eitaa logo
ܭܠࡅ߭ߊ‌ܫܢ̣ߊ‌ܢܚܭ‌ࡅ࡙ߊ‌ܝ̇‌ࡅ࡙ࡅ߭ܢ̣ߺ✋🏻
1هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
16.9هزار ویدیو
210 فایل
•🌷﷽🌷• عـالم‌‌منتظـرِ‌امام‌‌‌زمانِ وامـام‌زمـان‌‹عج›منتظـرِ‌آدمـایی ڪه‌بلند‌شن‌وخـودشونوبسـازن.(: اینستاگرام : ‌ ‌‌‌ @mahdiiiii__313 🌱ارتباط‌بامدیرڪانال↶ 〘 @Mahdiiii313 〙‌
مشاهده در ایتا
دانلود
زیارت‌جامعه‌کبیره۩علی‌فانی.mp3
14.05M
ا💠۩﷽۩💠ا 📖 صوتی بهترين و جامع ترین زيارتی که صفات ؛ مقامات و معارف اهلبیت علیهم السلام در آن بیان شده و از طرف امام هادی (ع) به شیعیان رسیده است 🎙 با نوای علی فانی الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻 ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 باماهمراه باشید 👇👇👇 ☫ڪلنا‌عباسڪ‌یا‌زینب‌(س) 🌹@yaaazeynaabb🌹
❇ ‍ باب الحوائج حضرت ابالفضل العباس علیه‌السلام🌹 ✨بِسْمِ اللہِ الرَّحْمَنِ الرَّحیم✨ 🌷السَّلامُ عَلَيكَ أيَّها العَبدُ الصالِحِ المُطيعُ لِله وَ لِرسُولِهِ وَ لِأَميرِالمؤمِنينَ وَالحَسَنِ وَالحُسـينِ صَلّى اللهُ عَلَيهم وَسَلَّم، 🌷اَلسَّلامُ عَلَيكَ وَ رَحَمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ وَ مَغفِرَتُهُ وَ رِضوانُهُ وَ عَلى رُوحِك وَ بَدَنِكَ، 🌷أشهدُ و أشهِدُ الله أَنَّك مَضيتَ عَلى ما مَضى بهِ البَدريُّون وَالمُجاهِدونَ فی سَبيلِ الله، 🌷المُناصِحوُن لَهُ فی جِهادِ أعِدائهِ المُبالِغونَ فی نُصرَةِ أوليائهِ الذّابّونَ عن أحبّائهِ، 🌷فَجَزاكَ اللهُ أفضَل الجَزاء وَ أكثرَ الجَزاءِ وَ أوفرَ الجَزاءِ وَ أوفى جَزاء أحَـد مِمِّن وَ فى ببيعَتِهِ ، 🌷وَاستَجابَ لهُ دَعوَتَهُ وَأطاعَ ولاةَ أمِرِه، أشَهِدُ أنّكَ قد بالغَتَ فی النَصيحَةِ وأعطيتَ غايَةَ المجهُودِ ، 🌷فبَعثَك اللهُ فی الشُهِدِاء وَ جَعَلَ رُوحَك مَع أرواحِ السُّعداء وَ أعطاك من جِنانهِ أفسحَها منـزلاً وَ أفضَلها غُرَفاً ، 🌷وَ رفَـعَ ذِكرَكِ فی عليّين وحَشَرَك مع النَّبييّنَ وَالصِدّيقين وَالشُّهداءِ وَالصالِحينَ وَ حَسُنَ أولئكَ رفيقاً، 🌷 أشهدُ أنّك لَـم تَهن وَلَم تنكُل وَ أنَّكَ مَضِيتَ عَلـى بَصيرَةٍ مِن أمرِك مُقتَدياً بِالصّالِحين وَ مُتَّبِعاً لِلنَبييّنَ، 🌷فَجَمَعَ اللهُ بَينَنا وَ بَينَك وَ بَينَ رَسُولِهِ وَ أولِيائِهِ فی مَنازِل المخُبِتين، فإنّه أرحَمَ الرّاحِمين💫 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻 ✾ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♨️قبولی نماز 💠مرحوم حاج اسماعیل دولابی می فرمود: 🔸عمل خیری که خداوند توفیق انجامش را به تو داد، [مثل و و ] در قبول شدنش شک نکن. اگر خدا نمی خواست قبول کند، توفیق انجامش را نمی داد. عبادات و طاعات خود را اگر کار خدا بدانی، دیگر در مقبول بودن آن شک نمی کنی. 📚 کشکول فرحزاد ، جلد ۱ ؛ صفحه ۲۵۱. الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻 ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 باماهمراه باشید 👇👇👇 ☫ڪلنا‌عباسڪ‌یا‌زینب‌(س) 🌹@yaaazeynaabb🌹
