🔴شلیک به آخوند
🔻یکم. یک نفر از اراذل، ظهر دیروز یک طلبه را در مقابل حوزه علمیه همدان مورد اصابت گلوله قرار داد و بعد هم با افتخار در اینستاگرام خبر این جنایت را اعلام کرد. طی دو سال گذشته چند عنوان خبر مشابه داشته ایم. باور کنیم این ماجرا یک حادثه فرعی است؟ ساده انگاری نیست؟
🔻دوم. روز گذشته فیلمی از تعدادی روحانی در حال تمرین شعرهای کودکانه منتشر شد که بلافاصله مورد تمسخر رسانه های ضدانقلاب قرار گرفت. چرا؟ این طلبه ها برای ارتباط تربیتی با کودکان شعر تمرین می کردند، چه نکته ای باعث شده بود ضدانقلاب عصبانی شود؟
🔻سوم. از همان روز اول در ماجرای سیل خوزستان، برخی در داخل و خارج از عمامه به سر گذاشتن طلبه ها حین امداد به سیل زده ها شکایت کردند. چرا؟ علت این دندون قروچه ها چیست؟
ماجرا در نشانه گذاری است. ما در جنگ نشانه ها بسر می بریم. جنگ های نمادی که نیابتی عمل می کنند و دارای یک پشتوانه عمیق مبارزاتی اند.
این روزها با "فراتر از آخوند" مواجهیم.
عبا و عمامه چیست؟ تنها لباس طلبگی؟ لباس دین؟ آیا کارکردی شبیه لباس پزشکی دارد؟ اینطور نیست. لباس دین امروز کارکردی فراتر از یک هویت ساده صنفی دارد.
آخوند درین کشور نماد اسلام سیاسی است؛ بخواهد یا نخواهد.
عبا نشانه ی یک "دین سیاسی" است. همانطور که چادر نیز این روزها فراتر از حجاب است و نشانه "دینداری سیاسی" .
عبا و عمامه نشانه ای بر نصرت انقلاب اسلامی است.
مخالفان این روزهای نماد آخوندی، مخالفان کارآمدی دین سیاسی اند. به همین جهت با اجتماعی شدن طلبه و نزدیک شدنش به متن مردم، دچار حقد و کینه و عصبیت می شوند. ماجرای دندون قروچه های ناشی از منبربدوشی طلبه ها در سیل روشنتر نشد؟
او که به آخوند شلیک کرد، پرده آخرِ همین حقود و دشمنی را تصویر کرد. هرچند این جریان جاهلی نمی داند، این خون هم نماد قدرتست و تماشاگه اسلام سیاسی.
پ.ن: البته در میان جریان آخوندی نیز برخی وحشت زده از خون و آبرو، یا با ترویج اباحه گری در حال فاصله گرفتن از اسلام فقاهتی و "آئین دینداری سیاسی" اند و یا با ترویج فساد سیستمی و ساختاری، مشغول جدا کردن سفره شان از "40 سال اسلام سیاسی". اینان نیز در پس قافله خواهند ماند و چه بسا خسر الدنیا و الاخره. آخوندی که منبرش در خدمت حق نباشد در خدمت ظلم است. هرکه گریزد ز خراجات شاه، جور کش غول بیابان شود.
محسن مهدیان
@mahdian_mohsen
@yaadaavar
سلبریتی ها و عملیات مسکیتو
"کنت آلکساندر دو مرانش"، که بیش از ده سال (۱۹۷۰- ۱۹۸۱) ریاست سرویس اطلاعات خارجی فرانسه SDECE را به دست داشت، در دیداری با دونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا، راهکار کم هزینه مقابله با دشمنان غرب را اینگونه پیشنهاد کرد:
«من پس از کمی شوخی و تعارفات ابتدائی شروع به صحبت کردم:
آقای رئیس جمهور، برای مبارزه در این نوع جنگ چندین راه وجود دارد... به دلیل اینکه ما نمیتوانیم یک میلیون نفر نیروی اعزامی به افغانستان روانه کنیم... پیشنهاد می کنم آن چه را که من عملیات مسکیتو [Mosquito:پشه مالاریا] نامیده ام، شروع کنیم.
