🔮🎷 در جهان آخرت زندگی چگونه خواهدبود؟
پاسخ :
سخن در باب زندگی اخروی انسان به قدری زیاد است که اگر بخواهیم همه را بیان کنیم ، کتابی مفصّل خواهد شد ؛ لذا به ذکر مواردی بسنده می کنیم ؛ و سعی می کنیم برای اینکه تصویری قابل لمس تر از آن زندگی ارائه دهیم ، آن را با زندگی دنیا مقایسه نماییم.
۱ـ زندگی در عالم دنیا به خاطر وجود ماده همراه با حرکت و تکامل اختیاری است ولی در آخرت اگر چه انسان دارای جسم است ولی حرکت و تکامل به معنی دنیوی را ندارد چرا که جسم اخروی جسمی غیر مادی است. البته دقّت شود که در آخرت نیز اختیار وجود دارد ؛ لکن بساط استکمال اختیاری به معنای دنیوی آن ـ که همراه با حرکت جوهری است ـ برچیده می شود. لذا دنیا دار عمل و کِشت و کار و آخرت دار جزا و برداشت محصول می باشد.
۲ـ در زندگی اخروی زمان نیز به معنای دنیوی آن وجود ندارد ؛ چرا که زمان مقدار حرکت است ؛ و در عالم آخرت حرکت به معنای دنیوی آن نیز وجود ندارد. لذا در آخرت ، سن و سال و گذر عمر و امثال این امور نیز بی معنی است. همچنین در آخرت ، اموری چون انتظار و دیر و زود و امثال آنها نیز به مفهوم دنیایی آنها معنی ندارد.
۳ـ در زندگی دنیوی اهل ایمان و اهل کفر و نفاق با هم آمیخته اند ؛ ولی در آخرت اهل ایمان از اهل کفر و نفاق جدا می شوند. لذا آخرت را یوم الفصل ( روز جدایی) نیز می گویند. پس در آخرت ، نیکان با نیکان و بدان با بدانند.
۴ـ زندگی دنیوی محدود ولی زندگی اخروی ابدی است و پایان ندارد ؛ چرا که زمانی نیست تا پایان پذیرد ؛ و حرکتی نیست تا به انتها برسد. لذا آخرت را دارالقرار ( خانه ی ماندگاری) گفته اند.
۵ـ در زندگی دنیوی اکثر اشیاء غیر زنده اند ، حتی بدن انسان نیز ذاتاً زنده نیست بلکه به واسطه روح زنده است ؛ ولی در آخرت همه چیز زنده است ؛« وَ إِنَّ الدّارَ اْلآخِرَهَ لَهِی الْحَیوانُ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ»(عنکبوت:۶۴). در آخرت ، بدن انسان ـ که طبق نظر حکما ، بدنی جسمانی ولی غیر مادّی است ـ افزون بر حیاتی که به واسطه ی روح دارد ، خود نیز حیاتی مخصوص به خود دارد ؛ لذا هم به واسطه ی روح از لذایذ بهشت فراجسمانی بهرمند می شود ، هم خودش مستقیماً از لذائذ بهشت جسمانی بهره می برد.
