دیالوگهایی از فیلم تاریکترین ساعت (Darkest Hour) محصول سال ۲۰۱۷
بخش سوم
ملاقات چرچیل با پادشاه: (1:31:40)
چرچیل: ملتهایی که میجنگن، دوباره سر پا میشن ولی اونهایی که راحت تسلیم میشن کارشون تمومه.
پادشاه: من از شما حمایت میکنم. اعتراف میکنم من در ابتدا در مورد شما کمی شک و تردید داشتم. وقتی برخی در این کشور از انتخاب شدن شما میترسیدند هیچکس به اندازه آدولف هیتلر نترسید. هرکسی که بتونه تو دل اون ظالم ترس بندازه، سزاوار اعتماد ماست. یک توصیه میکنم: پیش مردم برو بهشون رک و راست بگو اگر تهاجم آلمان حتمی است اگر سربازهای ما در فرانسه از دست رفتن، مردم باید آماده باشن.
حضور چرچیل در مترو و صحبت با مردم: (1:39:35)
چرچیل: اجازه بدید ازتون بپرسم اگر بدترین احتمال اتفاق بیفته و دشمن در خیابانها مقابلتون ظاهر بشه چی کار میکنید؟
- میجنگیم.
- با فاشیستها میجنگیم.
- با هرچیزی که دستمونه میجنگیم.
- اگر لازم باشه با دسته جارو
- خیابون به خیابون
چرچیل: و اگر ازتون بپرسم، شاید اگر مؤدبانه درخواست کنیم، و همین الان با آقای هیتلر وارد یک قرارداد صلح بشیم، بتونیم شرایط مساعدی رو برای خودمون فراهم بیاریم، چی میگین؟
- هرگز، هرگز، هرگز
بعد چرچیل یک مطلبی را از کتابی نقل قول میکند: "بعد هوراسیوس شجاع، نگهبان دروازه، گفت: برای هر انسانی در این زمین، مرگ دیر یا زود میرسد. و برای یک انسان چه مرگی بهتر از مرگ هنگام مقابله با ناملایمات مهیب به خاطر خاکستر پدرانش و معبد خدایانش"...
ادامه دارد...
مجتبی ایمانی
@yaadaavar
دیالوگهایی از فیلم تاریکترین ساعت (Darkest Hour) محصول سال ۲۰۱۷
بخش چهارم
صحبت چرچیل با Outer Cabinet (کابینه مسائل غیر جنگ) (1:46:32)
چرچیل: بیهودهست فکر کنیم که اگر الان برای صلح تلاش کنیم شرایط بهتری نصیبمون میشه تا اینکه بجنگیم. آلمانیها به اسم خلع سلاح، پایگاه نیروی دریایی ما و خیلی چیزهای دیگه رو تقاضا میکنن. اونوقت ما تبدیل به یک کشور برده خواهیم شد. یه دولت بریتانیایی که عروسک هیتلر میشه. دولتی که تحت نظارت موسیلینی و چنین افرادی تشکیل میشه. و من از شما میپرسم، که این جریان به کجا ختم خواهد شد؟
بعضیها ممکنه سود ببرن. منظورم افراد قدرتمنده که پشت استحکامات کشور جاشون امنه. ممکنه بتونن با مذاکره شرایط خوبی به دست بیارن.
.... به نظر میرسه خواست شما هم همینه که اگر داستان این جزیره کهن ما قراره به سر برسه اجازه بدین وقتی به سر برسه که هرکدام از ما روی زمین در خون خود غلط میزنیم.
پ. ن ۱: تقریبا تمام ۳۰۰ هزار سرباز محاصره شده در ساحل دانکرک توسط ناوگان غیرنظامی چرچیل نجات پیدا کردند و به خانه برگشتند.
پ. ن ۲: پنج سال بعد بریتانیا و متحدینش اعلام پیروزی کردند.