او پرسید: چرا مسکیتو؟
- چون پشه مالاریا نمی تواند خرس را بکشد ولی می تواند آن قدر او را آزار دهد که دیگر نتواند بخوابد، دیگر نتواند چیزی بخورد و از آن همه وزوز گیج شود... پشه مالاریا می تواند دشمنی بسیار خطرناک باشد... ما می توانیم از چنین تصور و تمثیلی بهره ببریم و شاید بتوانیم در افغانستان کاری انجام دهیم".
مهمترین هدف عملیات پشه (مسکیتو) مشغول سازی و غافل سازی از اقدامات اصلی دشمن و هدر دادن انرژی و توان درمسير فرعی می باشد. پشه با بهم ریختن اعصاب افراد یا سیستم مقابل، آنان را از کار اصلی بازمی دارد و با بهم ریختن سیستم عصبی، احتمالا فرد یا سازمان، واکنشهای حساب نشده و هزینه ساز نشان خواهند داد.
بنظر میرسد برخی پیجها و کانال های مجازی و سلبریتی ها، بعضی سازمان یافته و بعضی به تبعیت از موج، چنین کارکردی دارند: مشغول کردن مسئولان و نیروهای انقلاب و نظام و غفلت آنان از اقدامات اصلی.
بنظر میرسد که جریان امنیتی مشکوکی کنترل برخی از سلبریتی های جنجالی را به دست گرفته است؛ بنحوی که بعضا مدیریت صفحات آنها در فضای مجازی در اختیار همین جریان امنیتی است.
برخی از این سلبریتی ها تا قبل از سوار شدن این جریان امنیتی، این گونه در مقابله با نظام و انقلاب تند و بی پروا نبودند؛ ولی در دو سه سال اخیر ساختارشکن و بسیار بی پروا شده اند.
همین جریان با استفاده از ارتباطات خود عده ای از حزب الهی ها را علیه مطالب این سلبریتی ها در فضای مجازی تحریک می کند و توان حزب الله را به هرز میبرد.
بعبارت دیگر، هم ظرفیت سازی علیه نظام می کنند و هم سرگرم کردن و هرز دادن توان جریان موافق نظام به درگیری با بعضی سلبریتی ها.
آنطور که تجارب پیشین نشان میدهد، احتمالاً پس از چهره سازی، همین جریان در قالب پروژه های به ظاهر موجه، برخی از این سلبریتیها را به خارج از کشور خواهد فرستاد. آنان مأموران مخفی معرفی میشوند ولی درواقع با امکانات نظام به افزایش توان نیروهای برانداز یاری میرسانند.
این جریان امنیتی، گردانندگان این کانال های تلگرامی و سلبریتی ها را گاهی سوژه و گاهی منبع معرفی می کنند و دوگانه «منبع- سوژه» میآفرینند. به این معنا که تا دستگیر یا احضار مخفیانه نشدهاند به عنوان سوژه معرفی می شوند، و توان نظام را صرف آنها می کنند، و پس از دستگیری یا احضار برای نجات آنان از ایشان در پوشش منبع و نفوذی استفاده می کنند. گاهی هم این نوع سوژه- منبع ها فدا میشوند تا کارنامه عملیات خود را مورد توجه مسئولان نظام قرار دهند.
عناصر و مدیران انقلابی و دلسوز اطلاعاتی، برای شناخت و خنثی کردن این ترفند قدیمی، وظایف سنگینی بر عهده دارند.
حسین قاسمی
۲۶ فروردین ماه ۱۳۹۸
@yaadaavar
ده باید و نباید کاربردی فضای مجازی
۱- هر عکس، فیلم و خبری را برای عزیزانمان فوروارد نکنیم. به ویژه تصاویری که حاوی صحنههای تلخ و دلهرهآور است. دلیلی ندارد چیزی که حال ما را بد میکند را برای کسی بفرستیم که برایمان اهمیت دارد و حال او را هم بد کنیم.
