آن روز مرا به خودم آشنا ميكردي، در چه عذاب و فشاري بودم؟
اما خدا از روي فضل و كرم، در اين دورانهاي بسيار سخت، خودم را به خودم آگاهي نداد. 🌹
۲۸
💫نانوايي را در نظر ميگيريم كه شب، براي درست كردن خمير، آب را بر روي آرد ميريزد.
و اين همه در اين كار زحمت ميكشد تا آب را در داخل همه ذرات آن فرو ببرد.
بعد هم صبح با چه زحمتي همين خمير را ميگذارد در تنور و اين آب را كه خودش ريخته بود، بيرون ميكشد.
آيا بايد بگوئيم نانوا كار بيهودهاي انجام ميدهد؟!🌹
۳۰
💫 اتفاقاً همين است كه مراتب تكامل را طي ميكند و به نتيجهاي ميرسد كه در اين مسير تربيت، قوه به فعل ميرسد،
وگرنه نان به اين خوشمزگي، در همان قوه ميماند.
اما اين تربيت (فرو بردن آب و بعد بيرون كشيدن همان آب، بوسيله آتش) آن قوه را به فعل ميرساند. 🌹
۳۱