❏هَمههَستآرزِويَم؛كهبِبينَـماَزتـوروئی
़़⊹⿻تِـنـهـٰا آرِزو نمي کنیـم بـیــٰائي
چون هَـمِـه میـدانَـنــد " ميآئي" ...
آرِزو میکنَـم وَقتي ميآئي
چَشمـٰانِـمـٰان
« شَـرمسـٰارِ نِـگـاهِ مِـهــربـانَت »
نَبـٰاشـَـد 💔⊹⿻
❏صَلّىَاْللّهُعَلَيْكَيااَباصـٰالِحَالْـمَـهْـديِ(عَجْ)
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🕊
┏━━━━━☆━━♡━━━━┓
「⃢🦋➺@yaaazeynaabb
┗━━━━━☆━━♡━━━━┛
🇮🇷
🖼 فضای مجازی دست دشمن است اما....
🍃🌹🍃
#لبیک_یا_خامنه_ای
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🕊
┏━━━━━☆━━♡━━━━┓
「⃢🦋➺@yaaazeynaabb
┗━━━━━☆━━♡━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه ای :
کار رو برای خدا بکنید...
نه اینکه مردم دوست دارند....🤲
#لبیک_یا_خامنه_ای
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🕊
┏━━━━━☆━━♡━━━━┓
「⃢🦋➺@yaaazeynaabb
┗━━━━━☆━━♡━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻نشانه عجیب از ظهور
🎙استاد عالی
#نشانه_های_ظهور
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🕊
┏━━━━━☆━━♡━━━━┓
「⃢🦋➺@yaaazeynaabb
┗━━━━━☆━━♡━━━━┛
🌿⃟🌹¦⇢🌿⃟🌹¦⇢🌿⃟🌹¦⇢🌿⃟🌹¦
🌼منتظران ظهور
✅داستانی واقعی
✍دانشجو بود، دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود، تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی…. از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم… قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت (ره) هم دیدار داشته باشن... از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه… وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت، بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن… من چند بار خواستم سلام بگم…
💠منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن… اما اصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن… درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن… یه لحظه تو دلم گفتم: حمید، میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه… تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…‼️تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…‼️خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم… تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم وایسادم. از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن، اما به هر حال قبول کردن…
اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن حمید... حمید… حاج آقا با شماست نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…
من رسیدم خدمتشون که آهسته در گوشم گفتن:
👈یک ماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🕊
┏━━━━━☆━━♡━━━━┓
「⃢🦋➺@yaaazeynaabb
┗━━━━━☆━━♡━━━━┛
1_1779453245.mp3
9.33M
🔊 #صوت_مهدوی
📌 #پادکست «بیقراری یعنی...»
👤 استاد #شجاعی و استاد #رائفی_پور
🌄 به این فکر کردی که من برای برطرف کردن موانع ظهور چه نقشی دارم؟
⭕️ ما داریم در بدترین عذاب الهی زندگی میکنیم.
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🕊
┏━━━━━☆━━♡━━━━┓
「⃢🦋➺@yaaazeynaabb
┗━━━━━☆━━♡━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مداحی
💔 اگه همه رهام کنن غمی ندارم
💚 همه ردم کنن امام رضا ع رو دارم 😭
❣آقا تو باشی حال نوکرت که بد نمیشه
❣هیچ جای دنیا برای من مشهد نمیشه😭
#امام_رضا ع
#لبیک_یا_خامنه_ای
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🕊
┏━━━━━☆━━♡━━━━┓
「⃢🦋➺@yaaazeynaabb
┗━━━━━☆━━♡━━━━┛
16.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا گیررر دادید به حجاب!
بابا حجاب اولویت مردم نییسسست!
چه جملات آشنایی!؟
هنوزم قبول دارید؟
حتما این کلیپ رو ببینید
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🕊
┏━━━━━☆━━♡━━━━┓
「⃢🦋➺@yaaazeynaabb
┗━━━━━☆━━♡━━━━┛
12.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در محضر ولایت
🎥 ببینید | زن ایرانی، سربلند در همه میدانها
🔸رهبرانقلاب: زن با شرف و با استعداد ایرانی یکی از بزرگترین ضربهها را به تمدن غرب زده، اینها دلشان پر است....
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🕊
┏━━━━━☆━━♡━━━━┓
「⃢🦋➺@yaaazeynaabb
┗━━━━━☆━━♡━━━━┛
شهید امیرعلی محمدیان
شهید مدافع حرم امیرعلی محمدیان ۱۳۷۱/۰۹/۳۰ در شهرری به دنیا آمد و در۱۳۹۴/۱۰/۲۱ در سوریه به شهادت رسید. پیکر مطهرش پنج سال پس از شهادتش کشف و شناسایی شد.
همهی دلخوشیاش رفتن به مسجد بود
امیرعلی از همان دوران کودکی نوع نگاه و رفتارش با دیگران فرق میکرد. بیشتر از سنش میفهمید و همین باعث شده بود برای مادرش تکیهگاهی باشد. نصیبه ابراهیمیان، مادر شهید محمدیان میگوید: «من و امیرعلی باهم یک غار تنهایی داشتیم. وقتی دلم از دنیا میگرفت به آنجا میرفتیم و با او درددل میکردم. شنوندهی خوبی بود. حالا من ماندهام و تنهایی.» از پنج، شش سالگی شروع به حفظ آیات قرآن کرد و مادر با استعدادی که در او دید، نامش را در کلاس قرآن مسجد محله نوشت. مادر ادامه میدهد: «همهی دلخوشیاش رفتن به مسجد بود. مثل جوانهای امروزی اهل رفتن به پارک یا سینما نبود. در هیئتها تا دیروقت فعالیت میکرد.

