💎 #دُرّ_و_یاقوت_مهدوی ۷۲
🌹 کم خرج ولی پر فائده
🟢 از یاران با وفای امام علی بود؛ در جنگ جمل، صفین و نهروان شرکت فعال و سخنوری زبردست بود و از این هنر برای یاری امام، سنگ تمام گذاشت.
🔹همو بود که امام او را بر وصیت خود، شاهد گرفت و در هنگام دفن حضرت، حضور داشت و در حالی که خاک بر سر خود می ریخت با اشعاری جانسوز از عمق این مصیبت و در رثا و فضائل حضرت می سوخت و شعر می سرود.
🔸با دلی آکنده از غم به قصد دیدار مولایش آمد اما شنید که امکان ملاقات وجود ندارد به دربان گفت: به حضرت بگویید: «يَرْحَمُكَ اللَّهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ حَيّاً وَ مَيِّتاً فَلَقَدْ كَانَ اللَّهُ فِي صَدْرِكَ عَظِيماً وَ لَقَدْ كُنْتَ بِذَاتِ اللَّهِ عَلِيماً» ای امیر المؤمنین! خداوند شما را مورد لطف و رحمت خود قرار دهد خداوند، در سینه تو بسیار بزرگ بود(برای خدا خیلی ارزش قائل بودی) و در اوج و قله خداشناسی قرار داشتی.
⬅️ وقتی پیام صعصعة بن صوحان را به حضرت رساندند: حضرت فرمودند: به او بگویید «وَ أَنْتَ يَرْحَمُكَ اللَّهُ فَلَقَدْ كُنْتَ خَفِيفَ الْمَئُونَةِ كَثِيرَ الْمَعُونَة»(۱) و خداوند تو را هم مورد رحمتش قرار دهد تو قطعاً کم خرج ولی پرفائده بودی!
⁉️اگر ما از دنیا برویم آیا خللی در دین واقع می شود؟ یا باری بر زمین می ماند؟
❓و آیا...
🔺به راستی به گونه ای هستیم که امام زمانمان بتواند اینگونه در حق ما گواهی بدهد؟!
📚منابع:
۱). بحار الأنوار، ج۴۲، ص: ۲۳۴
🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
*📖دعایی که در زمان غیبت بایدهر روز خوانده شود*
*اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،*
*فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،*
*اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،*
*فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،*
*اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم*
*تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ .*
☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️
*🌷دعای غریق🌷*
*دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان*
*یا اَللَّهُ یا رَحْمن یا رَحِیم*
ُ *یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ*
*ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک*
*إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً*
*🌷 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🌷*
امام _زمان
أللَّھُـمَ _؏َـجِّـلْ _لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
سلام بر امام حسین علیه السلام و 72 تن شهدای دشت کربلا
🌹🍃ختم برای رضای خدا به نیت قربه الی الله🌹🍃
هدیه به حضرت زینب سلام الله علیها ؛ حضرت ام البنین علیه السلام ؛ حضرت ابالفضل علیه السلام و فرزندان امام حسین علیه السلام و حضرت معصومه سلام الله از طرف همه این بزرگوران هدیه به چهارده معصوم علیه السلام برای سلامتی و فرج امام زمان عجل الله وپیروزی اسلام در سراسر جهان ان شاءالله
⬇️
🖤ختم 40روزه محرم و صفر 1403🖤
نماز اول وقت ⬇️
ختم کل جزء قرآن
سوره یس روزی یک مرتبه
سوره الرحمن هر روز یک مرتبه
سوره فتح هر روز یک مرتبه
سوره تکاثر هر روز 100مرتبه
سوره کافرون هر روز 100مرتبه
سوره قدر هر روز 100تا مرتبه
سوره توحید هر روز 100مرتبه
سوره فلق هر روز100 مرتبه
سوره ناس هر روز 100 مرتبه
سوره آیه الکرسی هر روز 14 مرتبه
زیارت امین الله هر روز یک مرتبه
زیارت عاشورا هر روز یک مرتبه
دعای علقمه هر روز یک مرتبه
زیارت اربعین امام حسین علیه السلام
هر روز یک مرتبه
زیارت جامعه کبیره هروز یک مرتبه
تسبیح اربعه 100 مرتبه
دعای سیفی صغیر یک مرتبه
دعای عظم بلا هروز 14تا
دعای اللهم کل ولیک روزی 100 مرتبه
دعای جوشن کبیر روزی 10 فراز
2 نماز به حمد و 11 توحید هدیه به
امام حسین علیه السلام
صلوات روزی 100 مرتبه
صلوات حضرت زهرا سلام الله علیها 530مرتبه
دوستانی که از امروز این ختم رو شروع میکنند
این چند روزی که گذشته رو تا چند روز بعد از تمام شدن وقت ختم بجا بیاورند
التماس دعا از همه بزرگوران 🤲
🖤🖤🇮🇷🖤🖤
☑️ آمدن #حبيب_بن_مظاهر از كوفه به كربلا
چون امام حسين عليه السلام وارد زمين كربلا شد نامه اي به محمد حنفيه و نامه اي به اهل كوفه و بالخصوص نامه اي به حبيب بن مظاهر اسدي به اين مضمون نوشت:
«بسم الله الرحمن الرحيم، نامه اي از حسين بن علي به مرد فقيه حبيب بن مظاهر؛ ما وارد كربلا شديم و تو نزديكي مرا به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مي داني، اگر اراده ي ياري ما داري
زود نزد ما بيا».
