💐 مادر، مادر، مادر... / توجه ویژه رسول خدا به جایگاه زنان
🎉 میلاد حضرت زهرا س و روز زن و مادر مبارک باد
🌼 رهبرانقلاب:
" پیغمبر اکرم در جواب کسی که سؤال کرد: «من اَبِرَ؟» به چه کسی نیکی کنم؟
🌸 فرمود: «امّک.» یعنی «به مادرت.»
🌸 دفعه دوم هم همین را فرمود؛
🌸 دفعه سوم هم همین را فرمود.
🌺 دفعه چهارم که سؤال کرد، فرمود: «اباک.» یعنی «به پدرت».
🌟 پس، زن در مقیاس خانواده و در رابطه با فرزندان، حق سنگینتری دارد. البته این هم نه از باب این است که خدای متعال خواسته است جمعی را بر جمع دیگر ترجیح دهد. بلکه به این جهت است که زنان زحمت بیشتری تحمّل میکنند.
❇️ این هم عدل الهی است. زحمت بیشتر است؛ پس حق هم بیشتر است. ناراحتی بیشتری تحمّل میکند؛ پس ارزشش بالاتر است. همه اینها از روی عدالت است." ۱۳۷۳/۰۷/۲۰
🌱#مادر
🌹#روز_مادر
🍃#میلاد_حضرت_زهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ لوَلــیِّڪَ اَلْفــَرَجْ بحق حضࢪٺ زینب ڪبرۍ سلام الله علیها
🦋▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭🦋
ایتا : eitaa.com/yaaazeynaabb
اینستاگرام : @mahdiiiii__313
⚡️ باماهمراه باشید ⚡️
🔵 زن مسلمان vs زن غربی 👆
به راستی اسلام، اول دین آرامش زنان است، و سپس مردان 😜😊
روز زن و روز مادر مبارک باد
#روز_مادر #حقوق_زن
الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ لوَلــیِّڪَ اَلْفــَرَجْ بحق حضࢪٺ زینب ڪبرۍ سلام الله علیها
🦋▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭🦋
ایتا : eitaa.com/yaaazeynaabb
اینستاگرام : @mahdiiiii__313
⚡️ باماهمراه باشید ⚡️
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ «مادرانه»
💗 مادر واژۀ مشترک...
🌸 سالروز ولادت #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) سیده نساء العالمین و روز مادر بر همه مسلمانان به ویژه مادران این سرزمین مبارک باد.
الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ لوَلــیِّڪَ اَلْفــَرَجْ بحق حضࢪٺ زینب ڪبرۍ سلام الله علیها
🦋▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭🦋
ایتا : eitaa.com/yaaazeynaabb
اینستاگرام : @mahdiiiii__313
⚡️ باماهمراه باشید ⚡️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️🎥مجری صداوسیما:
📌صدای مهیب در داخل گلزار نبود و این اتفاق در زیرگذر خیابان منتهی به گلزار اتفاق افتاد
📌بعد از شنیده شدن صدای مهیب حیاط گلزار شهدا تخلیه شد.
📌درحال حاضر فضا در گلزار شهدا آرام است.
✍این حادثه دستکم ۶۰ مصدوم و ۲۰ جانباخته برجا گذاشته است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنگوی اورژانس کشور: متاسفانه آمارها بصورتی است که احتمال افزایش شهدا وجود دارد/ تمام مراکز پزشکی استان کرمان آماده خدمت گزاری هستند
📌 #حمله_تروریستی_کرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حاوی تصاویر ناراحت کننده| ویدئویی دیگر شهدای حادثه گلزار شهدای کرمان
🔸 ۲ بسته بمبگذاری شده در مسیر گلزار توسط تروریستها منفجر شده است
🔴 سخنگوی اورژانس: تعداد شهدای حادثه تروریستی کرمان به ۷۳ نفر افزایش پیدا کرد. همچنین تعداد مجروحین نیز ۱۷۱ نفر است
📣 #اخبار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️صحبتهای یکی از شاهدان حادثه انفجار گلزار شهدای کرمان
♦️رژیم صهیونیستی اقدام تروریستی امروز را گردن گرفت
🔹یوسی کوهن رئیس سابق موساد با اشاره به انفجارهای کرمان: زمستان سرد و خشکی برای جمهوری اسلامی در پیش است!
تا بودی از خودت
حالا هم از زائرانت هراس دارند...
