eitaa logo
یا اباصالح المهدی ادرکنی عجل الله
165 دنبال‌کننده
11هزار عکس
14.6هزار ویدیو
173 فایل
🌷﷽🌷 🍃🌺امــام جعفر صادق(علیه السلام)↓ { اگر مهدے را درڪ میڪردم تمام عمر به او خدمت میڪـردم.} ─┅═ೋ❅🌺❅ೋ═
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ˼سَمــْــتِ خُـدا⸀
🌷 امام صادق (عليه السلام) : ☘ مردى خدمت پيامبراکرم(صلى الله عليه و آله) آمد و عرض كرد : اى رسول خدا! گناهانم زياد شده و اعمالم سست و اندك گشته است. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود : 👌 زياد سجده كن ؛ زيرا همچنان كه باد ، برگ درختان را فرو مى ريزاند ، سجده گناهان را مى ريزاند. 📚 الأمالي للصدوق ، ص۵۸۹
آن شبی که رقیه آمد.mp3
3.15M
آن شبی که رقیه آمد✨ 🕌من جایی جز در خانه ارباب نمی‌شناسم پایی که قرار بود قطع شود، مرخص می‌شود‼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷گر دخترکی پیش پـــدر ناز کند گِرهِ کرب و بلای همه را باز کند🌷 🖤 شهادت نازدانه‌ سیدالشهداء(ع) حضرت رقیه(س) بنـت الحسین (ع) تــــسـلیــت بــاد
هیچ وقت به خاطر اینکه همرنگ جماعت بشی نقاب به صورتت نزن شجاع باش... ! خاص باش... ! خودت باش.. !!!
‹💛🌿› خداوندتورابزرگ‌آفریده‌است؛ توعزیزۍ،ازدیگرۍطلب‌عزت‌نکن؛ عزت‌درنفس‌خودت‌است:) +حاج‌اسماعیلِ‌دولابۍ @Heyate_Majazii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴حضرت رقیه سلام الله علیها دختر گرامی امام حسین علیه‌السلام از جمله اسیران حادثه کربلا بودند سن ایشان به سه سال رسیده بود و امام حسین او را بسیار دوست می‌داشت حضرت رقیه سلام الله بعد از شهادت پدرشب و روز گریه می‌کردند که از گریه او دل اهل بیت علیهم السلام مجروح می‌شد و دائماً از حضرت زینب سلام الله علیها و دیگران سؤال می‌کرد که پدر من کجا رفت؟ و چرا از من دوری نمود؟ [1] عصر روز سه‌شنبه در خرابه شام که کنار کاخ یزید واقع شده بود در كنار حضرت زينب سلام الله علیها نشسته بود که جمعی از كودكان شامی را ديد كه در رفت و آمد هستند پرسيد: عمه جان اينان كجا می‌روند؟ حضرت زينب سلام الله علیها فرمود: عزيزم اينها به خانه‌هايشان می‌روند پرسيد: عمه مگر ما خانه نداريم؟ فرمودند: چرا عزيزم خانه ما در مدينه است تا نام مدينه را شنيد خاطرات زيبای همراهی با پدر در ذهن او آمد بلافاصله پرسيد: عمه پدرم كجاست؟ فرمود: به سفر رفته طفل ديگر سخن نگفت به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت[2] شب با حالت پریشان از خواب بیدار شد فرمود: پدرم حسین کجاست؟ اکنون او را دیدم! زنان و کودکان از شنیدن این سخن گریان شدند و شیون از ایشان برخاست یزید از خواب بیدار شد و گفت: چه خبر است؟ جریان را به او خبر دادند آن لعین دستور داد سر پدر را برای او ببرند[3]   دستمالی روی سر انداختند و آن طبق را جلو آن دختر نهادند پرده از آن برگرفت و گفت: این سر کیست؟ گفتند: سر پدر توست!!! 💔سر را از میان طشت برداشت و به سینه گرفت و می‌گفت: 🥀پدر جان کی تو را با خونت خضاب کرد 🥀ای پدر که رگ‌های گردنت را برید 🥀ای پدر کی مرا در کودکی یتیم کرد 🥀پدر جان بعد از تو به که امیدوار باشیم؟ 🥀پدرجان این دختر یتیم را کی نگهداری 🥀و بزرگ کند و از این سخنان با او گفت 🥀تا اینکه لب بر دهان شریف پدر نهاد و صدا به گریه بلند کردند و آنقدر شيرين زبانی كرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد 💔همه خيال كردند به خواب رفته وقتی به سراغ او آمدند از دنيا رفته بود! 🖤شبانه غساله آوردند او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند[4] ◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️ ✍ پی‌نوشت: [1] انوارالشهاده، صفحه ۲۴۲ [2] نفس المهموم، صفحه ۴۵۶ [3] کامل بهائی، جلد۲، صفحه ۱۷۹ [4] نفس المهموم، صفحه ۴۵۶ ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ 🌸👉 🕋 @Sedrah🕋👈🌸 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷مادرها تا میتوانید عباس پرورش دهید تا رقیه ها تون کتک نخورند ومظلومانه شهید نشوند بشنوید وقتی عباسی نباشد چه اتفافاتی می افتد👆