۲- به منبع ارسال پیام دقت کنیم و از خودمان بپرسیم چرا و به چه هدفی این محتوا تولید شده است؟ حقیقت دارد یا یک شایعه و دروغ است؟ وقتی یک خبر دروغ را بازنشر میکنیم ما هم بخشی از چرخه دروغ میشویم. اگر به راستی از دروغ بدمان میآید، آن را بازتولید نکنیم.
۳- وقتی میخواهیم خبری را برای کسی ارسال کنیم ده ثانیه فکر کنیم و از خودمان بپرسیم این خبر به طرف مقابل دانش اضافه میکند؟ لبخند میبخشد؟ آرامش میدهد؟ اگر یکی از این سه حالت بود، ارسال کنیم.
۴- اگر با نقد و نگاه کسی مخالف هستیم ما رسالتی برای ادب کردن او نداریم، حرفمان را محترم بزنیم و فاصله بگیریم. حفظ فاصله همیشه باعث حفظ احترام متقابل میشود.
۵- اسکرینشات نگیریم و چتهای دو نفره را برای دیگران ارسال نکنیم. دنیای خصوصی دو نفره را جار نزنیم. یادمان باشد که ما بخشی از آن ماجرا بودهایم. اگر کسی قصد آزار دارد از طریق قانونی پیگیری کنیم.
۶- هر مطلب، عکس یا کامنتی که منتشر میکنیم، به کارت ویزیت ما تبدیل میشود، مشخص نیست بعد از دست به دست شدن چه کسانی آن را میبینند اما خیلیها بر اساس همان، شخصیت ما را قضاوت میکنند.
۷- "بیشعور"ها را به شهرت نرسانیم. با فالو کردن، لایک کردن و معرفی افرادی که در شبکههای مجازی ریشه ای ندارند و تشنه شهرت هستند و دست به رفتارهای ابلهانه میزنند، به آنها کمک نکنیم. ما در مقابل هر لایک، مسئول هستیم.
۸- هیچکس جز ما در فضای مجازی مسئول حریم شخصیمان نیست. وقتی عکسی منتشر میکنیم امکان بازپس گرفتن آن میسر نیست. مراقب باشیم چه چیزی را منتشر میکنیم و چقدر به دیگران اجازه میدهیم به حریم شخصیمان وارد شوند. گلههای بعدی سودی ندارد.
۹- «اعتماد کردم و فریب خوردم». این جمله، حرف مشترک تمام کسانی است که در فضای مجازی مورد سواستفاده مالی یا جسمی قرار گرفتهاند. این حرف تلخ است اما واقعیت دارد: اینجا اصل بر «بیاعتمادی» است. اول شک کنیم بعد اعتماد، تا کمتر پشیمان شویم.
۱۰- گوشی موبایل در دست ما، هم گُل است، هم گلوله! شب، قبل از خواب، به این فکر کنیم که در طول روز با آن، حال دیگران را بهتر کردهایم یا روان و آبروی کسانی را به قتل رساندهایم؟
@media_arma
#سواد_رسانه
#فضای_مجازی
@yaadaavar
دیالوگهایی از فیلم تاریکترین ساعت (Darkest Hour) محصول سال ۲۰۱۷
بخش اول
روزهای اوج جنگ جهانی دوم است. آلمان به چکسلواکی، دانمارک، نروژ، هلند، بلژیک، لهستان و فرانسه حمله کرده است. این کشورها یکی پس از دیگری سقوط میکنند. خطر حمله آلمان به انگلیس هر روز بیشتر میشود. تمام نیروهای ارتش انگلیس در ساحل دانکرک در فرانسه گیر افتادهاند و به محاصره ارتش آلمان درآمدهاند. چیزی نمانده است که انگلیس همه نیروهای نظامی خود را از دست بدهد. انگلیس حتی با کشتی هم نمیتواند نیروهای نظامی خود را از ساحل دانکرک نجات بدهد زیرا مورد حمله نیروی هوایی قدرتمند آلمان قرار میگیرد. کارشناسان نظامی انگلیس به اتفاق معتقدند که انگلیس هیچ شانسی برای پیروزی در جنگ ندارد و به زودی ارتش آلمان از دریا و هوا به انگلیس حمله خواهد کرد و دیگر اثری از انگلیس باقی نخواهد گذاشت.