گاهی اوقات خسته و گرسنه به خانه میآمد. میگفتم مگر آنجا به شما غذا نمیدهند، میگفت بهجز من هم آدم بود. امیرعلی در تعزیه شرکت میکرد اشقیاخوان بود و به سبب درشتی هیکلش نقش شمر را به او داده بودند. سال گذشته گفت دلم نمیخواهد محرم اینجا باشم. تعزیه هم اجرا نکرد. هر سال داخل شهرک ایستگاه صلواتی برپا میکرد. میگفت مامان شلهزرد و عدسی درست کن. میبرد آنجا.»
قربانی حضرت زینب(س)
با شروع جنگ سوریه، امیرعلی آرام و قرار نداشت. مرتب موضوع رفتنش را در خانه مطرح میکرد. اما مادر اجازهی رفتن به او نمیداد. به هر حال مادر بود و یک امیرعلی که به این راحتیها نمیتوانست دوریاش را تحمل کند حتی وقتی مسافرت کوتاهی میرفت مادر چشم به راه بود تا زنگ در را بزند و با شنیدن صدای فرزندش، دوباره آرامش را تجربه کند اما امیرعلی هم دلش هواییِ حرم شده بود. از هر دری وارد میشد به بنبست میرسید تا اینکه یک روز سرشوخی را با مادر باز کرد، کلی سربهسرش گذاشت.
خوب که دل او را نرم کرد، موضوع اعزام به سوریه را با او درمیان گذاشت. باز مادر مخالفت کرد. باقی ماجرا را از خود مادر میشنویم: «لحظهی آخر حرفی به من زد که تسلیم شدم. گفت که از بین سه فرزندی که خدا به شما عنایت کرده نمیخواهی یکیشان را قربانی حضرت زینب(س) کنی؟ حرفی برای گفتن نداشتم.
وقتی میخواست برود وصیت کرد اما من گوش ندادم. گفتم رسم است پدرومادر برای فرزندانشان وصیت میکنند؛ برعکس شده. خندید و گفت باشد نمیگویم. حرفهایش را نوشته بود. با همه خداحافظی کرد و حلالیت طلبید.» مدت زیادی در سوریه نبود که خبر شهادتش را آوردند. مادر میگوید: «یکی از دوستانش برای ما تعریف کرد. گفت دشمن که حمله کرد هرکدام از ما پناه گرفتیم. امیرعلی پایش تیر خورد و روی زمین افتاد.
خواستیم کمکش کنیم، نگذاشت. گفت بروید، من خودم را به شما میرسانم. اما دیگر کسی خبری از او ندارد.» مادرش ادامه میدهد:«امیرعلی خیلی حضرت فاطمه(س) را دوست داشت و همیشه میگفت دلم میخواهد مثل خانمم گمنام باشم.»
موتورم را بفروشید
امیرعلی دربارهی کارهایی که میکرد خیلی حرف نمیزد و کسی هم نمیدانست که او حقوقش را خرج نیازمندان میکند. تنها دارایی امیرعلی یک موتور بود که آن را هم با قرض خریده بود. وقتی هم رفت به مادرش سفارش کرد اگر برنگشتم آن را بفروشید و بدهیهای مرا بدهید.
به وسایل بیتالمال دست نزنید
پشت یک برگه موارد بدهیاش نوشته شده است. تأکید داشت به وسایل بیتالمال دست نزنید و خودش هم دست نمیزد. اما با اینحال برای اطمینان وجهی را به این موضوع اختصاص داده بود. خودش نماز و روزههایش را بهجا آورده اما این 30 روز نماز قضا که نوشته مربوط به یکی از دوستانش است که در سانحهی تصادف فوت کرده است.
گفت مادر یک پسرت را قربانی حرم زینب(س) کن
مادرشهید:تاریخ تولدش آذرماه سال 1371 را نشان میدهد. از کودکی حفظ قرآن را از مادر یاد گرفت و کمی که بزرگتر شد نامش را در کلاس قرآن مسجد محله نوشتند. از همان زمان بود که مسجد امام حسن مجتبی(ع) شد مأمن و پناه امیرعلی. مادر تعریف میکند: «اهل تفریحات امروزی جوانان نظیر پارک یا سینما نبود. اگر او را میخواستی ببینی پاتوقش پایگاه بسیج مسجد بود. در مناسبتهای مذهبی هم به هیئت میرفت. در ایام محرم تا دیر وقت در هیئت کار میکرد و خسته و گرسنه به خانه میآمد. میگفتم مگر آنجا به شما غذا نمیدهند. میگفت به جز من کسان دیگری هم بودند.» امیرعلی هر سال محرم در مراسم تعزیه شهرک شرکت میکرد.
خودش تعزیهخوان بود. مادر میگوید: «سال گذشته گفت دلم نمیخواهد محرم اینجا باشم. هوای محرمی دیگر داشت. دلش کربلایی شده بود. تعزیه هم اجرا نکرد. هر سال داخل شهرک ایستگاه صلواتی برپا میکرد. میگفت مامان شله زرد یا عدسی درست کن. ببرم آنجا.»

از وقتی نیروهای داوطلب برای دفاع از حرم راهی سوریه شدند، امیر
علی آرام و قرار