پ. ن ۳: جملهای از چرچیل در انتهای فیلم: موفقیت پایان کار نیست، شکست نابودکننده نیست. شهامت برای ادامه دادن است که اهمیت دارد.
پایان
مجتبی ایمانی
@yaadaavar
"مدارا" یا " تساهل" با بدحجاب؟!
از ماجرای دوشنبه سیاه در دانشگاه تهران یک نکته باقی مانده است و آن اینکه رابطه حکمرانی با کم حجاب و شل حجاب، دارای چه منطقی است؟
نکته اول اینست که وقتی گفته می شود بدحجاب، باید روشن شود از چه کسی حرف می زنیم. متصلین به کمپین چهارشنبه سفید، مخاطب این یادداشت نیستند. پست آخر عفریته فحشا را پیشنهاد می کنم ببینید. صریح می گوید هدف ما حجاب نیست و براندازی است.
غرض متن مردم است. کسانی که به هر دلیل حجاب کامل ندارند. بدحجابی در جامعه ما دلائل مختلف دارد و مجال بیانش اینجا نیست. به هر دلیل؛ برخی به جهت سیطره زندگی غربی و برخی بجهت فشار اجتماعی و برخی بی توجهی و جهل از دین و غیره.
اما یک نکته اینجا حائز اهمیت است. باید توجه کنیم که بدحجاب یک خطا دارد مثل خیلی از من و ما و دیگران. این ایراد باید اصلاح شود. اما دل او به تعبیر رهبری متعلق به جبهه حق است. چه بسیار که حجاب کامل ندارند، اما از بسیاری در تقوا جلوترند.
اینجاست که توصیه دین به مدارا است.
موضوع مدارا در حکمرانی اسلامی بسیار کلیدی است. شهید مطهری بحث مدارا در حکومت داری را از عدالت نیز بااهمیت تر می داند. حضرت امام مدارا را ویژگی دولت موفق می داند و توضیح می دهند که اسلام دنبال سلطه بر انسان نیست بلکه در فکر فتح قلب مردم است. در جنود عقل و جهل موضوع مدارا را در متن دین می دانند، نه یک ضرورت خارج از دین. در آداب الصلاه سخت گیری را منجر به انحراف از سلوک معرفی می کنند. جای دیگری می فرماید مدارا حتی بر فرعون که مدعی الوهیت است نیز موثر است.
مساله بدحجاب یک موضوع امنیتی نیست که با "توقف" در روش های خشن بخواهد اصلاح شود. حجاب موضوعی به غایت فرهنگی است و مفتاح آن در مدارا و مراعات است.
⭕️البته این حرف "نفی قهریه نیست". چه آنکه "برخورد" با "ساختارشکنی" به جهت مراقبت از روح و روان جامعه "اهمیت" دارد اما هر بدحجابی ساختارشکن نیست.
اما یک نکته کلیدی که بسیاری نسبت بدان بی توجه اند تفاوت "مدارا" با "تسامح و تساهل" است. مدارا یک اصل "تربیتی" است. یعنی مراعات برای "رشد" فرد.
حال آنکه تسامح و تساهل، "بی اعتنایی" است. حق در مدارا "گم نمی شود" ولی در تسامح و تساهل مورد "بی توجهی" قرار می گیرد. ظاهر مدارا به تساهل و تسامح نزدیک است، اما مقصد ایندو کاملا متفاوت است.
اولی به "ارتقای دینداری" می رسد و دومی به "اباحه گری".
🔴بسیاری از متن هایی که این روزها در مراعات با بدحجابی نوشته شده است، دارای این "اشکال کلیدی" است که اصل "ضرورت حجاب" را آگاهانه یا ناآگاهانه "کتمان" می کند.
اگر متنی نوشتیم و از ضرورت مدارا گفتیم، اما مخاطب، "حق بودن حجاب" را "گم" کرد، یعنی دچار این "خطای" راهبردی و مفهومی شدیم.
@mahdian_mohsen
@yaadaavar
نظرسنجی با تحدی!