برخی از اعضای کابینه جنگ به دنبال مذاکره و طرح صلح بین انگلیس و آلمان هستند و از ایتالیا و شوروی درخواست میانجیگری کردهاند. ولی چرچیل با قاطعیت با مذاکره مخالفت میکند و اعلام میکند که تنها راه ممکن جنگیدن و مقابله کردن است.
کابیه جنگ - جلسه اول: (00:48:30)
- چند نفر از مردان ما در دانکرک گیر افتادهاند؟
- همه آنها. تمام نیروی نظامی سازمانیافته کشورمان. و هیچ راهی برای نجاتشون نمیبینیم.
چرچیل: ژنرال، دارین بهم میگین که تا چند روز آینده ما تمام ارتش بریتانیا رو از دست میدیم؟
- بله درسته.
- ارتش آلمان از همه جوانب از ما برتره و فقط هشتاد کیلومتر از ساحل دانکرک فاصله داره. دارن ما رو به درون دریا هل میدن.
- با شرایط کنونی امید زیادی نمیبینیم که بتونیم هیچ کدوم از نیروهامون رو به موقع از اونجا خارج کنیم.
چرچیل: حتی یک نفر؟ ما نمیتونیم اینقدر کامل در مقابلشون تسلیم بشیم.
...
هالیفکس (وزیر امور خارجه): ایتالیا پیشنهاد داده به عنوان میانجی در مذاکرات صلح شرکت کنه. بین ما و آلمان. من از قبل تأکید کردم که با فراهم شدن آزادی و استقلال امپراطوری بریتانیا، هر پیشنهادی رو مورد بررسی قرار میدهیم.
چرچیل: اونم با هیتلری که دست بالا رو داره؟ واقعا فکر میکنی که بهمون آزادی و استقلال میده؟ تنها کاری که باید بکنیم اینه که به اون روانی نشون بدیم که نمیتونه این کشور رو تصرف کنه. و برای این کار ما یک ارتش نیاز داریم.
ادامه دارد...
مجتبی ایمانی
@yaadaavar
دیالوگهایی از فیلم تاریکترین ساعت (Darkest Hour) محصول سال ۲۰۱۷
بخش دوم
کابینه جنگ - جلسه دوم (1:06:20)
... چرچیل: تنها باید پیام بدیم که ما تا پایان مبارزه میکنیم. یه پیشنهاد صلح، ضعفمون رو مخابره میکنه. ایتالیا و آلمان میخوان ما رو چنان درگیر مذاکرات کنن که هیچ وقت نتونیم ازش برگردیم.
هالیفکس: هیچ چیز قهرمانانهای در نابودی با جنگ نیست، اگه بتونیم ازش دوری کنیم. وقتی احتمال پیروزیمون نزدیک به صفر هست.
چرچیل: کی این درس رو یاد میگیری؟ چند تا دیکتاتور دیگه باید به ما تسلط پیدا کنن و از ما امتیازات ویژه بگیرن، تا ما یاد بگیریم: نمیتونی وقتی سرت توی دهن یه ببره باهاش از در منطق صحبت کنی.
ادامه دارد...
مجتبی ایمانی
@yaadaavar
دیالوگهایی از فیلم تاریکترین ساعت (Darkest Hour) محصول سال ۲۰۱۷
بخش سوم
ملاقات چرچیل با پادشاه: (1:31:40)
چرچیل: ملتهایی که میجنگن، دوباره سر پا میشن ولی اونهایی که راحت تسلیم میشن کارشون تمومه.