حبيب از ترس عبيدالله در ميان قبيله ي خود مخفي بود، چون نامه رسيد قبيله ي او از مضمون نامه مطلع شدند و دور او را گرفتند كه آيا براي ياري حسين مي رود يا نه؟ او گفت: پيرمردي هستم از من چه بر مي آيد، من نمي روم. قبيله او خاطرجمع شده، متفرق شدند.
همسر او گفت: اي حبيب، پسر پيامبر تو را به ياري طلبيده و تو از رفتن كوتاهي مي كني، فرداي قيامت جواب رسول خدا را چه خواهي گفت؟!
حبيب از همسر خود هم تقيه مي كرد، فرمود: اگر من به كربلا بروم، پسر زياد خانه ي مرا خراب مي كند و اموال مرا غارت كرده تو را اسير كند.
آن شير زن گفت: حبيب، تو پسر پيامبر را ياري كن بگذار خانه ي مرا خراب كنند و اموال مرا غارت و مرا اسير كنند. اي حبيب از خدا بترس.
حبيب گفت: اي زن مگر نمي بيني من پيرمردي هستم قوت شمشير زدن ندارم.
آتش خشم و حزن آن زن از اين كلام زبان زد و شيون كنان و اشك ريزان برخاست و مقنعه از سر كشيد و بر سر حبيب انداخت و گفت: اكنون كه نمي روي مانند زنان در خانه بنشين! و با قلب سوزناك ناله از دل بركشيد و گفت: ايا ابا عبدالله، كاش من مرد بودم و در ركاب تو جان فشاني مي كردم.
حبيب چون آن منظر را ديد و اخلاص همسر خود را فهميد، فرمود: اي زن، ساكت باش كه ديده ي تو را روشن مي كنم و اين محاسن سفيد خود را در ياري حسين عليه السلام بخون گلويم رنگين خواهم كرد.
پس از خانه بيرون آمد تا راه فرار از كوفه بدست آورد. ديد بازار آهنگران بسي رواج دارد. لشكر ابن زياد سرهاي نيزه تيز مي كنند و تيرهاي خود را به زهر آب مي دهند و شمشيرهاي خود را صيقل مي نمايند، به مسلم بن عوسجه برخورد كه حنا مي خريد. خبر ورود امام را در زمين كربلا به او داد. هر دو مهياي فرار شدند.
حبيب غلام خود را طلبيد و اسب خود را به او داد و گفت: اين شمشير را در زير
لباسهاي خود پنهان نما و از فلان جاده عبور كن و در فلان محل منتظر من باش، و اگر كسي از احوال تو پرسيد بگو: به فلان مزرعه مي روم. غلام رفت و حبيب از راه و بيراه ناشناس خود را به غلام رسانيد، شنيد غلام با اسب مي گويد: اي اسب، اگر آقاي من نيامد من خودم بر پشت تو سوار مي شوم و براي ياري حسين عليه السلام به كربلا مي روم. اين سخن قلب حبيب را به لرزه آورد و گريست و گفت: يا أبا عبدالله، پدر و مادرم فداي تو باد، كنيز زادگان براي تو غيرت مي كنند، واي بر آزادگان كه دست از ياري تو بازداشتند.
بر اسب خود سوار شد و به غلام گفت: در راه خدا آزادي بهر كجا مي خواهي برو.
غلام روي دست و پاي حبيب افتاد و عرض كرد: اي سيد من، مرا از اين فيض محروم مكن و مرا با خود ببر تا جان خود را فداي حسين نمايم.
حبيب غلام را همراه خود سوار كرد و به جانب كربلا روانه گرديد.
چون به كربلا رسيد، اصحاب به استقبال او شتافتند، حضرت زينب عليهاالسلام فرمود: چه خبر است؟ عرض كردند: حبيب بن مظاهر به ياري شما آمده. فرمود: سلام مرا به حبيب برسانيد.
چون سلام آن مخدره را رسانيدند حبيب مشتي از خاك برداشت و بر فرق خود پاشيد و گفت: من چه كسي باشم كه دختر كبرياي امير عرب به من سلام برساند. [1] .
📓 پاورقي
[1] فرسان الهيجاء: 90:1، معالي السبطين: 228:1.
🏴 شب پنجم محرم
این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت سالة امام مجتبی(ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.
زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.