eitaa logo
ܭܠࡅ߭ߊ‌ܫܢ̣ߊ‌ܢܚܭ‌ࡅ࡙ߊ‌ܝ̇‌ࡅ࡙ࡅ߭ܢ̣ߺ✋🏻
1هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
17.2هزار ویدیو
210 فایل
•🌷﷽🌷• عـالم‌‌منتظـرِ‌امام‌‌‌زمانِ وامـام‌زمـان‌‹عج›منتظـرِ‌آدمـایی ڪه‌بلند‌شن‌وخـودشونوبسـازن.(: اینستاگرام : ‌ ‌‌‌ @mahdiiiii__313 🌱ارتباط‌بامدیرڪانال↶ 〘 @Mahdiiii313 〙‌
مشاهده در ایتا
دانلود
14.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌روضه حضرت علیه السلام 🔰مرحوم استاد فاطمی نیا الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌ 🦋▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭🦋 ایتا : eitaa.com/yaaazeynaabb روبیکا : rubika.ir/mohebanmahdi11 اینستاگرام : ‌ ‌‌‌ @mahdiiiii__313 ⚡️ باماهمراه باشید ⚡️
حجت الاسلام رفيعي -شيرخوارگان 30-04-402_۲۰۲۳_۰۷_۲۴_۱۷_۳۵_۳۳_۱۲۵.mp3
7.62M
داستان شفا دادن حضرت علی اصغر امام حسین علیه السلام به یه کسی که بیماری صرع داشت ⚫️نقل این داستان از حجت الاسلام رفیعی را حتما بشنوید •┈••✾▪️🍂🥀🍂▪️✾••┈• الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌ 🦋▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭🦋 ایتا : eitaa.com/yaaazeynaabb روبیکا : rubika.ir/mohebanmahdi11 اینستاگرام : ‌ ‌‌‌ @mahdiiiii__313 ⚡️ باماهمراه باشید ⚡️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه که بودم فکر میکردم در روزهای اول محرم ... الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌ 🦋▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭🦋 ایتا : eitaa.com/yaaazeynaabb روبیکا : rubika.ir/mohebanmahdi11 اینستاگرام : ‌ ‌‌‌ @mahdiiiii__313 ⚡️ باماهمراه باشید ⚡️
49.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهم : / روایت حیرت انگیز عباس موزون / جوان سینه زنی که عذاب شد... الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌ 🦋▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭🦋 ایتا : eitaa.com/yaaazeynaabb روبیکا : rubika.ir/mohebanmahdi11 اینستاگرام : ‌ ‌‌‌ @mahdiiiii__313 ⚡️ باماهمراه باشید ⚡️
11.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞سکانس جالب سریال عشق کوفی، درمورد ❌ نقل می‌کنن وقتی آیه‌ی حجاب نازل شد، تمام زنان مدینه یکپارچه سیاه‌پوش شدند. چون حجاب به طور اختصاصی بر زنانِ آزاده واجب بود و نه کنیزها. به همین دلیل، حتی اگر زنی هم به حجاب اعتقاد نداشت، برای اینکه آزادگی خودش رو نشون بده، محجبه و با پوششِ کامل به بازار یا مسجد می‌آمد. این دستور، مفهوم مهمی رو منتقل می‌کنه و اون اینه که خداوند رو نتیجه‌ی آزادگی زن می‌دونه نه برهنگی و ... رو! ‌ اینجاست بهتر معنا پیدا می‌کنه   الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌ 🦋▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭🦋 ایتا : eitaa.com/yaaazeynaabb روبیکا : rubika.ir/mohebanmahdi11 اینستاگرام : ‌ ‌‌‌ @mahdiiiii__313 ⚡️ باماهمراه باشید ⚡️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•♥️🍃•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🎥 سنگینی عجیب یک سلام دادن به لب عطشان امام حسین (علیه‌السلام) در ترازوی اعمال الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌ 🦋▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭🦋 ایتا : eitaa.com/yaaazeynaabb روبیکا : rubika.ir/mohebanmahdi11 اینستاگرام : ‌ ‌‌‌ @mahdiiiii__313 ⚡️ باماهمراه باشید ⚡️