#شهادت✅ راه او بسته نخواهد شد...
✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋
🦋
#سلــام_بر_ابراهیـــم1💕
#قسمت21»
ابراهيم از دوران کودکي عشق و ارادت خاصي به امام خميني «ره» داشت .
هر چه بزرگتر ميشــد اين علاقه نيز بيشتر ميشد. تا اينکه در سالهاي قبل از
انقلاب به اوج خود رسيد.
در ســال 1356 بود. هنوز خبري از درگيري ها و مسائل انقلاب نبود. صبح
جمعه از جلسه اي مذهبي در ميدان ژاله( شهدا )به سمت خانه بر ميگشتيم.
از ميدان دور نشــده بوديم که چند نفر از دوستان به ما ملحق شدند. ابراهيم
شروع کرد براي ما از امام خميني (ره)تعريف کردن.
بعد هم با صداي بلند فرياد زد: «درود بر خميني»
ما هم به دنبال او ادامه داديم. چند نفر ديگر نيز با ما همراهي کردند. تا نزديک
چهارراه شمس شعار داديم وحركت كرديم. دقايقي بعد چندين ماشين پليس
به سمت ما آمد. ابراهيم سريع بچهها را متفرق کرد. در کوچه ها پخش شديم.
دو هفته گذشت. از همان جلسه صبح جمعه بيرون آمديم. ابراهيم درگوشه
ميدان جلوي سينما ايستاد. بعد فرياد زد: درود بر خميني و ما ادامه داديم. جمعيت
که از جلسه خارج ميشد همراه ما تکرار ميکرد. صحنه جالبي ايجاد شده بود.
دقايقي بعد، قبل از اينکه مأمورها برسند ابراهيم جمعيت را متفرق کرد. بعد
با هم سوار تاکسي شديم و به سمت ميدان خراسان حرکت کرديم.
دو تا چهار راه جلوتر يکدفعه متوجه شــدم جلوی ماشــين ها را ميگيرند.
مســافران را تک تک بررسي ميکنند. چندين ماشــين ساواک و حدود 10
مأمور در اطراف خيابان ايســتاده بودند. چهره مأموري که داخل ماشينها را
نگاه ميکرد آشنا بود. او در ميدان همراه مردم بود!
به ابراهيم اشاره کردم. متوجه ماجرا شد. قبل از اينکه به تاکسي ما برسند در
را باز کرد و سريع به سمت پياده رو دويد. مأمور وسط خيابان يكدفعه سرش
را بالا گرفت. ابراهيم را ديد و فرياد زد: خودشه خودشه، بگيرش...
مأمورهــا دنبال ابراهيم دويدنــد. ابراهيم رفت داخل کوچــه، آنها هم به
دنبالش بودند. حواس مأمورها که حســابي پرت شد کرايه را دادم. از ماشين
خارج شدم. به آن سوي خيابان رفتم و راهم رو ادامه دادم...
ظهر بود که آمدم خانه. از ابراهيم خبري نداشتم. تا شب هم هيچ خبري از
ابراهيم نبود. به چند نفر از رفقا هم زنگ زدم. آنها هم خبري نداشتند.
خيلي نگران بودم. ســاعت حدود يازده شب بود. داخل حياط نشسته بودم.
يکدفعه صدائي از توي کوچه شنيدم .
دويــدم دم در، باتعجــب ديدم ابراهيــم با همان چهره و لبخند هميشــگي
ِ پشت در ايســتاده. من هم پريدم تو بغلش. خيلي خوشحال بودم. نميدانستم
خوشحالي ام را چطور ابراز کنم. گفتم: داش ابرام چطوري؟
نفس عميقي کشيد و گفت: خدا رو شکر، ميبيني که سالم و سر حال در خدمتيم.
گفتم: شام خوردي؟ گفت: نه، مهم نيست.
ســريع رفتم توي خانه، سفره نان و مقداري از غذاي شام را برايش آوردم.
رفتيم داخل ميدان غياثي (شهيد سعيدي) بعد از خوردن چند لقمه گفت: بدن
قــوي همين جاها به درد ميخوره. خدا كمك كــرد. با اينکه آنها چند نفر
بودند اما از دستشون فرار کردم.
آن شب خيلي صحبت کرديم. از انقلاب، از امام و... بعد هم قرار گذاشتيم
شبها با هم برويم مسجد لرزاده پاي صحبت حاج آقا چاووشي.
#ادامه_دارد...🕊