پادشاه: من از شما حمایت میکنم. اعتراف میکنم من در ابتدا در مورد شما کمی شک و تردید داشتم. وقتی برخی در این کشور از انتخاب شدن شما میترسیدند هیچکس به اندازه آدولف هیتلر نترسید. هرکسی که بتونه تو دل اون ظالم ترس بندازه، سزاوار اعتماد ماست. یک توصیه میکنم: پیش مردم برو بهشون رک و راست بگو اگر تهاجم آلمان حتمی است اگر سربازهای ما در فرانسه از دست رفتن، مردم باید آماده باشن.
حضور چرچیل در مترو و صحبت با مردم: (1:39:35)
چرچیل: اجازه بدید ازتون بپرسم اگر بدترین احتمال اتفاق بیفته و دشمن در خیابانها مقابلتون ظاهر بشه چی کار میکنید؟
- میجنگیم.
- با فاشیستها میجنگیم.
- با هرچیزی که دستمونه میجنگیم.
- اگر لازم باشه با دسته جارو
- خیابون به خیابون
چرچیل: و اگر ازتون بپرسم، شاید اگر مؤدبانه درخواست کنیم، و همین الان با آقای هیتلر وارد یک قرارداد صلح بشیم، بتونیم شرایط مساعدی رو برای خودمون فراهم بیاریم، چی میگین؟
- هرگز، هرگز، هرگز
بعد چرچیل یک مطلبی را از کتابی نقل قول میکند: "بعد هوراسیوس شجاع، نگهبان دروازه، گفت: برای هر انسانی در این زمین، مرگ دیر یا زود میرسد. و برای یک انسان چه مرگی بهتر از مرگ هنگام مقابله با ناملایمات مهیب به خاطر خاکستر پدرانش و معبد خدایانش"...
ادامه دارد...
مجتبی ایمانی
@yaadaavar
دیالوگهایی از فیلم تاریکترین ساعت (Darkest Hour) محصول سال ۲۰۱۷
بخش چهارم
صحبت چرچیل با Outer Cabinet (کابینه مسائل غیر جنگ) (1:46:32)
چرچیل: بیهودهست فکر کنیم که اگر الان برای صلح تلاش کنیم شرایط بهتری نصیبمون میشه تا اینکه بجنگیم. آلمانیها به اسم خلع سلاح، پایگاه نیروی دریایی ما و خیلی چیزهای دیگه رو تقاضا میکنن. اونوقت ما تبدیل به یک کشور برده خواهیم شد. یه دولت بریتانیایی که عروسک هیتلر میشه. دولتی که تحت نظارت موسیلینی و چنین افرادی تشکیل میشه. و من از شما میپرسم، که این جریان به کجا ختم خواهد شد؟
بعضیها ممکنه سود ببرن. منظورم افراد قدرتمنده که پشت استحکامات کشور جاشون امنه. ممکنه بتونن با مذاکره شرایط خوبی به دست بیارن.
.... به نظر میرسه خواست شما هم همینه که اگر داستان این جزیره کهن ما قراره به سر برسه اجازه بدین وقتی به سر برسه که هرکدام از ما روی زمین در خون خود غلط میزنیم.
پ. ن ۱: تقریبا تمام ۳۰۰ هزار سرباز محاصره شده در ساحل دانکرک توسط ناوگان غیرنظامی چرچیل نجات پیدا کردند و به خانه برگشتند.
پ. ن ۲: پنج سال بعد بریتانیا و متحدینش اعلام پیروزی کردند.
پ. ن ۳: جملهای از چرچیل در انتهای فیلم: موفقیت پایان کار نیست، شکست نابودکننده نیست. شهامت برای ادامه دادن است که اهمیت دارد.
پایان
مجتبی ایمانی
@yaadaavar
"مدارا" یا " تساهل" با بدحجاب؟!