دیروز سر کلاس انقلاب در دانشگاه شریف، قبل از شروع بحث اصلی و پیرو بیان آیهای درمورد روزه، بعضی از بچههای کلاس گفتند درصد روزه داران خیلی کم است.
گفتم اینطور نیست. اگر سحرها نگاه کنید، چراغهای اکثر منازل برای سحری روشناند.
یکی از ایشان گفت: این دلیل نمیشود؛ چراغ منزل ما همیشه روشن است!
گفتم ببینید دم افطار چقدر ترافیک میشود، اما بعد از افطار یک دفعه خیابان ها خلوت میشوند.
گفتم مثلاً در همین دانشگاه شریف اکثر دانشجویان و اساتید مذهبی هستند؛ نماز جماعت ظهر دانشگاه حدود 1200 نفر میآیند. اما جو حاکم به نحوی است که گمان میشود اکثریت با غیر مذهبیهاست و لذا بسیاری از افراد به گمان هماهنگی با محیط، بروز مذهبی ندارند. برای همین خیال میکنید اکثراً مذهبی نیستند؛ در حالیکه حتی بسیاری از کسانی که پوشش مناسب ندارند، اعتقادات مذهبی دارند و عبادات را انجام می دهند.
یکی دیگر گفت: افرادی که به شما مراجعه میکنند مذهبی هستند، ما بین بچهها هستیم، اینطور نیست.
البته یک نفر هم مخالفت کرد و گفت که بروز مذهبی داریم که گفتم شما بله!
گفتم آمار وزارت علوم نشان میدهد که 67 درصد دانشجویان شریف بهطور منظم نماز میخوانند وکسانی که اعتقادات مذهبی دارند بالای 90 درصدند.
یکی گفت: حتماً رفتند از مسجد دانشگاه آمار گرفتند!
یکدفعه یک نفر گفت: اصلاً بیایید از همین کلاس آمار بگیریم!
یک تحدی برای بحث بود. گفتم باشه، کاغذ بین خودتان پخش کنید و چند نفر از خودتان با نظارت خودتان بشمارید.
نتیجه خیلی جالب بود:
بیش از 70 درصد کلاس روزه میگرفتند!
یعنی 31 نفر از 44 نفر!
نتیجهای که فکر میکنم برای همهی کلاس غیر منتظره بود.
***
به نظرم یکی از کارهای ضروری، پایش و منتشر کردن آمار دقیق دینداری مردم ایران است؛ عموم مردم ایران دیندارند، شبهای قدر و اعتکافها، نشانههایی از آنند.
برنامهریزان فرهنگی باید به این حقیقت توجه کنند و در مخاطب شناسی دچار اشتباه نشوند.
ظاهر افراد، کل هویت آنها نیست، قضاوت بر اساس ظاهر، بسیاری اوقات ما را به تحلیل اشتباه میکشاند و این باعث میشود که برخورد خوبی با آنها نداشته باشیم و باعث طرد آنها شویم.
@mosabereh
@yaadaavar
نجفی یک قربانی است...
تیری که کمانه کرد و به پای محمد علی نجفی خورد، علی جنتی را از وزارت به زیر کشید، عطاءالله مهاجرانی و محمد علی ابطحی را رسوا کرد و در حال نابود کردن هزاران خانواده ایرانی دیگر است، ولنگاری فرهنگی است که لیبرالهای ایرانی به نام آزادی از دهه هفتاد در این کشور رواج دادهاند.
نجفی قربانی نه گفتن هم کیشان سیاسیاش به حجاب است. وقتی میزان عرضه شهوت در اجتماع اینگونه بالا رفت، نتیجه همان میشود که پیش چشم ماست.
نجفی یک قربانی است، چنانکه بسیاری از جوانهای ما در سکوت خبری قربانی میشوند، چنانکه خانوادههای بسیاری دور از چشم دوربینها متلاشی میشوند؛ اما نه قربانی یک توطئه، بلکه قربانی یک سیاست ضد دینی و ضداخلاقی که لیبرالهای ایرانی به نام آزادی در جامعه ما رواج دادهاند.