🖤هرکس بدون حجاب وارد هیأت شد و گفت امام حسین من رو همین شکلی دعوت کرده! در جواب اینو بهش بگید:👆🏻👆🏻 الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌ 🦋▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭🦋 ایتا : eitaa.com/yaaazeynaabb روبیکا : rubika.ir/mohebanmahdi11 اینستاگرام : ‌ ‌‌‌ @mahdiiiii__313 ⚡️ باماهمراه باشید ⚡️
📚بہ‌وقت‌ڪتاب: 🥀 ✍🏻نویسند:سیدمهدۍشجاعے پاࢪت ۱۳ همسرش ، عاشقانه به هم آمیخت و پیش پاى حسین ریخت ، وقتى که جون ، در واپسین لحظات عروج ، سراسر وجودش را به رایحه حضور حسین ، معطر کرد، وقتى که ... در تمام این اوقات و لحظات ، نگاه تو بود که به او آرامش مى داد و دستهاى تو بود که اشکهاى وجودش را مى سترد. هر بار که از میدان مى آمد، تو بار غم از نگاهش بر مى داشتى و بر دلت مى گذاشتى . حسین با هر بار آمدن و رفتن ، تعزیتهایش را به دامان تو مى ریخت و التیام از نگاه تو مى گرفت . این بود که هر بار، سنگین مى آمد اما سبکبال باز مى گشت . خسته و شکسته مى آمد، اما برقرار و استوار باز مى گشت . اکنون نیز دلت مى خواهد که طاقت بیاورى ، صبورى کنى و حتى به حسین دلدارى بدهى . همچنانکه از صبح تاکنون که آفتاب از نیمه آسمان گذشته است چنین کرده اى . اما اکنون ماجرا متفاوت است . اکنون این دل شرحه شرحه توست که بر دوش جوانان بنى هاشم به سوى خیمه ها پیش مى آید. اکنون این میوه جان توست که لگدمال شده در زیر سم ستوران به تو باز پس داده مى شود. على اکبر براى تو تنها یک برادر زاده نیست . تجلى امیدها و آرمانهاى توست . تجلى دوست داشتنهاى توست . على اکبر پیامبر دوباره توست . نشانى از پدر توست . نمادى از مادر توست . على اکبر براى تو التیام شهادت محسن است . شهید نیامده . غنچه پیش از شکفتن پرپر شده . شهادت محسن ، اولین شهادت در دیدرس تو بود. تو چهار ساله بودى که فریاد مادر را از میان در و دیوار شنیدى که ))محسنم را کشتند(( و به سویش دویدى . شهادت محسن بر دلت زخمى ماندگار شد. شهادت برادر در پیش چشمهاى چهار ساله خواهر. و تا على اکبر نیامد، این زخم التیام نپذیرفت . اکنون این مرهم زخم توست که به خون آغشته شده است . اکنون این زخم کهنه توست که سر باز کرده است . دوست داشتى حسین را دمادم در آغوش بگیرى و بوى حسین را با شامه تمامى رگهایت استشمام کنى . اما تو بزرگ بودى و حسین بزرگتر و شرم همیشه مانع مى شد مگر که بهانه اى پیش مى آمد؛ سفرى ، فراق چند روزه اى ، تسالى مصیبتى و... تو همیشه به نگاه اکتفا مى کردى و با چشمهایت بر سر و روى حسین بوسه مى زدى . وقتى على اکبر آمد، میوه بهانه چیده شد و همه موانع برچیده . حسین کوچکت همیشه در آغوش تو بود و تو مى توانستى تمامى احساسات حسین طلبانه ات را نثار او مى کنى . از آن پس ، هرگاه دلت براى حسین تنگ مى شد، بوسه بر گونه هاى على اکبر مى زدى . از آن پس ، على اکبر بود و در دامان مهر تو. على اکبر بود و دستهاى نوازش تو، على اکبر بود و نگاهاى پرستش تو و... حسین بود و ادراك عاطفه تو. و اکنون نیز حسین بهتر از هر کس این رابطه را مى فهمد و عمق تعزیت تو را درك مى کند. دلت مى خواهد که طاقت بیاورى ، صبورى کنى و حتى به حسین دلدارى بدهى . اما چگونه ؟ با این قامت شکسته که نمى توان خیمه وجود حسین را عمود شد. با این دل گداخته که نمى توان بر جگر حسین مرهم گذاشت . اکنون صاحب عزا تویى . چگونه به تسالى حسین برخیزى؟ ادامه دارد... 🕯🍂' الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌ 🦋▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭🦋 ایتا : eitaa.com/yaaazeynaabb روبیکا : rubika.ir/mohebanmahdi11 اینستاگرام : ‌ ‌‌‌ @mahdiiiii__313 ⚡️ باماهمراه باشید ⚡️
