فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
M:
┅✿❀✨ *﷽*✨❀✿┅┄
🔅 #سلام_مولایم
مصاحبه رونالدو درباره فلسطین
🆔 🇮🇷 http://eitaa.com/x1401y
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┅✿❀✨ *﷽*✨❀✿┅┄
🔅 #سلام_مولایم
یلدا
پیامبریست که بشارتش:
کوتاه شدن شب های دلتنگی
آیین اش:
ایمان به روز و روشنی
و ایجازش
برف و باران و شادمانی است
پیشاپیش یلدا مبارک..
🆔 🇮🇷 http://eitaa.com/x1401y
👀💡 استیکر خانه طراحان 💡
فایل از طرف مجید
ابوالفضل سلطانی:
🍉داستان #انار خواستن حضرت زهرا(س)
از امام علی(ع)
@salmanerey🇮🇷
🔰داستانی زیبا و آموزنده برای #شب_چله
🌹حضرت زهرا (س)
هیچ وقت از همسرش چیزی را درخواست نمی کرد.
روزی بانو در بستر #بیماری افتادند. امام علی ع بر بالین ایشان آمدند و فرمودند:
«زهرا جان! چه میل داری تا برایت فراهم کنم؟»
🌹حضرت زهرا(س) مانند همیشه فرمودند:
«من از شما چیزی نمی خواهم، ای پسر عمو!
پدرم به من سفارش کرده که هرگز چیزی از شوهرت در خواست نکن،
مبادا تهیه آن برایش #مشکل_باشد؛
و در برابر در خواست تو شرمنده شود.»
❤️امام علی (ع) فرمودند:
« ای فاطمه! به حق من، هر چه میل داری بگو تا برایت آماده کنم.»
🌴پس از پافشاری امام علی(ع) ، بانو(س) فرمودند:
« اکنون که من را سوگند دادی می گویم. اگر #اناری برایم فراهم کنی خوب است.»
❤️امام برای به دست آوردن انار خانه را ترک کردند.
در راه از مردم می پرسیدند:«در این فصل از سال کسی میوه انار دارد؟»
👥👤مردم با تعجب به امام (ع) نگاه می کردند، زیرا فصل انار گذشته بود اما یکی از مسلمانان گفت:«یا علی! فصل انار گذشته، ولی چند روز قبل شمعون یهودی چند انار از طائف آورده بود.»
❤️امام(ع) به در خانه شمعون رفت.
شمعون وقتی که چشمش به علی علیه السلام افتاد با تعجب به امام (ع) نگاه کرد و پرسید :« چه شده است علی؟»
❤️امام ماجرای خانه را تعریف کرد و درخواست خرید انار کرد.
شمعون گفت:
«چیزی از انارها باقی نمانده است همه را فروخته ام.»
🧕همسر شمعون پشت در بود و سخن آنها را می شنید، به شوهرش گفت:
«من یک انار برای خودم برداشته بودم و در زیر برگ ها پنهان کردم.»
آنگاه رفت و انار را آورد و به امام(ع)داد.
آن حضرت چهار درهم به شمعون داد.
او گفت: قیمتش، نیم درهم است.
❤️امام فرمود:
«همسرت این انار را برای خود ذخیره کرده بود تا روزی از آن نفع بیشتری ببرد. نیم در هم مال خودت و سه درهم و نیم هم مال همسرت.»
❤️امام در حال برگشت به خانه بود که با صدای ناله ی #فقیری رو به رو شد. ایشان به دنبال صدا رفتند تا ببیند چه اتفاقی برای آن بنده خدا افتاده است. ودیدند مرد فقیر و غریب و #نابینایی در خرابه ای بدون سرپرست و غذا روی زمین خوابیده است.
❤️امام فرمودند:
« تو کیستی؟ از کدام قبیله ای؟ چند روز است که در اینجا افتاده ای؟»
👤گفت:
« ای جوان صالح! من از اهالی مدائن (ایران) می باشم، در آنجا قرض زیادی داشتم. ناگزیر سوار بر کشتی شدم و با خود گفتم خود را به مولایم #امیرمؤمنان می رسانم شاید آن حضرت کمکی به من کند و قرض هایم را ادا نماید
- جوان نمی دانست که سرش بر دامن علی علیه السلام است -»
❤️امام (ع) نگاهی به انار کردند و فرمودند:
« من یک انار دارم که برای مریض در خانه ام می برم، بیا تا نصف این انار را به تو بدهم»
و انار را دو نصف کرده و نصف آن را کم کم در دهان آن جوان می گذاشت تا تمام شد.
👤جوان گفت: «اگر مرحمت فرمایی نصف دیگرش را نیز به من بخورانی، چه بسا حال من خوب شود!»
❤️ امام علی (ع) نیم دیگر انار را نیز کم کم به او خوراند تا تمام شد.
سپس امام راه خانه را در پیش گرفت اما از خجالت بر پیشانی اش عرق نشسته بود و نمی دانست چطور دست خالی به خانه رود،
از شکاف در به درون خانه نگاهی کرد تا ببیند فاطمه (س) خواب است یا بیدار.
🍉مشاهده کرد همسرش به دیوار تکیه داده و #طبقی_از_انار پیش روی اوست و میل می فرماید،
حضرت بسیار خوشحال وارد خانه شد، متوجه شد که این انار مربوط به این دنیا نیست.
❤️پرسید:« فاطمه جان! این انار را چه کسی برای شما آورده است؟»
🌹فاطمه (س) گفت:
«ای پسر عمو!
وقتی که از پیش من رفتی، چندان طولی نکشید که نشانه سلامتی را در خود یافتم. ناگاه صدای در به گوشم رسید «فضه» خادمه در را گشود،
مردی را دید که #طبق_انار دارد.
آن مرد گفت: این طبق انار را #امیرمؤمنان علی علیه السلام برای فاطمه فرستاده است.»
📚منبع: ریاحین الشریعة، ج 1، ص142.
سایت راسخون نت
پ ن:
🔰لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ
( سوره آل عمران_۹۲)
«شما هرگز به مقام نیکوکاران و #خاصان_خدا نخواهید رسید؛
#مگر_از_آنچه_دوست_میدارید و محبوب شماست؛
در راه خدا #انفاق_کنید،
و آنچه انفاق کنید خدا بر آن آگاه است.»