مسیحی بود.
آمده بود شهادت بدهد به
پیامبری محمد (ص) و ولایت علی (ع).
چند روز قبل برای شفای پسرش
پای پنجره فولاد دخیل بسته بود...
-لیلی سلطانی-
@Heyate_Majazii
یا أیها الرئوف
خوشا به حالِ دِلی که مُبتلایِ شماست...🥺💚
@Heyate_Majazii
🔴 امام رضا علیه السلام فرمودند :
🔵 خدایا در کار او (حضرت قائم علیه السلام) ما را به خستگی و تنبلی و سستی و ضعف مبتلا مفرما و ما را از کسانی قرار بده که به وسیله (یاری)او دینت را یاری می رسانی
⚫️ شهادت امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام بر وجود نازنین امام عصر ارواحنا فداه و همه منتظران تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️😭به یاد خادمالرضا، شهید سلیمانی، همه باهم بخوانیم و اشک بریزیم...
ای صفای قلب زارم...
هرچه دارم از تو دارم...
🏴 صلیاللهعلیکیاابالحسن
#شهادت_امامرضا
22.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 دلتنگی های امام رضا (ع) برای شیعیان
سخنران استاد انصاریان
https://eitaa.com/women92
لطفا کانال مطالعات اسلامی زنان را به دوستان خود معرفی کنید
#حرکت_به_سوی_ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 نماهنگ | زخمی شدی قبول!
🍃🌹🍃https://eitaa.com/women92
لطفا کانال مطالعات اسلامی زنان را به دوستان خود معرفی کنید
✅ از جمله اولین محتواهایی بود که بعد از آشوب مهسا، منتشر شد... هم فرم و هم محتوایش بی نظیر بود.
دامن آلوده و بار گناه آورده ام
گرچه آهی در بساطم نیست آه آورده ام
هر که بودم هر که هستم بر
بر امام مهربان خود پناه آورده ام ..
#شهادت_امام_رضا ع تسلیت
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان 💔
روایت تکان دهنده رضا کیانیان از فرمان امام رضا (ع) به خادم حرم
🔹کیانیان چنین روایت میکند: «هنگامى كه براى زيارت امام رضا(ع) مى روم، گاهى بعضى از خدام امام، من را به محل استراحت خودشان دعوت مى كنند. من هم بى درنگ و در اوج خوشحالى مى پذيرم. چاى، گپ و گفت و مهربانى... يك بار كه صحبت ها درباره ى معجزات هر روزه ى امام گُل انداخته بود، يكى از خدام قديمى كه از دوستان پدر مرحومم بود تعريف كرد: چندين سال پيش، در يكى از شب هاى زمستان، بعد از كشيك خوابيده بودم كه امام به خوابم آمد و فرمود: بلند شو برو جلو پنجره فولاد. بى معطلى بيدار شدم. از اين سوى صحن نگاه كردم و ديدم برف سفيد يكدستى سراسر صحن را پوشانده و هيچ خبر ديگرى نيست!
با خودم گفتم، حتماً خيالاتى شدم ...برگشتم و خوابيدم. دوباره امام به خوابم آمد و گفت: مگر نگفتم بلند شو برو جلو پنجره فولاد؟! دوباره بلند شدم و رفتم و نگاه كردم و باز هم جز برف چيزى نديدم! در دل گفتم، يا امام رضا قربونت برم، اونجا كه خبرى نيست و برگشتم و خوابيدم. اين بار امام با عصبانيت گفت: بلند شو برو جلو پنجره فولاد، وگرنه اخراجت مى كنم!
ترسان و پشيمان از بى توجهى از خواب پريدم و به آن سمت دويدم و زير لب طلب بخشش مى كردم تا رسيدم پشت پنجره. باز هم چيزى نبود، جز برف ! با ترس و زارى گفتم: يا امام رضا مى بينى كه آمدم، ولى اينجا خبرى نيست كه ناگهان ديدم برف جلو پنجره تكانى خورد و سگ نحيفى بلند شد و نالان به راه افتاد. من هم كه تازه متوجه ى مأمويتم شده بودم، دنبال سگ رفتم.
سگ با عجله از محوطه صحن به سمت خيابان طبرسى رفت و عاقبت جايى ايستاد و به من نگاه كرد! ديدم چند توله ى سگ، در چاله اى گود و پر از برفابه و گل افتاده اند. حيرت زده و نادم از سستى ام، توله ها را از ميان گل و شُل بيرون آوردم، گريه كنان و پشيمان از دير رسيدنم، خشكشان كردم و با كمال احترام آن ها را در جايى مناسب و گرم گذاشتم»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام رضا غیر تو کدوم رفیق
سنگ تموم گذاشت برام
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا