eitaa logo
دنیای خنده 😂
157 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
694 ویدیو
26 فایل
اگراین کانالو دوست داشتی😍 به دوستات معرفی کن💞 اگرم دوست نداشتی حتماانتقادکن🗣 آیدی جهت ارسال مطلب طنز یا تبلیغ و تبادل و سفارش استیکر صلواتی: @Amirrza8998 کپی حلاله😄 تبلیغات صلواتی: @salwati
مشاهده در ایتا
دانلود
دختره پست گذاشته: اسمم را روي غنچه نوشتم، باز شد 🌷 رو درخت نوشتم، ميوه داد 🍊🍎🍐 تو صحرا نوشتم، لاله زار شد 🌹🌹🌹 آخه اين اسمه يا كود شيميايي؟ 😂😂 . .
تو کوچه وقتی توپ میخورد به شیشه خونه همسایه ها : 😂😂😂😂
ایران در آسمان 😍
این چجوری لباس پوشیده 😂 از سری افکار من ساعت ۴ صبح
برای من کلاس ریاضی مثل اینه که یه فیلم چینی رو با زبان اصلی و بدون زیرنویس فارسی نگاه کنم :))) 🤣🤣🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخ چقدر خندیدم به این دوتا 😂 چه گیری گرده گربه بیچاره از دست این اردک 😂
-کودکی خود را چگونه گذراندید؟ من: 🤣🤣🤣
زندگی به من دو چیز آموخت! هیچ کدومشو نمیگم! والااااااااااااا😑 چقدر زحمت کشیدم یاد گرفتم خودتون برید تحقیق کنید یاد بگیرید چه توقعایی از آدم دارید یکم روپای خودتون وایسید 😂😂
با نامزدم رفتم بیرون! یه سگ دید گفت کیشش کن بره میترسم . یه سنگ زدم تو سرش پاشد دنبالمون! پریدم بالاى درخت به نامزدم گفتم چرا نمیاى بالا الان تیکه پارت میکنه؟؟؟! برگشته میگه : مگه من زدم؟؟؟😒😐 سگه از خنده دندوناش ریخت 😐📥
یه همکلاسی داشتم فامیلیش حکمتی بود ، یه بار رفته بود دستشویی ، معلم گفت چرا در بستس؟! گفتم حتما حکمتی توشه. فکر کرد مسخرش میکنم ، اخراجم کردن😂🤣😅😅😅😆 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
یکی از رفقا میگفت: "قصد داشتم گفتم برم و از امام رضا(ع)… یه زن خوب بخوام...❗️ رفتم و درخواستمو به آقا گفتم... شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️ هر جای حرم که میخوابیدم... خادما مثه بختک رو سرم خراب میشدن که...😢 "آقا بلند شو..." متوجه شدم کنار پنجره فولاد… یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن… کسی هم کاری به کارشون نداره. رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و....... تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️ صبح شد...پارچه رو وا کردم...☺️ پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم... چشتون روز بد نبینه…❗️ یهو یکی داد زد : "آی ملت…شفا گرررفت…😱 به ثانیه نکشید، ریختن سرم و...😭 نزدیک بود لباسامو پاره پوره کنن که… خادما به دادم رسیدن و بردنم مرکز ثبت شفا یافتگان…❗️ "مدارک پزشکیتو بده تا پزشکای ما؛ مریضی و ادعای شفا گرفتنتو تأیید کنن..." "آقا بیخیاااال😳…شفا کدومه…⁉️ خوابم میومد،جا واسه خواب نبود... رفتم خودمو بستم به پنجره فولاد و خوابیدم😴… همین" تاااا اینو گفتم… یه چک خوابوند درِ گوشم و گفت: "تا تو باشی دیگه با احساسات مردم بازی نکنی…"🤕 خیلی دلم شکست💔 رفتم دم پنجره فولاد و با بغض گفتم: "آقا؛دستت درد نکنه...دمت گرم💔 زن که بهمون ندادی هیچ… یه کشیده آب دار هم خوردیم. همینجور که داشتم نِق میزدم… یهو یکی زد رو شونم و گفت: "سلام پسرم❗️ "مجرّدی⁉️" گفتم آره؛ "من یه دختر دارم و دنبال یه دوماد خوب میگردم...☺️ اومدم حرم که یه دوماد خوب پیدا کنم؛ تو رو دیدم و به دلم افتاد بیام سراغت... خلاااااصهههه... تا اینکه شدیم دوماد این حاج آقا😁 بعد ازدواج با خانومم اومديم حرم... از آقا تشکر كردم و گفتم: "آقا،ما حاضریما...😂 یه سیلی دیگه بخوریم و یه زن خوب دیگه هم بهمون بدیا 😂😂😂