۶ـ در زندگی دنیوی روابط نَسَبی و سببی حاکم است ، ولی در آخرت ، نِسبتهای فامیلی بریده می شوند مگر نِسبت دوستی و اخوّت بین مؤمنین « فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَینَهُمْ یوْمَئِذٍ … . ـــ پی چون در صور دمیده شود ، پس آن هنگام ، بین آنها هیچ نسبت نَسَبی نیست »(مؤمنون:۱۰۱) ؛ البته اگر فامیلها ـ مثل والدین و فرزندان یا زن و شوهر ـ وارد بهشت شوند ، آنجا نیز با همدیگر رابطه خواهند داشت ؛ چرا که اهل بهشت با یکدیگر ارتباط ایمانی دارند ؛ و در سایه ی این رابطه ، رابطه های دیگر نیز برقرار می شوند. لذا خداوند متعال فرمود: « جَنَّاتُ عَدْنٍ یدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیاتِهِمْ وَ الْمَلائِکَهُ یدْخُلُونَ عَلَیهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ ـــــ (همان) باغهاى جاویدان بهشتى که وارد آن مىشوند؛ و همچنین پدران و همسران و فرزندان صالح آنها؛ و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مىگردند»(الرعد:۲۳)
۷ـ در زندگی دنیوی اموری مثل داد و ستد و پارتی بازی و فریبکاری و… حاکم است ولی در آخرت از این امور خبری نیست. « یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِی یوْمٌ لا بَیعٌ فیهِ وَ لا خُلَّهٌ وَ لا شَفاعَهٌ وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ ــــ اى کسانى که ایمان آوردهاید! از آنچه به شما روزى دادهایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزى فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است(تا بتوانید سعادت و نجات از کیفر را براى خود خریدارى کنید)، و نه دوستى(و رفاقتهاى مادى سودى دارد)، و نه شفاعت؛ (زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود.) و کافران، خود ستمگرند؛ (هم به خودشان ستم مىکنند، هم به دیگران).»(بقره:۲۵۴)
۸ـ در زندگی دنیوی عدل و ظلم به هم آمیخته اند ولی در زندگی اخروی تنها عدالت است که حاکم می باشد ؛ و ذره ای به کسی ظلم نمی شود.
۱۰ـ زندگی دنیوی برای بسیاری انسانها یوم الغفله است و زندگی اخروی یوم الحسره.
۱۱ـ زندگی دنیوی عرصه شادی ظالمان است و زندگی اخروی عرصه شادی مظلومان.
۱۲ـ در زندگی دنیا عیبها و گناهان پوشیده اند ولی آخرت یوم تبلی السرائر است.
۱۳ـ در آخرت ، هر چه از نعمتها و عذابها وجود دارد ، تجسّم اعتقادات و خلقیّات و اعمال خود شخص می باشد.
۱۴ـ برای اهل بهشت ، غم و اندوه و کسالت و هر احساس بد دیگر متنفی است ؛ کما اینکه اهل جهنّم نیز از احساسهای خوب بی بهره اند.
۱۵ـ اهل آخرت فاعل بالاراده اند ؛ یعنی برای انجام امور احتیاجی به اسباب ندارند ؛ بلکه به محض اراده نمودن ، امور تحقّق می یابند. لکن باید دانست که اهل بهشت تنها امور خیر را اراده می کنند و اهل جهنّم نیز تنها بر
اراده نمودن امور شرّ و عذاب آور توانایی دارند. لذا نمی تواند نعمات بهشت را اراده نمایند. چون اراده ی افراد تابع اعتقادات و خلقیّات درونی آنهاست.
۱۶ـ نعمات اخروی ، از آنجا که مادّی نیستند ، زوال ندارند ؛ لذا اگر یک میوه ی بهشتی را همه ی اهل بهشت تناول نمایند ، باز آن میوه سر جای خود خواهد بود ؛ یا اگر بهشتی اراده نمود که پرنده ای بهشتی به صورت برشته شده در مقابل او باشد ، چنین خواهد شد ؛ ولی آن پرنده همچنان در فضای بهشت پرواز خواهد داشت. آنچه مانع این امر در دنیا می شود ، در حقیقت همان مادّیّت موجودات است ؛ لذا اگر مادّه برداشته شود و موجودات ، صورت صرف شوند ، آنگاه زوال نیز نخواهند داشت.
۱۷ـ اهل بهشت محدود در مکان نیستند ؛ لذا در آن واحد می تواند در هر جایی باشند ؛ بلکه در یک آن می توانند همه جا حضور داشته باشند. در یک آن می توانند با یکی در حال گفتگو باشند و در همان آن با دیگری در حال خوردن غذا باشند و … .
۱۸ ـ بسیاری از اهل جهنّم در اثر عذاب پاک می شوند و کم کم عذابشان کاهش می یابد تا سر انجام وارد بهشت گردند. اهل بهشت نیز دائماً در حال ترقّی وجودی می باشند ؛ چون نعمات بهشت ، همگی معرف زا می باشند و با بهره بردن از هر نعمتی ، شخص به باطن همان نعمت راه می یابد. لذا اهل بهشت هیچگاه یک نعمت را دوبار استفاده نمی کنند ؛ بلکه در بار بعدی از باطن آن نعمت قبلی بهره می برند و هر نعمت بهشتی را عملاً بی نهایت باطن می باشد.
۱۹ـ در هر نعمت بهشتی لذّت تمام نعمات وجود دارد ؛ ولی یک لذّت غالب می باشد. مثلاً یک سیب ، لذّت تمام میوه ها و لذّت تمام نغمه های زیبا و لذّت تمام مناظر دلنشین و … را در خود دارد ؛ لکن لذّت سیب در آن غلبه دارد. همچنین هر نعمت بهشتی از جهت شدّت و ماندگاری لذّت بی نهایت است ؛ مثلاً لذّتی که بهشتی از خوردن یک سیب می برد ، ابدی است و هیچگاه از کام او زائل نمی گردد ؛ کما اینکه شدّت این لذّت قابل اندازه گیری نیست. همچنین لذّتی مانع از لذّت دیگر نمی شود ؛ لذا شخص بهشتی در حالی که لذّت سیب را در کام خود دارد می توان لذّت انار را هم داشته باشد.
۲۰ـ بطور کلّی برای اهل بهشت ، هر آنچه بخواهند و آرزو نمایند فراهم می باشد. لذا خداوند متعال در حکمی کلّی از زبان ملائک ، خطاب به مومنان فرمود: « نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَهِ وَ لَکُمْ فیها ما تَشْتَهی أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فیها ما تَدَّعُون ـــــ ما یاران و مددکاران شما در زندگى دنیا و آخرت هستیم؛ و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب کنید به شما داده مىشود»(فصلت:۳۱) @wittj2
تعدد در اراده خدا ، جبر و اختیار.pdf
2.04M
⭐ تعدد اراده ی الهی و جبر و اختیار مباحث فلسفی موضوع جبر و اختیار پیشنهاد بارگذاری👌🌟 علمی عرفانی👇 @wittj2
تفسیر کوتاه زیارت جامعه کبیره 5_استاد عبادی.MP.mp3
4.82M
#تفسیر_زیارت_جامعه_کبیره (۵) 🎷احسان عبادی 🔮شراکت در ثواب نشر علمی عرفانی @wittj2
🔮🎷 متن سخنرانی دکتر کامران وفا درباره ی رابطه ی هندسه و فیزیک مدرن و احیای آن در ایران👆👆👆 @wittj2
🚨 ضايعهي عظيم ويران شدن بناي قبور ائمّهي بقيع علیهم السلام، ضايعهاي است كه جراحت آن همچنان بر قلوب شيعيان عالم و هر کس كه داراي درك انساني است و به ارزش هاي انساني احترام ميگذارد، باقی است؛
◀ چون شخصيتهاي ائمّهي ما فقط محدود به قلمرو تشيّع نيست؛ هر مسلمان و حتّي هر غير مسلمان که آموزههاي عميق اسلامي را، چه در قالب دعا كه ازجانب امام سجّاد علیه السلام آمده است؛ چه علوم و معارف ديني یی كه از طرف امام باقر وامام صادق علیهم السلام به زبان كلاسيك بیان شده است و چه فضيلت هايي كه در امام مجتبی علیه السلام وجود دارد؛ از جمله بزرگواري ها، كرامت، حلم، سخاوت و عظمت شخصيت انساني، ببيند، آنها را تجليل ميكند و به چنين شخصيت هايي علاقهمند ميشود؛ و وقتي مي بيند چنين جنايتي نسبت به قبور آنها روا داشته شده است، قطعاً قلب او جريحهدار ميشود.
