طفلان زینب 1.pdf
316.5K
⚫️متن روضه #طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها1)
📩pdf
✅ #فیش_روضه
⚫️ #شب_چهارم محرم ⚫️
#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇تلگرام👇
http://t.me/yamojebalmoztr
🆔👇ایتا👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
طفلان زینب 2.pdf
317.3K
⚫️متن روضه #طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها2)
📩pdf
✅ #فیش_روضه
⚫️ #شب_چهارم محرم ⚫️
#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇تلگرام👇
http://t.me/yamojebalmoztr
🆔👇ایتا👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
حضرت قاسم 1.pdf
522.4K
⚫️متن روضه #حضرت_قاسم_علیه_السلام
📩pdf
✅ #فیش_روضه
⚫️ #شب_ششم محرم ⚫️
#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇تلگرام👇
http://t.me/yamojebalmoztr
🆔👇ایتا👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
علی اصغر1.pdf
336.2K
⚫️متن روضه #حضرت_علی_اصغرعلیه_السلام
📩pdf
✅ #فیش_روضه
⚫️ #شب_هفتم محرم ⚫️
#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇تلگرام👇
http://t.me/yamojebalmoztr
🆔👇ایتا👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
علی اکبر 1.pdf
304.2K
⚫️متن روضه #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
📩pdf
✅ #فیش_روضه
⚫️ #شب_هشتم محرم ⚫️
#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇تلگرام👇
http://t.me/yamojebalmoztr
🆔👇ایتا👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
🔸حضرت علی اکبر علیه السلام
گریهام، باعث خندیدن یک لشکر شد
طعنههایش به خمیده شدنم مُنجر شد
بغلت کردم و یکباره تنت ریخت زمین
چشم بر هم نزده دشت پر از اکبر شد
تکههای بدنت را که مرتب چیدم
تازه دیدم بدنت شکل علی اصغر شد
زخم پهلو چقدر زود زمینگیرت کرد
از چنین زخم بدی، مادر من پرپر شد
عَمهات آمده تا دست به مَعجر ببرد
ارباً اربا شده، برخیز و ببین محشر شد
بالای سَرت هزار غم میبینم
از خندهی کوفیان ستم میبینم
این پیکر توست یا خطای دید است
انگار تو را زیاد و کم میبینم
من زحمتی دارم اَبَالفضلم، بیا با من بگرد
منکه خیلی گشتم اما بیش از این پیدا نشد
او خلاصه آمد و منهم خلاصه چیدمش
چیدمش، اما جوان خوش قد و بالا نشد
اینکه برگشته حَرم، بین عبا بخت من است
در میان یک عبا بخت بلندم جا نشد
محرمی بعد از تو در قلب پدر پیدا نشد
خواست برخیزد حسین ابن علی از جا، نشد
خواست جسمت را بگیرد در بغل، اما نشد
آخرش هم پیکر تو در عبایش، جا نشد
داد زد بابای پیرت، آه زینب اکبرم
ای جوانان بنی هاشم، بیایید از حرم
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
🔸حضرت علی اکبر علیه السلام
به روی خاک ز بس پای کشیدی پسرم
نیشتر می زنی انگار به عمق جگرم
دید من کم شده و دور و برت میگردم
بین اعضای تو دنبال سرم میگردم
به تنت هفت قدم مانده به سر افتادهام
یاد مادر که سرش خورد به در افتادم
ایستادند و زمین خورد من را دیدند
هم زمان با ولدی گفتن من خندیدند
به پدر مشکل اگر تا به حرم بردن توست
عمهام از خیمه برون آمدنش گردن توست
سایه خواهر من را زن همسایه ندید
مانده حالا وسط این همه دشمن چه کنم
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
🔸حضرت علی اکبر علیه السلام
دیدی آخر همه بر گریه من خندیدند
سایه خواهر من را صف لشکر دیدند
دیدی آخر بدنت خوب زمین گیرم کرد
دست و پا میزدی و غصه تو پیرم کرد
مانده ام پیش تو بر چند بدن گربه کنم
پیش دشمن مپسند این همه من گریه کنم
گندم جایزه را اهل جفا جو کردند
من به سر می زدم و لشکریان هعو کردند
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
🔸حضرت علی اکبر علیه السلام
علی اکبر که بر زمین افتاد
آسمان آفتاب را گم کرد
آنچنان زخم روی زخم آمد
که عدو هم حساب را گم کرد
خواست تا خیمه پر کشد اما
شیر زخمی عقاب را گم کرد
پدر آمد به یاریش برود
من بمیرم رکاب را گم کرد
پسر بوتراب بین تراب
نوه ی بوتراب را گم کرد
جلد قرآن خویش پیدا کرد
برگه های کتاب را گم کرد
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
سر عباس تا سر نی رفت
خیمه ها گر گرفت و بلوا شد
تا که فهمیدند بی علمداریم
سر یک گوشواره دعوا شد
میدونی چرا صورت من شد کبود عمو نبود
میدونی چرا رفتم محله یهود عمو نبود
زیبایی دختر به گیسوی بلند است
مثل گذشته گیسوی زیبا ندارم
باشد بزن چشم عمو را دیدی
من هیچکس را بین این صحرا ندارم
شیر افتاد و هزاران گرگ در دور و برش
هر که آمد نیزه ای می کاشت روی پیکرش
کار دنیا را ببین....کارش به مشک افتاده است
او که اقیانوس هم زانو زده در محضرش
مشک را تا خیمه ها هر طور می شد می رساند
حرمله نگذاشت... با تیری که زد بر ساغرش
زینب کبری ، همان کوه حیا، مجبور بود
بعد سقا بیشتر باشد به فکر معجرش
روضه یعنی از کنار خیمه می بیند حسین
در کنار علقمه می پاشد از هم لشکرش
غیرت الله است ، یعنی میرود بر نیزه ها
تا که باشد چند روزی سایه بان خواهرش