از ماجرای دوشنبه سیاه در دانشگاه تهران یک نکته باقی مانده است و آن اینکه رابطه حکمرانی با کم حجاب و شل حجاب، دارای چه منطقی است؟
نکته اول اینست که وقتی گفته می شود بدحجاب، باید روشن شود از چه کسی حرف می زنیم. متصلین به کمپین چهارشنبه سفید، مخاطب این یادداشت نیستند. پست آخر عفریته فحشا را پیشنهاد می کنم ببینید. صریح می گوید هدف ما حجاب نیست و براندازی است.
غرض متن مردم است. کسانی که به هر دلیل حجاب کامل ندارند. بدحجابی در جامعه ما دلائل مختلف دارد و مجال بیانش اینجا نیست. به هر دلیل؛ برخی به جهت سیطره زندگی غربی و برخی بجهت فشار اجتماعی و برخی بی توجهی و جهل از دین و غیره.
اما یک نکته اینجا حائز اهمیت است. باید توجه کنیم که بدحجاب یک خطا دارد مثل خیلی از من و ما و دیگران. این ایراد باید اصلاح شود. اما دل او به تعبیر رهبری متعلق به جبهه حق است. چه بسیار که حجاب کامل ندارند، اما از بسیاری در تقوا جلوترند.
اینجاست که توصیه دین به مدارا است.
موضوع مدارا در حکمرانی اسلامی بسیار کلیدی است. شهید مطهری بحث مدارا در حکومت داری را از عدالت نیز بااهمیت تر می داند. حضرت امام مدارا را ویژگی دولت موفق می داند و توضیح می دهند که اسلام دنبال سلطه بر انسان نیست بلکه در فکر فتح قلب مردم است. در جنود عقل و جهل موضوع مدارا را در متن دین می دانند، نه یک ضرورت خارج از دین. در آداب الصلاه سخت گیری را منجر به انحراف از سلوک معرفی می کنند. جای دیگری می فرماید مدارا حتی بر فرعون که مدعی الوهیت است نیز موثر است.
مساله بدحجاب یک موضوع امنیتی نیست که با "توقف" در روش های خشن بخواهد اصلاح شود. حجاب موضوعی به غایت فرهنگی است و مفتاح آن در مدارا و مراعات است.
⭕️البته این حرف "نفی قهریه نیست". چه آنکه "برخورد" با "ساختارشکنی" به جهت مراقبت از روح و روان جامعه "اهمیت" دارد اما هر بدحجابی ساختارشکن نیست.
اما یک نکته کلیدی که بسیاری نسبت بدان بی توجه اند تفاوت "مدارا" با "تسامح و تساهل" است. مدارا یک اصل "تربیتی" است. یعنی مراعات برای "رشد" فرد.
حال آنکه تسامح و تساهل، "بی اعتنایی" است. حق در مدارا "گم نمی شود" ولی در تسامح و تساهل مورد "بی توجهی" قرار می گیرد. ظاهر مدارا به تساهل و تسامح نزدیک است، اما مقصد ایندو کاملا متفاوت است.
اولی به "ارتقای دینداری" می رسد و دومی به "اباحه گری".
🔴بسیاری از متن هایی که این روزها در مراعات با بدحجابی نوشته شده است، دارای این "اشکال کلیدی" است که اصل "ضرورت حجاب" را آگاهانه یا ناآگاهانه "کتمان" می کند.
اگر متنی نوشتیم و از ضرورت مدارا گفتیم، اما مخاطب، "حق بودن حجاب" را "گم" کرد، یعنی دچار این "خطای" راهبردی و مفهومی شدیم.
@mahdian_mohsen
@yaadaavar
نظرسنجی با تحدی!
دیروز سر کلاس انقلاب در دانشگاه شریف، قبل از شروع بحث اصلی و پیرو بیان آیهای درمورد روزه، بعضی از بچههای کلاس گفتند درصد روزه داران خیلی کم است.
گفتم اینطور نیست. اگر سحرها نگاه کنید، چراغهای اکثر منازل برای سحری روشناند.
یکی از ایشان گفت: این دلیل نمیشود؛ چراغ منزل ما همیشه روشن است!
گفتم ببینید دم افطار چقدر ترافیک میشود، اما بعد از افطار یک دفعه خیابان ها خلوت میشوند.