💥 بعید نیست اگر بگوییم جان مايهي، ماجراي سفياني در عصر ظهور، همين جریان و فتنه ی وهّابیت و تکفیری است؛ چون اگر روايات عصر ظهور را بخوانيد، میبینید ياران سفياني كه رو در روي امام عصرارواحنافداه هستند، دقيقاً همين روحيات تكفيريون و سلفيها را دارند.
⭐ اسم شخصی که در آخرالزّمان روبه روی امام عصرارواحنا فداه می ایستد و البتّه امام عصرارواحنا فداه او را از پا در ميآوردند و نابود ميكنند، هم سفياني است؛ يعني از بنياميّه است.
🍂 اميدواريم خداي متعال، با لطف خود اين فتنه را سركوب كند و دنياي اسلام را، چه جهان تشيّع و چه جهان تسنّن، از اين فتنهي بزرگ نجات دهد.
: در محضر استاد مهدی طیب🌻 - جلسه ی 24 مرداد 92
@wittj2
#ماه_شوال
#هشتم_ماه_شوال
🔮🎷 چه عواملی سبب میشود که بسیاری از انسانها به خودسازی نپردازند؟
✅ پاسخ: غفلت از #خودسازى در اثر غرق شدن در فعّاليّتهاى اجتماعى
احساس مسؤوليّت اجتماعى و تعهّد نسبت به آنچه بر ديگران مىگذرد، سبب شده است گروهى ديگر از انسانها از انديشيدن و پرداختن به خويش #غافل شوند و بازمانند. گرچه از ديد اسلام هر فرد مسلمان نسبت به كليّهى افراد جامعهى اسلامى و حتّى جامعهى بشرى مسؤول است و بازماندن از ايفاى اين مسؤوليّت در اثر درونگرايى افراطى امرى ناستوده و مردود است، امّا برونگرايى افراطى و غرق شدن در فعّاليّتهاى گوناگون اجتماعى، بهگونهاى كه براى شخص هيچ فراغت و فرصتى براى انديشيدن به خود و پرداختن به خودسازى باقى نماند، نيز ناپسند و ممنوع است.
📌 نكتهى ظريف و درخور دقّت در اين زمينه اين است كه بخشى از راه تعالى، تكامل و سعادت انسان، از دل جامعه مىگذرد؛ گرچه بخش ديگر آن، حالت فردى دارد. چنانكه وقتى فرد مسلمانى در خلوت سحرى، به نيايش و عبادت عاشقانه و عارفانه مشغول است، بىآنكه به فعّاليّتى اجتماعى مشغول باشد، در مسير تعالى گام برمىدارد. امّا همانگونه كه گفته شد، بىشك بخش قابلتوجّهى از راه تكامل انسان مسلمان، از دل جامعه مىگذرد. امّا در همان بخش نيز اين فعّاليّتهاى اجتماعى تنها در حالى ارزشمند و مؤثّر خواهند بود كه صرفاً براى جلب #رضايت_الهى و قربةً الى الله انجام شوند. يعنى شخص از طريق خدمت به خلق، درصدد نزديكى بيشتر به خدا باشد.
↩ بنابراين در فعّاليّتهاى اجتماعى نيز غايت و هدف، فردى و متوجّه شخص انجامدهنده است. اسلام به هيچ وجه جايز نمىداند به قيمت فدا كردن #رضايت_الهى و به بهاى دور شدن از خدا و دچار شدن به انحطاط و تباهى، شخص در مقام خدمت به ديگران برآيد؛ و اين در حالى است كه فدا كردن هر چيز ديگرى، اعم از راحت، امنيّت، مال، جان و آبرو در راه خدمت به ديگران، از نظر اسلام جايز و ستوده است.
↩ بنابراين از نظر عقل و وحى، #خودسازى امرى بسيار مهم، حياتى و واجب است و به هيچ وجه نبايد تحت تأثير احساس مسؤوليّت اجتماعى، مورد #غفلت قرار گيرد.