01_kochektarha_ra_ham_ziarat_kon_aminikhaah.ir.mp3
10.21M
🔊 * روایتی بسیار شنیدنی از امام هادی علیه السلام راجع به زیارت حضرت عبدالعظیم * سِر حاجت گرفتن از حضرت عبدالعظیم * زیارت علما و شهدا چه حکمی دارد؟ * در چه صورت ثواب زیارت خدا برای انسان نوشته خواهد شد؟ * گله خداوند از فرد مومن در روز قیامت * چه زمانی ایمان مومن تقویت می‌شود؟ * تکمیل شدن دین به‌واسطه ازدواج * تاثیر نشستن کنار اولیا و خدا الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻 ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 باماهمراه باشید 👇👇👇 ☫ڪلنا‌عباسڪ‌یا‌زینب‌(س) 🌹@yaaazeynaabb🌹
🔘 تشرف در راه مانده ای از زائران امام رضا (ع) (تشرّف شیخ حسین خادم مسجد سهله) 🔰 شیخ آقا بزرگ تهرانی از شیخ حسین، خادم مسجد سهله، نقل می‌کند: 🕌 در سفر اوّلی که با جناب شیخ اعظم، شیخ محمّد طه اعلی اللّه مقامه به مشهد مقدّس مشرّف شدیم؛ نزدیک مشهد یعنی میامی رسیدیم من بر حیوان سواری خود طیّ مسافت می‌کردم. چیزی از راه را طیّ نکرده بودیم که آن حیوان از حرکت باز ماند و کم‌کم عقب افتادم بطوری‌که اثری از قافله دیده نمی‌شد. پیاده شدم و قدری پیاده با حیوان راه رفتم؛ ولی حیوان به‌خاطر ورمی که در دستش پیدا شده بود، نمی‌توانست راه برود و من هم از حرکت عاجز شدم. در این‌جا بارم را فرود آورده و فرشم را بر زمین پهن نمودم و در وسط صحرا مثل این‌که در خانه‌ام باشم، نشستم و مدّت مدیدی در فکر بودم و به حضرت رضا علیه السّلام خطاب می‌نمودم و عرایضی را عرض می‌کردم و می‌گفتم: 🔹 مولاجان من زائر شمایم و از کاروان عقب افتاده‌ام و دست حیوانم شل شده است. ▫️ و امثال این مطالب را ذکر می‌کردم. ناگاه دیدم شخص عجمی که بر حیوان قویّ سفیدی سوار است، از راه می‌آید. گفتم: 🔹 لابد این شخص از زوّار است. ▫️ وقتی رسید، سلام کرد. جواب سلامش را دادم. خیال کردم که او هم به واسطه امری از کاروان عقب‌ افتاده است. بعد از جواب سلام، ایشان به فارسی مشغول صحبت شد و من هم فارسی بلد بودم. مرا به اسم نام برد و گفت: 🔸 ای شیخ حسین، طوری نشسته‌ای مثل این‌که در خانه خودت نشسته باشی آیا نمی‌دانی این‌جا چه جایی است؟ ▫️ گفتم: 🔹 بلی؛ امّا قضیه من چنین و چنان است. ▫️ گفت: 🔸 برخیز بارت را روی حیوانت می‌گذاریم و می‌رویم شاید خداوند ما را به قافله برساند. ▫️ گفتم: 🔹 آیا نمی‌بینی که دستش چه شده و نمی‌تواند راه برود؟ ▫️ اصرار کرد. گفتم: 🔹 لا حول و لا قوّه الّا باللّه ▫️ و برخاستم. بار بر روی حیوان قرار گرفت من هم به اجبار او، حیوان را می‌راندم و ایشان نیز کم‌کم راه می‌رفت. در بین راه گفت: 🔸 ای شیخ حسین، بار من سبک‌تر از بار تو است؛ بارت را روی حیوان خودم می‌گذارم و بار خودم را روی حیوان تو. ▫️ گفتم: 🔹 میل خودتان. ▫️ بار مرا گرفت و روی حیوان خودش گذاشت و بار خودش را روی حیوان من و به همین کیفیّت می‌رفتیم. گفت: 🔸 ای شیخ حسین، نمی‌خواهی حیوان خودت را با حیوان من مبادله کنی تا سربه‌سر شود؟ ▫️ گفتم: 🔹 ای برادر، تو عجمی و من عرب؛ گمان می‌کنی من نمی‌فهمم که مرا مسخره می‌کنی! حیوان شما ده برابر حیوان من می‌ارزد؛ با این‌که من در این صحرا در معرض هلاکتم و چاره‌ای ندارم جز این‌که مال و بارم را بگذارم و بروم تا خود را از هلاکت خلاص کنم. معلوم است که این حرف تو جز برای مسخره کردن من نیست. ▫️ گفت: 🔸 از استهزاء کردن، به خدا پناه می‌برم. تو چه کار داری، من می‌خواهم حیوانم را با حیوان تو معاوضه کنم. ▫️ هرچه می‌گفتم: 🔹 ای برادر مرا مسخره نکن، ▫️اصرار می‌کرد، تا اصرارش بحدّی رسید که قبول کردم. گفت: 🔸 پس سوار شو. ▫️ من بر حیوان او سوار شدم دیدم انگار مثل مرغی می‌پرد. آن مرد گفت: 🔸 تو به قافله ملحق شو من هم ان شاء اللّه تعالی ملحق می‌شوم. ▫️ زمان کمی گذشت که دیدم به قافله رسیده‌ام. آن هم در نزدیکی منزل و مثل آن‌که از آن مرد غافل شدم. همین‌که به منزل رسیدم، پیاده شده و مشغول رسیدگی به حیوان گردیدم و وقتی کارم تمام شد برای خوردن قهوه خدمت شیخ محمّد طه رسیدم. وقتی داخل شدم، سلام کردم. فرمود: 🔸 شیخ حسین، چرا امروز در راه با ما نبودی؟ ▫️ چون بنای من بر این بود که هر روز حیوانم را جلوی محمل شیخ یک ساعت یا بیشتر راه می‌بردم و ایشان برای من حکایاتی را نقل می‌فرمودند. عرض کردم: 🔹 شیخنا قضیّه من این بود ▫️ و جریان را نقل کردم. فرمود: 🔸 آن مرد کجا است؟ ▫️ عرض کردم: 🔹 خودش را به ما می‌رساند؛ ولی هنوز نرسیده است. ▫️ فرمودند: 🔸 بلکه او قبل از تو رسیده است؛ آیا گمان می‌کنی که این‌طور کارها را در چنین مکانی کسی غیر از ائمّه معصومین علیهم السّلام انجام می‌دهد؟ ▫️ بعد شیخ به‌خاطر این جریان قصیده‌ای در مدح حضرت رضا علیه السّلام انشاء نموده و قضیه را در آن درج نمود. ♦️ جناب شیخ آقا بزرگ تهرانی فرمودند: ▪️ شیخ حسین بعضی از ابیات آن قصیده را برای من خواند؛ ولی من فراموش نموده‌ام. و گفت: ▫️ آن شخص را هم دیگر ابدا ندیدم و با آن حیوان تا تهران برگشتم. در آن‌جا مریض شدم و آن را به قیمت گزافی فروختم و در معالجه مرض و مراجعتم، مصرف کردم. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ۲۰۳ 🏷 الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌ 🦋▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭🦋 ایتا : eitaa.com/yaaazeynaabb روبیکا : rubika.ir/mohebanmahdi11 اینستاگرام : ‌ ‌‌‌ @mahdiiiii__313 ⚡️ باماهمراه باشید ⚡️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟩تکرار لعن ها و سلام ها در زیارت عاشورا چه آثاری دارد ؟ حجت الاسلام رنجبر الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌ 💚⃟○@yaaazeynaabb