گفتم مثلاً در همین دانشگاه شریف اکثر دانشجویان و اساتید مذهبی هستند؛ نماز جماعت ظهر دانشگاه حدود 1200 نفر میآیند. اما جو حاکم به نحوی است که گمان میشود اکثریت با غیر مذهبیهاست و لذا بسیاری از افراد به گمان هماهنگی با محیط، بروز مذهبی ندارند. برای همین خیال میکنید اکثراً مذهبی نیستند؛ در حالیکه حتی بسیاری از کسانی که پوشش مناسب ندارند، اعتقادات مذهبی دارند و عبادات را انجام می دهند.
یکی دیگر گفت: افرادی که به شما مراجعه میکنند مذهبی هستند، ما بین بچهها هستیم، اینطور نیست.
البته یک نفر هم مخالفت کرد و گفت که بروز مذهبی داریم که گفتم شما بله!
گفتم آمار وزارت علوم نشان میدهد که 67 درصد دانشجویان شریف بهطور منظم نماز میخوانند وکسانی که اعتقادات مذهبی دارند بالای 90 درصدند.
یکی گفت: حتماً رفتند از مسجد دانشگاه آمار گرفتند!
یکدفعه یک نفر گفت: اصلاً بیایید از همین کلاس آمار بگیریم!
یک تحدی برای بحث بود. گفتم باشه، کاغذ بین خودتان پخش کنید و چند نفر از خودتان با نظارت خودتان بشمارید.
نتیجه خیلی جالب بود:
بیش از 70 درصد کلاس روزه میگرفتند!
یعنی 31 نفر از 44 نفر!
نتیجهای که فکر میکنم برای همهی کلاس غیر منتظره بود.
***
به نظرم یکی از کارهای ضروری، پایش و منتشر کردن آمار دقیق دینداری مردم ایران است؛ عموم مردم ایران دیندارند، شبهای قدر و اعتکافها، نشانههایی از آنند.
برنامهریزان فرهنگی باید به این حقیقت توجه کنند و در مخاطب شناسی دچار اشتباه نشوند.
ظاهر افراد، کل هویت آنها نیست، قضاوت بر اساس ظاهر، بسیاری اوقات ما را به تحلیل اشتباه میکشاند و این باعث میشود که برخورد خوبی با آنها نداشته باشیم و باعث طرد آنها شویم.
@mosabereh
@yaadaavar
نجفی یک قربانی است...
تیری که کمانه کرد و به پای محمد علی نجفی خورد، علی جنتی را از وزارت به زیر کشید، عطاءالله مهاجرانی و محمد علی ابطحی را رسوا کرد و در حال نابود کردن هزاران خانواده ایرانی دیگر است، ولنگاری فرهنگی است که لیبرالهای ایرانی به نام آزادی از دهه هفتاد در این کشور رواج دادهاند.
نجفی قربانی نه گفتن هم کیشان سیاسیاش به حجاب است. وقتی میزان عرضه شهوت در اجتماع اینگونه بالا رفت، نتیجه همان میشود که پیش چشم ماست.
نجفی یک قربانی است، چنانکه بسیاری از جوانهای ما در سکوت خبری قربانی میشوند، چنانکه خانوادههای بسیاری دور از چشم دوربینها متلاشی میشوند؛ اما نه قربانی یک توطئه، بلکه قربانی یک سیاست ضد دینی و ضداخلاقی که لیبرالهای ایرانی به نام آزادی در جامعه ما رواج دادهاند.
کمپین برای عریانی به راه میاندازند و نامش را آزادی میگذارند. فرجام آن عریانیها، جز این بیآبروییها نیست.
آنکه باید سرزنش و ملامت شود، محمد علی نجفی نیست؛ سید محمد خاتمی است که مسیح علینژاد برایش ترانه خواند تا قبح بشکند و او برایش کف زد تا احترامش به آزادی را نشان دهد. خاتمی باید ملامت شود که گفت اگر دین در برابر آزادی قرار گیرد، دین باید محدود شود و قتل میترا استاد، فرجام محدود شدن دین در برابر ولنگاری با نقاب آزادی است.
اخیرا مصطفی تاج زاده خواهان آزادسازی مصرف مشروبات الکلی نیز شده است. این مطالبه، ادامه همان مسیر است.
بگذارید به نام مخالفان آزادی، به ما ناسزا بگویند.
ما برای حفظ جان میترا استادها و حفظ آبروی محمدعلی نجفیها، با آزادی جنسی، با بی حجابی، با آزادی مشروبات الکلی و هر آنچه آزادی از این دست باشد، مخالفیم.
ما با این آزادی، ستیز خواهیم کرد تا مردمانمان به قتلگاه نروند.
ما هرگز برای به دست آوردن محبوبیتهای کوتاه مدت و رضایتهای جاهلانه، آینده مردم خود را تباه نخواهیم کرد.
@syjebraily
@yaadaavar
روایت آشفته خاتمی از 88/...تا پرستو
امروز، دادگاه محمدرضا خاتمی برگزار شد و اولین اظهارنظر در این دادگاه، عقب نشینی از ادعاهای گذشته بود.
اما این بازگشت آشفته نیز آدرس غلط است و آورده ای هم برای اصلاح طلب ها نخواهد داشت.
خاتمی می گوید فتنه اصلی را می خواهم معرفی کنم تا سوتفاهم ها برطرف شود و ادامه می دهد: تلاش می کنم دامن نظام را از تقلب تبرئه کنم!
می خواهد بین دولت و حاکمیت تفکیک کند و در نهایت نتیجه بگیرد که منظور ما تقلبِ دولت بود، نه نظام. بعد هم احتمالا نتیجه بگیرد که هرچه بود، گذشت. نه دولت سابق وجود دارد و نه شرایط موجود اجازه محاکمه می دهد. پس دو طرف کوتاه بیایند و ...
اما این تصویر یک روایت جعلی از ماجراست.
خاتمی و دوستانش در رویایی ترین حالت، اگر بتوانند ثابت کنند تقلب شده است، تازه ابتدای راه اند و باید محاکمه شوند.
آدرس غلط و روایت جعلی این است که فتنه را به تقلب منحصر کنیم. البته اصلاح طلبان برای چنین اتهامی باید در محکمه حاضر شوند و ادعای شان را ثابت کنند؛ اما ماجرای فتنه، اتهام تقلب نبود؛ بلکه فتنه، روش اعتراض به تقلب بود. قانون شکنی و آتش کشیدن شهر است که پنجه کشیدن به صورت نظام است، نه ادعای تقلب.
اصلاح طلبان تنها با ادعای تقلب مقابل نظام قرار نگرفتند که امروز مدعی اند منظور ما دولت بوده است.
فتنه را قشون کشی خیابانی و ساختارشکنی ایجاد کرد و با تقلیل اتهام گذشته به دولت اسبق، زشتی آن کم نمی شود.
فتنه، ایستادن مقابل رای اکثریت با شعار دموکراسی و آزادی خواهی است، نه اختلاف سیاسی با یک وزیر و یک وزارتخانه و یک رئیس جمهور.
این بی حیثیتی سیاسی باید در تاریخ جمهوری اسلامی ثبت شود که عده ای برای پیگیری منافعشان هیچ ابایی نداشتند اصل نظام را متهم و هزینه کنند و امروز ماترک همان جریان است که برای دفاع از آبروی بر آب رفته شان، مثل آب خوردن، نظام را متهم به پرستو سازی می کنند.
این جریان در تهمت و دروغ، نشان دار است.
@mahdian_mohsen
@yaadaavar
اصلا همه پرستو...!
همه برای شما توطئه چیدن با فرستادن پرستوها!!
خب لامصبا...
شما هم یه دقیقه اون تیرکمون رو بذارید زمین...!!!
به همه پرستوها جواب مثبت ندید خب!!!!
محمدرضا شهبازی
@twtenghelabi
@yaadaavar