کمپین برای عریانی به راه میاندازند و نامش را آزادی میگذارند. فرجام آن عریانیها، جز این بیآبروییها نیست.
آنکه باید سرزنش و ملامت شود، محمد علی نجفی نیست؛ سید محمد خاتمی است که مسیح علینژاد برایش ترانه خواند تا قبح بشکند و او برایش کف زد تا احترامش به آزادی را نشان دهد. خاتمی باید ملامت شود که گفت اگر دین در برابر آزادی قرار گیرد، دین باید محدود شود و قتل میترا استاد، فرجام محدود شدن دین در برابر ولنگاری با نقاب آزادی است.
اخیرا مصطفی تاج زاده خواهان آزادسازی مصرف مشروبات الکلی نیز شده است. این مطالبه، ادامه همان مسیر است.
بگذارید به نام مخالفان آزادی، به ما ناسزا بگویند.
ما برای حفظ جان میترا استادها و حفظ آبروی محمدعلی نجفیها، با آزادی جنسی، با بی حجابی، با آزادی مشروبات الکلی و هر آنچه آزادی از این دست باشد، مخالفیم.
ما با این آزادی، ستیز خواهیم کرد تا مردمانمان به قتلگاه نروند.
ما هرگز برای به دست آوردن محبوبیتهای کوتاه مدت و رضایتهای جاهلانه، آینده مردم خود را تباه نخواهیم کرد.
@syjebraily
@yaadaavar
روایت آشفته خاتمی از 88/...تا پرستو
امروز، دادگاه محمدرضا خاتمی برگزار شد و اولین اظهارنظر در این دادگاه، عقب نشینی از ادعاهای گذشته بود.
اما این بازگشت آشفته نیز آدرس غلط است و آورده ای هم برای اصلاح طلب ها نخواهد داشت.
خاتمی می گوید فتنه اصلی را می خواهم معرفی کنم تا سوتفاهم ها برطرف شود و ادامه می دهد: تلاش می کنم دامن نظام را از تقلب تبرئه کنم!
می خواهد بین دولت و حاکمیت تفکیک کند و در نهایت نتیجه بگیرد که منظور ما تقلبِ دولت بود، نه نظام. بعد هم احتمالا نتیجه بگیرد که هرچه بود، گذشت. نه دولت سابق وجود دارد و نه شرایط موجود اجازه محاکمه می دهد. پس دو طرف کوتاه بیایند و ...
اما این تصویر یک روایت جعلی از ماجراست.
خاتمی و دوستانش در رویایی ترین حالت، اگر بتوانند ثابت کنند تقلب شده است، تازه ابتدای راه اند و باید محاکمه شوند.
آدرس غلط و روایت جعلی این است که فتنه را به تقلب منحصر کنیم. البته اصلاح طلبان برای چنین اتهامی باید در محکمه حاضر شوند و ادعای شان را ثابت کنند؛ اما ماجرای فتنه، اتهام تقلب نبود؛ بلکه فتنه، روش اعتراض به تقلب بود. قانون شکنی و آتش کشیدن شهر است که پنجه کشیدن به صورت نظام است، نه ادعای تقلب.
اصلاح طلبان تنها با ادعای تقلب مقابل نظام قرار نگرفتند که امروز مدعی اند منظور ما دولت بوده است.
فتنه را قشون کشی خیابانی و ساختارشکنی ایجاد کرد و با تقلیل اتهام گذشته به دولت اسبق، زشتی آن کم نمی شود.
فتنه، ایستادن مقابل رای اکثریت با شعار دموکراسی و آزادی خواهی است، نه اختلاف سیاسی با یک وزیر و یک وزارتخانه و یک رئیس جمهور.
این بی حیثیتی سیاسی باید در تاریخ جمهوری اسلامی ثبت شود که عده ای برای پیگیری منافعشان هیچ ابایی نداشتند اصل نظام را متهم و هزینه کنند و امروز ماترک همان جریان است که برای دفاع از آبروی بر آب رفته شان، مثل آب خوردن، نظام را متهم به پرستو سازی می کنند.
این جریان در تهمت و دروغ، نشان دار است.
@mahdian_mohsen
@yaadaavar
اصلا همه پرستو...!
همه برای شما توطئه چیدن با فرستادن پرستوها!!
خب لامصبا...
شما هم یه دقیقه اون تیرکمون رو بذارید زمین...!!!
به همه پرستوها جواب مثبت ندید خب!!!!
محمدرضا شهبازی
@twtenghelabi
@yaadaavar
پیامبر خدا فرمودند: زمانی میرسد كه كسی امر به معروف و نهی از منكر "نمیكند".
اصحاب تعجب كردند و گفتند: یا رسول الله، میشود؟!
فرمود: زمانی میرسد كه "امر" به منكر و "نهی" از معروف میكنند.
تعجب كردند و گفتند: مگر میشود؟!!
فرمودند: زمانی میرسد كه "معروف"، "منكر" میشود...
#امر_به_معروف
#نهی_از_منکر
@yaadaavar
چرنوبیل تر از گاندو ها؟!
بر خلاف ناتوی نظامی که مدتهاست در وضعیتی باتلاقی، کاری از پیش نمیبرد، ناتوی فرهنگی پرکار است.
پخش سریال "بازی تاج و تخت"(Game of Thrones) به پایان نرسیده بود که بلافاصله "چرنوبیل"(Chernobyl) محصول شرکت HBO نظر مخاطبان را در دنیا به خود جلب کرد.
ادعا شده در حالی که تماشاگران در پی اعتراض برای تغییر در سریال "بازی تاج و تخت" بودند، "چرنوبیل" توانست در صدر رتبهبندی سریالهای محبوب در سایت IMDb قرار بگیرد و «افسار گسیخته» و «بازی تاج و تخت» را پشت سر بگذارد. این مینی سریال 5 قسمتی، به فاجعه اتمی شهر چرنوبیل در اوکراین(شوروی سابق) میپردازد که از آن به عنوان بزرگ ترین فاجعه اتمی تاریخ یاد شده. این فاجعه سال 1986 رخ داد.
چند سال قبل هم در اوج کش و قوس های ما با آمریکا و اروپا، فضای تبلیغاتی سنگینی شکل گرفت مبنی بر اینکه ایران باید از خیر 160 مورد کاربرد برنامه هسته ای بگذرد، چون یک روز در اوکراین فاجعه چرنوبیل رخ داده است! این درست مثل این است که بگوییم چون پالایشگاه هایی آتش گرفته و به اطراف خود خسارت زده اند، کشورها نباید پالایشگاه داشته باشند؛ بلکه خانه ها نیز نباید گازکشی شوند، چون اگر منفجر شوند، ویرانی بسیاری دارند.
جالب اینکه بزرگ ترین و بیشترین تاسیسات اتمی به علاوه "زرادخانه های نظامی هسته ای"، در "آمریکا" و "اروپا" قرار دارد. اما در این میان، برای یک "حادثه" در تاریخ یک امپراتوری سابق، سریال ساخته می شود.
فاجعه چرنوبیل دستمایه سریال سازی در سطح جهانی قرار می گیرد؛ اما دو جنایت "ارادی" با خساراتی به مراتب هولناک تر و صدها هزار کشته، که توسط ابرقدرتی دیگر در قالب بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی اتفاق افتاده، "سانسور" می شود.
چرایی ماجرا تا اینجا روشن است.
ابرقدرتی که ده ها سال است به ایران و دیگر ملت های منطقه، جنگ، تحمیل کرده و با سرشکستگی رو به رو شده، نیازمند آنست تا نفس داشتن برنامه هسته ای صلح آمیز توسط ایران را موجب تهدید منطقه، بلکه خود مردم ایران جا بزند. بنابراین باید "چرنوبیل" بسازد و نه "هیروشیما و ناکازاکی".
اما آنچه عجیب بلکه مشکوک است، "استقبال مشاور رئیس جمهور" از سریال خوش ساخت آمریکایی است. آقای "آشنا" پس از آغاز پخش سریال مذکور نوشت:
«تماشا و عبرت گرفتن از سریال چرنوبیل برای اهالی سیاست و دولت و حکومت، بسیار مناسب است. عصارهاش، این یک جمله است: "تاوان دروغ چیست؟ What is the cost of lies". این سوال تکاندهندهای است».
او چند روز بعد نوشت:
«وقتی آن توییت را نوشتم، برخی این توصیه را نادیده و برخی دیگر آن را به سخره گرفتند. پیام محوری این مجموعه کوچک تلویزیونی همان است که در کلیپ "سقوط" [با ایفای نقش امیرناظمی معاون فعلی وزیر ارتباطات] مورد تأکید قرار گرفت و برخی با تأویلی نابجا و ناروا از آن فرار و هشداردهندگان را ناجوانمردانه متهم به عدم وفاداری کردند».
آشنا می افزاید:
«حرف این است که برای پیشگیری از بحران و در حین مدیریت بحران، بیش از هر چیز با مشکلات ارتباطی مواجه خواهیم شد و تنها تدبیر کارگشا، مشورت، صراحت، دقت و خوب گوشدادن به کسانی است که از دانش و تجربه کافی برخوردارند».
حتما پنهان کاری -جز در ملاحظات و استثنائات خاص- مضرّ است و حتما حفظ ارتباط با مردم و مشورت با اهل فن و شنیدن از آنها، خوب، بلکه لازم است.
اما به شهادت آنچه در اثر سوء مدیریت در این شش سال بر کشور رفته، طیف آقای آشنا و کارکردشان، مصداق همان چیزی است که وی مدعی تخطئه آن است.
دروغ و خلاف گویی، پنهان کاری، مشورت ناپذیری، برنتابیدن نظرات کارشناسی ولو از داخل دولت، و وقت نگذاشتن برای عام منتقدان و مدیران زیر دست که حتی صدای مرحوم هاشمی و ناطق نوری و دیگر حامیان دولت را هم درآورد و موجب استعفای برخی وزرا شد.
در مجالی به وسعت گنجایش چند کتاب، می توان ثابت کرد که خسارت های رویکردی و عملکرد برخی مدیران دولتی و مشاوران و دستیاران اطراف آنها، به مراتب بدتر از چرنوبیل بوده و علت اول آن، پوپولیسم و سیاست بازی و اعتماد به دشمنانی بود که آدرس "خود اخلالگری" و "خود ویرانگری" میدادند.
از دل برجام و متن و روح و الصاقات آن، حتما چند "چرنوبیل"، "افسار گسیخته" و "بازی تاج و تخت" در میآید.
فقط درباره "تاوان دروغ" های هم طیفان آقای آشنا میتوان بالغ بر 10 جلد کتاب نوشت؛
و البته درباره "نفوذ" باواسطه ناتوی اطلاعاتی و "اخلال" در دستگاه محاسباتی.
یکی اش همین ماجرای نفوذ "گاندو"(جیسون رضائیان).
@IMANI_mohammad
@yaadaavar
هر "دو" مجری سیمای جمهوری اسلامی ایران بودند
برنامه های ۹۰ قسمتی شبهای تابستان رو حدود سالهای ۷۷ تا ۸۱ "اجرا" میکردند
هر دو "سید" اند
"سید کاظم احمد زاده"
"سید محمد حسینی"
گذر زمان و "الک" آخرالزمان
یکیو میکنه دلقک "ری استارت"!
اون یکی هم میشه مستند ساز "بقیع"!
«محمد محمدی»
@yaadaavar
از خیابان ایران تا شهرک شهید محلاتی
پرسید نظرت درباره "شهرک شهید محلاتی" چیست؟ گفتم من "خیابان ایران" را می پسندم.
گفتم مهمترین ویژگی خیابان ایران این است که در دل یک "فرآیند طبیعی" شکل گرفت و جهانی شد. امام به محض ورود به ایران در مدرسه علوی و رفاه سکونت کرد و هنوز عکس های آنروزها در کوچه پس کوچه های این محله در آرشیو رسانه های خارجی باقیست. بام مدرسه رفاه هنوز به محل اعدام نصیری و هویدا معروف است. دیدار با همافران اینجا بود. اینجا محله شهید رجایی و آیت الله خامنه ای و اهل معرفتی چون آیت الله حق شناس و اهل علمی چون دکتر قریب و دکتر سنگ است.
مذهبی شدن خیابان ایران در دل محلات غیر مذهبی، محصول یک فرآیند طبیعی بود. خیابان ایران زمانی محل تجمع جامعه متدین تهران شد که پیش از آن با نام عین الدوله، تفرجگاه بچه پولدارهای تهران محسوب میشد. یعنی محله مذهبی تهران در دل زندگی روزمره مردم تشکیل شد.
نهادهای برآمده از این محله نیز طبیعی و خودساخته بود. از خیریه ها و حسینیه ها تا کبابی حاج عبدالله که نمادی از پرهیز از کافی شاپ های مدرن و مال و پاساژ های پر زرق و برق محسوب میشد.
پرسید یعنی شهرک محلاتی خوب نیست؟
گفتم من از شهرک شهید محلاتی یک "نماد" می فهمم. نمادی از تشکل های مردم مذهبی و انقلابی؛ مثل رستوران چادری ها و سینمای انقلابی ها و مدرسه حزب اللهی ها و غیره.
هنوز دنبال یک پاسخ صریح بود؛
- تشکل گعده ای و کالبدی انقلابیون خوب است یا بد؟
+ هم خوب است و هم بد. بستگی دارد از چه منظری ببینیم. اگر "شهرک شهید محلاتی" و "سینمای عمار" و "رستوران طلائیه" برای "فرار" از مردم و «تاسیس جمهوری اسلامی در جمهوری اسلامی» باشد، حتما سزاوار نیست و بهترین تعبیر برای آن "سکولاریزم حزب اللهی" است.
همه نهادها و اماکن و کالبد شهر متعلق به "جبهه حق" است و جبهه حق یک "متن مردمی" دارد که طیف های رنگین کمانی مردم را در بر می گیرد. انقلاب همه زیبایی اش به مردمی بودن آن است. پس باید در دل این متن ماند و تلاش کرد و جامعه را ارتقا داد.
و اما خوب و لازمست اگر با چشم باز انتخاب شود. تشکل یافتن جریان انقلاب چه به جهت کالبدی و چه جهات دیگر یک "ضرورت" است. ساخت یک "حلقه سخت" برای "اقدام اجتماعی" است.
متشکل شدن به این معنا مراقبت از خود است؛ اما نه از سر "خودخواهی" که از سر "خودسازی". نه برای فرار که آمادگیست برای قرار. متشکل شدن به این معنا، حلقه سختی است برای نصرت جامعه، نه تنفر و طبقاتی شدن.
با این خودآگاهی، مرز هست اما محسوس نیست....
@mahdian_mohsen
@yaadaavar
هنگام کار مطالعاتی برای تدوین یک کتاب از محتوای سی ساله رهبری، به نکته جالبی پی بردم.
اصلی ترین تذکر داخلی "رهبری" به "دولتها":
هاشمی ← توجه به عدالت
خاتمی ← مرزبندی با غیریت
احمدینژاد← پرهیز از سطحی گرایی
روحانی ← پرهیز از اشرافی گری
«عبدالله گنجی»
@twtenghelabi
@yaadaavar