📌از سوى ديگر، يكسره خرج كردن از سرمايههاى وجودى خود در عرصهى اجتماع و از طريق خودسازىهاى فردى، درصدد كسب جايگزين براى سرمايههاى هزينهشده نبودن، شخص را در معرض خطر فروپاشى و تهىدستى ارزشهاى شخصيّتى قرار مىدهد. همانگونه كه شخصى كه دارايىهاى خود را مدام به نيازمندان انفاق مىكند، بىآنكه در پى كسب درآمدى براى جايگزينى باشد، سرانجام دارايىهايش تمام مىشود و خود نيز به جمع تهىدستان مىپيوندد. يا در خودرويى كه بدون روشن بودن موتور و شارژ شدن باترى آن از طريق دينام، چراغهايش روشن باشد، چراغها بيش از چند ساعت روشن نخواهند ماند و با تخليهى باترى، خاموش میشوند و خودرو و اطراف آن در تاريكى فرو خواهند رفت. بنابراين همانگونه كه پيوسته انفاق كردن شخص، بستگى به كسب درآمد جايگزين دارد و نيز پيوسته روشن و روشنىبخش بودن چراغهاى خودرو، منوط به روشن بودن موتور و شارژ شدن مستمرّ باترى از طريق دينام است، استمرار صلاحيّتها و توانايىهاى شخص براى ارائهى خدمات اجتماعى نيز منوط به كسب سرمايههاى معنوى، از طريق خودسازى مستمرّ است. چهبسا اشخاصى كه سالهاى بسيار، خود را وقف خدمات گوناگون اجتماعى كرده و به علّت #غفلت از پرداختن به خودسازىهاى فردى و معنوى، يكباره دچار فروپاشى شخصيّتى شده و به افرادى تبديل شدهاند كه جز منافع و مطامع فردى خويش، هيچ چيز براى آنها ارزشمند و قابلاعتنا نيست. حتّى پيامبران و امامان: كه در صدر مصلحان و خادمان جوامع بشرى قرار دارند و همچون نورافكنى قوى، در جامعهى ظلمانى عصر خود نورافشانى مىكردند، نيروى اين پرتوافكنى را در خلوتهاى مستمرّ عارفانه و عاشقانهاى كه در حال عبادت و تفكّر داشتند، از مبدأ فيّاض هستى كسب مىنمودند. شبزندهدارىها و سحرخيزىهاى مستمرّ پيامبر اكرم ص و خلوتگزينىهاى آن بزرگوار در غار حرا يا در حال اعتكاف در مسجدالنّبى، جلوهاى از اين كسب نيرو براى توانمندى در ايفاى نقش مصلحانه و بيدارگرانهى آن حضرت در عرصهى جامعهى ظلمانى و فاسد جاهلى عصر خود است.
ادامه دارد...
📗 مهدی طیّب، شراب طهور، ص ١٧ -٢٠
@wittj2
برگی از معرفت🍂
اگر يكى دو بار خلع بدن براى شما پيش آيد ، براى شما خيلى چيزها روشن می شود.
علامه حسن زاده آملی🌻
💥 جذبه آن است که با بارقه ای الهی دفعتاً معارف بسیاری برای عارف حاصل شود و سلوک آن است که برای رسیدن به آن معارف ، درجات و مقامات مناسب با آن را یکایک طی کند. اهل شهود یا همهٔ درجات را با سلوک طی می کنند ، در این صورت سالک محض اند یا همهٔ درجات را با جذبه می پیمایند ، در این حالت مجذوب محض اند یا اوایل راه را با سلوک می پیمایند و در اواخر جذبهٔ الهی نصیب آن ها می شود ، این گروه سالک مجذوب اند یا اینکه اول جذبه ای نصیب آن ها می شود ؛ لیکن در انتهاء ناگزیر از سیر و سلوک اند. این عده مجذوب سالک اند. برای کسی که ابتدا جذبه نصیب او شده ولیکن بعد از آن به طریق عادی راه را ادامه می دهد ادامهٔ کار مشکل و توانفرساست.
علامه جوادی آملی🌻
📗 تحریر تمهید القواعد
@wittj2