📚بہ‌وقت‌ڪتاب: 🥀 ✍🏻نویسند:سیدمهدۍشجاعے پاࢪت ۱۴ نیازى نیست زینب ! این را هم حسین خوب مى فهمد. وقتى پیکر پاره پاره على اکبر به نزدیکى خیمه ها مى رسد. و وقتى تو شیون کنان و صیحه زنان خودت را از خیمه بیرون مى اندازى ، وقتى به پهناى صورت اشک مى ریزى و روى به ناخن مى خراشى ، وقتى تا رسیدن به پیکر على ، چند بار زمین مى خورى و برمى خیزى ، وقتى خودت را به روى پیکر على اکبر مى اندازى ، حسین فریاد مى زند که : ))زینب را دریابید.(( حسینى که خود قامتش در این عزا شکسته است و پشتش دوتا شده است . حسینى که غم عالم بر دلش نشسته است و جهان ، پیش چشمان اشکبارش تیره و تار شده است . حسینى که خود بر بلندترین نقطه عزا ایستاده است ، فقط نگران حال توست و به دیگران نهیب مى زند که : ))زینب را دریابید. هم االن است که قالب تهى کند و کبوتر جان از نفس تنش بگریزد.(( پرتو ششم خانمى شده بودى تمام و کمال . و ساالرى بى مثل و نظیر. آوازه فضل و کمال و زهد و عرفان و عفت و عبادت و تهجد تو در تمام عالم اسالم پیچیده بود. آنقدر که نام زینب از شدت اشتهار، مکتوم مانده بود و اختصاص و انحصار لقبها بود که تو را معرفى مى کرد. لزومى نداشت نام زینب را کسى بر زبان بیاورد. اگر کسى مى گفت : عالمه ، اگر کسى مى گفت عارفه ، اگر کسى مى گفت فاضله ، اگر کسى مى گفت کامله ، همه ذهنها تو را نشان مى کرد و چشم همه دلها به سوى تو برمى گشت . تجلى گونه گون صفتهاى تو چون صدف ، گوهر ذاتت را در میان گرفته بود و پوشانده بود. کسى نمى گفت زینب . همه مى گفتند: زاهده ، عابده ، عفیفه ، قانته ، قائمه ، صائمه ، متهجده ، شریفه ، موثقه ، مکرمه . این لقبها برازنده هیچ کس جز تو نبود که هیچ کس واجد این صفات ، در حد و اندازه تو نبود. نظیر نداشتى و دست هیچ معرفتى به کنه ذات تو نمى رسید. القابى مثل : محبوبة المصطفى و نائبة الزهرا، اتصال تو را به خاندان وحى تاءکید مى کرد، اما صفات دیگر، جز تو مجرا و مجالیى نمى یافتند. امینة اهلل را جز تو کسى دیگر نمى توانست حمل کند. بعد از شهادت زهرا، تشریف ))ولیه اهلل (( جز تو برازنده قامت دیگرى نبود. ندیده بودند مردم . در تاریخ و پیشینه و مخیله خود هم کسى مثل تو را نمى یافتند جز مادرت زهرا که پدید آورنده تو بود و مربى تو. از این روى ، تو را صدیقه صغرى مى گفتند و عصمت صغرى که فاصله و منزلت میان معلم و شاگرد، مادر و دختر و باغبان و گل ، معلوم باشد و محفوظ بماند. اما در میان همه این القاب و کنیه ها و صفات ، اشتهار تو به عقیله بنى هاشم و عقیله عرب ، بیشتر بود که تو عزیز خاندان خود بودى و عزت هیچ دخترى به پاى عزت تو نمى رسید. ادامه دارد... 🕯🍂' الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌ 🦋▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭🦋 ایتا : eitaa.com/yaaazeynaabb روبیکا : rubika.ir/mohebanmahdi11 اینستاگرام : ‌ ‌‌‌ @mahdiiiii__313 ⚡️ باماهمراه باشید ⚡️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا